کد خبر 388075
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۳

بحران اوکراین و ورود روسیه به منازعه جدیدی در قالب مناقشات منطقه ای با کی یف و حامیان غربی آن، موجب شد روسیه طی فعالیت های نظامی خود اصلاحات صورت گرفته در ساختار نظامی خود را به نمایش بگذارد.

به گزارش مشرق، پاییز سال 2008 میلادی؛ روسیه اصلاحات نظامی گسترده ای را در ساختار نیروهای مسلح این کشور آغاز کرد که گفته می شود از ابتدای تاسیس ارتش سرخ تاکنون بی مانند بوده است.

سه سال زمان برد تا ساختار نظامی روسیه این 'نگاه جدید' را که به طور چشمگیری متفاوت با ویژگی های ارتش سرخ و نیز دوره بعد از فروپاشی آن بود، بپذیرد.

بروز این وضعیت برآیند اراده سیاسی کرملین و وزارت دفاع وقت به ریاست 'آناتولی سردیوکوف' بود. بنیان های تجدید ساختار نیروهای مسلح روسیه حتی پس از برکناری سردیوکوف از وزارت دفاع این کشور و انتصاب 'سرگئی شایگو' به این پست حساس در نوامبر 2012 میلادی نیز تغییر نکرد.

در این دوره، مساله اصلی چگونگی حفظ بسیج نیروهای نظامی بود که از دوره شوروی سابق به عاریت گرفته شده بود.

در واقع، شایگو نیز در مقام وزیر دفاع جدید روسیه، رهبری این وزارتخانه راهبردی را در مسیر قبلی ادامه داد و از هر گونه تغییر بنیادین در این ارتباط ممانعت کرد.

* پیش به سوی ارتش جدید روسیه

هنگامی که آناتولی سردیوکوف به عنوان یک شخصیت کاملا غیرنظامی و به طور غیرمنتظره در فوریه 2007 میلادی به مقام وزارت دفاع منصوب شد، نیروهای مسلح این کشور در وضعیت پیچیده ای بود.

هر چند در این مدت اصلاحات نظامی که از سال 1992 میلادی و پس از فروپاشی شوروی سابق آغاز شده بود، ادامه داشت اما این روند ناقص بود و مشکلات باقی مانده از آن دوران با معضل دیگری به نام 'ناکامی در جذب نیروهای جدید' تشدید شده بود.

اکنون کاملا آشکار شده است که ولادیمیر پوتین، سردیوکوف را به دلیل عدم ارتباط وی با نهادهای نظامی و با هدف صرف اتخاذ رویکرد مدیریتی کاملا جدید به سازماندهی نیروهای مسلح، حمایت و به مقام وزارت دفاع منصوب کرد.

اصلاحات آغاز شده در نیروهای مسلح روسیه، در جنگ پنج روزه با گرجستان بر سر اوستیا در اوت 2008 میلادی تسریع شد. اگر چه ارتش روسیه در آن دوره به سرعت تلافی جویی و به راحتی ارتش گرجستان را تار و مار و آنان را ناگزیر از فرار کرد، اما ارزیابی رهبری سیاسی-نظامی روسیه از بکارگیری ارتش روس در این مناقشه بحث برانگیز مهمترین عامل بود.

بر این اساس، اواخر اوت همان سال بدون تبلیغات زیاد، تصمیماتی مبنی بر گذر به مرحله انجام اصلاحات عمیق نظامی به منظور 'نگاه تازه' به نیروهای مسلح با رویکرد مشارکت در مناقشه های محلی در دوره 'پسا شوروی' اتخاذ و طرح اصلاحات نظامی بنیادین 14 اکتبر 2008 توسط سردیوکوف وزیر دفاع وقت روسیه اعلام شد.

با توجه به اینکه بسیج جزیی برای درگیری های محلی یا داخلی در روسیه به دلایل سیاسی از اواخر دهه 1980 میلادی از دستور کار خارج شده بود، اساسا استفاده از نیروهای مسلح در درگیری های محدود غیرممکن شده بود.

حتی حکومت ناپایدار و ضعیف بوریس یلتسین و نیز حکومت پوتین که اواخر 1999 میلادی جایگزین آن شد، هیچکدام جرات نکردند از بسیج عظیم نیروهای مسلح در دو دوره جنگ چچن استفاده کنند.

