به گزارش وبلاگستان مشرق، وبلاگ نقد مشاييسم در مطلبي درباره برکناري وزير اطلاعات مي نويسد: ماجرا از اين قرار است که حيدر مصلحي روز شنبه حسين عبدالهي معاون ستاد خود را که بسيار نزديک به تيم مشايي است –و روزنامه فتح شده ايران او را «سرمايه ملي» خوانده- پس از مدت ها اختلاف عزل کرد. بلافاصله پس از اين اتفاق و با پي گيري شديد تيم مشايي، رييس جمهور بدون هماهنگي با رهبري حيدر مصلحي را احضار کرد و از او خواست استعفا بدهد. مصلحي نيز اين درخواست را پذيرفت. پس از آن، رييس جمهور در جلسه عصر يکشنبه دولت ضمن اعلام خبر ادغام وزارت نيرو و وزارت صنايع و بدون هرگونه مقدمه چيني اعلام کرد که از اين به بعد آقاي مصلحي نيز مشاور امور اطلاعاتي وي خواهد بود! برخي اخبار حکايت از اين دارد که اعضاي دولت از شنيدن اين خبر شوکه شده اند و مصلحي هم ديگر ضرورتي به ادامه حضور در جلسه نديده است.

يکشنبه شب، رييس جمهور پيامي از رهبري دريافت مي کند که ايشان با اين اقدام مخالف است و مصلحي بايد در سمت خود ابقا شود. دقيقا در همين زمان، يعني موقعي که پيام رهبري به رييس جمهور رسيده بود و دولت از مخالفت رهبري با اين اقدام آگاهي داشت، با هدايت تيم مشايي، برخي از سايت هاي نزديک به دولت بويژه خبرگزاري ايرنا خبر استعفاي مصلحي، پذيرفته شدن آن از جانب رييس جمهور و انتصاي وي به عنوان مشاور امور اطلاعاتي رييس جمهور را روي خروجي خود قرار دادند.

خبر ايرنا در ساعت 21:51 دقيقه روي خط رفته يعني وقتي که قطعا پيام رهبري به رياست جمهوري واصل شده بود. جالب است که ايرنا در گزارشي که ساعت 2:25 پس از نيمه شب، با عنوان «شايعه، سانسور و ادعاهاي خلاف واقع ارکان سناريوهاي تازه عليه دولت» منتشر کرده تاکيد مي کند تا ساعات پاياني يکشنبه شب هيچ پيامي از رهبري مبني بر مخالفت با اين اقدام به دولت نرسيده بود. با توجه به اينکه پيام رهبري در ساعات آغازين شب به رييس جمهور ابلاغ شده و ايرنا نيز در ارتباط مستمر با دفتر رييس جمهور است و قاعدتا از واصل شدن پيام رهبري مطلع شده، اين خبر را چگونه بايد توجيه کرد؟ آيا دفتر رييس جمهور به ايرنا دروغ گفته است؟ يا اينکه ايرنا به مخاطبان خود دروغ گفته است؟

خوشمزه تر از اين، مقاله اي است که علي اکبر جوانفکر که ديگر بايد او را فدايي مشايي خواند روي وبلاگ خود نوشت و ادعا کرد خبر مخالفت رهبري با عزل مصلحي جعلي و دروغي است که سناريو سازان عليه دولت ساخته اند. اين مطلب هم در ساعتي روي وبلاگ رفته که پيام رهبري به دولت ابلاغ شده بود.

نکته جالب تر از همه اما اين است که تيم مشايي با وجود اينکه دريافت پيام رهبري در حدود ساعت 20 يکشنبه شب، تا ظهر روز 29 فروردين حاضر به پذيرش اينکه رهبري با اين اقدام مخالفت کرده نبودند. بهانه هم اين بود که هيچ منبع رسمي وابسته به دفتر رهبري از جمله سايت ايشان اين خبر را منتشر نکرده است! سوالي که در اينجا وجود دارد اين است که چرا جريان مشايي پيام رسمي و مستقيم رهبري را ملاک عمل قرار نمي دهد و روي رسانه اي شدن دستورات خصوصي اصرار مي ورزد؟ آيا نامه روي ميز آقاي احمدي نژاد کافي نبود تا آقايان بپذيرند که رهبري با موضوعي مخالف است و آن را سناريو و توطئه نخوانند؟! اين سوالي است که در جريان مخالفت حضرت آقا با معاونت اولي مشايي و عدم تمکين دولت نيز يک بار ديگر مطرح شده بود.

پاسخ ظاهرا اين است: اعلام مرزبندي و مخالفت علني با رهبري و اينکه «مشکلي وجود دارد» ظاهرا بخشي از راهبرد تيم مشايي است و اين مرزبندي را براي پروژه سياسي آينده خود ضروري مي دانند.