به گزارش مشرق، « ما روی پیراهن تیم ملی آرم یوزپلنگ ایرانی را حک کردیم که نشان از اعتراض به انقراض نسل این حیوان باشد و به نوعی حس انساندوستانه خود را اعلام کردیم، اما اگر همین حیوان در قفس باشد و در کنارش مار و عقرب حضور داشته باشند مطمئن باشید نسلش به زودی منقرض میشود. به نظر من اینگونه نمیتوان مدیریت کرد.»
«از اتفاقی که در فرودگاه افتاد خبر داریم، این مسئله لطمه روحی به آبروی داخلی و بینالمللی من زد و با آبرویم بازی شد. از این اتفاق خیلی ناراحت شدم. اتفاقی که روز اول فروردین افتاد بسیار بد بود و مسئولان به من قول دادند که در بازگشت، این موضوع تکرار نشود، ولی با وجود قولی که آنها دادند باز هم این اتفاق افتاد. حالا در 25 فروردین شاهد این موضوع هستیم که هنوز این مسئله وجود دارد. فکر میکنم گروگان فدراسیون و اداره مالیات هستم.»
این آخرین جملات مردی است که به قول خودش امکانات فوتبال ایران برای برآورده کردن توقعات و آرزوهای هواداران تیم ملی مناسب نبوده و با این وضعیت دیگر ادامه همکاری با تیم ملی ایران مقدور نیست.
کارلوس کیروش، سرمربی پرتغالی تیم ملی بعد از اینکه طی 4 سال گذشته با تمام ارکان فوتبال ایران درگیر شد و به تک تک آنها به نوعی توهین کرد، این بار کارش به محیط زیست کشیده و با اشاره به اینکه دوستدار حیوانات و محیط زیست بوده، به فکر این است که از انقراض خودش جلوگیری کند و جالب اینکه چنان هوشمندانه به کلمه «گروگانگیری» در صحبتهایش اشاره میکند که گویی در ایران به مانند یک زندانی و یک تبهکار با او رفتار میشود.
تا این جای کار و بدون درنظر گرفتن سایر انتقادات تند و تیز کیروش در کنفرانس خبری شب گذشته، 3 سؤال ساده در اذهان مخاطبان و همین هواداران فوتبال ایران که کیروش دم به دقیقه به علاقه و شور و هیجان آنها استناد کرده، نقش میبندد؟
1- آیا کیروش که امروز ادامه کار را با این شرایط مقدور نمیداند، طی 4 سال گذشته که در فوتبال ایران کار کرده بود، از این موضوع به خوبی مطلع و آگاه نبود که با بازگشت دوباره به ایران و تمدید قراردادش با تیم ملی باید دوباره با همین امکانات کار کرده و با همان آدمهای سابق نیز سروکار دارد که امروز این موضوع را بهانهای برای قطع همکاری احتمالی با تیم ملی عنوان میکند؟
این مباحث و این بگیر و ببندهایی که امروز کیروش به راه انداخته آیا به ضرر فوتبال ایران و تیم ملی نیست؟ آیا این وقتکشیها در نهایت دودش به چشم تیم ملی نخواهد رفت؟
2- شکافتن اتفاقات 4 ساله که کیروش روز گذشته به آنها اشارهای تلویحی داشته است، به واقع چه اندازه میتواند دردهای فوتبال ایران را دوا کرده و موجب پیشرفت تیم ملی شود؟
کیروش در بخشی که اتفاقات 4 سال را برای خبرنگاران موشکافی کرده است خودش جواب خودش را به نوعی داده است! مرد چشم آبی پرتغالی اگر به واقع این مشکلات را میدانسته و همواره با آنها دست و پنجه نرم میکرده است چطور و با چه جرأتی دوباره حاضر شده است با وجود چنین مشکلاتی دوباره به کار خود در تیم ملی برای 4 سال آینده ادامه دهد؟
3- شنیدهها حاکیست که قرارداد کارلوس کیروش قبل از جام جهانی 2014 برزیل، ماهیانه 125 هزار دلار و بعد از تمدید دوباره 120 هزار یورو است. کیروش همچنین علاوه بر دریافت پاداش 800 هزار دلاری برای صعود تیم ملی به جام جهانی، در سایر پاداشها نیز سهیم بوده است.
