در تونس هم «گردان عقبة بن نافع» با داعش اعلام بیعت کرده است. باید دقت کرد که این گردان روابط مستحکمی با گروه انصار الشریعة‌ی تونس و انصار الشریعةی لیبی دارد و بر همین اساس، بیعت این گروه با داعش به معنی آن است که داعش با چند گروه فعال تکفیری دیگر در شمال آفریقا نیز ارتباطاتی پیدا کرده است.

گروه بین‌الملل مشرق - داعش [یا آنچانکه خود اصرار دارد: «دولت اسلامی»] در حال گسترش خارج از بلاد شام است. در این مسیر تنها به «ولایت سینا» اکتفاد نکرده بلکه عزمش را جزم کرده که در کل شمال آفریقا گسترش یابد. آنچه چند روز پیش در سرت رخ داد را تنها می‌توان یک قسمت از سریال «آغاز بهار داعشی» در قاره‌ی سیاه حساب کرد.

به گزارش روزنامه‌ی الاخبار، همین چندی پیش بود که «ولایت سینا» اعلام وجود کرد. حالا هم که نوبت «ولایت سرت» شده و لابد فردا هم «ولایت الجزیرة» [پایتخت الجزایر] و «ولایت رباط» [پایتخت مراکش] و و و . این فقط خواب و خیال نیست، حقیقتی است که ظاهرا دارد خود را در شمال آفریقا به همه تحمیل می‌کند. جایی که مرز کشورها، بیابان‌های چند هزار کیلومتری است که نه سر دارد و نه ته و احدی نمی‌تواند بر آنها کنترلی داشته باشد.

«زمین بازی تکفیری‌ها» همیشه برای فهم عملکرد آنها مهم است. در دهه‌ی هشتاد میلادی، زمین بازی «جهادی‌ها» افغانستان [تحت اشغال شوروی کمونیست] بود (که در آنجا عموما «افغان عرب» خوانده می شدند). در دهه‌ی نود میلادی با بازگشت از افغانستان به کشورهای خود رفتند و تلاش کردند از طریق عملیات‌های مسلحانه حکومت‌های کشورهای خود را سرنگون کرده و حکومت اسلامی برپا کنند. در دهه‌ی گذشته نیز که عراق تحت اشغال آمریکایی‌ها تبدیل شد به زمین فعالیتشان.

با آغاز دهه‌ی جدید هم به سوریه کوچ کردند تا رئیس جمهور این کشور بشار اسد را سرنگون نمایند. عنوانی که برای خودشان انتخاب می‌کردند و پرچمی که زیر آن سلاح به دست می‌گرفتند مهم نیست. در گذشته، سازمان القاعده گل سرسبد سازمان‌های تکفیری جهان بود. چندی بعد این اسم تبدیل به یک «برند تجاری» شد که هر کس می‌‌خواست سلاح به دست بگیرد و ضد طرفی کار تروریستی کند، آن را به خود می‌دوخت. امروز این نمونه تغییر کرده و اسمش شده است «داعش»؛ گروهی که در عراق متولد شد ولی رفته رفته تبدیل گردید به نقطه‌ی جذب تکفیری‌های سراسر جهان، از جمله «جهادیون آفریقا».



نمی‌توان از «سلفی‌گری جهادی» و تاریخش سخن گفت و نقش مصر در این تاریخ را نادیده گرفت. مصر از همان آغاز طبق استراتژی «صدور مشکل» با این جماعت‌ها برخورد می‌کرد. از زمان سادات [که همزمان بود با اشغال شوروی و جهاد افغانستان» قاهره تلاش داشت از «مجاهدین» در خارج این کشور حمایت کند، تا آنکه گلوله‌ی یکی از همین «مجاهدین» به زندگی وی پایان داد.

این کشور در دو دهه‌‌ی گذشته و پس از پایان جهاد افغانستان، باز در دایره‌ی هدف تکفیری‌ها قرار گرفت، هرچند عملیات‌هایشان بیشتر جهانگردان خارجی را هدف قرار می‌داد ولی زد و خوردها رفته رفته (و همزمان با برخی حملات خمپاره‌ای اینها به اسرائیل) به درگیری بین آنان و ارتش مصر بدل شد و کار به آنجا رسید که تکفیر‌ی‌های مصری با ندیده‌گرفتن کامل صهیونیست‌ها و «دشمن شماره‌ی یک» خواندن ارتش مصر، وارد درگیری انحصاری با آن شدند. از مهم‌ترین جنبش‌های تکفیری مصر می‌توان به گروه‌هایی چون اجناد مصر، الجماعة الاسلامیة، جهاد اسلامی [مصر] و این اواخر انصار بیت المقدس اشاره کرد [که اخیرا با داعش بیعت کرده و نام خود را به «ولایت سینا» تغییر داده است.]



اما اوضاعی که تکفیری ها در حال حاضر در لیبی دارند با دیگر کشورهای آفریقایی یک تفاوت عمده دارد و آن هم اینکه این گروه‌ها به جای فعالیت زیرزمینی دست به فعالیت‌های علنی زده‌اند. به این معنا که با استفاده از آشفتگی اوضاع کشور پس از سقوط نظام قذافی و در سایه‌ی نبود نیرویی که قادر به جمع و جور کردن اوضاع در خاک لیبی باشد، بر مناطق وسیعی از این کشور مسلط شدند که شامل برخی شهرها و برخی راه‌های استراتژیک می‌شود که دریای مدیترانه را به صحرای افریقا (معروف به صحرای بزرگ) وصل می‌کنند. البته وجود گروه‌های تکفیری در شمال آفریقا، پیش از این هم مسئله‌ی مخفی‌ای نبود.

