به گزارش مشرق، تحقیقات نشان داده است که افکار منفی مزمن میتواند روی سلامت، روح و روان و شادی افراد اثر بد بگذارد. در این بخش چند تفکر منفی افراد همیشه غمگین آورده شده است:
1 ـ جملات علیه خود
با گفتن جملاتی علیه خود، پیامهایی مخرب به خودمان میدهیم و بر این اساس از اعتماد به نفس، عملکرد خوب و تواناییهای بالقوه خود فرسنگها دور میشویم. سخنان علیه خود معمولا جملاتی مانند موارد زیر است:
«من نمیتوانم.»
«به اندازه کافی خوب نیستم.»
«اصلا اعتماد به نفس ندارم.»
«میدانم حتما شکست میخورم.»
آیا خوشتان میآید یکی از دوستانتان مرتب به شما بگوید: «شما موفق نمیشوید.»، «اصلا در کاری مهارت ندارید.»، «اعتماد به نفسی در تو نمیبینم.» نسبت به کسی که اینگونه در مورد شما صحبت میکند، چه نظری دارید؟ آیا با چنین فردی که نسبت به شما رفتار نامحترمانهای دارد، معاشرت خواهید کرد؟ پس چگونه میتوانید نسبت به خودتان تا این حد بیرحمانه و خصمانه رفتار کنید؟ با خودتان اندکی مهربان باشید.
2 ـ تفکرات منفی
این افراد همیشه نسبت به شرایط یا تعاملاتشان با دیگران طرز تفکرهای منفی دارند. بسیاری از مردم نگاه کردن به نیمه خالی لیوان عادت همیشگیشان شده است. ممکن است از دیدن خیابان شلوغ، روز بارانی یا پرداخت صورتحساب زیاد ناراحت شوند و آنها را تجربههای منفی بپندارند. البته در ذات ترافیک، آب و هوای بد یا صورتحساب چیز مثبتی وجود ندارد، اما این مسائل همیشه هستند و نگاه شما به این شرایط آنها را منفی یا مثبت جلوه میدهد. این انتخاب شماست که باعث میشود قوی یا ضعیف، شاد یا غمگین، قدرتمند یا قربانی به نظر آیید، مثلا برخی افراد ممکن است به ترافیک به عنوان فرصتی برای گوش کردن به موسیقی یا خواندن یک مقاله جالب نگاه کنند یا یک روز بارانی برایشان لحظهای باشد که کنار پنجره بنشینند و چای یا قهوه داغ بنوشند یا حتی از قدم زدن زیر باران بسیار لذت ببرند یا پرداخت صورتحساب ممکن است به آنها کمک کند که در هزینههای اضافیشان صرفهجویی کنند و پسانداز کردن را بیاموزند.
3 ـ مقایسه منفی با دیگران
یکی از سادهترین و رایجترین روشها برای داشتن احساس بد، خود را با دیگران مقایسه کردن است. ما ممکن است خودمان را با کسانی که موفقیتهای بیشتری نصیبشان شده یا جذابتر و پولدارتر هستند، مقایسه کنیم. وقتی دائم فکر کنیم که دیگران از ما بهترند بیشتر گرفتار حسادت و بیلیاقتی میشویم. بنابر تحقیقات مشخص شده این نوع مقایسه کردنها، فرد را دچار اضطراب، نگرانی، افسردگی و خودسرزنشی میکند.
4ـ افکار منفی نسبت به گذشته
باید از گذشته درس بگیریم، اما به آن نچسبیم. گاهی اوقات شرایط زندگی و شکستها میتواند جلوی پیشرفت و استعدادهای بالقوهمان را بگیرد و نتوانیم فرصتهای جدید را بخوبی شناسایی کنیم. فراموش نکنیم چیزی که قبلا اتفاق افتاده قابل تغییر نیست، اما چیزی را که هنوز رخ نداده، میتوانیم تا حدی به شکل دلخواه درآوریم. بنابراین اولین قدم در این راه جدا شدن از گذشته است.
