کد خبر 404827
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۲

منوچهر آذری گفت: هر نقشی بدهند، سعی می‌کنم به بهترین شکل و با لهجه‌های مختلف اجرا کنم. من در رادیو با شخصیت‌های کارمندیان و شوت زاده معروف شدم.

به گزارش مشرق، منوچهر آذری را مخاطبان برنامه «جمعه ایرانی» باسوت‌های معروف و البته تیپ کارمند کوچولو می‌شناسند، او یکی از قدیمی‌های این برنامه است. در زیر متن کامل مصاحبه با وی را می خوانیم:

ایام نوروز کجا رفتید؟

در روزهای تعطیل عید رفتن به سفر مشکل است، چون جاده‌ها شلوغ است و غذای خوب گیرت نمی‌آید، بنابراین منزل بودیم.

خوش گذشت؟

بله

تحصیلات شما درباره نمایش است؟

سال 45 از هنرکده هنرهای دراماتیک فارغ‏ التحصیل شدم. فن بیان و بازیگری را نزد مهدی فروغ و کارگردانی را نزد پرویز تائیدی آموختم.

چرا بعد از انقلاب فعالیت‌تان درتئاتر کم شد؟

چون در رادیو استخدام شده بودم و تمام وقتم در آنجا گرفته می‏شد.

سابقه کارگردانی هم دارید؟

پنج سال برنامه «جمعه خوب من» را در شبکه جوان زمان آقای دکتر نوری کارگردانی می‌کردم. امید زندگانی و فاطمه آل عباس گوینده برنامه بودند.

چرا کارگردانی را ادامه ندادید؟

واقعیتش این است که الان هم شرایط کار برایم فراهم است، اما گرفتار برنامه‌های استیجی هستم که در شهرستان‌ها برگزار می‌کنم. از قدیم گفته‌اند، آن که شیران را کند روبه مزاج‌/‌ احتیاج است احتیاج است احتیاج...

منظورتان بحث مالی است؟

بله تورم و گرانی سبب شده که کار کنم. اکنون من بازنشسته‌ام اما کار می‌کنم. وقتی وارد این حرفه شدم دنبال کار و کاسبی نبودم، بلکه دنبال هنر بودم که در آن پولی نیست.

رادیو بهتر است یا تلویزیون؟

رادیو دستمزدش کم است و مانند تلویزیون نیست. اکنون هم دوست دارم در تلویزیون کار کنم، اما نقش نمی‌دهند و می‌گویند شما رادیویی هستید و همان جا کار کنید.

اگر فردی بخواهد وارد این حرفه شود چه باید بکند؟

ابتدا باید شغل اساسی پیدا کند و در کنارش کار هنری را ادامه دهد.

از چه زمانی به استخدام رادیو درآمدید؟

بعد از انقلاب همه برنامه‌ها به هم خورد و مدتی ما برنامه‏ای اجرا نمی‏کردیم، تا این که مسئولان تصمیم گرفتند گوینده‏ها و هنرپیشه‏ها را استخدام کنند.

چرا؟

چون ما قبل از انقلاب به طور قراردادی با رادیو همکاری می‏کردیم. درجه‏بندی داشتیم و براساس این درجه میزان درآمدمان مشخص شد و این درجه‏بندی هم براساس تحصیلات با تجربه کاری‏مان بود.

مردم شما را با چه برنامه‌هایی شناختند؟

من با برنامه‌های «حرف تو حرف» و «شبکه صفر» معروف شدم.

چه فردی شما را به برنامه پر شنونده «صبح جمعه با شما» معرفی کرد؟

من و حسن خیاط باشی در تلویزیون کار می‌کردیم. تا این‌که در رادیو یک جمعه در ماه را در اختیارمان گذاشتند تا برنامه‌ای را با نام «دوخت و دوز» اجرا کنیم. سپس به دعوت خدا بیامرز حمید قنبری در ادامه همین برنامه با بچه‌های «صبح جمعه با شما» همکاری کردم.

از میان نقش‌هایی که در «صبح جمعه با شما» یا «جمعه ایرانی» ایفا می‌کنید، کدام یک را بیشتر دوست دارید؟

هر نقشی بدهند، سعی می‌کنم به بهترین شکل و با لهجه‌های مختلف اجرا کنم. من در رادیو با شخصیت‌های کارمندیان و شوت زاده معروف شدم.

یک خاطره بد از «جمعه ایرانی»؟

فوت فرهنگ مهرپرور خیلی ناراحتم کرد. او دوست صمیمی من بود، در فرانسه تحصیل کرده بود، خطاط و نقاش خوبی بود و بسیار عالی بازی می‌کرد.

بهترین کاری که در زمینه کودک انجام دادید، چه بود؟

برنامه تلویزیونی صد سال به این سال‏ها (با فرهنگ مهرپرور، عباس محبی و حسین محب‌اهری) و پروفسور پ.پ.پ (پروفسور پژوهنده پژوهشگر پیروز) که باز هم با فرهنگ کار ‏کردیم. همچنین فیلم سینمایی «دزد عروسک‏ها» کار بسیار خوبی بود.