اگر مجموع پول پرداختی به کیروش و دستیارانش را طی سالهایی که او در فوتبال ایران بوده است را جمع کنیم حدود 50 میلیارد تومان میشود که به واقع این رقم اصلا پول کمی نبوده و در مقایسه با بودجه بسیاری از فدراسیونها، شاید بتوان رقم پرداختی به کیروش را برابر با بودجه سالیانه حداقل 20 تا 30 فدراسیون ورزشی عنوان کرد و این یعنی ما پیشرفت و توسعه 20-30 رشته ورزشی در ایران را نادیده گرفته و همه آنها را فدای تیمی کردیم که از لحاظ نتیجهگیری نه در جام جهانی موفق بود و نه در جام ملتهای آسیا!
با این تفاسیر این سؤال اینجا مطرح میشود که به کدام گروگان این همه پول در حالی پرداخت میشود که از بعد نتیجهگیری و کسب موفقیت با تیم ملی ناکام و ناموفق بوده است؟
البته موشکافی صحبتهای کیروش سؤالات بیشتری را نیز میتواند به همراه داشته باشد که از جمله آنها میتوان به این سؤال ساده اشاره کرد که چطور کیروش که امروز دستیار تحمیلی ایرانی را از سوی فدراسیون و هیأت رئیسه نمیپذیرد، قبل از امضای تمدید قرارداد قبول میکند تا دستیار ایرانی را فدراسیون برای تیم ملی تعیین کند و سؤالاتی از این دست که ماندن او را در فوتبال ایران حداقل از لحاظ خودش، امری غیر موجه و غیر قابل قبول نمایان میکند.
جالب اینکه او در حالی اشاره میکند که بازیچه دست فدراسیون فوتبال شده که جست و جوی عبارت: «رئیس فدراسیون فوتبال کیروش است نه کفاشیان» پرتکرارترین عبارتی است که میتوان آن را در مصاحبهها و اظهارات اهالی فوتبال به خوبی مشاهده کرد!
در نهایت اینکه از فدراسیون فوتبال خبر میرسد که مسئولان به دنبال آن هستند که به گونهای با کیروش توافق کنند که برای جدایی طرفین و قطع همکاری با یکدیگر پولی در این بین به عنوان غرامت و جریمه رد و بدل نشده و نه فدراسیون حقوق 6 ماهه یا یک ساله کیروش را به او بپردازد و نه کیروش حقوق 3 ماه خود را در اختیار فدراسیون قرار دهد.
در هر صورت با صحبتهایی که کیروش انجام داده و اشاره کرده است که فقط 37 روز تا آغاز مقدماتی جام جهانی باقی مانده، به نظر میرسد خیلی نمیتوان به ماندن مرد پرتغالی در فوتبال ایران امیدوار بود و در اینجا فدراسیون باید با یک تصمیم عقلانی و فوری جانشین کیروش را انتخاب کرده تا تیم ملی ایران در آستانه رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2018 روسیه بیشتر از این متضرر نشود.
**صحبت پایانی
سوار شدن بر روی موج احساسات مردم به واسطه چند رسانه پرطرفدار و خاص، در ورزش ایران امری غیرمرسوم نیست، اما در پایان برای نگارنده این سؤال پیش میآید که آیا محبوبیت و طرفداری از کیروش با مبلغ و دریافتی سرسامآور او همخوانی و تطابق دارد؟ آیا به واقع موج هوادارانی که امروز «زنده باد کیروش» سر میدهند روزی که ارقام واقعی قرارداد او شفافسازی و رو شود و عدم تطابق آن با نتایجی که برای تیم ملی در این 4 سال به بار آمده است؛ آیا باز هم حاضر به تکرار این شعار خود و طرفداری از کیروش هستند یا خیر؟
و در پایان اینکه مرد پرتغالی به معنی واقعی اگر به دنبال جدایی است دلیل این همه مصاحبه و جنجال چیست؟ آیا کفاشیان غول خیلی بزرگی است که کیروش نمیتواند او را پس بزند و از تیم ملی جدا شود یا کیروش مرد ناتوانی در عملی کردن افکارش است؟ کیروش نشان داده و ثابت کرده اراده کند کاری که بخواهد را انجام می دهد پس استفاده از تریبون نشست خبری دیگر چه صیغه ای است برای نشان دادن اعتراض هایش. اصلا وقتی کیروش می گوید گروگان است آیا از مسئولان ورزشی ما کسی این را می شنوند که او به زور مانده و حفظ مردی که به زور مانده می تواند خوشایند آینده فوتبال ایران باشد؟
آیا تضمینی از سوی کیروش هست در صورت ماندن تمام توجه اش روی فوتبال باشد و دم به ساعت اهالی فوتبال را اسیر مصاحبههای ناگهانی اش نکند؟
«از اتفاقی که در فرودگاه افتاد خبر داریم، این مسئله لطمه روحی به آبروی داخلی و بینالمللی من زد و با آبرویم بازی شد. از این اتفاق خیلی ناراحت شدم. اتفاقی که روز اول فروردین افتاد بسیار بد بود و مسئولان به من قول دادند که در بازگشت، این موضوع تکرار نشود، ولی با وجود قولی که آنها دادند باز هم این اتفاق افتاد. حالا در 25 فروردین شاهد این موضوع هستیم که هنوز این مسئله وجود دارد. فکر میکنم گروگان فدراسیون و اداره مالیات هستم.»