5 ـ میل به سرزنش
سرزنش در واقع مسئول دانستن دیگران در بدشانسیهایمان است. برخی از مردم گناه شکستهایشان را به گردن والدین بیکفایت، روابط منفی، وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی، وضعیت بد جسمی یا سختیهای دیگر زندگیشان میاندازند. گرچه نمیتوان اثر بد این عوامل و درد و مشکلات فراوانی را که موجب میشوند، نادیده گرفت، اما وقتی به سرزنش کردن دیگران بپردازیم درواقع خود را قربانی فرض کردهایم و همین موضوع ما را به سمت زندگی تلختر و رنجش و شکستهای بیشتر سوق میدهد. همچنین کسانی که شما آنها را سرزنش میکنید، کمتر به احساستان اهمیت میدهند و شما با این رفتار زندانی افکار تلخ و رنجشهایتان میشوید.
6 ـ بخشش خود
همه ما در زندگی اشتباه میکنیم. وقتی شما به اعمال گذشتهتان نگاه میکنید شاید تصمیمها و اعمالی داشتهاید که به خاطرشان پشیمان شده باشید. ممکن است در قضاوتهایتان خطاهای بدی داشتهاید و به خودتان یا دیگران ضرر رسانده باشید. وقتی شما حوادث گذشته را مرور میکنید، مسلما احساسی از بیلیاقتی و میل به سرزنش کردن خود پیدا میکنید که چرا چنین خطاهایی کرده یا فرصتهای خوب زندگیتان را به راحتی تباه کردهاید. حتی ممکن است نسبت به خود حس بدی داشته باشید. در این لحظات خیلی مهم است که نسبت به خود دلسوزانه رفتار کنید و متوجه شوید که اکنون نسبت به گذشته آگاهیهایتان بیشتر شده و این شانس را دارید که خطاهای گذشته را تکرار نکنید و در خود یا دیگران تفاوتی مثبت به وجود آورید.
خودتان را ببخشید. هرکس اشتباه میکند و بازتاب اشتباهها روی شما دائمی نیست. این خطاها مربوط به لحظاتی خاص هستند و هرگز از شما فرد بدی نمیسازند.
منبع: جامجم
1 ـ جملات علیه خود
با گفتن جملاتی علیه خود، پیامهایی مخرب به خودمان میدهیم و بر این اساس از اعتماد به نفس، عملکرد خوب و تواناییهای بالقوه خود فرسنگها دور میشویم. سخنان علیه خود معمولا جملاتی مانند موارد زیر است:
«من نمیتوانم.»
«به اندازه کافی خوب نیستم.»
«اصلا اعتماد به نفس ندارم.»
«میدانم حتما شکست میخورم.»
آیا خوشتان میآید یکی از دوستانتان مرتب به شما بگوید: «شما موفق نمیشوید.»، «اصلا در کاری مهارت ندارید.»، «اعتماد به نفسی در تو نمیبینم.» نسبت به کسی که اینگونه در مورد شما صحبت میکند، چه نظری دارید؟ آیا با چنین فردی که نسبت به شما رفتار نامحترمانهای دارد، معاشرت خواهید کرد؟ پس چگونه میتوانید نسبت به خودتان تا این حد بیرحمانه و خصمانه رفتار کنید؟ با خودتان اندکی مهربان باشید.
2 ـ تفکرات منفی
این افراد همیشه نسبت به شرایط یا تعاملاتشان با دیگران طرز تفکرهای منفی دارند. بسیاری از مردم نگاه کردن به نیمه خالی لیوان عادت همیشگیشان شده است. ممکن است از دیدن خیابان شلوغ، روز بارانی یا پرداخت صورتحساب زیاد ناراحت شوند و آنها را تجربههای منفی بپندارند. البته در ذات ترافیک، آب و هوای بد یا صورتحساب چیز مثبتی وجود ندارد، اما این مسائل همیشه هستند و نگاه شما به این شرایط آنها را منفی یا مثبت جلوه میدهد. این انتخاب شماست که باعث میشود قوی یا ضعیف، شاد یا غمگین، قدرتمند یا قربانی به نظر آیید، مثلا برخی افراد ممکن است به ترافیک به عنوان فرصتی برای گوش کردن به موسیقی یا خواندن یک مقاله جالب نگاه کنند یا یک روز بارانی برایشان لحظهای باشد که کنار پنجره بنشینند و چای یا قهوه داغ بنوشند یا حتی از قدم زدن زیر باران بسیار لذت ببرند یا پرداخت صورتحساب ممکن است به آنها کمک کند که در هزینههای اضافیشان صرفهجویی کنند و پسانداز کردن را بیاموزند.
