به گزارش مشرق، سیزدهمین اردوی آموزشی تشکیلاتی جهاد اکبر به همت اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور در مشهد مقدس در حال برگزاری است به سومین روز خود رسیده است.
زاکانی در ابتدا بیان کرد یک دسته بندی منطقی را در این 36 سالگی انقلاب اسلامی بگویم و بعد هم نوع نگاهی که جریان های فعالمان نسبت به این دسته بندی دارند را بیان کنم.
زاکانی در خصوص بی نظیر بودن انقلاب اسلامی بیان کرد،36 سال از انقلاب اسلامی گذشته، انقلاب ایران بی شک یک انقلابی جهانی است و در امتداد انقلاب های بزرگ است یعنی اگر کسی بخواهد این انقلاب را مقایسه کند حتما باید با انقلاب 1789 فرانسه که منشا تمدن غرب شد یا انقلاب 1917 روسیه که منشا شکل گیری قدرت سیاسی شرق برای بیش از 7 دهه در جهان گردید مقایسه کند و این انقلاب را در امتداد انقلاب های بزرگ ببیند اما کمی که توجه می کند می بیند این انقلاب کاملا متفاوت از این انقلاب ها است و رسالتش رسالت جهانی است اما ابعادش با توجه به جهان بینی و منشا این انقلاب بر تفکرات اعتقادی موجود کاملا با انقلاب ها در فرانسه و روسیه متفاوت است.
زاکانی انقلاب اسلامی را نقطه عطفی دانست برای تبدیل جریان ناب شیعی در طول تاریخ به حکومت و بیان کرد، یعنی در سال 1341 قمری یکی از کار ویژه های بزرگ امام حسن جدا کردن جریان ناب اسلامی از حکومت جور بنی امیه بود و این جریان در طول تاریخ ادامه پیدا کرد و فداکاری های زیادی برای آن شد و یکی از قله های این فداکاری ها و بالاترین آن ها حادثه عاشورا است.
وی ادامه داد، مقام معظم رهبری در تحلیل حادثه عاشورا در کتاب انسان 250 ساله می فرمایند، برخی می گویند امام حسین به خاطر پیروزی و حکومت و عده ای می گویند به خاطر شهادت رفت اما این افراد بین نتیجه قیام و اصل قیام دچار مشکل شده اند، حرکت امام حسین (ع) اصلاح گرایانه بود و آنچه در بیان نورانی خود امام (ره) بر می آید حرکت مصلحانه است اما نتیجه این حرکت مصلحانه می توانست یا پیروزی و حکومت باشد و یا شهادت که تقدیر الهی در سال 61 قمری شهادت نصیب امام حسین (ع) شود و قطره قطره خون شهدا کربلا گرما بخش جامعه بشری در طول تاریخ بعد از خودش قرار بگیرد.
زاکانی ادامه داد نکته مهم این است که امام (ره) نیز حرکت مصلحانه ای را به تبعیت از سید الشهدا شروع کرد و نتیجه آن به عنایت الهی حکومت جمهوری اسلامی شد و آن جریان ناب اسلامی را که در سال 41 قمری از حکومت جور بنی امیه جدا شده بود را تبدیل به حکومت کرد و حالا این حکومت در دست من و شما است و 36 سال از این حکومت گذشته و شرایط ما روز به روز سخت تر شده است و آینده هم بی شک سخت تر از امروز خواهد شد.
وی ادامه داد: به تعبیر مقام معظم رهبری این سختی طبیعت این مسیر است مثل کسی که دارد به قله نزدیک می شود و سختی هایی را تحمل میکند و به قله نزدیک می شود درحالی که کسی که زیر بهمن گیر کرده هم در سختی است اما او در جا میزند ولی این دو سختی باهم متفاوت است.لذا آینده،آینده ای درخشانی است اما سخت است ما باید خود را آماده کنیم این میراث گران بها را که به دست ما رسیده افزون تر از شرایط فعلی کنیم به آیندگان تحویل بدهیم. راه آن این است که ما داری معرفت عمیق و بصیرت باشیم و انگیزه حضور و شجاعت و رشادت قیام برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی را در خودمان زنده نگه داریم و اگر این ویژگی ها را داشتیم که مبتنی بر یک ایمان صادقانه و اخلاص رقم می خورد، آن زمان خداوند دست ما را می گیرد.
علیرضا زاکانی خطاب به دانشجویان بیان کرد که چشم امید عناصر انقلابی و رهبری انقلاب به نسل جوان است و افزود همان طور که مقام معظم رهبری سال گذشته در جمعی از رزمندگان دفاع مقدس فرمودند: این را بدانید که قبل از انقلاب نسبت به بعد از انقلاب شرایط و مبارزه خیلی آسان بود و بعد از انقلاب شرایط سخت شد و اوج سختی در دهه اول در دوران دفاع مقدس بود. فرمودند باید هزاران کتاب نوشته شود تا ابعاد این دفاع معلوم شود و این میراث برای آیندگان روشن شود. همچنین خطاب به فرماندهان دفاع مقدس فرمودند من میدانم شما چه کارهایی انجام داده اید اما بدانیدهمه آن سختی هایی که در دوران دفاع مقدس کشیدید در مقابل شرایط فعلی هیچ است و شرایط فعلی خیلی سخت تر از دفاع مقدس است و بعد فرمودند اما بدانید که این انقلاب به فیض الهی به پیروزی می رسد و اگر هرکس دچار خستگی و انحراف شود اما جوانان نمی گذارند که بار انقلاب بر روی زمین بماند.