بر این مبنا، چگونگی حفظ ساختار جابجایی نیروهای نظامی و در عین حال یافتن پاسخ به سوالی درباره کیفیت بکارگیری این نیروها در جنگ های محدود، به چالشی در برابر فرماندهی نظامی روسیه تبدیل شد. ضمن اینکه ساختار نظامی این کشور با معضل دیگری به نام افزایش بی رویه نیروهای نظامی و نحوه جابجایی آنها در مواقع لزوم رویارویی بود.

به موازات بهبود اقتصاد و افزایش هزینه های نظامی روسیه تا سال 2008، شمار مشخصی از واحدهای رزمی همیشه آماده در این کشور ایجاد شد که نقش حیاتی در جنگ پنج روزه با گرجستان ایفا کرد.

اصلاحات در ساختار نیروهای مسلح روسیه که از سال 2008 آغاز شده بود، بر دکترین جدید امنیت ملی این کشور استوار بود که بر اساس آن ظاهرا وقوع هر گونه جنگ متعارف بزرگ میان کشورهای پیشرفته ناممکن تلقی می شد.

بنا بر دکترین جدید روسی، نیروهای نظامی این کشور باید روش خود را از جنگ با چند دشمن به مشارکت در درگیری های بالقوه محلی در چارچوب مرزهای روسیه یا دیگر جمهوری های همسود و دیگر کشورهای هم مرز با روسیه تغییر دهند.

در واقع ارزیابی مجدد مشارکت احتمالی در یک جنگ بزرگ مقیاس به عنوان یک نابهنجاری تاریخی بازمانده از دوره شوروی سابق، به حذف ساختار جابجایی نیروهای مسلح منجر و وظیفه حفاظت از روسیه در برابر قدرت های بزرگ به ویژه ناتو به 'نیروهای راهبردی موشکی هسته ای' محول شد.

به عنوان دستاورد جهت گیری مجدد از جنگ های بزرگ مقیاس به درگیری های محلی، ارتش روسیه در فاصله سال های 2008 تا 2012 میلادی به 'واحدهای نظامی همیشه آماده' تغییر شکل داد.

اصلاحات در ارتش روسیه، شمار تیپ ها و هنگ های آن را به نصف کاهش داد و بیشترین کاهش تعداد نیرو نیز در بخش اروپایی این کشور اتفاق افتاد. بر این اساس، در منطقه نظامی مسکوی 'قدیم' 50 گردان پیاده نظام موتوری و زرهی مستقر در سال 2010 میلادی به 22 گردان کاهش یافت. واحدهای ارتش در مرز با اوکراین به طور کامل غیرفعال و لشکر 10 زرهی در مناطق وارونژ و کورسک منحل شدند.

البته قرار بود این کاهش نیروها با ایجاد یک 'تیپ هوایی تهاجمی مجهز به بالگرد' در منطقه اسمالنسک جبران شود که هرگز عملی نشد.

تحلیلگران مسایل نظامی می گویند با این اقدامات، قدرت نیروهای مسلح روسیه در مناطق مرکزی و غربی این کشور تضعیف شد. هر چند گفته می شود این نقیصه با اقدام شایگو وزیر دفاع فعلی روسیه در استقرار مجدد لشکر دوم پیاده نظام موتوری 'تامان' و لشکر چهار زرهی 'کانتمیر' در پیرامون مسکو در سال 2013 جبران شد، اما واقعیت این است که هر دو لشکر یاد شده هنوز با نصف ظرفیت خود فعالیت می کنند.

اصلاحات نظامی سال های 2008 تا 2012 میلادی، توانمندی های نظامی روسیه را در مرزهای غربی این کشور تخریب کرد و بروز این وضعیت مبین این واقعیت است که رهبری سیاسی-نظامی روس ها تا قبل از بحران اوکراین، وقوع هر گونه جنگ بزرگ مقیاس در مرزهای غربی و منطقه قفقاز را تقریبا غیرممکن می دانست.

در عین حال تغییر رویکرد مسکو به سمت انجام عملیات نظامی در درگیری های محدود، باعث توجه بیشتر به نیروهای عملیات ویژه و متحرک شد. بر این اساس نه تنها از کاهش نیروی انسانی 'نیروهای هوابرد' ممانعت شد، بلکه ضمن حفظ لشکرهای این نیرو، بر توانمندی آنها نیز افزوده شد.

این امر در مورد 'نیروهای عملیات ویژه' نیز صادق بود و آنها ضمن تجمع نیروهای خود، سطح آمادگی نظامی شان را ارتقا دادند. در این میان نوسازی واحدهای ویژه ترابری هوایی نیز تسریع و به شمار زیادی بالگرد مجهز شد.

