سرلشکر قاسم سلیمانی می‌گوید: کمتر کسی این شجاعت و توکل را دارد که از اروند عبور کند، حسن با اراده‌ای قوی 30 بار در والفجر 8 این کار را انجام داد. حسن یک طلبه‌ی 17 ساله و قهرمان عملیات والفجر8 بود.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، طلبه شهید "حسن یزدانی" در تابستان 1348 در شهر کرمان متولد شد. قبل از 6 سالگی، قرآن را نزد مادر بزرگ خود آموخت. از 6 تا 11 سالگی دوران ابتدایی را بدون مشکل سپری کرد. پس از طی دوران راهنمایی، برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه کاشان رفت. در تابستان یک سال بعد، تصمیم گرفت به جبهه برود. با اصرار او، پدر و مادر راضی شدند به واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله بپیوندد. او در عملیات والفجر 8 بخوبی درخشید و با حماسه 30 بارعبور از اروند، این رود وحشی را مسخر اراده‌ی پولادین خود کرد. حسن یزدانی در این عملیات، شیمیایی شد و پس از بستری در بیمارستان امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس به کاروان شهادت پیوست.

لقمه حلال

یکی از عواملی که باعث رشد دینی و معنوی حسن و سایر برادرانش شده بود، اعتقاد راسخ پدرشان به لقمه‌ی حلال بود. مرحوم حاج اکبر یزدانی وقتی می‌خواست خمس پرداخت کند، بیشتر پرداخت می‌کرد که اگر جایی چیزی شبههناک خورده باشند، از گردنشان ساقط شود.

در ده سالگی نماز می‌خواند

از ده سالگی نماز می‌خواند و نمیه شب‌ها به مناجات با خدا می‌پرداخت، درحالی که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود. او روح و روانش را اینگونه آراست.

هرکس توانایی رفتن به جبهه دارد، برود

سیزده ساله بود که برای رفتن به جبهه پافشاری کرد. به او گفتند: حالا زود است؛ فعلاًدرس بخوان. گفت: امام فرموده‌اند هرکس توانایی رفتن به جبهه را دارد، باید برود.

جبهه دانشگاه عملی احادیث محمد(ص) است

پس از اتمام دوره‌ی راهنمایی، به حوزه‌ی علمیه کاشان رفت پس از یک سال که آنجا تحصیل کرد، عازم جبهه شد. پدر به او گفت: بهتر است درس و حوزه را ادامه دهی و احادیث محمد وآل محمد را بیشتر بخوانی. گفت: جبهه دانشگاه عملی احادیث محمدوآل محمد(ص) است.

کم‌حرفی

کم حرف، پرکار، خوش مشرب، با معرفت و با حیا بود. تا از او سوال نمی‌شد، صحبت نمی‌کرد. قبل از بررسی اولیه، از قبول یا رد یک پروژه جدید امتناع می‌کرد. با آرامش و متانت خواهش می‌کرد اجازه دهند موضوع را بررسی کند.

دقیق و سنجیده سخن می‌گفت

وقتی در جلسات، موقعیت را تشریح می‌کرد، به قدری دقیق و سنجیده سخن می‌گفت که فرمانده لشکر(حاج قاسم سلیمانی) با قطع و یقین روی گزارش او کار را انجام می‌داد.

نماز شبش قضا نمی‌شد

نسبت به رفتار خود، بسیار مراقبت داشت. اگر یک شب نماز شبش  قضا می‌شد، برمی‌گشت و اعمال روز گذشته خود را مرور می‌کرد.

30بار عبور از اروند

اروند همیشه وحشی و پرتلاطم بود. بطوری که اگر یک تیرآهن را با طناب روی آب می‌انداختی جزر و مد آب، آنرا از مسیر خود منحرف می‌کرد. آقا حسن، اروند را تسلیم اراده‌ی خود کرد و با ایمان و صلابت، 30 بار از اروند عبور کرد و به شناسایی خطوط دشمن رفت.

اولین کسی که به ساحل دشمن رسید

 شب عملیات والفجر 8 که با رمز یا زهرا(س)‌ شروع شد. بچه‌ها به آب می‌زنند. طوفانی سهمگین آب را فرا می‌گیرد و بچه‌ها را بالا و پایین می‌برد. بچه‌ها با صدای بلند یا زهرا(س)‌ می‌گویند. بیم آن می‌رود با سر و صدای بچه‌ها عملیات لو برود. حسن مانند شیر می‌غرد، شنا می‌کند و به طرف ساحل دشمن می‌رود و اولین کسی است که به ساحل دشمن می‌رسد و فریاد می‌زند: "حضرت زهرا(س) را دیدید که چگونه بچه‌های اسلام و قرآن را از امواج سهمگین نجات داد".

حاج قاسم سلیمانی در مورد او می‌گوید:

حاج قاسم سلیمانی در مورد او می‌گوید: حسن یک طلبه‌ی 17 ساله و قهرمان عملیات والفجر8 بود.او یک طلبه‌ی قوی الروح و اولین کسی بود که پیشتاز و پیشگام و داوطلب عبور از اروند بود. او پیشنماز لشکر بود. او 30 بار در اروند شنا کرد و به دل دشمن زد. آنها را شناسایی کرد و برای لشکر، اطلاعات آورد. با توجه به اینکه اروند رودخانه‌ی وحشی نام دارد و کمتر کسی این شجاعت و توکل را دارد که از آن عبور کند، حسن با اراده‌ای قوی 30 بار در والفجر 8 این کار را انجام داد. ما بعد از شهادتش به این موضوع فکر می‌کردیم، که آیا آن سالهایی که ما پشت سر حسن، نماز جماعت می‌خواندیم، او اصلاً به سن تکلیف رسیده بود؟

شیمیایی شدن

23 بهمن 64 مقر بچه‌های اطلاعات توسط دشمن، بمباران شیمیایی شد. حسن سریعاً خود را به مقر رسانده و با کمک دیگران، بچه‌ها را از زیر آوار بیرون می‌آوردند. در اثر این امداد رسانی، دچار مصدومیت شدید شیمیایی می‌شود.

روزهای آخر عمرش همه‌ی هم و غم او، نماز اول وقت بود

در بیمارستان امام رضا(ع) در مشهد مقدس بستری بود. روزهای آخر زندگی دنیایی را سپری می‌کرد. در این روزها فقط سفارش نماز را می‌نمود. همه‌ی هم و غم او، نماز اول وقت بود.
منبع: دفاع پرس