کد خبر 3920
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۴

تغيير سبک زندگي در جامعه، ايجاد فاصله بين بلوغ طبيعي و بلوغ عرف اجتماعي، رابطه زن و مرد در زندگي زناشويي، فرهنگ مردسالاري و ... از جمله عوامل موثر در بررسي معضل مزاحمت‌هاي خياباني است.

به گزارش سرويس جامعه مشرق، مزاحمت‌هاي خياباني چند نوع است.يک نوع آن مزاحمت‌هايي است که اوباش براي مردم (فرقي نمي‌کند زن يا مرد) بوجود مي‌آورند که عموما اين نوع مزاحمت‌ها توسط ماموران نيروي انتظامي به عنوان مزاحمت‌هاي خياباني تلقي مي‌شود و با آن برخورد مي‌کنند.اما مزاحمت‌هاي ديگر نوعي است که در انتها به مسائل جنسي ختم مي‌شود.
براي مثال متلک گويي‌ها، بوق‌زدن‌ براي زنان و دختراني که کنار خيابان ايستاده‌اند و... همه آنها ريشه در اين معضل جنسي دارد. البته اين مساله خود مي‌تواند جزئي از يک بحث به مراتب بزرگتر تحت عنوان روابط نامشروع باشد که در تحقيق و پژوهش‌ها به آن مزاحمت خياباني نمي‌گوييم. وقتي دختران و زنان بدون خواست خودشان مورد تعرض و مزاحمت قرار بگيرند، به آن مزاحمت خياباني مي‌گوييم.
بنا به تعريف جامعه‌شناسان يکي از عوامل خشونت خياباني عليه زنان، مزاحمت خياباني است. همانطور که مي‌دانيد، ‌در غرب،‌ نحوي ارتباط زنان با مردان مثل جامعه ما نيست و آزادانه تر با يکديگر برخورد مي‌کنند. بيشتر مزاحمت‌ها در آن جوامع به شکل تعرض و تجاوز است به همين دليل، آنجا خشونت خياباني عليه زنان بيشتر از مزاحمت‌هاي خياباني است اما در فرهنگ ما مزاحمت‌هاي خياباني بيشتر جنبه جنسي دارد تا جنبه‌هاي ديگر. شايد به همين دليل خشونت‌هاي خياباني عليه زنان،‌ آنطور که در غرب مطرح است، در جامعه ما مطرح نيست.
در ايران باستان عفاف بسيار اهميت داشته و به همين دليل، جامعه ايراني داراي فرهنگ بسيار پاکي بوده و اينکه مردي براي زني مزاحمت ايجاد ‌کند بسيار زشت تلقي مي‌‌شده است. اگر موردي هم وجود داشت، به بدترين شکل ممکن با او برخورد مي‌شد. متاسفانه در چنين جامعه‌اي که چنين سابقه‌اي دارد، ‌امروز شاهد مرداني هستيم که مزاحم زنان مي‌شوند و اين صحنه‌ها در جامعه امروز ما به وفور اتفاق مي‌افتد.
به نظر مي‌رسد اين نوع مزاحمت‌ها که امروز ما در جامعه شاهد آن هستيم بسيار شديدتر از کشورهاي توسعه يافته است. به نظر من يکي از دلايل آن تغيير سبک زندگي در جامعه است. در واقع جامعه ما هم در ساخت و هم در سبک زندگي تحت تاثير فرايندهاي مدرن قرار گرفته و دوگانه شده است. از يک طرف، ارزش‌هاي سنتي را داريم و از سوي ديگر، آخرين تصاوير و محصولات فرهنگي غرب را از طريق اينترنت، ماهواره و رسانه‌هاي جمعي دريافت مي‌کنيم.
مساله ديگر اين است که به دليل تغيير شرايط جامعه، بين بلوغ طبيعي و بلوغ عرف اجتماعي فاصله ايجاد شده است. در کشورهاي غربي ‌براي اين فاصله تمهيداتي انديشيده شده، اما در جامعه ما هيچ طرحي براي پر کردن اين فاصله وجود ندارد. ما هيچ برنامه‌اي براي اين فاصله15-14 ساله نداريم و تمامي راه‌حل‌ها از جمله مساله صيغه به دليل کنار نيامدن جامعه با آن کارآمد نبوده است. به هر ترتيب، امروز با توجه به مشکلاتي چون اشتغال و انتظارات جامعه از زن و شوهر که در جامعه ما وجود دارد، امکان اينکه فردي بتواند خانواده‌اي را اداره کند، کم است. بنابراين بخشي از مزاحمت‌هاي خياباني ناشي از همين فاصله است که جامعه براي آن هيچ راهکاري ندارد و رهايش کرده است. طبيعي است که غرايز جنسي وجود دارد و خودش را به اين صورت نشان مي‌دهد.
علاوه بر اين، مشکل ديگري که مزاحمت‌هاي خياباني را تشديد مي‌کند رابطه زن و مرد در زندگي زناشويي است. بخشي از مزاحمت‌هاي خياباني در جامعه ما مربوط به مردان متاهل است. دليل هم اين است که بنا به عرف جامعه ما، زوجي که باهم ازدواج مي‌کنند بايد تمام تلاششان را بکنند که تا پايان عمر با همديگر باشند و با وجود تمامي تفاوت‌ها و اختلافاتي که دارند، به خاطر نفس حرمت ازدواج يا به خاطر بچه‌هايشان از همديگر جدا نشوند.
در بررسي معضل مزاحمت‌هاي خياباني به اين مساله نيز مي‌رسيم که در فرهنگ مردسالاري، زنان نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان سوژه جنسي ديده مي‌شوند. اين مساله در کشورهاي ديگري که زنان به جايگاه واقعي خودشان رسيده‌اند تا حدي تعديل شده است. البته در همان کشورها هم اين تغيير ديدگاه به طور مطلق اتفاق نيفتاده.
به نظر من، اکثر مزاحمان خياباني، مزاحم هر زني نمي‌شوند و تنها مزاحم گروهي از زنان مي‌شوند که پوشش و رفتارشان مغاير با عرف است. نمي‌خواهم بگويم که اين نوع مزاحمت‌ها به هيچ وجه در مورد زنان ديگر اعمال نمي‌شود. منظورم اين است که در مورد زنان ديگري که عرف را رعايت مي‌کنند اين مزاحمت‌ها کمتر است. بنابراين اگر آنچه که طبق عرف عفت ناميده مي‌شود رعايت شود، مزاحمت‌هاي خياباني به حداقل مي‌رسد. اگر اين مسايل رعايت نشود، کارکرد جنسي زنان بيشتر در نظر گرفته مي‌شود. با اين وجود بازهم بايد تاکيد مي‌کنم که من رفتار مرداني را که براي زنان و دختران مزاحمت ايجاد مي‌کنند، توجيه نمي‌کنم. هيچ مردي هم به لحاظ عرفي و هم به لحاظ شرعي حق ندارد مزاحم زن يا دختري شود.

**دکتر سعيد معيدفر-جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران - ماهنامه مهر نو