کد خبر 406936
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۶

محمد هاشمی گفت: آیت‌الله هاشمی هم‌اکنون درحال تدوین بخش‌های دیگری از خاطرات خود هستند و با اتمام تدوین آنها به چاپ می‌رسد.

به گزارش مشرق، محمد هاشمی، برادر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌وگو با روزنامه «آرمان» خاطره‌نویسی‌های برادر دفاع کرد که در ادامه می‌خوانید:


آیت‌ا... هاشمی خاطرات خود را مستند به چه مواردی از تاریخ، جریان‌ها و وقایع نگاشتند؟
خاطرات ایشان مربوط به امروز نیست و در گذشته رخ داده و برای همان دوران است و از آنجایی که ایشان همواره وقایع روز را یادداشت می‌کردند این موضوع به نگارش وقایع در همان زمان‌ها برمی‌گردد و در مقاطع مختلف به فراخور حوادث و مسائل روز جامعه بازگو می‌کنند. آقای هاشمی بعضاً خاطرات خود را بیان می‌کنند و بیان خاطرات ایشان از تاریخی است که گذشته و صرفا بخشی از مسائلی را که در گذشته اتفاق افتاده، بیان می‌کنند و نه تمام آنها را.


حضور آیت‌ا... هاشمی در عرصه انقلاب از مبارزات، شکل‌گیری تا پیروزی و به ثمر نشستن آن به نحوی است که می‌توان به اظهارات ایشان به عنوان تاریخ شفاهی کشور و انقلاب اسلامی استناد کرد؛‌ اما برخی با اغراض سیاسی و جناحی سعی در تشکیک این خاطرات دارند . شما دلیل اصلی این بهانه‌جویی‌ها را چه می‌دانید؟

آیت‌ا... هاشمی از ابتدای نهضت با نهضت اسلامی همراهی کردند و حضور ایشان در مسائل گوناگون نمود داشته است و پس از پیروزی انقلاب  اسلامی نیز یکی از افرادی بودند که در تمام مسائل حضور فعال داشتند و مراجعات بسیاری به ایشان صورت می‌گرفت یا ایشان متصدی کاری بودند و در جریان فعالیت‌های کاری خود مسائل و اتفاق‌ها را روزانه می‌نوشتند و بعضا در ساعت‌های مشخص حوادث و مسائل مهمی که اتفاق می‌افتاد را به نگارش درمی‌آوردند و در یادداشت کردن آنها بسیار دقیق بودند و هم‌اکنون نیز اگر مطلبی یادداشت می‌کنند بسیار دقیق هستند که گاهاً گوشه‌ای از خاطرات و نوشته‌های خود را بیان می‌کنند.

اشاره کردید که آیت‌ا... هاشمی بخش‌هایی از خاطرات خود را بیان می‌کنند، علت اینکه بخش‌هایی از وقایع و رخدادها که جزو خاطرات ایشان محسوب می‌شود و بیان نمی‌کنند، چیست یعنی آیا مصلحت اندیشی به کار می‌گیرند؟
ایشان به اقتضای موضوع و مسائلی که درحال حاضر پیش می‌آید، مطالبی را از خاطرات خود بیان می‌کند و به هر حال بر حسب ضرورت که خودشان تشخیص می‌دهند مطالبی را عنوان می‌کنند.


ممکن است در تاریخ آینده شاهد انعکاس و انتشار خاطرات کامل‌تری از آقای هاشمی باشیم؟

تاکنون بسیاری از خاطرات ایشان به‌صورت سال به سال چاپ شده است و انتشار یافته است. هم‌اکنون درحال تدوین بخش‌های دیگری از خاطرات خود هستند و با اتمام تدوین آنها به چاپ می‌رسد؛ این موضوع  اکنون در دست انجام است.

خاطراتی که مورد هجمه واقع شده است در برخی از موارد صرفاً مربوط به کتاب‌های چاپ شده ایشان نیست و به سخنرانی‌ها و اظهارات ایشان در مراسم و مناسبات مختلف برمی‌گردد. چرا برخی تمام سعی خود را معطوف هجمه به آیت‌ا... هاشمی کرده‌اند؟
بعضاً یک حادثه به مناسبتی که می‌تواند نقل قولی از حضرت امام راحل باشد  یا وابستگان ایشان همچنین موضوعی مهم که به چندین فرد مرتبط است، بیان می‌کنند و طرح وقایع گذشته به اقتضای اتفاقات رخ داده است. فرض کنید به‌عنوان مثال مراسم بانوی انقلاب که ایشان موضوعی را به تناسب رخداد حاضر مطرح کردند و مسائلی هم وجود دارد که فردی از آنها مطلع نیست و ممکن است عده‌ای از خاطرات نقل شده آقای رفسنجانی خوششان بیاید و یا بدشان بیاید و حتی ناراحت شوند درحالی‌که شیوه نقل مطالب از سوی برادرم به مقتضیات زمان بستگی دارد.


