گروه بینالملل مشرق - عملیات گسترده ارتش سوریه در جنوب این کشور همچنان از سوی بسیاری از تحلیلگران دنبال میشود، اهمیت استراتژیک بالای عملیات باعث شده از سوی طرفهای منطقهای متعددی مورد توجه واقع شود. آنچه تاکنون محقق شده پاتک ارتش سوریه به مواضع گروههای مخالف دولت است. آنچه در این میان برای ارتش سوریه مهم است، اهمیت استراتژیک منطقه تل الحارة است که ارتش به دنبال تسلط بر آن است.
بلندی های تل الحارة بلندترین تپه در درعا و جنوب سوریه به شمار میرود که بالغ بر 1075 متر ارتفاع دارد ، این منطقه بر بخشهای وسیعی از جنوب و غرب سوریه و حومه دمشق و همچنین مناطق شمالی حومه درعا و القنیطره تسلط دارد. گفته میشود سقوط آسان بلندیهای مذکور به دست عناصر مسلح که در 12 کیلومتری نوار مرزی جولان اشغالی قرار دارد، در نتیجه سستی برخی یگانهای مستقر در این منطقه در دفاع جدی از این بلندیها صورت گرفت.
ابعاد پیشروی ارتش سوریه در جنوب
نتایج اولیه مهمترین حملات ارتش سوریه در جنوب این کشور که در روزهای اخیر با استفاده از تانکهای تی 72 و با پشتیبانی یگانهایی از حزبالله لبنان اتفاق افتاده، دستاوردهای متعددی بوده که به ویژه در به شکست کشاندن تلاشهای مخالفان برای قطع مسیر راهبردی درعا به دمشق صورت گرفته است.
تروریستها همچنین از پیشروی در مثلث نامر- قرفه –خربه غزاله نیز منع شده و مجبور به عقبنشینی شدند. این عقبنشینی هنگامی صورت گرفت که یگانهای مسلح مصاحبه سپاه اول در آستانه قطع مسیر استراتژیک درعا به دمشق بودند که مسیر ارسال آذوقه برای یگانهای ارتش به شمار می رود. این پیشروی باعث شده بود گردانهای دوم و 80 ارتش سوریه مجبور به عقب نشینی از اطراف منطقه شیخ مسکین شوند.
حمله پیش دستانه ارتش سوریه باعث شد یگانهای ارتش در درعا به ویژه تیپ 12 توپخانهای که در شمال درعا مستقر است، مورد حمله گاز انبری قرار نگیرد و گروههای مخالف نیز در چندین موقعیت محاصره شوند. همچنین لشکر نهم ارتش سوریه که تحرک خود را از مناطق الصنمین آغاز کرده، مسیرهای ارتباط لوجستیک بین مواضع جبهه النصره در غرب درعا با جنوب القنیطره را قطع کرده است.
ارتش سوریه و یگانهای پشتیبان آن همچنین تسلط بر مناطق الهبارية ، الدناحي ، الطيحة ، دير ماكر ، دير العدس ، و تل مرعي ، تل البزاق و بلندی های تلال فاطمه را در اختیار گرفته است. این دستاوردها از لحاظ میدانی مهم هستند، اما جز با تحقق 2 هدف اساسی از این حمله کامل نمیشوند.
هدف اول شامل تسلط مجدد بر منطقه راهبردی تل الحارة است که در بخشهای جغرافیایی وسیعی از جنوب سوریه اشراف دارد و کسی که در این منطقه مسلط باشد میتواند آتش خود را برای دهها روستا و شهرهای اطراف آن سرازیر کند و مسیر به سمت غوطه غربی در حومه دمشق را ببندد. البته تسلط بر منطقه تل الحارة که در حال حاضر هدف حملات گسترده جنگندههای سوریه قرار دارد، میطلبد که ارتش این کشور در ابتدا شهر شیخ مسکین را در اختیار گرفته و بر منطقه کفر شمس و بلندی های اطراف آن موسوم به بلندی های الحمراء مسلط شود؛ این بدان معناست که ارتش کار ساده ای در پیش نخواهد داشت.
