مشرق- «خرمشهر دین خود را به اسلام ادا کرد»؛ امام خمینی این جمله را نه پس از پایان جنگ تحمیلی که همان ابتدای تهاجم گسترده عراق و قبل از یک ساله شدن جنگ، خطاب به مردم خوزستان گفت و این ادای دین تا پایان جنگ و تا امروز و تا همیشه ادامه دارد.
اما بعد از جنگ و به جا ماندن ویرانیهای گسترده و آواره شدن بخش قابل توجهی از مردم این استان، انتظار این بود که مسئولان توجه و تمرکز ویژهای برای قدردانی از رشادت این مردم و تسریع در آبادانی این استان داشته باشند اما این نکته مغفول ماند، بلکه در سایه همین بیتوجهیها بود که مشکلاتی مانند آب آشامیدنی و اشتغال و بهرهمندی از انرژی، تداوم یافت و امروز هم که «غول خاکی» بر زندگی آنها سایه افکنده و وارد کارزار دیگری شدهاند، بازهم خبری از مسئولان نیست!
مشکل امروز استان خوزستان، درد سالهای اخیر عمده استانهای مرزی شرقی و غربی کشور است؛ از طوفانهای شن ویرانکننده سیستان و بلوچستان گرفته تا گردوغباری که میهمان چندماهه مردم استانهایی مانند کرمانشاه و ایلام و لرستان و خوزستان و بوشهر و ...، کم و بیش با این میهمان ناخوانده که دیگر میتوان آشنای قدیمیاش خواند، آشنا هستند اما وضعیت آلودگی هوای خوزستان در ماههای اخیر، نشاندهنده جدی و نگرانکنندهتر شدن بحث ریزگردها بود تا شاید مسئولان محیط زیست در کنار رتقوفتق امور محیطبانان و جنگل ابر و ارومیه و یوزپلنگ ایرانی و چاپ آن روی پیراهن تیم ملی، مقداری هم متوجه خانوادههایی که در خوزستان به جنگ گردوغبار رفتهاند، بشوند و راهی برای نجات آنها ارائه دهند.
گرچه همواره پاسخ صدای کمکخواهی مردم خوزستان با وعدههای مسئولان برای چارهاندیشی این معضل روبهرو میشد اما هیچوقت برنامه عملی و زمان مشخصی برای اجرای طرحهای نجات ارائه نشده و نمیشود؛ شاید از این روست که مردم دلنوشتههای خود را روی انبوهی از خاک نشسته روی خودروها مینویسند.
اما طی روزهای گذشته به یکباره سکوت مسئولان سازمان محیطزیست شکست و خانم ابتکار که با لقب پرطمطراق «قهرمان زمین» از وی انتظارات بیشتری میرفت، مانند عادت سایر مسئولان دولتی، انگشت اتهام را به سمت دولت قبل چرخاند و گفت: هیچ کدام از اقدامات دولت قبل در زمینه بین المللی، در نشست با عراق و نشستهای منطقهای تلاشهایی را در راستای تفاهم برای مهار ریزگردها انجام داده بود، همچنین برای ایجاد تفاهم با وزارت نفت در زمینه مالچپاشی به نتیجه نرسید.
هرچند ابتکار در دولت جدید به ریاست سازمان حفاظت محیطزیست منصوب شده اما قطعاً نمیتوان از سابقه طولانی وی در این حوزه به خصوص حضور در رأس این سازمان در دولت اصلاحات چشمپوشی کرد؛ با این وجود ابتکار بازهم با تأکید بر اینکه حل مشکلاتی مانند ریزگردها در خوزستان فقط با برنامههای میانمدت و بلندمدت میسر میشود، تنها اقدام در کوتاه مدت را واکنش سریع عنوان کرد.