زاکانی ضمن بیان اینکه جوانان چشم امید رهبری هستند بیان کرد حرف های اساسی و بنیانی را مقام معظم رهبری در جلسه دیدار با دانشجویان در ماه مبارک رمضان می فرمایند.
این نماینده مجلس شورای اسلامی خطاب به دانشجویان بیان کرد این میراث بزرگ به عنوان یک هدیه الهی که به گفته امام خمینی فتح، پیروزی و استمرارش جز با عنایت خداوند نبود حالا این میراث در دست شماست. و برای اینکه بدانیم چگونه از آن پاسداری کنیم باید بدانیم چه کسانی متولیان امور هستند برای اداره کشور و نوع نگاه و دقت آنها از چه منظری است به چه جریانی کمک کنیم و نسبت به چه جریانی انتقاد کنیم.
زاکانی دو نگاه را در کشور برشمرد یک نگاه به گفته او نگاهی است که منطبق بر آرمان های انقلاب است و نگاه دیگر نگاهی که دچار یک تجدید نظر طلبی است و دیگر به آرمان های انقلاب آن دلبستگی و اعتقاد را ندارد.
زاکانی یکی از ویژگی هایی را که می تواند ما را در این راه کمک کند داشتن یک مدل منسجم دانست که بتواند هم گذشته ما را تحلیل کند و هم آینده را ما تخیمن بزند تا ما بدانیم براساس این مدل کجا چه اقدامی انجام بدهیم در جهت تقویت چه جریانی در کشور می رسد.
بهترین مدل را زاکانی مدلی دانست که وقتی به ذهن امام و رهبری رجوع کنید می بینید که یک مدل منسجم و منظومه فکری کاملا دقیق را می یابید و بیان کرد که این دو نگاه را میخواهم به این مدل عرضه کنم و ابعاد و نتایج آن را بیان کنم.
وی ادامه داد، در سطح جهانی تا انقلاب اسلامی شما شاهد دو گروه کشور هستید. یک گروه کشور سلطه گر و یک گروه کشور سلطه پذیر هستند. با انقلاب اسلامی سومین گروه کشورها پا به عرصه حیات گذاشت و آن گروه کشور های سلطه ستیز بود.
زاکانی امروز بعد از 36 سال گروه سلطه گر را از هر گروهی ضعیف تر دانست و بیان کرد آمریکا به عنوان مقروض ترین کشور جهان راس هرم سلطه است. آمریکا به عنوان کشوری که دیگر اراده ابرقدرتی ندارد و نمی تواند اعمال فشار کند و نتایج خود را بگیرد به ضعیف ترین موضع خود نسبت به گذشته است. آمریکا به عنوان کشوری که در درون خود گسل های جدی از بعد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و امنیتی فعال شده امروز در لبه پرتگاه قرار دارد و دیگر ادعاهای گذشته خود را ندارد.
وی ادامه داد، بوش پدر در سال 1370 نظم نوین جهانی را بیان کرد زمانی که شوروی فروپاشید همه گفتند که آمریکا یکه تاز عرصه جهانی است و بوش گفت دهکده ای که کدخدا آن آمریکا باشد نظم نوین جهانی است و سمت آمریکا سمت کدخدایی است. زمانی که اتفاق برج های دوقلو پیش آمد بوش پسر اعلام یک جنگ رسمی کرد و گفت من به دنبال خاورمیانه بزرگ هستم و آن تفکر جهانی تبدیل به یک تفکر منطقه خواه شد و خواست آن منطقه را مهار کرده و تغییراتی را در تمام سطوح در شمال آفریقا و غرب آسیا ایجاد کند.
وی ادامه داد زمانی که به افغانستان و عراق حمله شد از مقام معظم رهبری سوال شد که حرکت و گام بعدی آمریکا به چه سمتی است؟ ایشان فرمودند یا به سمت مصر است یا عربستان. خیلی باعث تعجب شد که دو کشور که حلقه به گوش آمریکا بودند اما بعدا معلوم شد آمریکا نقشه تجزیه عربستان را دنبال کرده بود که مورد اعتراض متحجرین منطقه قرار گرفت. در سال 85 زمانی که به جنوب لبنان حمله شد خانم رایس اعلام کرد ما دیگر به دنبال خوارمیانه بزرگ نیستیم و ما به دنبال خاورمیانه جدید هستیم که دروازه آن از نظر آنها دریای مدیترانه و دریای خلیج فارس است. حساب کرده اند که عراق، ایران، سوریه و لبنان یک پایش در خلیج فارس و پای دیگر آن در دریای مدیترانه است. خانم رایس گفت که با این 4 کشور کار داریم اما موفق نشدند.