هدف دوم تسلط بر گذرگاه مرزی القنیطره در جولان اشغالی است. منطقهای که در آگوست سال گذشته به دست گروههای مسلح ضد سوریه افتاده است. این اقدام مخالفان دولت برای ایجاد محور بازدارنده جهت جلوگیری از باز شدن جبهه عریض و طویل ارتش سوریه با رژیم صهیونیستی صورت گرفت.
شکی نیست که درگیریهای ارتش سوریه در جنوب این کشور اهمیت بسیار زیاد و ابعاد راهبردی گستردهای دارد، ابعادی که در آینده نزدیک بیش از پیش خود را نشان خواهد داد. بار دیگر باید تأکید کرد که تعیین قطعی سرنوشت این درگیریها با آزادسازی تپه راهبردی تل الحارة امکان پذیر خواهد بود، در غیر این صورت تمامی گزینهها برای عملیات حمله و فرار از سوی دشمن باز خواهد بود.
نگرانی مراکز مطالعاتی غربی-صهیونیستی از قدرت ارتش سوریه و مقاومت
در همین راستا ناصر قندیل تحلیلگر مسائل منطقهای در مقالهای در روزنامه البناء لبنان نوشت: دیگر جای بحث وجود ندارد که ارتش سوریه به صورت حرفهای و براساس محاسبات و برنامهریزیها و اولویتهای اساسی خود وارد درگیریها میشود و میداند در هر درگیری بدون انفعال و اقدام احساسی تا چه حد از حجم تلاشهای لازم را به کار گیرد که با کمترین تعداد نیرو بیشترین دستاوردهای استراتژیک مورد نظر را به دست آورد.
بعد از ورود عناصر حزبالله لبنان در جنگ و اختلاط در برنامهریزیها و تجربههای تاکتیکی و استراتژیک بین خلاصه تجربههای ارتشهای نظامی و نیروهای مقاومت و راهبردهای جنگ چریکی باعث شد دو طرف تجربههای زیاد و متنوعی را برای درگیریها به دست آورند، که از زمان جنگ القصیر تا یبرود و غوطه شرقی و غربی و حمص به اجرا گذاشته شده است. در همین راستا مراکز مطالعات نظامی آمریکایی و اسرائیلی با نگرانی از توانمندیها و تجربه ارتش سوریه و محور مقاومت یاد میکنند که در نتیجه این تجربههای متنوع و متعدد حتی به صورت جدا برای غرب نگران کننده است. موضوعی که نگرانی آنها را بیشتر میکند این است که این توانمندیها و تجربهها به صورت یکجا در کنار یکدیگر مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
سطح بالای حرفه ای گری در ارتش سوریه
-شاید درست باشد که بگوییم در ماههای اولیه جنگ در زمینه نحوه تعامل با اطلاعات جنگی و روشها و مناطق جغرافیایی تردیدهایی وجود داشت و تمامی نقشههای انتشار نیروهای ارتش بر اساس بحران و ماهیت توزیع انبارهای تسلیحات و ارتباط این بحران با محاسبه احتمال جنگ خارجی به ویژه با اسرائیل متناسب نبود. علت این اختلال نیز مشکل بودن ایجاد تناسب بین نیازمندیهای جنگ جدید و نیاز به آماده بودن برای هر تجاوز خارجی است ، تجاوزی که به ویژه در شرایط ایجاد جنگ فرسایشی داخلی احتمال بروز آن بیشتر میشود.
بنابراین در آن مرحله فرماندهی ارتش سوریه موفقیتهایی کمتر از حد تلفات خود در ترسیم مجدد نقشه استقرار نیروها و انجام مأموریت برای ارتشی داشت که نزدیک به نیم میلیون سرباز دارد که در بخشهای مختلف نیروی زمینی و توپخانهای و موشکی و مهندسی و اطلاعات و زرهی و یگانهای ویژه و هلی برن و همچنین نیروی دریایی و هوایی و فرودگاه و موشکهای سنگین زمین به زمین و موشکهای دوربرد و شبکههای دفاع هوایی در اختیار دارد.