بعد از گفتوگوی دوشنبه ابتکار با خبرگزاری ایلنا، مسئولان دیگر این سازمان نیز در ادامه واکنش به انتقادات درباره عدم تصمیمگیری صحیح این سازمان در قبال بحران خوزستان، ضمن هجمه به دولت قبل، اظهارنظرهای منتقدان را نه از سر دلسوزی که از سر غرضورزی شخصی و سیاسی دانستند. جایی که سعید متصدی معاون زیست انسانی سازمان محیط زیست گفت: درخواست حل معضل گرد و غبار در مدت یکسال از دوره مدیریت جدید سازمان حفاظت محیط زیست از سوی افراد یا بیانگر عدم تخصص آن ها در موضوع و نداشتن اطلاعات علمی در این زمینه است یا بیانگر غرض ورزی شخصی و سیاسی افراد است که امروز سلامت مردم و محیط زیست را بهانه ای برای دستیابی به دیگر اهداف خود میدانند.کسانی که امروز خود را صدای رسای مردم خوزستان معرفی میکنند، چرا طی هشت سال گذشته که وضعیت محیط زیست کشور و استان خوزستان، شرایطی اسفناک را تجربه میکرد، هیچ واکنشی در این زمینه نداشتند. عزم جدی دولت و سازمان حفاظت محیط زیست، برنامه ریزی و اقدام جهت کاهش اثرات پدیده گرد و غبار در کشور است و دولت خدمت به مردم را وظیفه خود می داند اما اینکه عده ای بخواهند با فرصت طلبی، مردم را ابزار اهداف خود قرار دهند، قابل قبول نیست.
معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست بیان کرد: مردم صبور و فهیم خوزستان به خوبی تشخیص میدهند که ادعای حل مسائل محیط زیستی در بازه زمانی کوتاه مدت و با توجه به شرایط خشکسالی در کشور، ادعای غیر کارشناسی است. ساکتین سالهای گذشته بهتر است به جای فرافکنی، تلاش کنند با حفظ آرامش جامعه و عدم تشویش اذهان عمومی در تبدیل برنامه ریزیها و اهداف تعیین شده، به نتایج مثبت و کمک رسانی به دولت و کلیه دستگاه های اجرایی مرتبط، مسئول باشند و متوجه باشند که سازمان حفاظت محیط زیست تنها متولی این امر نیست. آنچه امروز در استان خوزستان شاهد هستیم محصول بی تدبیری و عدم توجه به مساله محیط زیست در سالهای گذشته است.
ضیاء الدین شعاعی مدیر ملی کارگروه مقابله با پدیده گرد و غبار هم گفت: هفته آینده هم سفری به استان خوزستان خواهیم داشت تا آنالیز دقیقی از وضعیت صورت گیرد که طی آن اگر تصمیمی برای اختصاص اعتبار صورت گرفت، بدانیم کدام نقطه نیاز بیشتری به اعتبار دارد.
روحانی هم که روز سهشنبه با صدور پیامی در اینستاگرام، با مردم خوزستان ابراز «همنفسی» کرده بود، در سخنرانی روز 22 بهمن، برخلاف مسئولان محیط زیست صرفاً به بیان اقدامات دولت در زمینه کاهش آلودگی هوا و کنترل ریزگردها در یک سال اخیر پرداخت و گفت: باید با ریزگردها بخصوص در استانهای غربی مقابله کنیم اما این کار بسیار بزرگ و عظیم و غیرکوتاه مدت است؛ ریزگردها عمدتاً از کشورهای همسایه ما با بادهای موسمی و معمولی آغاز می شود و به شهرهای ما سرازیر میشود. دولت هر تلاشی توانسته انجام داده اما باید با کمک کشورهای همسایه بتوانیم برنامه بلند مدت برای مهار ریزگردها انجام دهیم.