3 ـ مقایسه منفی با دیگران
یکی از سادهترین و رایجترین روشها برای داشتن احساس بد، خود را با دیگران مقایسه کردن است. ما ممکن است خودمان را با کسانی که موفقیتهای بیشتری نصیبشان شده یا جذابتر و پولدارتر هستند، مقایسه کنیم. وقتی دائم فکر کنیم که دیگران از ما بهترند بیشتر گرفتار حسادت و بیلیاقتی میشویم. بنابر تحقیقات مشخص شده این نوع مقایسه کردنها، فرد را دچار اضطراب، نگرانی، افسردگی و خودسرزنشی میکند.
4ـ افکار منفی نسبت به گذشته
باید از گذشته درس بگیریم، اما به آن نچسبیم. گاهی اوقات شرایط زندگی و شکستها میتواند جلوی پیشرفت و استعدادهای بالقوهمان را بگیرد و نتوانیم فرصتهای جدید را بخوبی شناسایی کنیم. فراموش نکنیم چیزی که قبلا اتفاق افتاده قابل تغییر نیست، اما چیزی را که هنوز رخ نداده، میتوانیم تا حدی به شکل دلخواه درآوریم. بنابراین اولین قدم در این راه جدا شدن از گذشته است.
5 ـ میل به سرزنش
سرزنش در واقع مسئول دانستن دیگران در بدشانسیهایمان است. برخی از مردم گناه شکستهایشان را به گردن والدین بیکفایت، روابط منفی، وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی، وضعیت بد جسمی یا سختیهای دیگر زندگیشان میاندازند. گرچه نمیتوان اثر بد این عوامل و درد و مشکلات فراوانی را که موجب میشوند، نادیده گرفت، اما وقتی به سرزنش کردن دیگران بپردازیم درواقع خود را قربانی فرض کردهایم و همین موضوع ما را به سمت زندگی تلختر و رنجش و شکستهای بیشتر سوق میدهد. همچنین کسانی که شما آنها را سرزنش میکنید، کمتر به احساستان اهمیت میدهند و شما با این رفتار زندانی افکار تلخ و رنجشهایتان میشوید.
6 ـ بخشش خود
همه ما در زندگی اشتباه میکنیم. وقتی شما به اعمال گذشتهتان نگاه میکنید شاید تصمیمها و اعمالی داشتهاید که به خاطرشان پشیمان شده باشید. ممکن است در قضاوتهایتان خطاهای بدی داشتهاید و به خودتان یا دیگران ضرر رسانده باشید. وقتی شما حوادث گذشته را مرور میکنید، مسلما احساسی از بیلیاقتی و میل به سرزنش کردن خود پیدا میکنید که چرا چنین خطاهایی کرده یا فرصتهای خوب زندگیتان را به راحتی تباه کردهاید. حتی ممکن است نسبت به خود حس بدی داشته باشید. در این لحظات خیلی مهم است که نسبت به خود دلسوزانه رفتار کنید و متوجه شوید که اکنون نسبت به گذشته آگاهیهایتان بیشتر شده و این شانس را دارید که خطاهای گذشته را تکرار نکنید و در خود یا دیگران تفاوتی مثبت به وجود آورید.
خودتان را ببخشید. هرکس اشتباه میکند و بازتاب اشتباهها روی شما دائمی نیست. این خطاها مربوط به لحظاتی خاص هستند و هرگز از شما فرد بدی نمیسازند.
منبع: جامجم