هیلاری پس از ترک پست خود در وزارت خارجه آمریکا، در 10 ژوئن 2014 کتاب خاطراتش را تحت عنوان "انتخابهای سخت" منتشر کرد. این کتاب به موضوعاتی همچون کشته شدن اسامه بنلادن، سرنگونی رژیم قذافی در لیبی، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق، انقلابهای عربی، سیاستهای مرتبط با ایران و کره شمالی، افزایش قدرت چین و روابط با روسیه و متحدان آمریکا میپردازد.
فصل یازدهم کتاب به بیان خاطرات کلینتون با موضوع روسیه میپردازد که این فصل، "روسیه: تجدید و تشدید" نام دارد. گروه بینالملل مشرق قصد دارد طی روزهای آتی متن کامل فصل مربوط به روسیه در کتاب "انتخابهای سخت" را در چند شماره منتشر کند.
بخش اول این فصل را میتوانید از اینجا و بخش دوم را از اینجا بخوانید.
هیلاری کلینتون در کنار کتاب تازهمنتشرشده "انتخابهای سخت"
بخش سوم/فصل "روسیه: تجدید و تشدید"
محل دیدار ما سالن پانورامای هتل اینترکانتینتال سوئیس بود که در آنجا می توانستیم چشم انداز کاملی از شهر ژنو را مشاهده کنیم. پیش از آغاز گفتگوها، من بسته سبز رنگ کوچکی به لاورف هدیه کردم که با یک روبان تزئین شده بود. به محض اینکه دوربین ها از ما فاصله گرفتند جعبه را باز کرد و از داخل آن یک دکمه قرمز رنگ براق بیرون آورد که بر روی یک صفحه زرد رنگ تعبیه شده بود. این دکمه به فواره ای متصل بود که در محوطه هتل قرار داشت.
عبارت "peregruzka" به زبان روسی بر روی آن درج شده بود. من و لاورف در حالیکه می خندیدیم دکمه را فشار دادیم. به او گفتم: "برای یافتن کلمه صحیح به روسی خیلی تلاش کردیم. حال به نظر شما ما توانسته ایم منظور خود را به درستی بیان کنیم؟" طرح این سوال باعث شد تا وزیر امور خارجه روسیه نگاه دقیق تری به عبارت درج شده بر روی دکمه قرمز رنگ بیندازد. در آن لحظه، نفس در سینه همراهان من، به ویژه افرادی که با توجه به تسلط شان بر زبان روسی در انتخاب آن عبارت به ما کمک کرده بودند، حبس شده بود.
لاورف گفت: "انتخاب شما اشتباه بوده است"، آیا بنا است این لحظه به یاد ماندنی آبستن یک رویداد جهانی باشد؟ گفته او من را به خنده واداشت، خودش نیز خندید. بدین ترتیب حاضرین آرامش خود را بازیافتند. لاورف ادامه داد: "بهتر بود کلمه perezagruzka (تجدید) را می نوشتید. آنچه شما نوشته اید به معنای "تحمیل هزینه های اضافی" است. من در پاسخ گفتم: "بله، اما مطمئن باشید ما اجازه نخواهیم داد چیزی را به ما تحمیل کنید."
پاسخ لاورف مهارت های زبانی آمریکایی ها را زیر سوال برد. اما در واقع هدف اصلی ما شکستن یخ روابط بود. ما می خواستیم کاری کنیم که مفهوم "تجدید" رابطه هیچ گاه به فراموشی سپرده نشود. نکته جالب توجه این بود که خطای ترجمه به ما کمک کرد تا به هدف خود نائل شویم. لاورف گفت می خواهد هدیه ما را با خود ببرد و بر روی میز کارش قرار دهد. اواخر شب، "فیلیپ رینز" که از همان ابتدا در طرح این شوخی نقش داشت آخرین تلاشش را به کار گرفت تا بلکه بتواند اشتباه لغوی پیش آمده را اصلاح کند. به همین دلیل به نزد سفیر روسیه در سوئیس رفت و از او خواست تا دکمه را به او بدهد تا برچسب نوشته روی آن را تعویض کند. اما سفیر روسیه ضمن خودداری از این کار محتاطانه گفت که در این رابطه باید با آقای وزیر صحبت کند. فیلیپ نیز با ناراحتی پاسخ داد:"بسیار خوب، اگر وزیر شما با این کار موافقت نکند، خانم کلینتون من را به سیبری تبعید خواهد کرد!" باید اعتراف کنم گفته فیلیپ بسیار وسوسه انگیز بود.