متأسفانه اینکه مسئولان دولتی به ویژه در ابتدای سالهای فعالیت خود، بخشی از ناکامی و ناتوانیهای خود را به دولتهای قبل نسبت دهند به یک رویه تبدیل شده و مختص دولت فعلی هم نیست اما با فرض صحت ادعای خانم ابتکار و سایر همکاران وی مبنی بر کمکاری دولتهای قبل در این زمینه که شاید واقعا بیراه هم نگفته باشد، آیا باید تمام اقدامات، به اتهامزنی به دولتهای قبل خلاصه شود؟ آیا دولتیها نمیدانند که اگر با همین رویه پیش روند، در چشم برهمزدنی دولتمردان آینده هم درباره آنها چنین ادعاهایی خواهند داشت؟
جدای از موضعگیریها، از سوی مسئولان دولتی بهویژه سازمان محیطزیست، برنامه و راهکارهایی برای رفع مشکلات به وجود آمده مطرح شده است اما تاکنون هیچ نتیجه عملی و در واقع هیچ بروندادی از این برنامهها مشاهده نمیشود. در حالی قول اجرای برنامهها داده میشود که با وجود گذشت ماهها از وخیم شدن اوضاع در استان خوزستان، مدیر ملی کارگروه مقابله با پدیده گردوغبار تازه خبر از سفر هفته آینده به خوزستان میدهد تا بعد از آنالیز دقیق! اگر تصمیمی برای اختصاص اعتبار صورت گرفت بدانند کدام نقطه نیاز بیشتری به اعتبار دارد. کمی دقت در این جمله که سرشار از اما و اگر است نشان میدهد که حتی یک برآورد حداقلی از میزان هزینههای مقابله با این بحران وجود ندارد. در حالی که یکی از مأموریتهای اصلی سازمان مدیریت بحران، که قطعا در زمره همان واکنش سریعی است که خانم ابتکار گفت، برآورد مقابله با اینگونه پدیدهها است.
گردوغبار، پدیدهای است که شاید امروز بیشتر استانهای مرزی را درگیر خود کرده اما تجربه نشان داده که با گسترده شدن آن و کاهش بارندگی مخصوصاً در فصل تابستان، استانهای مرکزی و حتی پایتخت را هم مورد عنایت خود قرار داده است و اتفاقاً هر وقت سراغ پایتختنشینان آمد، مسئولان نگرانی را هم بیشتر حس کردند و همین گستردگی این پدیده، حاکی از این است که برای تأمین منابع مالی مقابله با آن، نباید صرفاً به اعتبارات استانی یا اعتبارات خاص دولتی اکتفا کرد، زیرا از یک سو اعتبارات استانی محدود است و شاید اعتبارات دولت برای اختصاص کامل به اینگونه پدیدهها کافی نباشد و از سوی دیگر، وقتی میدانیم این پدیده قرار است در آینده سایر استانها را هم درگیر کند، پس منطقی است که از محل اعتبارات سایر استانها هم برای برخورد با گردوغبار و ریزگردها هزینه شود.
یکی دیگر از نشانههای عدم برنامهریزی مسئولان محیط زیست شاید اولویتبندی اشتباه در پرداختن به برنامههای کلان باشد؛ به عبارت دیگر هرچند تلاش جدی این سازمان برای حفظ گونههای جانوری در خطر انقراض قابل تقدیر است اما آیا اهمیت این گونهها بیشتر از حفظ و احیای تالابهای در خطر خشک شدن است؟ این در حالی است که وضعیت امروز خوزستان، سرنوشت آینده دریاچه ارومیه و البته با ابعاد بزرگتر خواهد بود. فراموش نباید کرد که بخش قابل توجهی از بحرانی که امروز در خوزستان به وجود آمده ناشی از خشک شدن تالابها است و قطعاً بحرانی که در آینده با خشک شدن دریاچه ارومیه به وجود میآید بزرگتر و خطرناکتر از وضعیت خوزستان خواهد بود. همین امر، ضرورت پرداختن به بحث دریاچه ارومیه را غیرقابل انکار میکند اما وقتی تلاشها و برنامهها و ادعاها در خصوص موضوعی کوچکتر از دریاچه ارومیه به نتیجه نرسیده است، میتوان امیدوار بود که تلاشها برای نجات دریاچه ارومیه نیز موفق باشد؟!
همانطور که مسئولان دولتی فعلی و قبلی بر وظایف و نقش کشورهای همسایه در قبال برخورد با ریزگردها، تأکید کردند و باید پیگیر انجام این وظایف توسط کشورهای همسایه باشند، باید به نکته دیگری هم توجه کرد؛ توطئه خاموش علیه اکوسیستم ایران.