زاکانی ادامه داد: در سال 87-91-93 به غزه حمله کرده و ناکام ماندند یعنی آمریکایی که دایره ای جهانی داشت امروز در چند ده کیلومتر منطقه غزه زمین گیر است. اسرائیل هم همین گرفتاری را دارد، او تا انقلاب اسلامی منشا جنگ های سه گانه است در سال 1967 و 1948 و 1973 هرزمان با سه کشور عربی جنگیده و آن ها را شکست داده است اما از بعد از انقلاب اسلامی در هر جنگی که شرکت کرده است شکست خوررده است. 61 به لبنان رفته و 79 با سرکشتگی از لبنان خارج شده است در همین در جنگ اخیر در قنیطره، حزب الله طراحی کرد و عملیات کرد و بیش از خسارتی که آن ها وارد کرده بودند به اسرائیل خسارت وارد کرد هم صدمات ماشینی و مجروحان آن ها بیشتر بود و همه انتظار داشتند اسرائیل که جنگ 33 روزه را به خاطر یک عملیات محدود حزب الله شروع کرد الان هم به جنوب لبنان حمله کند و هم مهیا بودند و حزب الله هم آمادگی داشت اما پیام اسرائیلی ها از طریق نماینده سازمان ملل در لبنان این بود که من با شما کاری ندارم شما هم با من کاری نداشته باشید. یعنی اسرائیل به موضع ضعف افتاده است.
زاکانی نتیجه گیری خود را در این مبحث این دانست که سلطه گر از هر زمانی ضعیف تر است و سلطه ستیز از هر زمانی قوی تر است و یک نسبتی بین سلطه گر، سلطه ستیز و سلطه پذیر وجود دارد.
وی ادامه داد ما به عنوان سلطه ستیز موظف هستیم که با سلطه گر در جهت نفی سلطه گری مقابله کنیم و سلطه ستیزان را تقویت کنیم. جایی هم که با سلطه گر مذاکره می کنیم یا باید حالت نرمش قهرمانانه داشته باشد یا باید نفعی را به جریان سلطه ستیزی و مظلومین جهان برساند مثل همان حرکت سه گانه ای که با آمریکا در عراق پیرامون مسائل عراق صحبت کردیم. نرمش قهرمانانه هم مانند موضوع هسته ای که توسط مقام معظم رهبری بیان شد.
زاکانی دو نگاه را بین مسئولین کشور برشمرد و بیان کرد یک نگاه این است که سلطه گر را به رسمیت نمی شناسند و اعتباری برای قدرت آمریکا قائل نیستند و با توجه به عنایت الهی و اهل بیت و قدرت خداوند دیگر این قدرت ها کاذب است و این هرم سلطه را قبول ندارند که این نگاه برگرفته از انقلاب اسلامی و امام و رهبری و تمام کسانی است که در مسیر انقلاب اسلامی بودند و روی آن تاکید کردند.
وی افزود، بر اساس نگاه دوم چهارچوب ها را در مبانی نظری برنامه چهارم در زمان خاتمی توزیع کردند. این نگاهی است که امروز بخش هایی از دولت گریبان گر است . این گروه به این دلیل این نگاه را دارند که آمریکا اجازه دهد به عنوان کشور متوسط منطقه ای نقش آفرینی کنند. یعنی معتقدند که باید در زمینی بازی کنند که آمریکایی ها آن بازی را تنظیم کرده اند.
زاکانی جوهره فکر این گروه را جوهره فکر عناصر سلطه پذیر خواند و افزود، مختصاتی که در ذهن این عناصر هست عدول از سلطه ستیزی و قرارگیری در جایگاه سلطه پذیری است. خود را ذیل آن نگاه تعریف می کنند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ادامه به نگاه خوش بینانه دولت در مساله هسته ای اشاره کرد و افزود، ابتدا دکتر روحانی مشکل اصلی کشور را مشکل اقتصادی می دانستند که این مشکلات اقتصادی به تحریم بر می گردد و عامل تحریم فناوری هسته ای است. فناوری هسته ای و اعتراضات جهانی نسبت به آن به منشا اصلی آن یعنی آمریکا کدخدای جهان برمی گردد. کدخدا باید به ما مجوز بدهد که ما مشکلات را حل کنیم و به مردم گزارش کنیم.
زاکانی اولین اقدام دولت برای حل موضوع هسته ای را تلاش آن ها برای باز کردن راه نوینی فراروی مذاکرات خواند و تاکید کرد که چون آمریکا کوتاه نیامد در این زمینه موفق نشدند.
گام دومی که این جریان در دستور کار خود قرار داد این بود که اعلام کردند هم ما هم آمریکایی ها باید تصمیم سیاسی بگیریم و اعلام کردند که تصمیم سیاسی ما این است که از خطوط قرمز عدول کنیم.
زاکانی خطوط قرمزی ترسیم مقام معظم رهبری در زمینه هسته ای را یک خطوط حداقلی برای جلوگیری از بهانه جوئی طرف های مطالبه گر نظام سلطه خواند و افزود، این خطوط قرمز یک جنبه حداکثری ندارد. جنبه ای است که اگر کسی از آن عدول کند باید از فناوری هسته ای عدول کند. کم کم باید به سمت تعطیلی این مجموعه برود. باید به سمتی برود که مجموعه فناوری هسته ای به درد منافع و مصالح ملی ما و قوت منطقه ای و جهانی ما نخورد. خطوط قرمز یعنی این که نیاز خودمان را تعریف کنیم. این در حالی است که خطوط قرمز آمریکا تغیر زیر ساخت ها است. تحقیقاتی کردن فردو یکی از این اقدامات بود که آمریکا به دنبال آن بود.