تمامی این عناصر نیازمند تغییر بر اساس شرایط جدید بود، بهعنوان مثال یکی از یگان های دفاع هوایی که در بلندیهای نزدیک یکی از روستاها مستقر بود به صورت ناگهانی به موقعیتی تبدیل میشود که 20 نظامی و افسر در آن حضور داشتند که محاصره شده بودند، آنها به عنوان نیروی زمینی پیاده چنین تجربهای را قبلاً نداشتند. علاوه بر این فرماندهان میبایست از هدر رفت و تخریب موشکها نیز جلوگیری میکردند. به این ترتیب در طول کمتر از یک سال عملیاتی با حجم گسترده انجام شد که کسی که تجربههای واقعی نظامی نداشته باشد سختیها و پیامدهای اجرای آن را درک نمیکند. به این ترتیب باید شهادت داد که ارتش سوریه بالاترین سطح حرفهایگری را در اختیار دارد، به ویژه اینکه عملیات موضعگیری و انتشار و همزیستی با شرایط جنگ جدید در قلب آتش و در اوج جنگ دنبال شد.
-این جنگ با حمل و نقل گسترده نیروها بیگانه نیست، مهمترین این انتقالها حملهای بود که ارتش سوریه برای ایجاد ارتباط بین حماه و حلب از طریق صحرای السلمیه انجام داد، به گونهای که مساحتی نزدیک به 200 کیلومتر راه برای رفع محاصره حلب طی کرد و این شهر را بار دیگر با دمشق و ساحل و انبارهای مرکزی ارتش در شهر حماه و همچنین فرودگاه حلب مرتبط کرد.
این جنگ همچنین عملیات گستردهای به سبک جنگ قلمون و آزاد سازی یبرود دارد که یگانهای زرهی و موشکی و هواپیماهای جنگی و خانهها و یگانهای عمود پرواز و نیروهای چترباز با مشارکت یگانهای ویژه حزبالله لبنان که مأموریتهای خاص در این عملیات بر عهده داشتند، در طی چند ساعت مرکزی را فتح کردند که انتظار میرفت دژ مستحکمی از نیروهای دشمن باشد که هزاران نفر از عناصر مسلح و حرفهای وابسته به نیروهای ویژه القاعده در آن مستقر شده اند. موارد بسیاری از این جنگها وجود دارد که بعد از پایان جنگ یک به یک بهعنوان واحدهای درسی در دانشکدههای ستاد جنگ به ثبت خواهد رسید و مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
سه عملیات استراتژیک ارتش سوریه در آغاز سال جدید میلادی
-با آغاز سال و مطرح شدن بررسی موازنههای مشترک با مقاومت به عنوان یک ارزیابی استراتژیک که مورد توجه نیروهای نظامی در ترسیم نقشههای جنگی قرار میگیرد، به نظر میرسد ارتش سوریه نقل و انتقالات استراتژیک بزرگی انجام میدهد. اولین این روند در مسیر غوطه دمشق به سمت دوما بود که مهمترین مرکز گروههای مسلح به شمار میرفت. نتیجه این عملیات باعث شد بیش از 2000 فرد مسلح این شهر را ترک کنند و خود را به همراه 5000 شهروند دیگر به ارتش سوریه تسلیم کنند.
روند دوم به سمت جنوب سوریه بود که در راستای توازن جدید ناشی از درگیری بین مقاومت و رژیم صهیونیستی در جبهه جولان و شمول چتر بازدارندگی نیروهای مقاومت در این جبهه صورت گرفت. اوج این عملیات در دیر العدس بود که ارتباط بین دو استان قنیطره و درعا قطع شد و به این ترتیب گروههایی که در مرزهای اردن در درعا مستقر شده بودند از دیگر گروههای موجود در منطقه جولان و قنیطره که از سوی اسرائیل حمایت میشدند، جدا شدند. این عملیات نیز همچنان ادامه دارد اما مشخص است که موج اولیه آن متوقف شده است.
