کد خبر 39420
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۰:۴۷

سکانس اول -آقاي بازيگر روي سن مي رود و چند خط مي خواند و آرزوي "فقط اندکي شادي و آزادي بيشتر" مي کند و در ميان تشويق دوستدارانش از سن پايين مي آيد.

گروه فرهنگي مشرق- سکانس اول -آقاي بازيگر (حامد بهداد) روي سن مي رود و چند خط مي خواند و آرزوي "فقط اندکي شادي و آزادي بيشتر" مي کند و در ميان تشويق دوستدارانش از سن پايين مي آيد.
سکانس دوم- يکي از پر بيننده ترين شبکه هاي تلويزيون شب سال نو براي برنامه تحويل سال مجري جنجالي را دعوت کرده تا به مدد حاشيه هايي که در اطراف جناب مجري در جريان است گوي سبقت را در رقابت با ديگر شبکه ها بربايد. بازهم آقاي بازيگر ميهمان اين آقاي مجري است؛ در اين برنامه اين بار خود تلويزيون با يادکرد محمد رضا شجريان کنايه مي خورد و البته برنامه به خير و خوشي تمام مي شود.
سکانس سوم- جمعه شب بعد از مدتها شاعري و نويسنده اي با نام يوسفعلي ميرشکاک مقابل دوربين قرار گرفت. برنامه اي در ساعات پاياني شب، در شبکه نخبگاني چهار و با موضوعي خاص ميرشکاک حضور پيدا مي کند.گذشته از اين که يوسفعلي ميرشکاک خودش روي خوش به سيما نشان نمي داد و اين بار چيزي بيش از نام رسانه ملي که سابقه رفاقت با نادر طالب زاده او را به برنامه کشيد؛ رسانه ملي نيز چندان حضور امثال ميرشکاک را در سيما نمي پسندد. ميرشکاک از آن دسته افرادي محسوب مي شود که ممکن است در مقابل دوربين تلويزيون سخني بگويد که اصطلاحا کافه را به هم بريزد و به اصطلاح اتو کشيده امروز به مصلحت نباشد. حضور افرادي مانند وحيد جليلي و سعيد قاسمي نيز همين بازتاب ها را در مديران اين رسانه ايجاد مي کند تا جايي که چند سال پيش برنامه زنده راديو به دليل تلخي هاي نقد جليلي قطع شد تا حرفي در اين ميانه زده نشود که از دايره مصلحت نظام [و شما بخوانيد مديريت رسانه] بيرون بزند. حضور سعيد قاسمي و اظهار نظرهاي شاذ او که حرفهاي دهه اول انقلاب را علم مي کند و از مسوولان رسانه اي و برخي مسوولان سياسي و فرهنگي امروز توقع عملکرد سالهاي دهه شصت و سال 57 را دارد تا مدت ها بحثهايي را به ميان مي کشد و دردسرها دارد.
برخلاف روال جاري برنامه راز با حضور ميرشکاک بدون علامت پخش زنده به روي آنتن مي رود. اين برنامه را قبلا ضبط کرده اند. در برنامه ضبط شده هيچ حرف هماهنگ نشده اي منتشر نخواهد شد.
فلش بک- جنگ بوسني در جريان است. يک گروه مستند ساز از طرف گروه تلويزيوني حوزه هنري به سرپرستي نادر طالب زاده به بالکان جنگ زده فرستاده مي شوند و ما حصل اين سفر مجموعه مستندي است که "خنجر و شقايق" نام مي گيرد. گفتار متن اين مستند را مسوول گروه تلويزيوني حوزه هنري يعني مرتضي آويني مي نويسد. اما آويني از آن دسته آدم هايي است که مديران رسانه ملي آن زمان او را نمي پسندندو معمولا حرفهايي مي زند يا مي نويسد که از دايره مصلحت [و شما همان جمله قبلي را به جاي مصلحت بخوانيد] بيرون مي زند. خنجر و شقايق مثله شده و صداي آويني از روي فيلم حذف مي شود؛و البته مصالح مديريت رسانه حفظ مي شود.
سکانس بي ربط – حضور آقاي بازيگر، همينطور بي دليل و به دلايل بشر دوستانه در برنامه هاي مختلف چشمگير مي شود و هيچ ارتباطي به اظهار نظرهاي دلسوزانه او تيتر يک هاي رسانه هاي آن طرف آبي ندارد.
سکانس آخر- هميشه فيلم هاي با پايان خوش بيشتر مورد توجه مخاطب قرار مي گيرند؛ مثلا فيلم آن کارگرداني که پول مي گيرد و عليه سرمايه گذار فيلم مي سازد و تشويق مي شود. يا آن مديري که تخلف مي کند و ترفيع مي گيرد و يا ... آن آقاي بازيگر يا آقاي مجري يا خيلي نمونه هاي ديگر. پس زنده باد پايان خوش!
[بالاخره در هر فيلم اکشن هم چند نفري بايد مانند سکانس دوم و فلش بک کشته شوند. مهم قهرمان ها هستند که زنده مي مانند...]
پايان