وی ادامه داد: گام سوم این بود که باید یک تفکری را نشر بدهیم که هر تواق هر چند بد بهتر از توافق نکردن است. گام چهارم همان بود که در 16 آذر در دانشگاه تهران مطرح کردند که فناوری هسته ای مضر است. و برخی حرف های مجلس ششم را تکرار کردند و شروع به سمپاشی کردن و دروغ پراکنی برای گام پنجم کردند. گام پنجم قرار بود توافق کنند و توافق را دو بخشی کنند و روز چهارم فروردین جشن هسته ای بگیرند. که با صحبت های مقام معظم رهبری پرونده اش بسته شد.
وی افزود، این ها بنا داشتند این مسیر را بروند. در داخل کشور هم مسیری دنبال شد که پیام به خارج این باشد که در داخل محدود سازی می کنیم.
زاکانی با اشار به اخراج برخی از افراد از سازمان انرژی اتمی افزود، کسی که سمپل سه و نیم درصد و سمپل 20 درصد را در غنی سازی گرفت امروز از سازمان انرژی اتمی اخراج شده است و در یک شرکت متفرقه کار عادی می کند. احمدی روشن معاون این فرد بود. امروز عذر خیلی از افراد را در سازمان انرژی اتمی خواستند.و این افراد از سازمان انرژی اتمی رفتند.
نماینده مجلس شورای اسلامی تلاش برای تحقیقاتی کردن فردو را یکی از اقدامات انجام شده از سوی جریان فکری دولت فعلی خواند و خاطر نشان کرد در مهر سال 92 در فردو ذنبال تحقیقاتی کردن فردو بودند. بدون این که آمریکا هنوز از ما انتظار ی داشته باشد. فردو چهل متر زیر زمین است. 90 متر هم روی آن گدازه آتش فشانی اشت. 130 متر ضریب دست یابی می خواهد. به آمریکایی ها گفته شد چرا می خواهید فردو را تعطیل کنید. گفتند چون ما نمی توانیم آن را بزنیم.
زاکانی با تاکید بر این که در زمینه ی هسته ای دو نگاه در بین مسئولین کشور حاکم است افزود، یک نگاه دنبال تفاهم و شفاف سازی است و دنبال این هست که در عرصه جهانی با عزت مداری ایرانیان نرمش قهرمانانه انجام دهد.
نگاه دومی هم وجود دارد که در جایگاه سلطه پذیری می خواهد هرم قدرت را راضی و حفظ کند. در هسته ای این موضوع کاملا ظهور و بروز دارد. آن ها دنبال یک تفاهم سیاسی هستند. تفاهمی که نشان بدهد شما نمی توانید ما می توانیم به نتیجه رسیده است. امروز تقابل این دو نگاه در مسئولین کشور هست.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به حاکمیت اسلام آمریکایی در کشورهای جهان اسلام قبل از انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود، در جهان اسلام دو گروه کشور اسلام متحجر(اسلام عربستان)و اسلام سکولار (اسلام ترکیه) در منظقه حاکمیت داشتند. امام خمینی (ره) پایه گذار گروه سوم یعنی اسلام ناب محمدی است. که امروز برکات آن را شاهد هستیم.
زاکانی با تاکید بر این که امروز نسبت به گذشته جریان بیداری اسلامی از هر روزی قوی تر شده است، دو نگاه حاکم در کشور نسبت به بیداری اسلامی را برشمرد:
نگاه اول بیداری اسلامی را از لوازم جریان انقلاب می داند و تقویت آن در تمام نقاطی که هست فرض و واجب می شمارد. عبدالله النفیسی قبل قضایای یمن اعلام کرد که ایران سه پایتخت عربی بغداد و دمشق و بیروت را گرفته است و اعلام کرد اگر ایران بتوان صنعا را بگیرد، پرونده متحجرین بسته می شود. این اتفاق افتاد و امروز شرایط منطقه کاملا متحول شده است. در عراق،سوریه، لبنان و جای جای منظقه بیداری اسلامی منظقه را متحول کرده است. نگاه دومی در مسئولین کشور هست که دنبال این هستند که کمکی به این بیداری اسلامی نکنند. و توجه آن ها به این است که با متحجرین و عناصر سکولار مراوده کنند.
نماینده مجلس شورای اسلامی تکثیر نگاه اول را مقدمه ای بر ایجاد تمدن اسلامی خواند و افزود، مطلوب این نگاه دوم این است که ایران کشوری مثل ترکیه و مالزی شود. اما نگاه اول به دنبال این است که ایران باید یک کشور نمونه و الگوی جامعه اسلامی باشد.