عملیات سوم در شمال سوریه اتفاق افتاده تا شهر حلب را به صورت کامل از حومه آن جدا کند و ارتباط مراکز استقرار گروههای مسلح را با خطوط امدادی ترکیه قطع نماید. ارتش سوریه در این راستا از لحظه استراتژیک تلاشهای استفان دی مستورا فرستاده سازمان ملل به بهترین نحو استفاده کرد تا تحولاتی را ایجاد کند که اجرای این مأموریت را ممکن نماید و امیدهای عناصر افراطی و گروههای مسلح در این شهر برای تحقق وعدههای خارجی که قرار بود طرح دی مستورا را برای آن ها بر اساس بهترین شرایط پیش ببرند، ناامید کند.
- این 3 عملیات اهداف استراتژیک خود را محقق کرد و توان گروههای مخالف در غوطه شرقی و غربی را از هم پاشید و سرخوردگی و فرسایش در میان گروههای مسلح نمودار شد. البته دستاورد بیشتر آزادسازی بخشی از توان ارتش برای انجام مأموریتهای جدید با ایجاد شکاف بین تروریستهای «جيش الأمة» با «جيش الإسلام» و آغاز جنگ شدید بین آن ها و کشتار یکدیگر بین این دو گروه بود، به گونهای که در جریان این جنگ جیش الامة از ارتش سوریه کمک خواست تا حمایت از عناصر آن و خانوادههای آنها را بر عهده بگیرد و در عوض آنها آمادگی خود را برای مبارزه در کنار ارتش در برابر جیش الاسلام به رهبری زهران علوش اعلام کردند.
در عملیات دوم دستاورد بیشتر، ارتباط مجدد یگانهای متفرق ارتش سوریه در جغرافیای استانهای القنیطره و درعا و السویدا بود، به ویژه اینکه بین آن ها نیروها و یگانهای متخصص و ویژه وجود داشت. به این ترتیب نیروها بار دیگر قابل استفاده بر اساس مأموریتها و تخصصهای خود شدند و به ارتش پیوستند. مهمترین دستاورد عملیات سوم که بیشتر از اهداف نظامی این عملیات شامل قطع ارتباط بین حلب و ترکیه و مرکز شهر با حومه آن محقق شد، همگرایی بود که برای اولین بار با ذخیره انسانی نیروهای دفاع شهری مستقر در نبل و الزهرا به وجود آمد که از سه سال پیش در محاصره قرار دارند.
به این ترتیب بیش از 10 هزار نیرو وارد درگیریهای حلب خواهند شد و میتوانند نیروهای پشتیبانی گستردهای را ایجاد کنند که نتیجه این جنگ را قطعی نمایند و به این ترتیب تسلط و حفاظت از این مناطق را برعهده یگانهای ارتش قرار دهند.
ارتش سوریه با فرماندهی و افسران و نظامیان خود و روحیه معنوی و جانفشانی و ثبات و اراده اش، ارتشی شکستناپذیر است. سطح بالای حرفه ای گری از آن یک ارتش اسطورهای ساخته و تحولات القامشلی و الحسکه و دیروز الزور در آینده مسائل زیادی از این دست را روشن خواهد کرد.
بلندی های تل الحارة بلندترین تپه در درعا و جنوب سوریه به شمار میرود که بالغ بر 1075 متر ارتفاع دارد ، این منطقه بر بخشهای وسیعی از جنوب و غرب سوریه و حومه دمشق و همچنین مناطق شمالی حومه درعا و القنیطره تسلط دارد. گفته میشود سقوط آسان بلندیهای مذکور به دست عناصر مسلح که در 12 کیلومتری نوار مرزی جولان اشغالی قرار دارد، در نتیجه سستی برخی یگانهای مستقر در این منطقه در دفاع جدی از این بلندیها صورت گرفت.
ابعاد پیشروی ارتش سوریه در جنوب
نتایج اولیه مهمترین حملات ارتش سوریه در جنوب این کشور که در روزهای اخیر با استفاده از تانکهای تی 72 و با پشتیبانی یگانهایی از حزبالله لبنان اتفاق افتاده، دستاوردهای متعددی بوده که به ویژه در به شکست کشاندن تلاشهای مخالفان برای قطع مسیر راهبردی درعا به دمشق صورت گرفته است.