در عصر حاضر جنگ و تخاصم صرفاً به تقابل نظامی و صفکشیهای سنتی یگانهای نظامی طرفین درگیری محدود نمیشود؛ امروز تمام مسئولان و کارشناسان، به عرصههای جدید جنگ در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سایبری، الکترونیکی و بیولوژیکی اذعان دارند، اما واقعاً چرا هیچ احتمالی درباره جنگ زیستمحیطی علیه ایران بررسی نمیشود؟ آیا حضور بلندمدت دشمنان شماره یک ایران در همسایگیمان و اشغال کشورهایی که در بسیاری از مسائل به ویژه آب، اشتراک و تأثیرپذیری فراوانی از هم داریم، نمیتوانسته اهداف غیرنظامی آنها علیه ایران و ایجاد مشکلات عدیدهای مانند خشکسالی را سببساز شده باشد؟
به هر حال اگر باز هم فرض را بر این بگذاریم که دولت و دولتهای گذشته به وظایف خود در این زمینه عمل نکردهاند اما غبار بحران امروز خوزستان به قدری سنگین شده است که تمام جناحهای سیاسی و تمام مطبوعات جناحی در هر جبهه سیاسی، مجاب شده باشند که حداقل الان و برای نجات خوزستان، دعواهای بینتیجه و بدون برنده سیاسی را کنار بگذارند و همگی کنار یکدیگر برای نجات خوزستان دست به کار شوند.
گرچه حضور و استقرار چند روزه مسئولان و متولیان محیطزیست در میان مردم خوزستان بتواند تا حدودی از آلام مردم رنجدیده این استان بکاهد ولی با توجه به تاکید رئیس جمهور و شخص خانم ابتکار مبنی بر طولانی بودن فرایند اقدامات برای بهبود وضعیت هوای این استان، بد نیست که مسئولان ارشد سازمان محیط زیست، حداقل برای چندسال آتی، محل خدمت خود را به استان خوزستان منتقل کنند تا بتوانند هرچه بیشتر بر انجام این ماموریت خطیر، نظارت داشته باشند؛ قطعاً اگر خلوص نیت و عدم سیاسیبازی و مردمیبودن، ملاک عمل باشد، مردم هم سایر مسئولان دولتی را همچون وزیر بهداشت پذیرا خواهند بود و استدلالها را بهتر قبول خواهند کرد و شاید با وجود تداوم مشکلات، راحتتر با آن کنار بیایند. راستی چرا وزیر بهداشت، نماینده دولت برای بررسی بحران زیستمحیطی شد؟
اما بعد از جنگ و به جا ماندن ویرانیهای گسترده و آواره شدن بخش قابل توجهی از مردم این استان، انتظار این بود که مسئولان توجه و تمرکز ویژهای برای قدردانی از رشادت این مردم و تسریع در آبادانی این استان داشته باشند اما این نکته مغفول ماند، بلکه در سایه همین بیتوجهیها بود که مشکلاتی مانند آب آشامیدنی و اشتغال و بهرهمندی از انرژی، تداوم یافت و امروز هم که «غول خاکی» بر زندگی آنها سایه افکنده و وارد کارزار دیگری شدهاند، بازهم خبری از مسئولان نیست!
مشکل امروز استان خوزستان، درد سالهای اخیر عمده استانهای مرزی شرقی و غربی کشور است؛ از طوفانهای شن ویرانکننده سیستان و بلوچستان گرفته تا گردوغباری که میهمان چندماهه مردم استانهایی مانند کرمانشاه و ایلام و لرستان و خوزستان و بوشهر و ...، کم و بیش با این میهمان ناخوانده که دیگر میتوان آشنای قدیمیاش خواند، آشنا هستند اما وضعیت آلودگی هوای خوزستان در ماههای اخیر، نشاندهنده جدی و نگرانکنندهتر شدن بحث ریزگردها بود تا شاید مسئولان محیط زیست در کنار رتقوفتق امور محیطبانان و جنگل ابر و ارومیه و یوزپلنگ ایرانی و چاپ آن روی پیراهن تیم ملی، مقداری هم متوجه خانوادههایی که در خوزستان به جنگ گردوغبار رفتهاند، بشوند و راهی برای نجات آنها ارائه دهند.