وی تنش زدایی را شعار گروهی از مسئولین کشور خواند و افزود، یک گروه دنبال جریان بیداری اسلامی است با افقی که می خواهد به تمدن اسلامی برسد و از مظلومین عالم دفاع کند. دفاع از مظلومین جز شعائر و بنیان های انقلاب اسلامی و اسلام عزیز است. یک نگاه دنبال گسترش انقلاب اسلامی است. یک نگاه با شعار تنش زدایی دنبال مهار کردن هر چیزی است که منجر به تنش با نظام سلطه می شود. در دوم خرداد توصیه می کردند که با اسراییل رابطه داشته باشیم. و با طالبان جلسه برگزار کنیم.
علی رضا زاکانی در ادامه با اشاره به اینکه در سطح ملی نسبت به نظام جمهوری اسلامی سه گروه خودی، بی تفاوت و غیر خودی وجود دارد تبیین کرد، غیر خودی ها به تعبیر مقام معظم رهبری بلندگوی دشمن و عنصر وابسته به دشمن هستند. تعبیر خودی ها هم در مورد کسانی بکار می رودکه در چهارچوب انقلاب و در جبهه انقلاب هستند.
وی افزود، نگاه اول بیان می دارد که من همه حقوق شهروندی را برای حتی غیر خودی قائل هستم. برگرفته از نگاهی که امیرالموننین (ع) در نهج البلاغه نسبت به خوارج داشت. تا زمانی که دست به شمشیر نبردند و آسیب نزدند. تا وقتی دستشان را از دست نظام جدا نکردند.
وی ادامه داد: نگاه دوم در بین مسئولین اساسا هیچ مرزبندی را قبول ندارند چون نگاه این ها این گونه است که ما نیازمند رای آن ها برای ماندگاری در عرصه سیاسی کشور هستیم. لذا ما از ارزش های انقلاب اسلامی عدول می کنیم اما حاضر نیستیم مرز بندی شفافی حتی با ضد انقلاب داشته باشم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر این که اصلاحات و دوم خرداد در منطق مقام معظم رهبری غیر خودی نیستند، افزود، وقتی صحبت از فتنه گر به میان می آید فتنه گر غیر خودی است. لذا مقام معظم رهبری می فرماید که من چه کنم آن ها لغزیدند و رفتند. شورای نگهبان یک دوم خردادی را برای کاندید شدن تاید صلاحیت می کند. اما یک فتنه گر را تایید نمی کند. چون مرزش کاملا شفاف است.
زاکانی بزرگترین اشکال دولت فعلی را این دانست که نگاهشان به عرصه سیاسی کلان و به عرصه های کلان ملی نگاه رای آوری و صندوق رای است. نگاه به منافع ملی ندارند.
وی ادامه داد: دوستان گفتند آقای احمدی نژاد یکی از اشکالاتش پول توزیع کردن به قشر نیازمند بود و دولت گفت من نمی توانم شناسایی کنم در حالی که سامانه شناسایی را دارند و ما گفتیم ما به عنوان مجلس این کار را هماهنگ کنیم. یک پیشنهاد دادیم و با دولت تفاهم کردیم که مثلاً به بهزیستی و کمیته امداد، کسانی که کمتر از دو میلیون و پانصد هزار تومان بدهیم، بعد اعلام کردیم مازاد آن را خرج اشتغال برای جوانان کنیم. دولت آن را قبول کرد و دو روز بعد آن معاون اول رئیس جمهور جلسه گذاشت که ما نمی توانیم اجرا کنیم. نوع نگاه؛ نگاه سیاسی است می بینند چه آسیب هایی از حوزه فضای مجازی به نسل جوان ما می خورد اما حاضر نیستند اما حاضر نیستند دقت کنند منافع ملی و اعتقادی ما را در نظر بگیرند و از آن به عنوان یک ابزار درست استفاده کنند. هیچ کس نفی اینترنت و فضای مجازی نمی کند اما چگونگی آن را هر عاقلی این کار را می کند حتی چین که نگاه مادی دارد. لذا در این سطر منافعی که اینها دنبال می کنند ماندگاری در حوزه سیاسی است. یک لایه پایین تر بین خودی ها می آید ما سه گروه داریم یا متقدم یا ملازم یا متأخر ولایت فقیه هستند، در زیارت جامعه کبیره، صلوات شعبانیه، در نهج البلاغه آن تقسیم بندی وجود دارد یا از ولی فقیه جلو یا عقب افتاده اند یا در واقع ملازم ایشان هستند.
وی گفت: اشکال دولت قبل این بود که آن چند نفری که داعیه دار آن حرف های عجیب غریب بودند و آن حرف ها را می زدند آنها معتقد به ولی فقیه بودند، لذا ظرف انقلاب اسلامی را محدود می دیدند که بتوانند به اهدافشان برسند، اشکال این نگاه دوم که امروز در کشور حاکم است این است که اجتماع نسبت به ولی فقیه دچار تأخیر فاز هستند، وقتی شما مختصات فکری آنها را مرور می کنید می بینید که در قالب یک عنصر سلطه پذیر و آن هم قدرت قاهره ای که آمریکا است، حاضر نیستند هیچ میدان داری را فراهم کنند که منافع ملی ما تأمین شود، اکنون روسیه حاضر است که با ما همکاری کند این دوستان تعلل می کنند لذا در این سطر ما باید دقیق شویم، عنصر انتخابات یک امر بسیار مطلوب برای نظام اسلامی است، توجه کنید که انتخابات از حد رقابت دو جناح گذشته است، نگاه اول خودش است و خدای خودش، نگاه دوم مورد پسند هرم قدرت قرار گرفته است لذا از سال 88 به بعد ضد انقلاب تحمیل نمی کند، می گوید به پای صندوق های رأی بروید و به نامزد سبزها رأی دهید.