اتفاق افتاده از آرزویی دست کشیده باشید؟

خیر چون همیشه تلاش می‌کنم تا به آرزویم برسم. دوست دارم تا زمانی که سلامت هستم، نوکر و خدمتگزار مردم باشم.

بهترین و بدترین خصلت‌تان چیست؟

من آدم حساسی هستم و از دو رنگی و دروغ بدم می‌آید.

دوست دارید چند سال عمر کنید؟

زندگی شیرین است. هر صبح که از خواب بیدار می‌شوم، شکر خدا می‌کنم. من دوست ندارم از دنیا بروم.

هدف خاصی در زندگی دنبال می‌کنید؟

صددرصد. دوست داشتن مردم، همسر، فرزندانم و نوه‌هایم هدفی است که دنبال می‌کنم. البته به پول هم علاقه دارم.

اگر قرار باشد دوباره به دنیا بیایید، دوست دارید کجا متولد شوید؟

همین سرزمین و کشور عزیزم ایران. ای ایران ای مرز پر گهر... من به کشورهای مختلفی سفر کرده‌ام اما هیچ جا مانند ایران چهار فصل و زیبا نیست.

خودتان را در یک جمله برایمان تعریف کنید؟

خنده

از خندیدن و خنداندن دیگران چه لذتی می‌برید؟

شده یک مثقال خنده، نود من غصه را از جا کنده... مشکلات و سختی زیاد است و من الکی خوش نیستم. همیشه باید نیمه پر لیوان را دید.

آخرین باری که از ته دل خندیدی چه زمانی بود؟

در منزل گافی دادم و تپق زدم که خیلی خندیدیم. خندیدن به همین سادگی است مانند فیلم به همین سادگی. من هم خیلی مشکل دارم و نان سنگگ را می‌خرم 800 تومان...

شما که همیشه خندان هستید، آیا عصبانی هم می‌شوید؟

بله خدا نکند آن رویم بالا بیاید با هزار من حلوا ارده اردکان یزد و شیرینی و شکر نمی‌توان خورد. من زمانی که حق ناحق می‌شود یا می‌بینم باید در فیلم یا سریالی بازی داشته باشم اما نیستم، عصابی می‌شوم.

ساده زیستی را دوست دارید یا اهل تجملات هستید؟

باور کنید اگر ساده زندگی کنید راحت نفس می‌کشید.

به معجزه اعتقاد دارید؟

اکنون از معجزاتی که در زمان پیامبران بود، اتفاق نمی‌افتد اما همین پیشرفت تکنولوژی و ارتباط داشتن از طریق یک تلفن همراه خودش معجزه است که در گذشته نبود.

البته خداوند معجزه‌ای به شما نشان داد و شما را از بیماری ام‌اس شفا داد...

بله همین‌طور است. معجزات زیادی دیده‌ام و من اعتقاد دارم.

شما با حقوق اندک کارمندی سه فرزند پزشک و یک مترجم زبان دارید.

خدارا شکر همه تحصیلکرده هستند.

از آنهایی هستید که گاهی از چیزهایی که می‌بینید، دلخور می‌شوید؟

من اندکی دلخوری دارم چون کار خوب تقسیم نمی‌شود، مثلا شما که در حرفه‌تان موفق هستید باید در روزنامه‌های دیگر هم فعالیت کنید و زمینه کاری برایتان فراهم باشد.

طولانی‌ترین روز زندگی‌تان چه روزی است؟

آن روزی که هوا ابری و تاریک است خیلی دلم می‌گیرد و برایم طولانی است.

چند دوست صمیمی واقعی دارید؟

رضا عبدی دوست صمیمی‌ام است. البته رضا جاویدنیا، سعید توکل، امامیه و عباس محبی هم دوستان صمیمی‌ام هستند. یک دوست صمیمی دیگر هم دارم که شما هستید.

ممنون. شما آدم خوش‌بینی در زندگی هستید؟

چرا بدبین باشم!

دوست دارید با چه فردی پیک نیک بروید؟

با سوال شما یاد گاز پیک نیک افتادم (خنده). دوست دارم با همسرم سفر بروم چون 45 سال است با او زندگی کرده‌ام و با روحیاتم آشنایی دارد و حرفم را می‌فهمد.

بهترین خبری که دوست دارید بشنوید، چیست؟

دو نوه توی راه دارم که دوست دارم به سلامت متولد شوند. از خدا می‌خواهم به همه اولاد سالم بدهد.

خنده دار ترین سوتی‌ای که تا به حال داده‌اید، چیست؟

پسرم پزشک است و در طول هفته، دو سه مرتبه به من می‌گوید سوتی داده‌ام. بعضی اوقات سوت هم می‌زنم که سوتی است.


منبع: جام جم آنلاین