این آخرین جملات مردی است که به قول خودش امکانات فوتبال ایران برای برآورده کردن توقعات و آرزوهای هواداران تیم ملی مناسب نبوده و با این وضعیت دیگر ادامه همکاری با تیم ملی ایران مقدور نیست.
کارلوس کیروش، سرمربی پرتغالی تیم ملی بعد از اینکه طی 4 سال گذشته با تمام ارکان فوتبال ایران درگیر شد و به تک تک آنها به نوعی توهین کرد، این بار کارش به محیط زیست کشیده و با اشاره به اینکه دوستدار حیوانات و محیط زیست بوده، به فکر این است که از انقراض خودش جلوگیری کند و جالب اینکه چنان هوشمندانه به کلمه «گروگانگیری» در صحبتهایش اشاره میکند که گویی در ایران به مانند یک زندانی و یک تبهکار با او رفتار میشود.
تا این جای کار و بدون درنظر گرفتن سایر انتقادات تند و تیز کیروش در کنفرانس خبری شب گذشته، 3 سؤال ساده در اذهان مخاطبان و همین هواداران فوتبال ایران که کیروش دم به دقیقه به علاقه و شور و هیجان آنها استناد کرده، نقش میبندد؟
1- آیا کیروش که امروز ادامه کار را با این شرایط مقدور نمیداند، طی 4 سال گذشته که در فوتبال ایران کار کرده بود، از این موضوع به خوبی مطلع و آگاه نبود که با بازگشت دوباره به ایران و تمدید قراردادش با تیم ملی باید دوباره با همین امکانات کار کرده و با همان آدمهای سابق نیز سروکار دارد که امروز این موضوع را بهانهای برای قطع همکاری احتمالی با تیم ملی عنوان میکند؟
این مباحث و این بگیر و ببندهایی که امروز کیروش به راه انداخته آیا به ضرر فوتبال ایران و تیم ملی نیست؟ آیا این وقتکشیها در نهایت دودش به چشم تیم ملی نخواهد رفت؟
2- شکافتن اتفاقات 4 ساله که کیروش روز گذشته به آنها اشارهای تلویحی داشته است، به واقع چه اندازه میتواند دردهای فوتبال ایران را دوا کرده و موجب پیشرفت تیم ملی شود؟
کیروش در بخشی که اتفاقات 4 سال را برای خبرنگاران موشکافی کرده است خودش جواب خودش را به نوعی داده است! مرد چشم آبی پرتغالی اگر به واقع این مشکلات را میدانسته و همواره با آنها دست و پنجه نرم میکرده است چطور و با چه جرأتی دوباره حاضر شده است با وجود چنین مشکلاتی دوباره به کار خود در تیم ملی برای 4 سال آینده ادامه دهد؟
3- شنیدهها حاکیست که قرارداد کارلوس کیروش قبل از جام جهانی 2014 برزیل، ماهیانه 125 هزار دلار و بعد از تمدید دوباره 120 هزار یورو است. کیروش همچنین علاوه بر دریافت پاداش 800 هزار دلاری برای صعود تیم ملی به جام جهانی، در سایر پاداشها نیز سهیم بوده است.
اگر مجموع پول پرداختی به کیروش و دستیارانش را طی سالهایی که او در فوتبال ایران بوده است را جمع کنیم حدود 50 میلیارد تومان میشود که به واقع این رقم اصلا پول کمی نبوده و در مقایسه با بودجه بسیاری از فدراسیونها، شاید بتوان رقم پرداختی به کیروش را برابر با بودجه سالیانه حداقل 20 تا 30 فدراسیون ورزشی عنوان کرد و این یعنی ما پیشرفت و توسعه 20-30 رشته ورزشی در ایران را نادیده گرفته و همه آنها را فدای تیمی کردیم که از لحاظ نتیجهگیری نه در جام جهانی موفق بود و نه در جام ملتهای آسیا!