وی ادامه داد: اکنون سفیر آمریکا در بحرین گفته است ما فشار به مردم می آوریم و تحریم می کنیم برای این که باید دست به دامن موسوی و خاتمی شوید و از این جریان حمایت می کند. ضد انقلاب پای صندوق رأی می آید و ممکن است در جریان بگوید من تبری می جویم از این که من با ضد انقلاب باشم بله این حرف این هست اما چون مرز بندی ما در سطح ملی شفاف نیست این جا که می رسد آنها می گویند اینها محل امید ما قرار می گیرند و برای این که شما رقابت کنید عقبه اش به جایی می رسد که رادیو اسرائیل هم می گویند به نامزد سبزها رأی دهید، رقابت به جایی می رسد که BBC در همین دور اخیر سه بار فیلم جناب آقای روحانی را منتشر کرد، یک نگاه محل امید دشمن قرار گرفته است، یک نگاه امید معطوف به مردم و وظایف انقلاب گری خودش انجام می دهد. در سطر خودی های ملازم ما سه گروه داریم نسبت به مطلوب های ولی فقیه یک گروه آرمانگرای واقع بین هستند، مقام معظم رهبری در کرمانشاه فرمود رهبری آرمانگرایی را با واقع بینی و عدالت خواهی را با عقلانیت همراه می کنند، مختصات این گروه چیست؟ رهبری می فرمایند جذب حداکثری و دفع حداقلی، یعنی آرمان گرای واقع بین جذب حداکثری و دفع حداقلی دارد، آرمانگرای صفر جذب حداکثری را قبول ندارد و واقع گرای صفر دفع حداقلی را قبول ندارد، آرمانگرای واقع بین در واقع تلاش و تکلیف برای رسیدن به نتیجه، آرمانگرای صفر می گوید من فقط با تکلیف کار دارم و با نتیجه کار ندارم و واقع گرای صفر می گوید من فقط با نتیجه کار دارم، آرمانگرای واقع بین می فرماید من عدالت را با عقلانیت همراه است، آرمانگرای صفر عدالت را می گوید اما جنبه های احساسی اش را بیشتر غلبه می کند، واقع گرای صفر با عدالت کاری ندارد، آرمانگرای واقعی فساد ستیز است، واقع گرای صفر اصلاً با فساد کاری ندارد و خودش را کنار می کشد این ها یک دسته بندی است که همه در منظومه فکری مقام معظم رهبری عرضه شده است، من و شما اگر بخواهیم دقت کنیم می بینیم که همه این دسته بندی ها بیشترین سرویس را واقع گرای صفر به خودی متأخر می داند، بیشترین سرویس را آرمانگرای صفر به خودی متقدم می دهد.
پرسش و پاسخ دانشجویی:
از سال 84 طیف هایی مانند اصولگرایان و کسانی که شما از آنها حمایت کردید به صحنه آمدند و متأسفانه شکست خوردند، سوال اینجاست که اگر آقای احمدی نژاد نبود شما همان افراد در حاشیه بودید یا خیر؟ آیا کسی به غیر از آقای احمدی نژاد توانست جلوی آقای هاشمی رفسنجانی بایستد؟
پاسخ: آقای هاشمی وقتی رئیس جمهور شد از یک پایگاه اجتماعی مشخص برخوردار بود اما الگوی غربی را موضع اقتصاد گرفت و در حوزه سیاست تنگ نظری قرار داد، در حوزه فرهنگ نیز بی مبادلاتی!
سال 76 آقای ناطق نوری خودش را ادامه آقای هاشمی رفسنجانی تعریف کرد، آقای ناطق در 13 آبان سال 75 در سخنرانی اش گفت من نوچه آقای هاشمی هستم، آقای خاتمی خودش را غیر از هاشمی معرفی کرد و مردم آن اقبال را به آقای خاتمی کردند، آقای خاتمی نیز از یک پایگاه اجتماعی خوبی برخوردار بود، نکته ای که وجود دارد این است که خودش را غیر معرفی کرد اما پایگاه اجتماعی مشخصی داشت، همان راه آقای هاشمی را در اقتصاد دنبال کرد و در حوزه سیاست و فرهنگ هم الگوی غلط غربی را گرفت و داخل کشور آورد.
آقای احمدی نژاد وقتی وارد شد شعارهای انقلابی را همراه خود داشت و مورد اقبال واقع شد و به پیروزی رسید، اما این زمینه 14 ساله داشت، مقام معظم رهبری واقعیت هایی است که باید بدانید که بعد از دوره ریاست جمهوری شان وقتی که بسط نظری دادند و در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تبیین کردند و مختصاتی را که امام فرموده بود را بسط دادند و این پشتوانه نظری ما شد.
