مشرق-
عمرو بنالعاص، از زیرکان مشهور عرب، فاتح مصر و از قبیله قریش. پدرش عاص بن وائل و مادرش نابغه نام داشت. از قبیله «بنی سهم» قریش و بسیار حیلهگر بود. اوایل از مخالفان اسلام و از دشمنان سرسخت رسول خدا در مکه بود، برای آزار رسول خدا، اشعاری را سروده بود و کودکان مکه هنگامی که رسولا... را میدیدند به تحریک عمروعاص آن اشعار را بلند میخواندند و موجب ناراحتی و اذیت پیغمبر میشدند. از این رو رسول خدا چنین دعا فرمود: «خداوندا! عمرو مرا هجو کرده، او را در مقابل هر یک حرف از حروف شعرش هزار بار لعنت کن.»
زمانی که اولین مسلمانان برای فرار از آزار مشرکان به حبشه هجرت کردند، بزرگان قریش، عمروعاص را به سرپرستی گروهی به حبشه فرستادند تا از «نجاشی» پادشاه حبشه بخواهند که مسلمانان را تسلیم کند ولی نجاشی نپذیرفت و عمروعاص با همراهانش دست خالی برگشتند. عمروعاص از کسانی بود که در مکه افرادی را تحریک می کرد تا موجبات آزار پیامبر را فراهم کنند. او اندکی قبل از فتح مکه، در سال هشتم هجری مسلمان شد و به این شرط که بدیهای گذشتهاش بخشیده شود، با رسول خدا بیعت کرد. پیامبر بعد از مسلمان شدنش فرماندهی سریه «ذات السلاسل» را به او داد و سپس برای جمعآوری زکات مردم عمان او را فرستاد. وی در آنجا بود و تا خبر رحلت پیامبر را شنید به مدینه باز گشت.
بعد از قتل عثمان به معاویه پیوست و همه کاره دستگاه معاویه شد. او با نیرنگهای سیاسی خود، موجبات تحکیم خلافت معاویه و تزلزل موقعیت امیر مومنان علی بن ابیطالب(ع) را فراهم کرد. معاویه که سالهای طولانی در شام و فلسطین حکومت میکرد، تمام مردم آنجا را با تدبیر خود و بذل و بخشش مال، به خود جلب کرده بود و حتی مخفیانه به جلب یاران علی علیه السلام پرداخت. از این رو در خصوص جنگ صفین، پس از کشته شدن جمعی از بزرگان عرب از هر دو طرف، زمانی که نزدیک بود جنگ به نفع علی علیه السلام تمام شود، عمروعاص حیلهای کرد و دستور داد که قرآنها را بر سر نیزهها کنند. این نیرنگ سبب شد که جنگ بی نتیجه ماند. کار به حکمیت کشید. ابوموسی اشعری با تحمیل خوارج و شورشیان صفین، حکم از سوی این طرف؛ و عمروعاص، حکم از طرف معاویه شدند.
حضرت علی (ع) او را دشمن میدانستند و او را محارب اسلام و نسبت به رسول خدا، از دشمنان سرکش مینامیدند: «اهل جفا که از روی اکراه اسلام آوردند، دشمنان سنت و قرآن و اهل بدعتها بودند، آنچنان کسانی که مردم از شر آنها پرهیز میکردند و آنها بندگان دنیا و رشوه خوار بودند. به من رسیده که پسر نابغه (عمروعاص) با معاویه به شرطی که مملکت مصر را که بزرگتر از شام بود، به او بدهد، بیعت کرد! خوار باد دست این فروشنده که دین خود را به دنیا فروخت و خوار باد امانت این خریدار که با مال مسلمانان فاسق عذاری را یاری کرد.»
نکته: این موارد تاریخی را می توان با یک جست و جوی ساده در اینترنت پیرامون شخصیت حیله گر عمر وعاص پیدا کرد.
***
این بخشی از حقیقت مردی است به نام «عمروعاص» که نامش در تاریخ اسلام و بخصوص مخالفت با ائمه ثبت شده! میتوان با بازخوانی همین بخش کوتاه از زندگی او، عداوتش با پیامبر اسلام و بعدها با امیرالمومنین را فهمید. ایهاالناس! کوفیان به امیرالمومنین خیانت کردند و پشت فرزندش حسین (ع) را خالی گذاشتند تا عاشورای کربلا خلق شود. ایهاالناس! عمروعاص دشمن پیامبر (ص) و امیر مومنان علی (ع) بود. تصمیمات و نیرنگهایش، تاریخ ولایت علی (ع) و فرزندانش را در صدر اسلام تغییر داد وگرنه معاویه و یزید بدون فکر و حیله عمروعاص قدرتی نداشتند. ایهاالناس! عمروعاص نه منتقد که دشمن پیامبر اسلام بود. دشمن امیرالمومنین بود. منتقدان سرمربی یک تیم فوتبال که همگی ایرانی و مسلمان هستند را چطور میتوان عمروعاصی نامید؟ اینکه منتقدان یک مربی آنقدر کثیف هستند که حمام نمیروند به کنار. اینکه اجنبی پرست هستند هم به کنار. انگ کفر را چطور میتوان هضم کرد؟ اینکه هوادار عصبی و احساسی یک تیم فریاد «حیا کن، رها کن» سر دهد و بعد «کوفی» شود را چگونه میتوان پذیرفت؟! کوفیان دقیقا پشت چه کسی را خالی کردند؟ هوادار استقلال علیه چه کسی فریاد زده بود؟
فقط کمی، تاریخ را بخوانیم تا به سواد خود بیفزاییم و عمروعاص و کوفیان را بشناسیم، بعد هرچه میخواهیم فریاد بکشیم!
پیام یونسی پور (تحلیلگر روزنامه ایران ورزشی)
کد خبر 390951
تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۵:۱۲
منتقدان سرمربی یک تیم فوتبال که همگی ایرانی و مسلمان هستند را چطور میتوان عمروعاصی نامید؟