کد خبر 401292
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۰

دهی کم‌نام و نشان که امروز پایتخت ایران است، گرچه دیگر آسمانش آبی نیست اما هنوز برای «عشق تهرون‌ها» جایگاه خاص خود را دارد.

به گزارش مشرق، یک راهنما و پژوهشگر گردشگری به معرفی تهران در قالب قصه پرداخته؛ دهی کم‌نام و نشان که امروز پایتخت ایران است و گرچه دیگر آسمانش آبی نیست اما هنوز برای «عشق تهرون‌ها» جایگاه خاص خود را دارد.

گرچه امروزه انتخاب تهران، به عنوان پايتخت ايران از ديد کارشناسان محيط زيست اشتباهی بزرگ و  نابخشودنی است، اما آن روز که آقا محمد خان قاجار، اين دهکده کوچک را پايگاهی برای استقرار حکومت قاجار قرارداد، تصميمی درست، بجا و سرنوشت ساز گرفت؛ زیرا در شرايطی که ملوک الطوايفی و خانخانی، ايران را تکه تکه کرده و در هر گوشه‌ای، خانی سر برآورده بود و ادعای سلطنت می‌کرد، مهمترين عامل در انتخاب پايتخت، موقعيت نظامی و  جغرافيايی آن بود و تهران می‌توانست همان جايی باشد که آقا محمد خان می‌خواست.

۳۰۰ پيش از آنکه خواجه تاجدار، تهران را پايتخت خود کند به دستور شاه طهماسب اول صفوی، بارويی به گرد اين آبادی کشيدند و اين کار، هيچ دليلی نداشت جز اين‌که پايتخت شاه طهماسب اول، قزوين بود و چون او غالبا به زيارت حضرت عبدالعظيم (ع) می‌آمد، دلش می‌خواست در جوار حرم مطهر، استراحتگاهی داشته باشد.

دروازه‌هایی رو به چهارسوی جهان

همچنين به دستور شاه طهماسب صفوی، براي تهران چهار دروازه ساختند که رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت، (از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) محدود می‌شد) و دور تا دور آن خندقي کندند و از خاکش، قلعه و برج‌های آن را ساختند. چون خاک خندق‌ها برای ساخت و ساز برج و بارو کفايت نمی‌کرد از دو محله شهر خاکبرداری کردند. از همان زمان اين دو محل معروف شد به  ‌چال ميدان ‌ و ‌چال حصار»

منطقه شمالی تهران، از روزگار گذشته به شاهان و اميران و بزرگان اختصاص داشته و همان منطقه‌ای بوده که بازار تهران و کاخ گلستان را شامل می‌شده است. اين بود وضع تهران به هنگام ورود آقا محمد خان قاجار به اين شهر؛ شهری که با آمدن آقامحمدخان روبه آبادانی بیشتر می‌گذارد.

و اما قصه تهران و شکل‌گیری آن را علیرضا عالم‌نژاد، راهنمای گردشگری و پژوهشگر تهران این‌گونه روایت می‌کند:

«یکی بود یکی نبود. دِهی بود کم نام و نشون که مردمش تو گرمای تابستون، بارسفر می بستن می رفتن سوی شمرون. اگرم یه وقت دلشون می گرفت، حرم حضرت عبدالعظیم. گذشت و گذشت تا تهرونم سری تو سرا درآورد. دورش یه حصار کشیدن  با ۱۱۴ تا برج و ۴ تا دروازه که شد حصار صفوی.

این حصار بود و بود تا اینکه اودلاجون و سنگلج و چاله میدون و بازار دیگه جواب زاد و ولدای جدید دوره ناصری رو نمی داد، این بود که شاه شهید کلنگ حصار جدید تهرون رو زد. حصاری که با ۱۲ تا دروازه ش تا دوره کلاه پهلوی، هنوز پابرجا بود.

نو که میاد به بازار کهنه میشه دل آزار  دروازه هاش خراب شد آتیش به جون شاه شد. تهرون رخت تازه به تن کرد و رنگ و لعاب شهر عوض شد. اون قدر پر زرق و برق که همه خواستن بیان تهرون.  حتی جعفر به گلنار گفت میای بریم تهرون!؟...

روزگار چرخید و چرخید تا به اینجا رسید. شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن و سیاحت کن.  اون ده تهرون که حالا بهش میگن کلون شهر، خودش و مشکلاتش همچون  قد کشیده که دیگه آجیل مشکل گشا هم چاره کار نیست. آخه اون روزا آسمون تهرون آبی تر بود.

اما با تمام این حرفا، تهرون هنوز برای عشق تهرونا، همون تهرونه با گنبد و منارای قشنگش.»

از روزگار آقامحمدخان تاکنون، تهران، پایتخت ایران است و نزدیک به یک پنجم جمعیت، منابع اقتصادی، مراکز فرهنگی و آموزشی و تمام نهادهای سیاسی این کشور را در خود جای داده است. از این‌رو کسی که می‌خواهد ایران امروز را بشناسد، باید به گشت و گذار در تهران بپردازد.

شهری که پیشینه چندانی ندارد و نسبت به شهرهایی چون اصفهان و شیراز و کرمان و یزد، چندان آب و رنگ و جاذبه تاریخی ندارد اما با ساخت موزه‌هایی چون ایران باستان، فرش، آبگینه، مردم‌شناسی، ملک و مقدم و موزه سینما و موسیقی و کاخ- موزه‌های باشکوهی چون نیاوران و سعدآباد و گلستان که در فهرست یونسکو هم به ثبت رسیده می‌تواند برای گردشگران جذاب باشد.

شگفت این‌که در کنار این شهر شلوغ و بی‌نظم و پرترافیک، دو پارک ملی و چندین منطقه حفاظت شده وجود دارد.

ییلاقات زیبایی چون رودبار قصران(لواسان، قشم، اوشان، فشم، آهار، شهرستانک و...)، پلور و آبعلی،   شمال استان تهران را به بهشتی برای گردشگران تبدیل کرده است. خلاصه این‌که تهران نقطه‌ای است که همه راه‌های ایران به آن ختم می‌شوند و از همه جا می‌شود مستقیم به این کلان‌شهر آمد و از آن به جاهای دیگر رفت. همزمان با تعطیلات نوروز، تهران‌گردی را ازدست ندهید.
منبع: مهر