پیش از این چندین گروه الجزایری و تونسی و لیبیایی با داعش اعلام بیعت کرده بودند. همین دوازهم سپتامبر بود که برخی از نیروهای تندرو، جدایی خود از «القاعده فی بلاد المغرب الاسلامی» [شاخه‌ی القاعده در شمال غرب آفریقا که عبدالمالک دروکدال الجزایری در رأس آن قرار دارد] و پیوستن به داعش و بیعت با ابوبکر البغدادی را رسانه‌ای کردند و خود را «جند الخلافة فی ارض الجزائر» نامیدند. البته باید دقت کرد  که یک گروه دیگری هم هست به «جند الخلافة فی ارض الجزائر» که پیش از این به نام گردان «الفرقان» شناخته می‌شدند و ذیل همان القاعده‌ی مغرب اسلامی فعالیت می‌نمودند و امیرشان شخصی بود به نام خالد ابوسلیمان.



در تونس هم «گردان عقبة بن نافع» (که لقمان ابوصخرِ الجزایری در رأسش قرار دارد) با داعش اعلام بیعت کرده است. باید دقت کرد که گردان عقبة بن نافع روابط مستحکمی با گروه انصار الشریعة‌ی تونس (به رهبری ابوعیاض) و انصار الشریعةی لیبی (به رهبری محمد الزهاوی) دارد و بر همین اساس، بیعت این گروه با داعش به معنی آن است که داعش با چند گروه فعال تکفیری دیگر در شمال آفریقا نیز ارتباطاتی پیدا کرده است.



"ابوعیاض" رهبر النصار الشریعه تونس


"محمد الزهاوی" رهبر انصار الشریعه لیبی که چندی پیش کشته شد

در این بین لیبی همچنان یک حالت ویژه دارد و مهم‌ترین ملجأ تروریست‌های وابسته به «دولت اسلامی» به شمار می‌رود. تا پیش از این نیز لیبی «خزانه»ی اصلی و تأمین کننده‌ی اساسی سلاح‌های گروه‌های مختلف مسلح سوریه به حساب می‌آمد. البته نباید گروه‌های مسلح موجود در چاد و نیجر و مالی و حتی موریتانی که از لیبی سلاحشان تأمین می شود را هم از قلم انداخت. آنچه صحرای بزرگ خوانده می‌شود، در همه‌ی این کشورها مساحتی را به خود اختصاص داده است.
 
اگر بخواهیم چارچوب زمانی مشخصی برای ایجاد یک تصویر حدودی از وقایع ارائه دهیم (به این علت که اطلاعات دقیق جزئی در دسترس نیست) باید گفت ظهور بالفعل گروه‌های تکفیری به این شکل در لیبی برمی‌گردد به حوادث اخیر جهان عرب و همزمان، عملیات نظامی فرانسه در شمال مالی [برای سرکوبی تکفیری‌ها].

حالا شمال آفریقا باز به قلب حوادث بین‌الملل بازگشته است؛ این بار از دوروازه‌ی جنگ باتروریسم. جنگی که برخی موضواعات دیگر نیز بر شدت آتش آن می‌افزایند (مسائلی چون اختلافات مرزی و درگیری بر سر معادن و ذخایر طبیعی) و این‌ها مجموعا با پیچیده کردن عرصه، اینجا را تبدیل به یکی از مهم‌ترین میدان‌های درگیری در سطح جهان می‌کند. در کنار این، کشورهای غربی هم در گذشته (و حال و آینده) از ضعف حکومت‌های این منطقه در بسط سیطره‌شان در کشورشان سود برده و می‌برند چرا که به این ترتیب توجیهی برای ایجاد پایگاه‌های نظامی خواهند یافت و به این ترتیب، ملزومات عملیات نظامی برای مرحله‌ی بعدی [که ممکن است ده یا بیست سال بعد باشد] را به دست خواهند آورد.



"ابوبکر شکائو" رهبر بوکو حرام

می‌توان پیش‌بینی کرد که این درگیری‌ها به شمال آفریقا محدود نمانده و به سمت جنوب کشیده خواهد شد. مثلا در بخش جنوبی‌تر اینجا، طرفی وجود دارد که در میان سکوت بین المللی و اهتمام ناچیز عربی، همه‌ی عوامل لازم برای جاگیر شدن و انتشار یافتن را به دست آورده است: بوکو حرام. در یک گزارش جدید فرانس پرس آمده است: «آگاهان سیاسی و نظامی می‌گویند نه تعداد دقیق اعضای این گروه مشخص است، نه ساختارش و نه منابع تأمین مالی‌اش. در یکی دو هفته‌ی گذشته هم مشخص شد که این گروه توانایی دارد در یک زمان واحد چند عملیات با روش‌های مختلف و در مکان‌هایی دور از هم انجام دهد: چند حمله‌ی انتحاری در نیجریه، چند حمله با قایق در چاد و چند حمله‌ی نظامی در نیجر و کامرون و نیجریه.»
 
با این احتسابات می‌توان پرسید آیا «بهار داعشی» در شمال آفریقا آغاز شده است؟