گرچه همواره پاسخ صدای کمکخواهی مردم خوزستان با وعدههای مسئولان برای چارهاندیشی این معضل روبهرو میشد اما هیچوقت برنامه عملی و زمان مشخصی برای اجرای طرحهای نجات ارائه نشده و نمیشود؛ شاید از این روست که مردم دلنوشتههای خود را روی انبوهی از خاک نشسته روی خودروها مینویسند.
اما طی روزهای گذشته به یکباره سکوت مسئولان سازمان محیطزیست شکست و خانم ابتکار که با لقب پرطمطراق «قهرمان زمین» از وی انتظارات بیشتری میرفت، مانند عادت سایر مسئولان دولتی، انگشت اتهام را به سمت دولت قبل چرخاند و گفت: هیچ کدام از اقدامات دولت قبل در زمینه بین المللی، در نشست با عراق و نشستهای منطقهای تلاشهایی را در راستای تفاهم برای مهار ریزگردها انجام داده بود، همچنین برای ایجاد تفاهم با وزارت نفت در زمینه مالچپاشی به نتیجه نرسید.
هرچند ابتکار در دولت جدید به ریاست سازمان حفاظت محیطزیست منصوب شده اما قطعاً نمیتوان از سابقه طولانی وی در این حوزه به خصوص حضور در رأس این سازمان در دولت اصلاحات چشمپوشی کرد؛ با این وجود ابتکار بازهم با تأکید بر اینکه حل مشکلاتی مانند ریزگردها در خوزستان فقط با برنامههای میانمدت و بلندمدت میسر میشود، تنها اقدام در کوتاه مدت را واکنش سریع عنوان کرد.
بعد از گفتوگوی دوشنبه ابتکار با خبرگزاری ایلنا، مسئولان دیگر این سازمان نیز در ادامه واکنش به انتقادات درباره عدم تصمیمگیری صحیح این سازمان در قبال بحران خوزستان، ضمن هجمه به دولت قبل، اظهارنظرهای منتقدان را نه از سر دلسوزی که از سر غرضورزی شخصی و سیاسی دانستند. جایی که سعید متصدی معاون زیست انسانی سازمان محیط زیست گفت: درخواست حل معضل گرد و غبار در مدت یکسال از دوره مدیریت جدید سازمان حفاظت محیط زیست از سوی افراد یا بیانگر عدم تخصص آن ها در موضوع و نداشتن اطلاعات علمی در این زمینه است یا بیانگر غرض ورزی شخصی و سیاسی افراد است که امروز سلامت مردم و محیط زیست را بهانه ای برای دستیابی به دیگر اهداف خود میدانند.کسانی که امروز خود را صدای رسای مردم خوزستان معرفی میکنند، چرا طی هشت سال گذشته که وضعیت محیط زیست کشور و استان خوزستان، شرایطی اسفناک را تجربه میکرد، هیچ واکنشی در این زمینه نداشتند. عزم جدی دولت و سازمان حفاظت محیط زیست، برنامه ریزی و اقدام جهت کاهش اثرات پدیده گرد و غبار در کشور است و دولت خدمت به مردم را وظیفه خود می داند اما اینکه عده ای بخواهند با فرصت طلبی، مردم را ابزار اهداف خود قرار دهند، قابل قبول نیست.
معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست بیان کرد: مردم صبور و فهیم خوزستان به خوبی تشخیص میدهند که ادعای حل مسائل محیط زیستی در بازه زمانی کوتاه مدت و با توجه به شرایط خشکسالی در کشور، ادعای غیر کارشناسی است. ساکتین سالهای گذشته بهتر است به جای فرافکنی، تلاش کنند با حفظ آرامش جامعه و عدم تشویش اذهان عمومی در تبدیل برنامه ریزیها و اهداف تعیین شده، به نتایج مثبت و کمک رسانی به دولت و کلیه دستگاه های اجرایی مرتبط، مسئول باشند و متوجه باشند که سازمان حفاظت محیط زیست تنها متولی این امر نیست. آنچه امروز در استان خوزستان شاهد هستیم محصول بی تدبیری و عدم توجه به مساله محیط زیست در سالهای گذشته است.
