گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن بطور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
ایران در حال حاضر چهار پایتخت عربی به علاوه واشنگتن را تحت کنترل دارد
سایت موسسه هادسون در تحلیلی به ماجرای سوزانده شدن خلبان اردنی توسط گروه داعش پرداخته و با چشمپوشی از ماهیت این گروه تروریستی مینویسد: کشته شدن خلبان اردنی توسط تکفیریان داعش موج خشمی را علیه این گروه تروریستی بهراه انداخته است. مردم اردن حال بهشدت از حکومت پادشاهی خود در جنگ علیه داعش حمایت میکنند.
اما باید به این مساله توجه کرد که پیام این گروه با کشتن خلبان اردنی این بود که آنها وارد جنگ اشتباهی شدهاند. با این حال، فهمیدن این مساله جالب بهنظر میرسد که خانواده سلطنتی اردن موسوم به هاشمیان و دیگر قبایل سلطنتی گروه داعش را تنها بخشی از یک جنبش منطقهای میبینند، جنبشی که بهدنبال مقابله با دستگاه امنیتی ایران در منطقه است که علاوه بر تسلط بر چهار پایتخت عربی، آنها را در سراسر شام سرکوب کرده است. این جریان مخالف سلطه ایرانیان نه تنها شامل جنگجویان دیوانه خارجی (چچنیها، سعودیها و سوئدیها و غیره) میشود بلکه عناصر اسبق رژیم صدام حسین و برخی قبایل اهل تسنن عرب را نیز در برمیگیرد. بهقولی دیگر، قبایل عرب اردن وارد جنگ با دیگر قبایل عربی شدهاند که در حال جنگ با ایران و همپیمانان آن میباشند.
این تنها اردنیها نیستند که دچار سردرگمی شدهاند. آمریکا با حملات هوایی خود به نفع شبهنظامیان شیعی وفادار به ایران قبایل متحد خود در استان الانبار و سراسر عراق را عصبانی کرده است. عربستان سعودی از حمایت آمریکا از ایران در یمن مبهوت شده است.
سیاست کنونی آمریکا برای ترک آرام منطقه باعث ناراحتی همپیمانان سابق این کشور شده است. اما چرا کاخ سفید میخواهد منطقه را به نابودی بکشاند؟ اوباما بسیار تمایل دارد تا چارچوب آمریکا را که توسط سیاستمداران، سربازان و تجار آمریکایی در قرن پیش طراحی شده بود را کنار گذاشته و با عقد توافقنامه هستهای با ایران نظام جدیدی را در خاورمیانه پایهریزی کرده که در آن ایران نقش مهمی در ایجاد ثبات ایفا میکند.
توافقنامه هستهای که اوباما در سر دارد آنچنان تاثیرات عظیمی در تغییر جهان دارد که بهنظر میرسد ارزش نابودی منطقه را داشته باشد، نابودیهایی از قبیل شکسته شدن اتحادها و قولها، افزایش میزان تلفات، آوارگی بسیاری از انسانها، نابودی شهرهای قدیمی. آمریکا در حال خروج از منطقه است، به همین دلیل است که واشنگتن به همپیمان قابل اعتمادی مثل ایران در منطقه نیاز دارد تا بوسیله آن سیاستهای خود را در منطقه اجرا نماید. بله، نقش ایران در برقراری امنیت در منطقه با ازبین رفتن تحریمها افزایش مییابد.
اما مدت زمان زیادی از آن تاریخ نمیگذرد که آمریکا هدف کاملاً متفاوتی در ذهن داشت: دفاع از سربازان آمریکایی و همپیمانان این کشور در عراق، عربستان سعودی و خلیج فارس در برابر جمهوری اسلامی ایران. با این حال، امروز شبه نظامیان شیعی از قبیل عصائب اهل الحق، حزبالله عراق، و سپاه بدر بهصورت غیرمستقیم از حمایتهای هوایی آمریکا برخوردارند. زمانیکه آمریکا وارد مبارزه با داعش در سوریه شد به ایران اطمینان داد که آسیبی به بشار اسد بهعنوان همپیمان تهران نخواهد زد.
نویسنده این مقاله در ادامه ادعا میکند: حقیقت این است که هدف مذاکرات هستهای بحث هستهای نیست. بلکه هدف آن باز کردن کانالی برای صحبت درباره موضوعات مختلفی از قبیل سوریه، عراق، لبنان، یمن و یا حتی افغانستان است. حال، واکنش به هر مسالهای از جانب آمریکا به سرنوشت مذاکرات با ایران گره خورده است. رویای اوباما همپیمان شدن با ایران و اسکی کردن در ارتفاعات تهران است. اما، طرف ایرانی به این مسائل چگونه نگاه میکند؟ از منظر ایران، این کشور نه تنها چهار پایتخت عربی بلکه واشنگتن را نیز تحت کنترل خود دارد. اگر اوباما عقبنشینی کند، ایرانیها میز مذاکره را ترک میکنند و رویای اوباما برای آشتی با ایران بر باد خواهد رفت.
