کد خبر 38719
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۴

حالا ياد گرفته ايم که هر وقع مي خواهيم از جنگ صحبت کنيم به شهرک سينمايي دفاع مقدس برويم و با قدري انفجار و ادوات ساختگي فيلمي پر کنيم و به جاي دفاع مقدس جا بزنيم اما سيد مرتضي حاضر نبود دروغ بگويد.

به گزارش گروه فرهنگي مشرق، در همايش راه آسمان که به مناسبت هجدهمين سالگرد شهيد سيد مرتضي آويني در تالار کشور برگزار شده بود، نادر طالب زاده و حاج سعيد قاسمي اولين سخنراناني بودند که پشت يک ميز نشستند و از سيد مرتضي آويني گفتند. حسين محموديان هم که با صداي گيرايش چند سالي است نريشن هاي روايت فتح را مي خواند، مجري مراسم بود.
قبل از آن، مقاله «ارتش متحد اسلامي» از شهيد آويني که بر روي تصاويري مونتاژ شده بود به همراه بخش هايي از مستند خنجر و شقايق پخش شد و همين مستند آغاز خوبي بود براي حرف هاي نادر طالب زاده که کارگرداني اين مستند را بر عهده داشت.
طالب زاده به محدوديت هاي صدا و سيما براي پخش اين مستند که درباره نسل کشي صربها در بوسني و هرزگوين بود اشاره کرد و گفت: وقتي يک گروه به سرپرستي آيت الله جنتي به بوسني مي رفتند، سيد مرتضي هم اصرار کرد که گروهي براي برنامه سازي همراه شوند و آن روزها از طرف خودش که مسئول گروه تلويزيوني حوزه هنري بود، گروهي را روانه کرد. مقاومت هايي براي پخش اين مستند انجام شد و در آخر هم مستند را در حالي پخش کردند که صداي آويني را از آن برداشته بودند و هر قسمت 35 دقيقه اي به 15 دقيقه تقليل يافته بود! با اين اقدام دعواي مطبوعاتي بي نظيري به راه افتاد و حتي باعث تحقيق و تفحص از صدا و سيما شد که برکات زيادي را به همراه داشت و حتي در ساختار صدا و سيما هم تغييراتي را باعث شد. همين کار بود که باعث شد صداي مظلوميت مسلمانان بوسني بهتر به گوش همه برسد.
طالب زاده ادامه داد: آويني در يک مجموعه و بُعد خلاصه نمي شد و منشوري از توانايي هاي مختلف بود. در هر لحظه جلوه اي مي کرد. برخي اوقات ما به مشکلاتي دروني بر مي خورديم و در اولين ديدار، بدون اينکه سيد از موضوع ما خبري داشته باشد، مسائلي را مطرح مي کرد که حل مشکلات ما در آن بود. بعد از شهادتش هم اين تلألو همچنان ادامه دارد.
بعد از طالب زاده، رشته کلام به دست سعيد قاسمي افتاد. او به اين نکته مهم اشاره کرد که سيد مرتضي آويني مي توانست يک فرمانده خوب و يا يک رزمنده توانا باشد و سلاح به دست بگيرد، اما دوربين به دست گرفت و حتي بعد از جنگ هم اين مسير را ادامه داد. در حالي که خيلي ها رفتند تا به زندگي شان برسند و برخي هم مشغول تحصيل و مدرک شدند، سيد مرتضي به خرمشهر برگشت و کار جديدش را استارت زد. براي همين بود که «آقا» مقيد بودند که روايت فتح را ببينند چون ضربان قلب بچه هاي بسيجي را به پشت جبهه انتقال مي داد. حتي بعد از شهادت سيد هم «آقا» فرمودند که دلبستگي به صدايش داشتم. ولي حالا مي بينيم که برخي کارهاي مستند با چند برابر امکانات، از آب در نمي آيد.
قاسمي به آموزش عملي شهيد آويني هم اشاره کرد و گفت: مثلا چند بار وضو مي گرفت تا به بقيه بفهماند کاري که مي کنند مقدس است و بايد با وضو باشند. با همان حس براي مسلمانان سني هم  مي نوشت و حتي اصرار داشت که ميز تدوين و موويلايش رو به قبله باشد. براي او کار کردن و نماز خواندن فرقي نداشت و هر دويش را تکليف و عبادت مي دانست. واقعا چه اکسيري داشت که بعد از نزديک به بيست سال اين جمعيت جمع مي شوند تا يادش را زنده کنند؟!
حاج سعيد قاسمي به يک خاطره اشاره کرد و گفت: چند سال پيش که با يکي از همين مبارزان بوسنيايي به مسجد جامع خرمشهر رفته بوديم. با تعجب پرسيد که چرا گنبد اين مسجد را با آن همه نشانه، با اجر سه سانتي پوشانده اند و من هم جوابي نداشتم بدهم. آويني همان روزها هم مي دانست که آيندگان به اين يادگاري ها نياز دارند و دوربينش را برداشت و به خرمشهر رفت. او مي دانست که بعد از چند دهه مردم براي اين فرهنگ له له مي زنند. همان موقع هم که براي اولين بارها بعد از جنگ به فکه رفتيم، سيد مي گفت که کاش هيچ دستي به اين منطقه نزنيم و همه اين آثار را با ويترين شيشه اي محافظت کنيم. يعني حتي شهيدان را هم از آنجا تخليه نکنيم و استخوانهايشان با رضايت خانواده در همين منطقه باقي بماند. آنوقت ديگر نيازي به روضه نيست. خودش مي شود روضه مصور...
