عبدالباری عطوان مقاله خود را با این پرسش ها آغاز کرد که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا از سران کشورهای عرب خلیج فارس دعوت کرد تا در اجلاسی در کمپ دیوید حضور یابند تا به آنها بعد از دستیابی به توافق هسته ای با ایران اطمینان دهد و آیا به این دعوت پاسخ خواهند داد؟ آیا این سران به اعتماد به هم پیمان خیانتکار خود (آمریکا) ادامه خواهند داد؟ چرا نتانیاهو می خواهد شرط به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل را قبل از امضای توافق تحمیل کند؟ او اساسا کیست؟ چرا این توافق جنبه های مثبتی برای اعراب دارد؟
عبدالباری عطوان نوشت: هیچ کسی درباره جسارت و گستاخی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل اختلاف نظر ندارد اما اینکه این گستاخی به درجه ای برسد که او به توافق شش کشور بزرگ با ایران درباره برنامه هسته ای این کشور اعتراض کند و خواستار تاکید صریح به رسمیت شناخته شدن موجودیت اسرائیل در آن شود، این امر را دیگر عقل سلیمی باور نمی کند و با هیچ منطقی جور در نمی آید.
نتانیاهو مثل سگ زخمی پارس میکند
وی افزود: مگر نتانیاهو کیست که چنین شرطی مطرح کند و در صدد تحمیل آن بر این کشورها برآید؟ به کدام حق از ایران می خواهد که اسرائیل را به رسمیت بشناسد؟ چکار می تواند بکند اگر کسی به حرف او گوش ندهند؟ نتانیاهو مثل یک سگ زخمی از شدت درد به خود می پیچد و ناله می کند.
این نویسنده افزود: پاسخ این گستاخی را ماری هارف سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به سرعت داد و تاکید کرد که قضیه به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از سوی ایران و مذاکره با ایران درباره برنامه هسته ای این کشور دو موضوع به طور کامل جدا از هم هستند و این پاسخ قاطع به منزله پیامی قوی برای نتانیاهو بود که ساکت شود و از پارس کردن و آه و ناله دست بردارد زیرا کسی را پیدا نخواهد کرد که به حرف گوش دهد زیرا زمانی که می توانست شروط خود را بر قدرت های بزرگ دیکته کند، -دستکم در عمر دولت کنونی- به پایان رسیده است.
برنامه هسته ای ایران کاملا باقی خواهد ماند
عبدالباری عطوان نوشت: نتانیاهو بحران زده است و در سطح سیاسی و شخصی احساس شکست و افسردگی می کند. سالهای زیاد گذشته به این دل بسته بود که واشنگن را از برنامه هسته ای ایران بترساند و آمریکا را به سمت گزینه نظامی برای ویران کردن این برنامه سوق دهد اما شکست خورد و این امر خود را در دستیابی به توافق اخیر لوزان نشان داد زیرا برنامه هسته ای ایران کاملا باقی خواهد ماند و حتی یک دستگاه سانتریفیوژ از بین نخواهد رفت و علاوه بر آن، این توافق الزام آور نیست و می توان در هر لحظه ای از آن دست کشید.
* نگرانی نتانیاهو از سه مسئله اصلی نشات میگیرد
نخست: "افزایش درخواست های بین المللی برای خلع سلاح هسته ای اسرائیل و وادار کردن تل آویو به امضای معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای و نظارت بین المللی بر راکتور هسته ای در دیمونا".
دوم: "تبدیل ایران به یک قدرت منطقه ایِ بزرگِ هم پیمان با واشنگتن و محور سیاست هایش در خاورمیانه به عنوان شریکی قوی که می توان بعد از رفع محاصره اقتصادی، به آن تکیه کرد".
سوم: این توافق کشورهای عربی و اسلامی مثل مصر، ترکیه و عربستان را به تلاش برای ساخت تاسیسات هسته ای صلح آمیز سوق می دهد که ممکن است در مرحله بعدی به سمت نظامی گرایش یابد.
