کد خبر 393616
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۱

در طول روز کارهاي بسیار متعددي را همزمان انجام مي‌دهيد و تنها توجهی جزئي را صرف هر کدام از اين کارها يا افرادي که با آن‌ها سروکار داريد مي‌کنيد و این امر تا جایی پیش می‌رود که ذهن شما را دچار گسیختگی و بی‌خیالی نسبت به همه موارد می‌کند.

گروه جنگ نرم مشرق- اين جستار براي اولين بار در بين کاربران فارسي‌زبان اينترنت مفهوم «عصر گسيختگي» يا Age of Interruption را مطرح مي‌کند. عصري که در ادامه عصر اطلاعات و مشخصا درباره تکنولوژي‌هاي ارتباطاتي و رسانه‌هاست و ويژگي بارز آن اضافه باري اطلاعات[1] و عدم تمرکز کافي ميان کاربران است. در اين يادداشت کوتاه با اين مفهوم و برخي زمينه‌هاي پژوهشي آن در حوزه‌هاي آموزشي، جامعه‌شناسي، روانشناسي و علوم ارتباطات آشنا مي‌شويم.

براي اولين بار مفهوم «عصر گسيختگي» سال 2006 و در روزنامه نيويورک تايمز طي نوشته‌اي ژورناليستي به همين نام عمومي شد. در آن نوشته آمده است که "توجه جزئي مداوم، وقتي مشغول کار با اينترنت يا تلفن‌همراه هستيد و در عين حال تلويزيون مي‌بينيد، در کامپيوترتان تايپ مي‌کنيد و به سوال فرزندتان پاسخ مي‌دهيد رخ مي‌دهد. در طول روز کارهاي متعددي را همزمان انجام مي‌دهيد و تنها توجه جزئي را صرف هر کدام از اين کارها يا افرادي که با آن‌ها سروکار داريد مي‌کنيد."[2] در اين عصر، اطلاعات فراواني توسط رسانه‌ها منتقل مي‌شود و کاربران اين وسايل داراي حداقل توجه شناختي به پيرامون‌شان هستند.

مطالعات اخير عصر گسيختگي بر حوزه‌هاي آموزشي تمرکز داشته است. الن رز[3] سال 2010 پژوهشي را درباره ارتباط عصر گسيختگي با نسل‌هاي جوان‌تر انجام داد؛ کساني که در معرض اطلاعات فراواني هستند و توجه کمي به پيرامون‌شان دارند. وي معتقد است که آموزگاران بايد به چندعملکردي بودن[4] دانش‌آموزان توجه کنند. رويکرد اين پژوهشگر در مواجهه با عصر گسيختگي آسيب‌شناسانه و مثبت بود. به همين ترتيب پژوهشگران ديگري نگرش‌هاي به مراتب خوش‌بينانه‌تري درباره ارتباط تکنولوژي به چندعملکردي بودن کاربران اتخاذ کردند. لين[5] سال 2009 نشان داد که ساختار هايپرلينک اطلاعات در وب، يادگيري و خلاقيت کاربران را ارتقا مي‌دهد. اين در حاليست که اساس مفهوم عصر گسيختگي با نوعي نگاه منفي همراه بوده است.

فزوني اطلاعات، ذاتي عصر گسيختگي است و به اندازه اهميت‌اش پژوهش‌هاي کافي درباره آن انجام نشده است. اضافه بار اطلاعات که اولين بار به وسيله آلوين تافلر[6] مطرح شده است به مشکل شدن فهم موضوعات و تصميم‌گيري به علت حضور فراوان اطلاعات اطلاق مي‌شود. پيش از انتشار عمومي مفهومي به نام عصر گسيختگي در سال 2006، پژوهشگران مختلفي بر موضوع تکنولوژي اطلاعات و نقش آن در انتشار هر چه بيشتر و سريعتر اطلاعات تمرکز داشته‌اند. سال 1999 اسپير[7] در مقاله‌اي گفت که تکنولوژي‌هاي اطلاعاتي تعداد اختلالات اتفاق افتاده در محيط کار را افزايش داده‌اند.

در راستاي همين گسيختگي شناختي، گراهام[8] در کتاب جستاري فلسفي درباره اينترنت[9] که سال 1999 منتشر شده معتقد است دستيابي به اطلاعات در شرايطي که با اضافه‌بار اطلاعاتي روبرو هستيم به سختي صورت مي‌گيرد و حتي اعتبار و درستي آن‌ها محل ترديد است. مقوله اضافه‌بار اطلاعاتي در عصر گسيختگي به همين جا ختم نمي‌شود و کوواچ[10] سال 2010 در کتابي عنوان مي‌کند که اضافه‌بار اطلاعاتي مي‌تواند به تشويش اطلاعاتي[11] منجر شود که در واقع فاصله افتادن بين اطلاعاتي است که بايد فرابگيريم و اطلاعاتي است که فکر مي‌کنيم بايد بدانيم. از اين‌رو در عصر گسيختگي که با اضافه‌بار اطلاعاتي روبرو هستيم و توجه‌مان به کارها و اطرافيان‌مان مختل شده است، انبوهي از اطلاعات و داده‌ها را فرا گرفته‌ايم که نه تنها درباره درستي آن‌ها اطميناني نيست، بلکه اساسا دليل فراگيري آن‌ها را نيز نمي‌دانيم.

محسن گودرزي



[1] Information overload

[3] Ellen Rose

[4] multitasking

[5] Lin

[6] Alvin Toffler

[7] Speier

[8] Graham

[9] The Internet: a philosophical inquiry, London: Routledge

[10] Kovach

[11] Information anxiety