روحیه مادر سید احسان بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندش بسیار عالی بود. خبر شهادت سید را اول به من دادند و مسئولیت سنگین خبر کردن خانواده با من بود. من هم اکیپی از بچه‌ها را خبر کردم و ابتدا داماد خانواده را در جریان قرار دادیم و تا ظهر فردایش، همه افراد خانواده‌شان مطلع بودند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - «سید احسان حاجی‌حاتملو» از رزمندگان «تیپ ۴۵ جوادالائمه(ع)» (گرگان) بود که مدتی پیش به صفوف مدافعان حرم بانوی مقاومت، «حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)» پیوست و روز جمعه 17 بهمن، در نبرد با «مزدوران سعودی» و پیروان «اسلام آمریکایی» در سوریه، بال در بال ملائک گشود. پیکر پاک این شهید، یکشنبه 19 بهمن، در گرگان تشییع خواهد شد.

شهید سیداحسان حاجی‌حاتملو متولد 1 فروردین 1363 است. وی حدود 15 روز پیش از شهادت به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام‌الله‌ علیها) به سوریه رفت و در راه دفاع از حریم اهل بیت(ع) در شهر حلب به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

به این بهانه گفت‌وگویی با علیرضا مَشکانی از دوستان این شهید بزرگوار انجام دادیم.

مَشکانی با اشاره به اینکه از 7 سالگی در مسجد قائم(عج) گرگان جدید همراه با شهید «حاجی‌حاتملو» بوده گفت: هر وقت به مسجد می‌آمد، به خاطر ارادت خاصی که به او داشتم، روبوسی جانانه‌ای با او می‌کردم؛ اما در دیدار آخر، کسی آمد و با سید احسان کار داشت که مانع این روبوسی شد.

این دوست «شهید حاجی‌حاتملو» گفت: سید احسان همیشه «چشم» می‌گفت و «نه» بلد نبود. هر کسی که کاری از او می‌خواست، تمام سعی‌اش را می‌کرد تا خواسته‌اش را برآورده کند.

مَشکانی افزود: حالا که فکر می‌کنم، یادم می‌آید هر چه که به شهادت او نزدیک‌تر می‌شدیم، چهره‌اش برافروخته‌تر می‌شد و به اصطلاح، نور بالا می‌زد.

این همشهری «شهید حاجی‌حاتملو» در مورد وضعیت خانوادگی شهید ادامه داد: مادر شهید، اهل مسجد است و پدرش هم آرایشگاه مردانه دارد. در آپارتمانی 60 -70 متری زندگی ساده‌ای دارند و از ابتدا که در مسجد با سید احسان آشنا شدم، همین وضع را داشتند.

روحیه مادر سید احسان بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندش بسیار عالی بود. خبر شهادت سید را اول به من دادند و مسئولیت سنگین خبر کردن خانواده با من بود. من هم اکیپی از بچه‌ها را خبر کردم و ابتدا داماد خانواده را در جریان قرار دادیم و تا ظهر فردایش، همه افراد خانواده‌شان مطلع بودند. شکر خدا همسر سید احسان هم روحیه بالایی دارد. البته چون همسرشان در انتظار تولد یک فرزند است، ابتدا به مادر همسر سید، خبر را گفتیم تا کم کم او را برای شنیدن این خبر آماده کنند.

پیکر سید احسان را درتهران غسل و کفن کرده بودند و ساعت 4 و نیم بعد از ظهر به گرگان رسید. مراسم وداع را هم در امامزاده عبدالله برگزار کردیم و از مسئولان خواستیم که پیکر شهید، یکی دو ساعتی در اختیار دوستانش باشد تا با او وداع جانانه‌تری کنند. سید احسان از کربلا برای خودش کفنی آورده بود که آن را تعویض کردیم و این مراسم با حضور تعدادی از دوستانش برگزار شد.