از سال 78 رهبری همه گروه ها را خواستند تا مجاهدین انقلاب. ایشان با آنها جلسه گذاشتند و بعد از حادثه کوی دانشگاه گفتند اسلام و انقلاب و سیره و روش حضرت امام خمینی (ره) و ولایت فقیه دور هم جمع شوید و با این 4 ویژگی جبهه دفاع از انقلاب تشکیل دهید، حدود دو سال تلاش شد تا در اردیبهشت 80، بیست و هفت گروه گفتند ما حاضر هستیم و خدمت ایشان رفتند.
من هم در آنجا توفیق حضور داشتم، در آن جلسه وقتی مرحوم پرورش و عسگر اولادی توضیح دادند و حضرت آقا یک مدل اجتماعی جدیدی را بیان کردند و گفتند شما نیاز به یک تشکل اسلامی دارید و آن گروه های وفاق منشأ شورای هماهنگی شد و آقای احمدی نژاد مسئول بخشی از آن شورای هماهنگی بود و نقشش دسته دوم بود، ما از نزدیک می دیدیم.
نکته سوم آن چیزی که باعث شد اصولگراها به پیروزی برسند آن مطالباتی که مقام معظم رهبری از سال 80 شروع کردند؛ مبارزه با فقر، فساد، تبعیض، عدالت خواهی، آزاد اندیشی و .... . آقای احمدی نژاد اگر شعار های رهبری را دست گرفت و اعلام کرد، دیگری آنها را نگفت. پس اگر شما می گویید چه کسی دوم خرداد را کنار زد و تنها نه دوم خرداد بلکه هر جریانی که آن منطق صحیح برخاسته از اصل انقلاب اسلامی ایران بود، آقای احمدی نژاد که روی کار آمد ایشان پایگاه اجتماعی مشخص و شفافی داشت اما پای بند به آن پایگاه نماند و در گسل فقر و غنا سرمایه گذاری کرد و گفت من آن جا را برای خودم انتخاب می کنم، کم کم تا سال هشتم آن سوق پیدا کرد، در این سال دیگر مردم خوبی های وی را یادشان رفت و بدی هایش را به پای اصولگرایان نوشتند در حالی که آقای احمدی نژاد اصلاً خودش قائل به ابن نبود که اصولگرا است و بارها خودش به من گفت.
آقای احمدی نژاد خرداد سال 85 با بنده صحبت کرد که یک سیستمی را برایش راه اندازی کنم گفت می خواهیم دست به دست هم دهیم تا خبرگان رهبری را عوض کنیم و جوان ها ورود پیدا کنند و دو ساعت حرف می زد و در آخر گفت تو آدم چه کسی هستی که از حرف با تو جواب نمی گیرم؟
آقای احمدی نژاد اشتباهات مبنایی کرد و کارهای خوب بسیار نیز انجام داد و کارهای خوبش مربوط به تفکر های انقلابی است، آقای روحانی وقتی وارد کار شدند در واقع در بستر تفرقه ما به پیروزی رسید و اتفاقی که افتاد این بود که در این مسیر تفرقه ما بود.
من در بسیج دانشجویی که بودم شش مشاور داشتیم که یکی آقای احمدی نژاد بود و ما از قبل با هم مرتبط بودیم و آرزو داشتیم که تفکری که این بیان می کرد در کشور حاکم شود اما به تفکر خودش پای بند نبود، یک بار به وی در یک جمعی گفتم شما ولایت را چه چیزی می بینید؟ 26 صفت پشت سر هم گفت.
من عرضم این است وی به عالم سیاست بر می گردد، وی که شعار فساد می داد وقتی می خواستند با مفسدین اطرافش برخورد کنند میگفت باشد برخورد کنید اما دو نتیجه دارد یا اطرافیان من یا فاسد هستند و یا نیستند اگر بودند و محکوم شدند من استعفا می دهم و می روم اگر فاسد نبودند رئیس قوه قضائیه استعفا دهد و برود، شرط می گذاشت.
من عرضم این است که ایشان مراوداتی را با دوم خرداد برقرار کرده است و با سید حسن خمینی چند جلسه داشته است، سوال این است که چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
من نکته آخر بگویم که کسی احمدی نژاد را مقابل رهبری قرار نداد خودش و مشی وی و افرادی که اطرافش کار می کردند وقتی احمدی نژاد خانه نشین شد و نزد رهبری برای استعفا دادن آمدند و آقا توصیه کرد که در دولت بمانیدو کار کنید، یعنی قوام دولت وی به رهبری بود و خودش کار دیگر می کرد.
سوال: سوال من این است که شما قبل از این که مشکل سیاسی و اقتصادی داشته باشید مشکل نظارتی دارید؟ به عنوان مثال در جریان تأیید صلاحیت شورای نگهبان فرد که تأیید شد سابقه سیاسی نداشت و حکم بازداشتش توسط قوه قضائیه صادر شده بود و مدرک تحصیلی جعل کرده بود ولی تأیید شد. سوال بعدی این است هیچ ساز و کاری برای مبارزه با مشکل اقتصادی وجود ندارد و این همه جلسه و سمینار گذاشته می شود راهکار شما چیست؟
پاسخ: بنده از وقتی وارد مجلس شدم بیشتر وقتم را در حوزه نظارت در مجلس گذاشتم یعنی در مجلس دو کار داریم، یکی قانون گذاری و دیگری نظارت، کار ِ قانون گذاری بنده حداقلی بود، کار نظارت هم حداکثری بوده است، لذا سراغ پرونده های بزرگی رفتیم و شاید دیگران به آن حوزه ورود پیدا نمی کردند لذا فرمایش این دانشجو درست است و ما حوزه نظارتمان ضعیف است و بنده معتقدم اگر فقط کمیسیون اصل 90 مجلس به وظیفه خودش عمل کند خوب است اما بسیاری از مشکلات فکری کشور در حوزه نظارتی قابل حل نیست.