فکر می‌کنید بیان خاطرات توسط آقای هاشمی که ذکر تاریخ معاصر و گذشته کشور در دهه‌های اخیر است چه اهمیتی دارد با توجه به اینکه ایشان حافظ بخش قابل‌توجهی از تاریخ انقلاب اسلامی ایران هستند، بازگویی خاطرات آقای هاشمی تا چه میزان به طی مسیر مناسب در تحقق اهداف انقلاب برای تصمیم‌گیرندگان فعلی مفید است و به آنها کمک می‌کند؟ آیا با استناد به خاطرات آقای هاشمی می‌توان از بروز و تصمیم‌های اشتباه پیشگیری کرد تا این تاریخ شفاهی به بالندگی هرچه بیشتر کشور کمک کند؟

جمله‌ای هست که «گذشته، چراغ راه آینده است» به هر حال این نوع مسائل گاهی بسیار کمک می‌کند برای جلوگیری از یک بیراهه یا کج‌اندیشی و حتی اصلاح امور که این خود یک واقعیت تاریخی است و صرفا مربوط به آقای هاشمی هم نیست و قابل انتساب به هر فردی که بتواند در این طریق به حفظ و پاسداشت تاریخ معاصر خود کمک کند، است؛ پند از تاریخ یا بیان حوادث تاریخی می‌تواند بسیار موثر باشد برای جلوگیری از اشتباهات.

شما می‌دانید آقای هاشمی به کدام یک از بخش‌های خاطرات خود نظر بیشتری داشتند و آیا از دید ایشان با توجه به ارتباط نزدیک شما با برادرتان فکر می‌کنید کدام یک از بخش‌های خاطرات آقای هاشمی باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد؟
من از دیدگاه برادرم در این رابطه اطلاع ندارم و نمی‌دانم کدام بخش بیشتر مورد توجه ایشان بود چراکه ایشان مسائل را به ترتیب اتفاق و سال به سال را عنوان کردند مانند «عبور از بحران» و مربوط به یک دوره‌ای بوده که منتشر کردند و یک‌سری مسائل هم موردی مطرح می‌کنند مانند آنکه در خاطرات خود مطرح می‌کنند که امام خمینی رحمه‌ا... علیه دست ایشان را گرفته بودند و اینطور فرمودند تا وقتی که با آقای خامنه‌ای(رهبر معظم انقلاب) باهم باشند... و یا فرض بکنید جمله‌ای را هاشمی خطاب به شهید بهشتی گفتند که شما از این همه هجمه و تهمت و تخریب ناراحت نمی‌شوید؟ خسته نمی‌شوید؟ که مرحوم شهید بهشتی گفتند: «آسیاب به نوبت» و آقای هاشمی به‌صورت موردی از این تک‌جملات در خاطرات خود دارند و بخش قابل توجه خاطرات ایشان مربوط به ذکر وقایع مهم در مدت مستدام است که سال به سال حوادث رخ داده مدون می‌شود و ایشان بعضا نقل می‌کنند و من نمی‌دانم که از نظر خود آقای هاشمی کدام بخش از خاطرات را بیش از دیگر بخش‌های یادداشت‌های خود مورد توجه دارند و صرفاً خودشان این موضوع را می‌دانند.


با توجه به جایگاه سیاسی آقای هاشمی در کشور و تاریخ معاصر ایران به‌خصوص انقلاب اسلامی، ‌اظهارنظر در خاطرات ایشان و مخدوش‌کردن چنین اظهاراتی از سوی افرادی که در آن دوران نبوده‌اند  یا اگر به لحاظ دوران زندگی هم دوره محسوب می‌شوند سوابق فعالیت‌های انقلابی و اثرگذاری آنها در وقایع انقلاب به زمان آقای هاشمی نمی‌رسد، بفرمایید این اظهارنظرها از نظر سیاسی و اجتماعی چگونه قابل بررسی است هم از منظر داخلی و هم در نگاه بین‌المللی؟
آنچه مهم است اینکه موضوع اظهارنظر یک بحث است و موضوع «تخریب» یک بحث دیگری است چراکه اظهارنظر هیچ اشکالی ندارد اما «تخریب» بحث درستی نیست و در این مقوله به موضوع بین‌المللی مرتبط نمی‌شویم و درمکتبی که ما پیرو آن هستیم «تخریب» دیگران ناصواب است.


با توجه به گذشت شخص آقای هاشمی درمورد اظهارات و هجمه‌های صورت‌گرفته در مقابل اظهارات ایشان، به نظر شما انتشار و اظهارنظر و هجمه به افراد بزرگ تاریخ معاصر یک کشور چه آثار و تبعاتی برای جامعه دارد  و فضای عمومی جامعه چه تأثیری از این برخوردها خواهد دید؟

اگر نسل جوان که عموماً باید از این مسائل بیاموزند در چنین فضایی دچار تردید شوند و این تردید نسبت به یک فرد نیست و نسبت به یک مکتب و یک انقلاب است که کار ناصوابی است چراکه نسل جوان را نسبت به مکتب فکری که مکتب ما تشیع است و بزرگان این مکتب دینی و سیاسی بی‌اعتماد کنیم و باورآنها را کمرنگ کنیم کاری نادرست است.