با این تفاسیر این سؤال اینجا مطرح میشود که به کدام گروگان این همه پول در حالی پرداخت میشود که از بعد نتیجهگیری و کسب موفقیت با تیم ملی ناکام و ناموفق بوده است؟
البته موشکافی صحبتهای کیروش سؤالات بیشتری را نیز میتواند به همراه داشته باشد که از جمله آنها میتوان به این سؤال ساده اشاره کرد که چطور کیروش که امروز دستیار تحمیلی ایرانی را از سوی فدراسیون و هیأت رئیسه نمیپذیرد، قبل از امضای تمدید قرارداد قبول میکند تا دستیار ایرانی را فدراسیون برای تیم ملی تعیین کند و سؤالاتی از این دست که ماندن او را در فوتبال ایران حداقل از لحاظ خودش، امری غیر موجه و غیر قابل قبول نمایان میکند.
جالب اینکه او در حالی اشاره میکند که بازیچه دست فدراسیون فوتبال شده که جست و جوی عبارت: «رئیس فدراسیون فوتبال کیروش است نه کفاشیان» پرتکرارترین عبارتی است که میتوان آن را در مصاحبهها و اظهارات اهالی فوتبال به خوبی مشاهده کرد!
در نهایت اینکه از فدراسیون فوتبال خبر میرسد که مسئولان به دنبال آن هستند که به گونهای با کیروش توافق کنند که برای جدایی طرفین و قطع همکاری با یکدیگر پولی در این بین به عنوان غرامت و جریمه رد و بدل نشده و نه فدراسیون حقوق 6 ماهه یا یک ساله کیروش را به او بپردازد و نه کیروش حقوق 3 ماه خود را در اختیار فدراسیون قرار دهد.
در هر صورت با صحبتهایی که کیروش انجام داده و اشاره کرده است که فقط 37 روز تا آغاز مقدماتی جام جهانی باقی مانده، به نظر میرسد خیلی نمیتوان به ماندن مرد پرتغالی در فوتبال ایران امیدوار بود و در اینجا فدراسیون باید با یک تصمیم عقلانی و فوری جانشین کیروش را انتخاب کرده تا تیم ملی ایران در آستانه رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2018 روسیه بیشتر از این متضرر نشود.
**صحبت پایانی
سوار شدن بر روی موج احساسات مردم به واسطه چند رسانه پرطرفدار و خاص، در ورزش ایران امری غیرمرسوم نیست، اما در پایان برای نگارنده این سؤال پیش میآید که آیا محبوبیت و طرفداری از کیروش با مبلغ و دریافتی سرسامآور او همخوانی و تطابق دارد؟ آیا به واقع موج هوادارانی که امروز «زنده باد کیروش» سر میدهند روزی که ارقام واقعی قرارداد او شفافسازی و رو شود و عدم تطابق آن با نتایجی که برای تیم ملی در این 4 سال به بار آمده است؛ آیا باز هم حاضر به تکرار این شعار خود و طرفداری از کیروش هستند یا خیر؟
و در پایان اینکه مرد پرتغالی به معنی واقعی اگر به دنبال جدایی است دلیل این همه مصاحبه و جنجال چیست؟ آیا کفاشیان غول خیلی بزرگی است که کیروش نمیتواند او را پس بزند و از تیم ملی جدا شود یا کیروش مرد ناتوانی در عملی کردن افکارش است؟ کیروش نشان داده و ثابت کرده اراده کند کاری که بخواهد را انجام می دهد پس استفاده از تریبون نشست خبری دیگر چه صیغه ای است برای نشان دادن اعتراض هایش. اصلا وقتی کیروش می گوید گروگان است آیا از مسئولان ورزشی ما کسی این را می شنوند که او به زور مانده و حفظ مردی که به زور مانده می تواند خوشایند آینده فوتبال ایران باشد؟
آیا تضمینی از سوی کیروش هست در صورت ماندن تمام توجه اش روی فوتبال باشد و دم به ساعت اهالی فوتبال را اسیر مصاحبههای ناگهانی اش نکند؟