فرمانده دوران دفاع مقدس ادامه داد: حالا ياد گرفته ايم که هر وقع مي خواهيم از جنگ صحبت کنيم به شهرک سينمايي دفاع مقدس برويم و با قدري انفجار و ادوات ساختگي فيلمي پر کنيم و به جاي دفاع مقدس جا بزنيم اما سيد مرتضي حاضر نبود دروغ بگويد. به همين خاطر براي برنامه هايش به قتلگاه فکه رفت و اتفاق افتاد آنچه که ديديد.(اشاره به شهادت سيد مرتضي)
در ادامه برنامه باز هم طالب زاده شروع به سخن کرد و اين بار موضوعي را به ميان آورد که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده بود. او به عدم مصاحبه تلويزيون با سيد مرتضي پرداخت و گفت: با توجه به ديدگاههاي بکر و ايده هاي جالبي که سيد مرتضي داشت، هيچ گاه از او مصاحبه اي انجام نشد و حالا بايد حسرت خورد که صدا و تصوير کامل و جامعي از او در دست نيست. متاسفانه تنگ نظري ها و نگاههاي کوتاه باعث شد که هيچ کس به سراغ سيدمرتضي نيايد. ولي بعد از شهادت، سيد منتشر شد و افکارش همه جا را فراگرفت. چه کسي فکر مي کرد که روز شهادتش را به نام روز هنر اسلامي نامگذاري کنند؟
حسين محموديان(مجري مراسم و از دوستان سيد مرتضي) هم در اين باره به ذکر خاطره اي پرداخت. او گفت: يک بار که با سيد مرتضي به نماز جمعه تهران رفته بوديم در چهارراه لشکر که محل تجمع رزمندگان لشکر 27 بود نشستيم. شايد 40-50 نفر با من که کاره اي نبودم سلام و عليک کردند ولي کسي سيد مرتضي را نمي شناخت و همان روزها هم انگار دلم مي خواست فرياد بزنم و بگويم که اين آقا همان کسي است که صدايش را در روايت فتح شنيده ايد و چنين و چنان است...
جمع بندي اين بخش از مراسم هم بر عهده حاج سعيد قاسمي قرار گرفت. او صحبت هاي پاياني اش را با مبحث روشنفکري آغاز کرد و گفت: روشنفکر کسي است که 20 سال آينده را ببيند. در فتنه برخي دوستان سيد مرتضي را ديديم که باورمان نمي شد با جريان فتنه همراه شده باشند.
قاسمي خطاب به شهيد آويني گفت: خوش به حالت که نبودي تا ببيني. خيلي سخت بود که رفيق هايمان را در صف فتنه گران ديديم... سيد به دوستانش از همان موقعي که قدري زاويه مي گرفتند تذکر مي داد و برايشان نامه مي نوشت. حالا بعد از 20 سال مي بينيم که همان افراد «فرزند صبح» ي را مي سازند که در آن هنرمند معلوم الحال با شلوار لي، نقش ننه امام خميني را بازي مي کند!... براي گرفتن چند ميليون تومان و ساختن يک مستند لنگيم اما چند ميليارد براي پروژه هايي مثل «فرزند صبح» و «چهل سرباز» خرج شد و آخر هم ديديم که چه بر سر سازندگانش آمد... وقتي هم که آقا بر مسند رهبري نشست، سيد مرتضي اولين نفري بود که با ايشان ميثاق بست و نامه اي نوشت و گفت که سر ما و فرمان تو... سيد جان! تو جنگ نرم را خوب گرفتي و فهميدي. همان موقع نسبت به خطر ماهواره و اينترنت هشدار مي داد... حالا هم طوري شده که نصف جمعيت روستايي در کنار شهر حلب سوريه، ندا آقا سلطان را مي شناسند! ... آقا مرتضي! اگر بودي حتما گروهي را به بحرين و مصر و يمن مي فرستادي تا برنامه بسازند. ولي حالا مي بينيم که در همين مراسم اين همه دوربين هستند که هيچکدامشان چنين دغدغه اي ندارند. ولي اگرآويني بود، مي دانست که اين انقلاب ها آثار آتشفشان انقلاب شماست و تلاش مي کرد که آنها را ثبت کند... متاسفانه بايد گفت که حسب ظاهر، امور به دست حزب اللهي هاست و الا همين دانشگاه ها دست دشمن است. و لذا هنوز هم بايد کار کرد.
قاسمي در پايان صحبت هايش به اين موضوع اشاره کرد که سيدمرتضي در جريان جمعه خونين مکه با خودش گفته بود که اينجا جاي شهيد شدن نيست و بعدها بابت اين خيلي حسرت مي خورد. آنقدر تلاش کرد و خودش را ساخت تا اينکه در فکه شهيد شد.
در بخشهاي ديگري از اين مراسم هم دکترحدادعادل، رييس کميسيون فرهنگي مجلس در مورد شخصيت شهيد آويني، سخناني گفت و حاج صادق آهنگران نيز با نواي گرمش حاضرين را به فيض رساند. در لابلاي بخش هاي مختلف برنامه نيز کليپ هايي از ساخته هاي شهيد آويني به نمايش درآمد.