سرانجام در ابتدای سال 2012 میلادی 'نیکلای ماکاروف' نظریه پرداز اصلاحات در ارتش و رییس ستادکل نیروهای مسلح روسیه دستور داد فرماندهی نیروهای عملیات ویژه و نیز فرماندهی جنگ سایبری در این کشور تشکیل شود.

در مجموع می توان اقدامات انجام گرفته از سال 2008 میلادی تاکنون در ساختار نیروهای مسلح روسیه را به عنوان جاه طلبانه ترین، سازگارترین و موثرترین اصلاحات نظامی در میان جمهوری های شوروی سابق ارزیابی کرد.

تغییر رویکرد تعیین کننده بسیج نیروهای مسلح به شکل سنتی، این امکان را به روسیه داد که نیروهای نظامی این کشور در وضعیت آمادگی دایم و بالا و به خوبی سازگار با انجام عملیات نظامی در محدوده پساشوروی قرار گیرند.

این ساختار و وضعیت توسط سرگی شایگو در مقام فرمانده جدید نیروهای مسلح این کشور نیز حفظ شده است.

اولویت نیروهای مسلح روسیه در سال 2014 میلادی بر سرمایه گذاری برای توسعه نیروی انسانی و ارتقای سطح آموزشی آنان بود، ضمن اینکه در حال حاضر شمار قابل توجهی افسران کارآزموده و مجرب از جنگ های چچن و عملیات ضدتروریستی در منطقه قفقاز شمالی در بدنه ارتش روسیه وجود دارد.

* اوکراین و درس های یک جنگ

بحران اوکراین نخستین آزمون مهم اصلاحات در نیروهای مسلح روسیه بود. هر چند از آغاز این بحران تاکنون جنگی میان مسکو و کی یف روی نداده است، اما ارتش روسیه خود را در آستانه یک رویارویی نظامی با ارتش اوکراین در مقام دومین جمهوری قدرتمند شوروی سابق از منظر نظامی دیده است.

انضمام شبه جزیره کریمه در اواخر فوریه و اوایل مارس 2014 به روسیه، خیلی ها را مات و مبهوت کرد و باعث شد برخی از ناظران آگاه در غرب و اوکراین از آغاز یک 'جنگ ترکیبی' سخن بگویند.

عملیات نظامی روس ها در شبه جزیره کریمه که با دستور پوتین مبنی بر جابجایی نیروهای مناطق نظامی غربی و تا حدودی مرکزی انجام گرفت، سبب شد چندین هزار نیروی نظامی این کشور در مجاورت مرزهای اوکراین و حتی شمال این کشور مستقر شوند.

پیاده سازی این راهبرد نظامی، زمینه ساز جابجایی نیروهای مسلح روسیه در یک محدوده یک هزار کیلومتری بود طوری که بنا بر برآورد منابع غربی تا آوریل 2014 میلادی، 80 هزار نیروی نظامی روس در مرزهای اوکراین مستقر شدند که نصف آنان را واحدهای رزمی تشکیل می دادند.

استقرار سریع نیروهای نظامی روس در شبه جزیره کریمه و مرزهای اوکراین و نیز خلع قدرت نیروهای اوکراینی از سوی آنان در کریمه موجب شد، نیروهای نظامی اوکراین نتوانند دست به هیچ اقدام متقابلی بزنند.

مجموع این عوامل، موجب الحاق شبه جزیره 5/1 میلیون نفری کریمه به عنوان پایگاه اصلی استقرار ناوگان دریای سیاه روسیه به مسکو شد که در نوع خود دستاورد بزرگی از منظر اصلاحات در ساختار نیروهای مسلح روسی تلقی می شد.

هر چند استفاده از عنصر نیروهای مسلح روسی در معادله بحران اوکراین از لحاظ سیاسی و اقتصادی، تبعات ویژه ای را برای کرملین به همراه داشت، ولی نشان داد که روس ها همچنان بر ضرب المثل قدیمی خود مبنی بر اینکه 'روسیه دوستی غیر از ناوگان دریایی و ارتش خود ندارد' پابرجا هستند.

در نهایت می توان گفت بحران سیاسی اوکراین که در حدود یک سال اخیر شکل نظامی به خود گرفته است، زمینه ساز نمایش اصلاحات در نیروهای مسلح روسیه شده است.
منبع: ایرنا