کد خبر 397065
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۳

توجه نکردن به مزیت‌های نسبی در تعاملات فرهنگی و تن ندادن به عملیات‌های جهادی فرهنگی توسط مدیران فرهنگی عواقبی دارد که ماجرای قاچاق کتاب از ایران به افغانستان و حالا از افغانستان به ایران تنها یکی از آنهاست.

به گزارش مشرق، حوزه تمدنی زبان فارسی ظرفیتی را پیش روی مدیریت فرهنگی ایران قرار داده بود که بی‌توجهی به آن نه تنها موجب هرز رفتن این ظرفیت، که حالا باعث تبدیل شدن آن به تهدید شده است. اما حالا کشورهای متخاصمی که خیلی بیش از ایران باید برای حضور در بازارهای فرهنگی افغانستان هزینه کنند، توانسته‌اند به این هدف دست پیدا کنند و اهمال و غفلت مدیران فرهنگی ایران نه تنها باعث از بین رفتن این ظرفیت، که موجب تبدیل آن به یک تهدید شده است.
طبق گزارشی که پیش از این عنوان شده بود روزانه پنج کامیون کتاب به افغانستان قاچاق می‌شود که در هر سال بیش از ۱۸۰۰ کامیون کتاب قاچاق است که آماری بسیاری نجومی و عجیب است و اگر فرض را بر این بگذاریم که هر کامیون تنها پنج هزار نسخه کتاب را حمل می‌کند، عدد نجومی ۹ میلیون نسخه به دست می‌آید! در واقع همان چیزی که در بالا گفته شد دلیل ایجاد این جریان قاچاق کتاب از ایران به افغانستان بوده است.
حال آنکه ایجاد یک مجرای صحیح و قانونی باعث می‌شد تا رفع عطش بازار این کشور به کتب ایرانی، با قوت گرفتن اقتصاد بازار نشر ایران همراه باشد. اما این اتفاق نیفتاد تا بعد از مدتی حالا روند قاچاق معکوس هم بشود! ماجرای قاچاق یک کتاب مبتذل به ایران از افغانستان که جدیدا بسیار خبرساز شده است از شواهد این امر است.
حالا اگر دست و پا زدن مدیران فرهنگی برای حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت که اصلاً زمین بازی ما نیست و غافل شدن از نمایشگاه‌هایی مانند نمایشگاه کتاب دهلی که - از نظر نوع برگزاری و شباهتش با نمایشگاه کتاب تهران و همچنین علاقه مردم هند به ادبیات و فرهنگ ایران- می‌تواند با مزیت‌های نسبی ما همخوانی بیشتری داشته باشد، را هم به این مورد اضافه کنیم، آینده نه چندان روشن حاصل از فعالیت‌های مدیران فرهنگی را می‌بینیم.

منبع: روزنامه کیهان