اما چرا رویای آمریکا به شکست خواهد انجامید؟ نخست، مشخص نیست که ایران توافقنامه دائمی با آمریکا در بحث هستهای را بپذیرد. دوم، از منظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این توافقنامه باعث افزایش قدرت رئیسجمهور روحانی میشود. اما از طرفی دیگر، در این توافقنامه نظرات آیتالله خامنهای بهعنوان جانشین امام خمینی (ره) نیز مهم میباشد. ایشان همیشه بر این مساله تاکید داشتهاند که زندگی یک مسلمان واقعی در مبارزه و مقاومت در برابر غرب و خصوصاً آمریکا میباشد. امضاء توافقنامه با شیطان بزرگ بهمعنای زیرپاگذاشتن اصول انقلاب است.
وسوسه خطرناک همکاری با ایران
به گزارش روزنامه واشنگتن پست، سوزانده شده خلبان اردنی تنها یکی از نشانههای این است که خاورمیانه دچار هرج و مرج وحشتناکی شده است. رهبران خلع شدهاند و جنگ داخلی و تروریسم در حال گسترش میباشد. بعضی اوقات دلمان برای امنیت سالهای گذشته تنگ میشود، زمانیکه دیکتاتورها، منطقه را آرام نگه میداشتند.
اما رویای خاورمیانه قدیمی و باثبات بیشتر یک رویا است تا یک واقعیت. حال آمریکا یکبار دیگر بدنبال قدرت برتر در منطقه میگردد. شاهد این ادعا هم تلاشهای واشنگتن برای ایجاد ائتلاف منطقهای حول محور ایران است.
کمتر کسی منکر تاثیرگذاری ایران در خاورمیانه و طرحهای این کشور برای این منطقه است. قبل از روی کار آمدن انقلاب اسلامی، شاهان ایران بهدنبال احیای رویای امپراطوری پارسی بودند که موفق نشدند. به ادعای این مقاله، با این حال، طی 36 سال گذشته، حکومت اسلامی در ایران با ایجاد گروههای نظامی نیابتی دست و پای حکومتهای منطقه را بسته و خود را بعنوان کشور برتر نظامی و سیاسی در منطقه مطرح کرده است.
نویسنده این مقاله در ادامه ادعای دیگری را نیز مطرح میکند: از زمان شکلگیری حزبالله در لبنان در سال 1982، ایران همیشه سیاستهای خود را در این کشور دیکته کرده است. بشار اسد در سوریه هم کاملاً تحت اختیار ایران است و حماس نیز در این مسیر گام برمیدارد. با خروج نیروهای آمریکایی از عراق و وقوع انقلابهای عربی، مسیر ایران هموارتر نیز شده است. در عراق، فرماندهان سپاه پاسداران بههمراه شبه نظامیان شیعی بیشتر وظیفه نبرد با داعش را برعهده دارند. در بحرین، ایران به شیعیان این کشور که بسیار نادیده گرفته شدهاند کمک میکند. و در هفتههای اخیر، حوثیهای تحت حمایت ایران قدرت را در این کشور در دست گرفتهاند.
زمانیکه آمریکا و ایران مذاکرات هستهای را شروع کردند، هر دو کشور اصرار داشتند که مذاکرات تنها به بحث هستهای محدود میشود. اما، اندکی بعد مشخص شد که اوباما آرزوهای بزرگتری در سر دارد و میخواهد از گفتگوها برای حل مشکلات منطقه استفاده کند. نشانه واضح این مساله همکاری البته نانوشته دو کشور در عراق است. نشانه دیگر تغییر موضع آمریکا در برابر حکومت بشار اسد است. تقریباً چهار سال قبل، اوباما بدنبال سرنگونی اسد در سوریه بود، اما حالا آماده است که ماندن وی در قدرت را بپذیرد. در چند روز اخیر بحث همکاری آمریکا با حوثیهای یمن برای مبارزه با گروه القاعده مطرح شده است.
در پایان نویسنده نتیجهگیری میکند: آنچه موجب این اقدامات از جانب دولت اوباما شده است این ایده است که جنگ آینده در خاورمیانه جنگ عقاید خواهد بود. طرفداری کردن از جنگ فرقهای نمیتواند آرامش قبل را به خاورمیانه بازگرداند. بلکه، ایجاد ثبات بلندمدت به همکاری با گروههایی بستگی دارد که از خشونت اجتناب میکنند، به سلایق مذهبی بدون قربانیکردن اقلیتها احترام میگذارند، بسوی بازارهای جهانی حرکت میکنند و به ساخت منطقهای که دارای صلح و آرامش است کمک میکنند.