اولین ملاقات آقای اوباما و مدودف در آوریل 2009 در لندن صورت گرفت. هیئت مذاکره کننده آمریکایی و روسی در "وینفیلد" محل اقامت سفیر آمریکا با یکدیگر دیدار کردند. من، تنها زن حاضر در این جلسه بودم. این نخستین سفر خارجی اوباما بعد از انتخابات بود. در این سفر اروپایی که از لحاظ استراتژیک اهمیت بسیار داشت بنا بود اوباما در اجلاس سران گروه 20 و همچنین نشست ناتو شرکت کند. به علاوه او قصد داشت در این سفر با برخی از همپیمانان کلیدی واشنگتن دیدارهایی داشته باشد.
من از اینکه در این سفر او را همراهی می کردم بسیار خشنود بودم. از همان اولین سفر به لندن تا آخرین سفر مشترک مان به برمه در اواخر 2012 که در نوع خود یک سفر تاریخی به شمار می رود، فرصت این را یافتیم تا در طول مسیر با یکدیگر گفتگو کرده و به دور از هیاهوی واشنگتن برنامه هایمان را مرور کنیم. در همان سفری که به اروپا داشتیم، پیش از شروع جلسه ای در پراگ، اوباما من را به گوشه ای کشاند و گفت: "هیلاری، باید با هم صحبت کنیم." اوباما دستش را بر روی شانه من گذاشت و من را به طرف پنجره برد.
کلینتون و اوباما با مدودف و لاوروف همتایان روس خود دیدار میکنند
مشتاق بودم بدانم او می خواهد چه مسئله حساس سیاسی را با من در میان بگذارد. اما در کمال تعجب او آهسته در گوش من گفت: "چیزی روی دندان های شما است." مطمئنا این موضوع مایه خجالت من بود. اما نباید فراموش کرد این قبیل موضوعات فقط در میان دوستان نزدیک مطرح می شود. بنابراین این اتفاق می توانست موید این واقعیت باشد که ما می توانستیم بعدها به خوبی از یکدیگر حمایت کنیم.
روسای جمهور آمریکا و روسیه در نخستین دیدار خود به منظور کاهش حجم تسلیحات هسته ای دو کشور اقدام به طرح یک توافقنامه جدید نمودند. به علاوه آنها موفق شدند درباره افغانستان، مبارزه با تروریسم، مسائل تجاری و حتی ایران به زمینه های مشترکی با یکدیگر دست یابند. البته اختلاف بر سر سامانه دفاع موشکی روسیه و گرجستان همچنان لاینحل باقی ماند. مدودف ضمن اشاره به تجربه ناخوشایند روسیه در افغانستان طی دهه 1980، گفت مایل است به آمریکا این اجازه را بدهد تا به منظور تجهیز نیروهایش و انتقال تسلیحات جنگی به افغانستان از مرزهای روسیه عبور کند. این موضوع برای کاخ سفید حائز اهمیت بسیار بود. در آن زمان دولت پاکستان کنترل تنها مسیر موجود برای انتقال نظامیان و تجهیزات به افغانستان را در دست داشت. از این رو، تصمیم مسکو می توانست بر قدرت نفوذ ما بر پاکستان بیفزاید.
همچنین مدودف در کمال تعجب ضمن اذعان به اینکه تاکنون قدرت هسته ای ایران را دست کم گرفته بوده اند گفت: "به نظر می رسد حق با شما بوده است." همانطور که می دانید روسیه روابط پیچیده ای با ایران دارد. روس ها علاوه بر اینکه در ساخت نیروگاه هسته ای با ایران همکاری دارند، سلاح های تولید شده در این کشور از طریق مسکو به فروش می رسد. با این وجود، سران کرملین به هیچ وجه نمی خواهند شاهد گسترش سلاح های هسته ای و بی ثباتی بیشتر در اوضاع نابسامان مناطق جنوبی این کشور باشند.
در بخش های دیگر این کتاب خواهید دید که چگونه اظهار نظر مدودف باب تازه ای در همکاری های مشترک علیه ایران گشود و در روند تصویب تحریم های جدید و شدیدتر علیه ایران در سازمان ملل متحد چه تاثیر شگرفی داشت. البته علی رغم آنکه بارها تصریح کرده ایم استقرار سامانه دفاع موشکی در اروپا به منظور مقابله با تهدیدات احتمالی ایران صورت گرفته است، موضع رئیس جمهور روسیه در برابر برنامه های آتی ما تغییر نکرد.