تروریستها همچنین از پیشروی در مثلث نامر- قرفه –خربه غزاله نیز منع شده و مجبور به عقبنشینی شدند. این عقبنشینی هنگامی صورت گرفت که یگانهای مسلح مصاحبه سپاه اول در آستانه قطع مسیر استراتژیک درعا به دمشق بودند که مسیر ارسال آذوقه برای یگانهای ارتش به شمار می رود. این پیشروی باعث شده بود گردانهای دوم و 80 ارتش سوریه مجبور به عقب نشینی از اطراف منطقه شیخ مسکین شوند.
ارتش سوریه و یگانهای پشتیبان آن همچنین تسلط بر مناطق الهبارية ، الدناحي ، الطيحة ، دير ماكر ، دير العدس ، و تل مرعي ، تل البزاق و بلندی های تلال فاطمه را در اختیار گرفته است. این دستاوردها از لحاظ میدانی مهم هستند، اما جز با تحقق 2 هدف اساسی از این حمله کامل نمیشوند.
هدف دوم تسلط بر گذرگاه مرزی القنیطره در جولان اشغالی است. منطقهای که در آگوست سال گذشته به دست گروههای مسلح ضد سوریه افتاده است. این اقدام مخالفان دولت برای ایجاد محور بازدارنده جهت جلوگیری از باز شدن جبهه عریض و طویل ارتش سوریه با رژیم صهیونیستی صورت گرفت.
شکی نیست که درگیریهای ارتش سوریه در جنوب این کشور اهمیت بسیار زیاد و ابعاد راهبردی گستردهای دارد، ابعادی که در آینده نزدیک بیش از پیش خود را نشان خواهد داد. بار دیگر باید تأکید کرد که تعیین قطعی سرنوشت این درگیریها با آزادسازی تپه راهبردی تل الحارة امکان پذیر خواهد بود، در غیر این صورت تمامی گزینهها برای عملیات حمله و فرار از سوی دشمن باز خواهد بود.
در همین راستا ناصر قندیل تحلیلگر مسائل منطقهای در مقالهای در روزنامه البناء لبنان نوشت: دیگر جای بحث وجود ندارد که ارتش سوریه به صورت حرفهای و براساس محاسبات و برنامهریزیها و اولویتهای اساسی خود وارد درگیریها میشود و میداند در هر درگیری بدون انفعال و اقدام احساسی تا چه حد از حجم تلاشهای لازم را به کار گیرد که با کمترین تعداد نیرو بیشترین دستاوردهای استراتژیک مورد نظر را به دست آورد.
بعد از ورود عناصر حزبالله لبنان در جنگ و اختلاط در برنامهریزیها و تجربههای تاکتیکی و استراتژیک بین خلاصه تجربههای ارتشهای نظامی و نیروهای مقاومت و راهبردهای جنگ چریکی باعث شد دو طرف تجربههای زیاد و متنوعی را برای درگیریها به دست آورند، که از زمان جنگ القصیر تا یبرود و غوطه شرقی و غربی و حمص به اجرا گذاشته شده است. در همین راستا مراکز مطالعات نظامی آمریکایی و اسرائیلی با نگرانی از توانمندیها و تجربه ارتش سوریه و محور مقاومت یاد میکنند که در نتیجه این تجربههای متنوع و متعدد حتی به صورت جدا برای غرب نگران کننده است. موضوعی که نگرانی آنها را بیشتر میکند این است که این توانمندیها و تجربهها به صورت یکجا در کنار یکدیگر مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
-شاید درست باشد که بگوییم در ماههای اولیه جنگ در زمینه نحوه تعامل با اطلاعات جنگی و روشها و مناطق جغرافیایی تردیدهایی وجود داشت و تمامی نقشههای انتشار نیروهای ارتش بر اساس بحران و ماهیت توزیع انبارهای تسلیحات و ارتباط این بحران با محاسبه احتمال جنگ خارجی به ویژه با اسرائیل متناسب نبود. علت این اختلال نیز مشکل بودن ایجاد تناسب بین نیازمندیهای جنگ جدید و نیاز به آماده بودن برای هر تجاوز خارجی است ، تجاوزی که به ویژه در شرایط ایجاد جنگ فرسایشی داخلی احتمال بروز آن بیشتر میشود.