بحث شورای نگهبانی که می گویند، آن فردی که در مجلس روی اعتبار نامه اش در واقع تشکیک شد و بحث به درازا کشید و چون نمی توانستند به مواردی که شورای نگهبان ورود پیدا کرده بود، ورود پیدا کنند نتوانستند توی سطح خود رای آورد. حال اگر نکته ای داشته باشند می توانند به شورای نگهبان منتقل کنند.
نکته بعد درمورد فساد اقتصادی پرسیدند. آنچه شما می توانید به نظام کمک کنید خیلی زیاد است که یکی از آن مفاسد اقتصادی است که صورت های مختلف مواجه با آن می تواند صورت بگیرد. این که دولت و مجلس و دستگاه قضایی بخواهد این یک وجه ماجراست این که ساخت ها تغییر کند و شفافیت ایجاد شود و قاطعیت و نظارت دقیق صورت گیرد وجه دیگر توسط مسئولین کشور است.
اما این که متن جامعه خاص جریان دانشجویی مطالبه خود را در دست بگیرد و با هر ماجرا که بوی فساد از آن می آید مواجه شود این یک امری انکار ناپذیر است. لذا در سال 80 مقام معظم رهبری دستور مبارزه با اقتصاد را به سه قوه دادند. آبان سال 81 به نشست دانشجویی تبریز پیام دادند و در همانجا درخواست دادند که دانشجویان بیایند به میدان مبارزه با مفاسد اقتصادی و هشت سرفصل را هم بیان کردند و فرمودند هرچیزی که بوی فساد بدهد باید مورد سوال شما دوستان قرار بگیرد. اگر اشکلاتی که بعضی از مسئولین دارند، برخی دوستان هم اشکالاتی دارد که این مطالبه را انجام نمی دهند.
بنده فکر می کنم راهکار مبارزه با مفاسد اقتصادی یک راهکار به هم پیوسته چند وجهی است که یک وجه عمده آن به متن جامعه و خاص به جریان پیشرو دانشجویی بر می گردد، یک وجه او به مسئولین و اراده آنها بر می گردد، یک وجه هم به تغییر زیرساخت ها و شرایطی که باید رقم بخورد بر می گردد.
بنده معتقد هستم که بهترین راه برخورد با مفاسد اقتصادی توسط قوه قضائیه برخورد با حداقل افراد با حداکثر جرم با بالا بودن مقام و رتبه آن هاست یعنی اگر یک نفر مقامش نمایندگی است. اگر ما ده تا یا بیست عدد را برخورد بکنیم در آن رده های پایین ارزشش کم تر از آن است که یکی از مسئولین را اگر خطا کرد برخورد کنیم و به مردم معرفی کنیم. امام علی (ع) در نهج البلاغه برای برخی از کارگزارانش در حوزه مفاسد به کار می برد ادبیات تند است لذا بنده معتقدم نظام نباید اغماض کند و هر دستگاهی باید از خود شروع کند.
سوال: آیا قبول دارید که در چند سال اخیر بحث جریان انحرافی در خصوص احمدی نژاد را شما مطرح کردید؟
پاسخ: من ممنون شما هستم خیلی شفاف مطرح کردید. بله بنده موضوع جریان انحرافی را مطرح کردم و درمورد آن هم ویژگی هایی ذکر کردم. بنده 16 ویژگی را در 9 دی سال 89 در شیراز مطرح کردم که از ویژگی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و... را ذکر کردم. وجوهی که بیان کردم این بود که این مجموعه در مقام بیان و عمل متفاوت دارد عمل می کند.بیانش انقلابی است اما عملش تعریف دیگری دارد. گفتم در مباحث اقتصادی چه می گویند و چگونه عمل می کنند. در ولایت پذیری چه می گویند و چگونه عمل می کنند. از اسلام نام می برند اما وقتی مشایی دارد صحبت می کند دوره اسلام را با اسب سواری مقایسه می کند و می گوید که دوره اسلام گرایی گذشته است، امروز دیگر یک بودایی و برهمایی و ... می تواند مستقیماً به آن حقیقت دست پیدا کند.
بنده در تمام مختصاتش توضیح دادم و بیان کردم که کلاه گشادی که به سر ما گذاشتند مواظب باشید که این کلاه گشاد عملاً استمرار پیدا نکند. حرف های بنده یکی یکی ظهور و بروز پیدا کرد مثلاً من در مورد سایپا صحبت کردم و فساد بیست و پنج هزار میلیاردی که درواقع ترمونل مالی سایپا بیست و پنج هزار میلیارد بود که این ها به بهانه اصل 44 کار دیگری کردند.