باراک اوباما ضمن مثبت ارزیابی کردن روند مذاکرات با روسیه، قول داد در اسرع وقت پیگیر طرح معاهده جدید سلاح های هسته ای باشد. او همچنین بر مشارکت گسترده تر دو کشور در زمینه افغانستان و مبارزه با تروریسم و همچنین تلاش برای پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی تاکید کرد. در واقع همانطور که از مدودف انتظار می رفت در این جلسه سران دو کشور توانستند به طور جامع و صریح پیرامون مسائل حساس با یکدیگر گفتگو کنند. از این رو، به نظر می رسید روند بازسازی روابط در مسیر درستی پیش می رفت.
بدین ترتیب، هیئتی از وزارت امور خارجه آمریکا به سرپرستی "الن تاچر" معاون وزیر خارجه و "رز گات مولر" قائم مقام وزیر امور خارجه به مدت یک سال تلاش کردند تا درباره جزئیات مربوط به "پیمان جدید کاهش تسلیحات استراتژیک" موسوم به "شروع جدید" با همتایان روس خود به یک توافق جامع دست یابند که در نتیجه آن هر دو کشور ملزم شدند تعداد کلاهک های هستهای، موشک ها و بمب افکن های خود را کاهش دهند.
اوباما با دیمیتری مدودف رئیسجمهور وقت روسیه توافقنامه امضا میکند
پس از اینکه این توافقنامه در آوریل 2010 به امضای روسای جمهور روسیه و آمریکا رسید، تلاش من برای متقاعد ساختن همکاران سابقم در سنا به منظور تصویب آن آغاز شد. در این مسیر از همکاری نزدیک "ریچارد ورما" معاون حقوقی وزارت امور خارجه و راه حل های بی نظیری که ارائه می داد، بهره فراوان بردم. ریچارد پیش از این همکاری بلند مدتی با "هری رید" رهبر اکثریت دموکرات های سنا داشت و از جمله دانشجویان با استعداد دانشگاه "کپیتال هیلز" به شمار می رفت. من با عده ای از جمهوریخواهان سنا نیز گفتگو کردم. آنها اظهار داشتند به روسیه اعتماد ندارند و نگران هستند که مبادا آمریکا نتواند پایبندی آنها به تعهدات را به درستی راستی آزمایی کند.
در پاسخ گفتم که مفاد توافقنامه شروع جدید ابزارهای لازم را برای این کار در اختیار ما قرار می دهد چنانچه اگر روس ها از تعهدات خود سر باز زنند، کاخ سفید می تواند از اجرای پیمان کناره گیری کند. من به آنها یادآور شدم، حتی رونالد ریگان نیز با وجود اینکه به منطق "اعتماد به شرط راستی آزمایی" قائل بود، اقدام به امضای توافقنامه خلع سلاح با شوروی نمود. تاکید کردم که زمان، همه چیز را مشخص خواهد کرد. مهلت توافقنامه پیشین "شروع" به پایان رسیده بود. در طول یک سال گذشته هیچ یک از بازرسان از سیلوهای موشکی روسیه بازدید نکرده بودند و از آنچه در آنجا در جریان بود مطلع نبودیم. این سکون خطرناک بود و نباید ادامه پیدا می کرد.
در هفته های منتهی به جلسه سنا، با هجده نفر از سناتورها ملاقات داشتم که اغلب آنها از اعضای حزب جمهوریخواه بودند. من در مقام وزارت امور خارجه بارها در رابطه با مسائل گوناگون به ویژه بودجه وزارتخانه با اعضای کنگره صحبت کرده بودم. ولی این نخستین باری بود که پس از ترک سنا به نمایندگی از دولت می خواستم با اعضای سنا وارد مذاکره شوم.
در این مسیر طولانی، به منظور تصویب توافقنامه و جلب نظر کمیته مربوطه از روابطی که در طول هشت سال فعالیت در سنا با سناتورهای دیگر داشتم بهره فراوان بردم. البته "جو بایدن" معاون رئیس جمهور و عضو ارشد و رئیس کمیته روابط خارجی سنا، "جان کری" شهردار ماساچوست و "ریچارد لوگار" سناتور برجسته ایندیانا از حامیان ما بودند.