ایران با بیش از 30 ساله محاصره، موفق شد برنامه هسته ای خود را توسعه دهد
عبدالباری عطوان به قدرت روز افزون ایران اشاره کرد و نوشت: ایرانی که زیر محاصره بیش از 30 ساله موفق شد برنامه هسته ای خود را توسعه دهد و زرادخانه نظامی قوی ایجاد کند و شروط خود را به قدرت های بزرگ دیکته کند و به این شرط ها یا اکثر آنها تا آخرین دقایق پیش از ضرب الاجل مذاکرات لوزان پافشاری کند و بتواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم روی پنج کشور عربی و تصمیم گیریهای آنها مثل عراق، سوریه ، لبنان، یمن و تاحد کمتری بحرین نفوذ داشته باشد، این ایران در صورت برداشته شدن تحریمها چگونه خواهد بود؟
این نویسنده عرب نوشت: نتانیاهو و برخی سران عرب نه تنها از دگرگونی موازنه قوا بلکه نقشه منطقه خاورمیانه به طور کامل بعد از امضای این توافق در لوزان احساس نگرانی می کنند. اولین گام در این چارچوب، کاهش فشار خصوصا بر هم پیمانان در سوریه و عراق و حمایت دیگران در لبنان، یمن و بحرین است.
ایران دنباله رو آمریکا نخواهد شد
به عقیده نویسنده،"ایران بعد از این توافق چه بسا به دوران زمان گذشته یعنی زمانی که ژاندارم آمریکا در منطقه بود باز نگردد و دلیل آن هم ساده است زیرا مسئولان کنونی ایران از کرامت و عزت ملی بسیار بالایی برخوردار هستند و انتظارات و خواسته های گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی دارند؛ یعنی آنها نمی توانند قبول کنند که نقش تابع و دنباله رو - دستکم در سطح منطقه ای- داشته باشند".
این نویسنده نوشت: باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا شاید می خواهد این توافق با ایران را به عنوان مهمترین دستاورد در سیاست خارجی خود قلمداد کند؛ بویژه که دوره دوم ریاست جمهوری دوم او در شرف پایان است و نزدیک به دوسال دیگر از آن باقی است و چه بسا با این امر می خواهد برنده جایزه صلح نوبل شدن خود را توجیه کند اما همزمان نگرانی همپیمانان قدیمی خود را که از آنها دست کشید و به سمت ایران گرایش پیدا کرد، احساس می کند و همین امر هم علت تماس های تلفنی او با سران سعودی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و دعوت گروهی از آنها را برای شرکت در اجلاسی در تفرجگاه "کمپ دیویدِ بد نام" به منظور اطمینان خاطر دادن به آنها و کاهش نگرانی های آنها تفسیر می کند.
عبدالباری عطوان افزود: نمی دانیم که نتانیاهو هم به این اجلاس در کمپ دیوید دعوت خواهد شد یا اجلاس دوجانبه موازی با آن بین نتانیاهو و اوباما برگزار خواهد شد اما آنچه می دانیم این است که اوباما با چهره های عربی عبوس و در هم کشیده و عصبی و کاملا ناامید درقبال هم پیمان آمریکایی خیانتکار خود مواجه خواهد شد که نمی توان به او اعتماد کرد.
وی تصریح کرد: توافق ایران و آمریکا چه بسا یک ناکامی برای برخی عرب ها از یک سو و نشانه دیگری از اوج گیری نفوذ ایران به زیان اینها باشد اما فال بدی برای اسرائیل است و این یکی از بارترین نقاط مثبت آن است. اما نقطه مثبت دیگر این است که اگر سران عرب واقعی عملا وجود داشته باشند، این توافق را به عنوان یک نقطه سرآغاز نهضتی عربی در همه زمینه ها و ساختن یک طرح عربی و آموختن از هوش و ذکاوت ایرانی ها در مذاکره و چگونگی استفاده از همه برگه های قدرت در برخورد با قدرت های بزرگ و حفظ استقلال تصمیم گیری تبدیل خواهند کرد.
عبدالباری عطوان نوشت: مذاکره کننده ایرانی 13 سال سر میز مذاکره با شش قدرت بزرگ جهان پایداری کرد و از ناوگان های دریایی و ناوهای هواپیمابر هراسی به دل راه نداد؛ درحالی که مذاکره کننده عربی (سادات) دو هفته در کمپ دیوید دوام آورد و مذاکره کننده فلسطینی چهار ماه در اسلو. تفاوت در اینجا است.
وی در مقاله خود خواهان یک "بیداری عربی واقعی شد، بیداری علمی و نظامی و فرهنگی و سیاسی که رهبری آن را کسانی به دست داشته باشند که به معنای واقعی کلمه مرد باشند و دنباله روی و وابستگی را رد کنند و به اعتماد و اتکا به خود ایمان داشته باشند و از پشتوانه بزرگی از عزت ملی برخوردار باشند".
عبدالباری عطوان در عین حال افزود: تاسف بار و دردناک است که ما نشانه هایی از وجود اینگونه اشخاص را دستکم درحال حاضر نمی بینیم و اگر اشتباه می کنیم، شما درستش را بگویید".