بنابراین در آن مرحله فرماندهی ارتش سوریه موفقیتهایی کمتر از حد تلفات خود در ترسیم مجدد نقشه استقرار نیروها و انجام مأموریت برای ارتشی داشت که نزدیک به نیم میلیون سرباز دارد که در بخشهای مختلف نیروی زمینی و توپخانهای و موشکی و مهندسی و اطلاعات و زرهی و یگانهای ویژه و هلی برن و همچنین نیروی دریایی و هوایی و فرودگاه و موشکهای سنگین زمین به زمین و موشکهای دوربرد و شبکههای دفاع هوایی در اختیار دارد.
-این جنگ با حمل و نقل گسترده نیروها بیگانه نیست، مهمترین این انتقالها حملهای بود که ارتش سوریه برای ایجاد ارتباط بین حماه و حلب از طریق صحرای السلمیه انجام داد، به گونهای که مساحتی نزدیک به 200 کیلومتر راه برای رفع محاصره حلب طی کرد و این شهر را بار دیگر با دمشق و ساحل و انبارهای مرکزی ارتش در شهر حماه و همچنین فرودگاه حلب مرتبط کرد.
سه عملیات استراتژیک ارتش سوریه در آغاز سال جدید میلادی
-با آغاز سال و مطرح شدن بررسی موازنههای مشترک با مقاومت به عنوان یک ارزیابی استراتژیک که مورد توجه نیروهای نظامی در ترسیم نقشههای جنگی قرار میگیرد، به نظر میرسد ارتش سوریه نقل و انتقالات استراتژیک بزرگی انجام میدهد. اولین این روند در مسیر غوطه دمشق به سمت دوما بود که مهمترین مرکز گروههای مسلح به شمار میرفت. نتیجه این عملیات باعث شد بیش از 2000 فرد مسلح این شهر را ترک کنند و خود را به همراه 5000 شهروند دیگر به ارتش سوریه تسلیم کنند.
عملیات سوم در شمال سوریه اتفاق افتاده تا شهر حلب را به صورت کامل از حومه آن جدا کند و ارتباط مراکز استقرار گروههای مسلح را با خطوط امدادی ترکیه قطع نماید. ارتش سوریه در این راستا از لحظه استراتژیک تلاشهای استفان دی مستورا فرستاده سازمان ملل به بهترین نحو استفاده کرد تا تحولاتی را ایجاد کند که اجرای این مأموریت را ممکن نماید و امیدهای عناصر افراطی و گروههای مسلح در این شهر برای تحقق وعدههای خارجی که قرار بود طرح دی مستورا را برای آن ها بر اساس بهترین شرایط پیش ببرند، ناامید کند.
در عملیات دوم دستاورد بیشتر، ارتباط مجدد یگانهای متفرق ارتش سوریه در جغرافیای استانهای القنیطره و درعا و السویدا بود، به ویژه اینکه بین آن ها نیروها و یگانهای متخصص و ویژه وجود داشت. به این ترتیب نیروها بار دیگر قابل استفاده بر اساس مأموریتها و تخصصهای خود شدند و به ارتش پیوستند. مهمترین دستاورد عملیات سوم که بیشتر از اهداف نظامی این عملیات شامل قطع ارتباط بین حلب و ترکیه و مرکز شهر با حومه آن محقق شد، همگرایی بود که برای اولین بار با ذخیره انسانی نیروهای دفاع شهری مستقر در نبل و الزهرا به وجود آمد که از سه سال پیش در محاصره قرار دارند.
ارتش سوریه با فرماندهی و افسران و نظامیان خود و روحیه معنوی و جانفشانی و ثبات و اراده اش، ارتشی شکستناپذیر است. سطح بالای حرفه ای گری از آن یک ارتش اسطورهای ساخته و تحولات القامشلی و الحسکه و دیروز الزور در آینده مسائل زیادی از این دست را روشن خواهد کرد.