کد خبر 390941
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۰

هرچه سن و سال محسن مخملباف بیشتر می‌شود هذیانهای او که در قالب فیلمهایش به نمایش درمی‌آیند نیز بیشتر می‌شود.

گروه فرهنگی مشرق - فیلمسازی که زمانی با استفاده‌های ابزاری هنر غرب از جنسیت مخالفت داشت و تا می توانست سعی می کرد در جهت تکفیر سینمایی حرکت کند که جاذبه های جنسی را عاملی میکند برای جلب مخاطب، این روزها به شنیع‌ترین شکل ممکن از این آموزه ها در آثارش بهره می‌جوید و البته از این کار لذت هم می برد.
 
"پرزیدنت/رییس جمهور” تازه ترین فیلم این سینماگر ۵۷ ساله نمونه کاملی از چنین بهره جویی است. البته که مخملباف برای ژست سیاسی گرفتن هم که شده سعی کرده در ظاهر هم که شده زندگی دیکتاتوری به آخر خط رسیده را محور فیلم خود قرار دهد.


 
دیکتاتوری که نه فقط خودش استاد سوء استفاده از قدرت است که حتی می کوشد این آموزه ها را به نوه اش هم بیاموزد.

سوءاستفاده هایی که به استفاده از نماهای اروتیک منجر می شود

دیکتاتوری که حتی با روشن و خاموش کردن برق سراسری تلاش دارد قدرتش را به رخ بکشد اما دیری نمی گذرد که کشورش دچار آشوبهای خیابانی میشود و همین آشوبهاست که سرآغازی میشود برای پرداختن مخملباف به دغدغه سالهای اخیرش که استفاده از نماهای اروتیک در فیلم است.
 
دیکتاتور که قدرت را از دست رفته می بیند به نقاط مختلف مملکتش سرمی زند بلکه حاشیه امنی پیدا کند و در همین حین است که تصویرسازیهای اروتیک مخملباف شکل میگیرد.
 
جالب و البته اسفناک اینکه نقطه عطف فیلم تازه مخملباف نیز زمانی شکل می گیرد که دیکتاتور داستان برای فرار از چنگ مخالفان به یک زن بدنام پناه می برد.زنی که این دیکتاتور قبل از به قدرت رسیدن با او حشرونشر داشته و این پناه آوردن مجالی است برای کارگردان "پرزیدنت” که حسابی به علایقش در نمایش پرده دریهای جنسی برسد.


 
پرده دری‌ها مخاطبان جشنواره ای را هم رنج می دهد
 
حجم این پرده دریها آن قدر زیاد است که حتی برخی از مخاطبان "پرزیدنت” در جشنواره هایی چون بوسان، ونیز و توکیو به کارگردان در این باره خرده گرفته اند که اگر بخواهد فیلمش را اکران کند حتما باید درجه بندی مناسبی را برای آن قرار دهد با این حال مخملباف هنوز زیربار این درجه بندی نرفته است.
 
"پرزیدنت” که محصول مشترک گرجستان، انگلستان، فرانسه و آلمان است و مخملباف ادعا کرده با تماشای بنای باستانی "قصر دارالامان” در افغانستان به فکر ساخت آن افتاده(!!!) بواسطه نماهایی که از درگیری مخالفان با دیکتاتوری نشان میدهد نیز اثری است به شدت سطحی و مستعمل که سعی دارد همه چیز را بر مدار کلیشه ها پیش ببرد؛
 
همین کلیشه هاست که باعث میشود فیلم کاملا ابلهانه و با پناه بردن دیکتاتور داستان به یک گروه ولگرد و نجات وی توسط این گروه به پایان برسد.


هذیانهایی که بافته میشوند برای اینکه خالق آنها بگوید همچنان زنده ام
 
کلیشه های متنی وقتی کنار پرده دریهای اروتیک قرار میگیرد بیش از پیش مخاطب را با این واقعیت آشنا میکند که مخملباف بجای فیلمسازی به بافندگی روی آورده است! بافندگی هذیانهایی که انگار ارائه میشوند تا خالق آنها بگوید هنوز نمرده ام!