ضیاء الدین شعاعی مدیر ملی کارگروه مقابله با پدیده گرد و غبار هم گفت: هفته آینده هم سفری به استان خوزستان خواهیم داشت تا آنالیز دقیقی از وضعیت صورت گیرد که طی آن اگر تصمیمی برای اختصاص اعتبار صورت گرفت، بدانیم کدام نقطه نیاز بیشتری به اعتبار دارد.
روحانی هم که روز سهشنبه با صدور پیامی در اینستاگرام، با مردم خوزستان ابراز «همنفسی» کرده بود، در سخنرانی روز 22 بهمن، برخلاف مسئولان محیط زیست صرفاً به بیان اقدامات دولت در زمینه کاهش آلودگی هوا و کنترل ریزگردها در یک سال اخیر پرداخت و گفت: باید با ریزگردها بخصوص در استانهای غربی مقابله کنیم اما این کار بسیار بزرگ و عظیم و غیرکوتاه مدت است؛ ریزگردها عمدتاً از کشورهای همسایه ما با بادهای موسمی و معمولی آغاز می شود و به شهرهای ما سرازیر میشود. دولت هر تلاشی توانسته انجام داده اما باید با کمک کشورهای همسایه بتوانیم برنامه بلند مدت برای مهار ریزگردها انجام دهیم.
متأسفانه اینکه مسئولان دولتی به ویژه در ابتدای سالهای فعالیت خود، بخشی از ناکامی و ناتوانیهای خود را به دولتهای قبل نسبت دهند به یک رویه تبدیل شده و مختص دولت فعلی هم نیست اما با فرض صحت ادعای خانم ابتکار و سایر همکاران وی مبنی بر کمکاری دولتهای قبل در این زمینه که شاید واقعا بیراه هم نگفته باشد، آیا باید تمام اقدامات، به اتهامزنی به دولتهای قبل خلاصه شود؟ آیا دولتیها نمیدانند که اگر با همین رویه پیش روند، در چشم برهمزدنی دولتمردان آینده هم درباره آنها چنین ادعاهایی خواهند داشت؟
جدای از موضعگیریها، از سوی مسئولان دولتی بهویژه سازمان محیطزیست، برنامه و راهکارهایی برای رفع مشکلات به وجود آمده مطرح شده است اما تاکنون هیچ نتیجه عملی و در واقع هیچ بروندادی از این برنامهها مشاهده نمیشود. در حالی قول اجرای برنامهها داده میشود که با وجود گذشت ماهها از وخیم شدن اوضاع در استان خوزستان، مدیر ملی کارگروه مقابله با پدیده گردوغبار تازه خبر از سفر هفته آینده به خوزستان میدهد تا بعد از آنالیز دقیق! اگر تصمیمی برای اختصاص اعتبار صورت گرفت بدانند کدام نقطه نیاز بیشتری به اعتبار دارد. کمی دقت در این جمله که سرشار از اما و اگر است نشان میدهد که حتی یک برآورد حداقلی از میزان هزینههای مقابله با این بحران وجود ندارد. در حالی که یکی از مأموریتهای اصلی سازمان مدیریت بحران، که قطعا در زمره همان واکنش سریعی است که خانم ابتکار گفت، برآورد مقابله با اینگونه پدیدهها است.
گردوغبار، پدیدهای است که شاید امروز بیشتر استانهای مرزی را درگیر خود کرده اما تجربه نشان داده که با گسترده شدن آن و کاهش بارندگی مخصوصاً در فصل تابستان، استانهای مرکزی و حتی پایتخت را هم مورد عنایت خود قرار داده است و اتفاقاً هر وقت سراغ پایتختنشینان آمد، مسئولان نگرانی را هم بیشتر حس کردند و همین گستردگی این پدیده، حاکی از این است که برای تأمین منابع مالی مقابله با آن، نباید صرفاً به اعتبارات استانی یا اعتبارات خاص دولتی اکتفا کرد، زیرا از یک سو اعتبارات استانی محدود است و شاید اعتبارات دولت برای اختصاص کامل به اینگونه پدیدهها کافی نباشد و از سوی دیگر، وقتی میدانیم این پدیده قرار است در آینده سایر استانها را هم درگیر کند، پس منطقی است که از محل اعتبارات سایر استانها هم برای برخورد با گردوغبار و ریزگردها هزینه شود.
