اين روزها که فوتبال ما شاهد اتفاقات عجيبي بود، مسائلي هم وجود داشت که مورد غفلت قرار گرفت و به نوعي، هياهوهاي اخير مانع ديدن آن شد.

به گزارش خبرنگار ورزشي مشرق، اين روزهاي فوتبال ايران همراه حوادثي بود که ابعاد آن بر همگان عيان و آشکار است. آنچه در ديدار روز جمعه ورزشگاه آزادي تهران رفت، نکاتي در خود داشت که تا کنون درباره آن و زواياي آن، بسيار گفته و شنيده ايم. به قولي، هر کسي از ظن خود يار آن قصه شد. برخي فرياد مدح و ستايش پرسپوليس را بر آوردند و برخي نيز عکس اين راه را رفتند. هر چه بود، گذشت و احتمالا به زودي با نسيان همراه خواهد شد؛ اما موضوعي نيز وجود داشت که در جاي خود قابل بحث بود؛ اما گرد و خاک ناشي از اين حوادث به قدري بود که نگذاشت مخاطبان اين ورزش، به آن توجه داشته باشند.
از آن زمان که اتفاقات ورزشگاه آزادي روي داد، حسين هدايتي، مالک باشگاه استيل آذين بانگ رحيل برآورد و بر طبل جدايي از اين فوتبال کوبيد. کار به آنجا رسيد که وي اطرافيان فوتبال را به افشاگري تهديد کرد و به گونه اي سخن گفت که گويا قصد رفتن دارد و بار خود را نيز بسته است. اين قصه ادامه داشت تا آن که به يک باره نظرش بازگشت و قرار شد بار ديگر در اين فوتبال که او اين همه از آن بيزار است، بماند. به راستي، فوتبال دوستان بايد کدام را باور کنند؟ هدايتي در کدام موضع، صداقت داشته و حقيقت را مي گويد؟ شايد هم ...!

 

* فردي که فقط پول دارد و لا غير
حسين هدايتي که در تصميم گيري ها متزلزل بوده و ثبات در اقداماتش کمتر ديده مي شود، در روزهاي قبل از خريد تراکتورسازي گفته بود که با واکنش منفي تبريزي ها مواجه شده بود. آنها که ناکامي در استيل آذين را ديده و به ضعف مديريتي و تحليلي وي آشنا شده بودند، راضي نبودند با باشگاه قديمي و پرهوادار خود چنان کنند که روزگار تيره و تار استيل شد.
آن گاه که صحبت از تراکتور شد، بسياري نوشتند و گفتند که هدايتي بنا دارد از اين طريق، ناکامي خود در استيل آذين را پنهان کند. وي که در باورهايش، خود را نماد بخش خصوصي در فوتبال مي داند، شکست اين باشگاه را پايان پروژه فوتبال غير دولتي مي داند. موضوعي که بسياري آن را وهم وي مي دانند که اساسا، بر مبناي تحليل دن کيشوني از "استيل آذين و نقش وي در فوتبال ايران" بنا شده است. در حقيقت، کارشناسان، اين شکست را ناشي از بي تدبيري و ضعف مديريتي هدايتي مي دانند که تيمي مدعي در ابتداي فصل جاري را تبديل به بزرگ ترين مدعي سقوط کرده است.
 

* هدايتي فوتبال را مي خواهد يا شهرت آن را؟
در روزهاي اخير، بسياري بر اين باور بودند که حسين هدايتي، فوتبال را نه از باب ورزش بودن و کمک به اجتماع، که از باب عنصر شهرت آن دوست دارد. در واقع، شخصيت اين فرد پولدار موجب شده تا به سوي ورزش سوق پيدا کند. وي چه در دوران حضور در جمع سرخ هاي پايتخت و چه اکنون که خود را بديل آن باشگاه مردمي مي داند، همواره در پي رسيدن به محبوبيتي بوده که اکنون مشخص شده، سرابي بيش نبوده است. به طور مثال، وي از تمام ترفندها بهره برد تا مردم را به ورزشگاه بکشاند؛ اما گويي آب در هان کوبيده است و ثمر، هيچ.
اينک که ديگر به نوعي، پروژه وي در اين باشگاه تهراني که اين روزها صحبت از انتقال آن از پايتخت هم به گوش مي رسد، شکست خورده و ثمرش هيچ بوده است، وي بر پرده رسانه ملي ظاهر مي شود و سخناني بر زبان مي آورد که بيش از پيش، موضع انفعالي وي را هويدا مي کند. حسين هدايتي، امروز دريافته که فوتبال ايران به او و ثروتش نيازي ندارد و همين موجب شده تا دچار بن بستي شود که به ظاهر، فقط يک راه براي برون رفت از آن وجود دارد؛ يک نفر بايد درب خروج را به آقاي پولدار نشان دهد. به نظر مي رسد بايد باور داشت مدتي مي شود که زنگ ها براي رفتن به صدا در آمده است.