یکی دیگر از نشانههای عدم برنامهریزی مسئولان محیط زیست شاید اولویتبندی اشتباه در پرداختن به برنامههای کلان باشد؛ به عبارت دیگر هرچند تلاش جدی این سازمان برای حفظ گونههای جانوری در خطر انقراض قابل تقدیر است اما آیا اهمیت این گونهها بیشتر از حفظ و احیای تالابهای در خطر خشک شدن است؟ این در حالی است که وضعیت امروز خوزستان، سرنوشت آینده دریاچه ارومیه و البته با ابعاد بزرگتر خواهد بود. فراموش نباید کرد که بخش قابل توجهی از بحرانی که امروز در خوزستان به وجود آمده ناشی از خشک شدن تالابها است و قطعاً بحرانی که در آینده با خشک شدن دریاچه ارومیه به وجود میآید بزرگتر و خطرناکتر از وضعیت خوزستان خواهد بود. همین امر، ضرورت پرداختن به بحث دریاچه ارومیه را غیرقابل انکار میکند اما وقتی تلاشها و برنامهها و ادعاها در خصوص موضوعی کوچکتر از دریاچه ارومیه به نتیجه نرسیده است، میتوان امیدوار بود که تلاشها برای نجات دریاچه ارومیه نیز موفق باشد؟!
همانطور که مسئولان دولتی فعلی و قبلی بر وظایف و نقش کشورهای همسایه در قبال برخورد با ریزگردها، تأکید کردند و باید پیگیر انجام این وظایف توسط کشورهای همسایه باشند، باید به نکته دیگری هم توجه کرد؛ توطئه خاموش علیه اکوسیستم ایران.
در عصر حاضر جنگ و تخاصم صرفاً به تقابل نظامی و صفکشیهای سنتی یگانهای نظامی طرفین درگیری محدود نمیشود؛ امروز تمام مسئولان و کارشناسان، به عرصههای جدید جنگ در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سایبری، الکترونیکی و بیولوژیکی اذعان دارند، اما واقعاً چرا هیچ احتمالی درباره جنگ زیستمحیطی علیه ایران بررسی نمیشود؟ آیا حضور بلندمدت دشمنان شماره یک ایران در همسایگیمان و اشغال کشورهایی که در بسیاری از مسائل به ویژه آب، اشتراک و تأثیرپذیری فراوانی از هم داریم، نمیتوانسته اهداف غیرنظامی آنها علیه ایران و ایجاد مشکلات عدیدهای مانند خشکسالی را سببساز شده باشد؟
به هر حال اگر باز هم فرض را بر این بگذاریم که دولت و دولتهای گذشته به وظایف خود در این زمینه عمل نکردهاند اما غبار بحران امروز خوزستان به قدری سنگین شده است که تمام جناحهای سیاسی و تمام مطبوعات جناحی در هر جبهه سیاسی، مجاب شده باشند که حداقل الان و برای نجات خوزستان، دعواهای بینتیجه و بدون برنده سیاسی را کنار بگذارند و همگی کنار یکدیگر برای نجات خوزستان دست به کار شوند.
گرچه حضور و استقرار چند روزه مسئولان و متولیان محیطزیست در میان مردم خوزستان بتواند تا حدودی از آلام مردم رنجدیده این استان بکاهد ولی با توجه به تاکید رئیس جمهور و شخص خانم ابتکار مبنی بر طولانی بودن فرایند اقدامات برای بهبود وضعیت هوای این استان، بد نیست که مسئولان ارشد سازمان محیط زیست، حداقل برای چندسال آتی، محل خدمت خود را به استان خوزستان منتقل کنند تا بتوانند هرچه بیشتر بر انجام این ماموریت خطیر، نظارت داشته باشند؛ قطعاً اگر خلوص نیت و عدم سیاسیبازی و مردمیبودن، ملاک عمل باشد، مردم هم سایر مسئولان دولتی را همچون وزیر بهداشت پذیرا خواهند بود و استدلالها را بهتر قبول خواهند کرد و شاید با وجود تداوم مشکلات، راحتتر با آن کنار بیایند. راستی چرا وزیر بهداشت، نماینده دولت برای بررسی بحران زیستمحیطی شد؟