کد خبر 409354
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۶

سرمایه عربستان در یمن طی سال‌های اخیر و بخصوص طی هفته‌های اخیر خسارت جدی دیده است. امروز جایگاه منصور هادی و نیروهای آن و نیز جایگاه علما محسن الاحمر مقتدرترین مهره سعودی در 30 سال گذشته در یمن به صفر میل کرده است.

به گزارش مشرق، سعدالله زارعی در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت: پنج روز از زمانی که رژیم سعودی اعلام کرد عملیات موسوم به «عاصفه‌الحزم» را به پایان رسانده است، بخش‌های مختلفی از یمن همچنان در معرض تجاوز و تهاجم هوایی این رژیم قرار دارد. در این میان حمله به یک مراسم عروسی که منجر به شهادت چهل نفر گردید و نیز حمله به بازار صعده نشان می‌دهد که هنوز بخش‌های عمومی و توده مردم در کانون این تهاجم قرار دارند با این وصف بسیاری از ناظران سیاسی درباره بیانیه‌ای که در روز بیست و هفتم جنگ از سوی ارتش متجاوز صادر گردید و در آن به طور تلویحی از عدم حمله به مردم و غیرنظامیان خبر می‌داد، ابراز بدگمانی کرده و معتقدند این یک اقدام ریاکارانه‌ای بود که عربستان با هدف کاستن از فشار افکار عمومی علیه خود انجام داد.

عملیات «اعاده الامل» که جایگزین «عاصفه‌الحزم» گردید، به خودی خود به معنای آن است که مهاجم خود بر اقدام قبل نقطه پایان می‌گذارد و این در حالی است که هیچکدام از اهداف عربستان در زمانی که تجاوز مرحله عاصفه‌الحزم را پایان یافته معرفی کرد، محقق نشده بود. این به معنای اعتراف به شکست تلقی می‌شود اما عربستان عملیات هوایی خود را متوقف نکرد و نام آن را اعاده الامل گذاشت و در عین حال وعده داد که به موازات عملیات نظامی، راه‌حل سیاسی را بر مبنای مشارکت همه گروه‌ها در حکومت دنبال می‌کند و علاوه بر آن راه امدادرسانی به مردم آسیب‌دیده را هموار می‌نماید. تا این لحظه، عربستان سیاست تهاجم نظامی را دنبال کرده و از دو موضوع اعلامی دیگر آن، خبری نیست! چرا؟

عربستان سعودی می‌داند که گفت‌وگوی سیاسی در شرایط فعلی به نفع او و هم‌پیمانان او در یمن نیست چرا که موقعیت هواداران سعودی در اصلی‌ترین شهرهایی- مثل تعز و مأرب- که پایگاه آنان بوده، بهم ریخته و گروه‌هایی مثل حزب اصلاح و لجان منصور هادی موقعیت‌های خود را از دست داده‌اند بر این اساس عربستان از موضوعی حرف می‌زند که به طور واقعی به آن علاقه و اعتقادی ندارد. عربستان به مقتضای قطعنامه 2216 شورای امنیت که فعال‌سازی روند سیاسی را در بندهای مختلف مورد تاکید قرار داده است، از روند سیاسی حرف می‌زند تا وقتی زمان ده روزه به انتها می‌رسد و دبیر کل سازمان موظف است پس از آن - یعنی فردا دوشنبه- به شورای امنیت گزارش دهد، عربستان بتواند مدعی شود که من این موضوع را دنبال کرده‌ام ولی طرف‌های مقابل با من همکاری نکرده‌اند. عربستان همزمان با این بحث، فشارها را در آستانه تشکیل مجدد جلسه شورای امنیت که علی‌الظاهر روی موضوع یمن تمرکز خواهد داشت، افزایش داده است تا شاید بتواند دستاوردی داشته باشد و با آن بگوید بله صدور قطعنامه شورای امنیت و عملیات عربستان سعودی تاثیر گذاشته و شرایط داخل یمن را متحول نموده است به عبارت دیگر عربستان با این امید که شورای امنیت را وادار به تصویب چارچوبی که اقدامات نظامی رژیم عربستان را موجه نماید، گرداند.

موضوع دیگری که در اقدامات روزهای اخیر رژیم سعودی مشاهده می‌کنیم مانورهایی است که روی جذب نیرو انجام می‌دهد. یک گزارش بیانگر آن است که عربستان و آمریکا طی روزهای اخیر دستکم 800 نفر را پس از توجیه در جزیره سوکوترا از طریق بندر مکلا وارد یمن کرده‌اند کما اینکه خبرهای دیگر بیانگر تلاش ویژه دستگاه نظامی عربستان برای جذب و به‌کارگیری نیروهای ویژه از کشورهای همسایه می‌نماید. این موضوعات دوجنبه اساسی را پوشش می‌دهد  از یکسو، عربستان نتوانسته است علیرغم سپری شدن یک ماه از زمان آغاز جنگ کار را به نقطه قابل قبول برساند از این رو این رژیم در ادامه تهدیدات، تلاش می‌کند تا انصارالله را وادار به عقب‌نشینی کند. کما اینکه رسانه‌های عربستان طی روزهای اخیر تلاش گسترده‌ای کرده‌اند تا درگیری‌های کنونی را رنگ شیعه و سنی بزنند و انصار را از آن بترسانند این درحالی است که عربستان درگیری را عمدتاً به مناطق سنی کشانده و امروز عدن، لحج و مارب که جمعیت همه این‌ها سنی مذهب هستند بیش از هر جای دیگر در معرض آسیب سعودی قرار دارند. سنی‌ها در این استانها قربانی یک توطئه کثیف شده‌اند، سعودی تلاش می‌کند تا با اعمال فشار بر سنی‌های جنوب، آنان را در مقابل انصار قرار دهد و انصارالله را در شرایطی قرار دهد که یا تسلیم شده و این استانها را به خاطر ترس از درگیری طایفی و مذهبی در اختیار گروه‌های هوادار سعودی قرار دهند و یا به دامنه درگیری‌ها در این استانها بیفزایند و این به کشته شدن تعداد بیشتری از شهروندان آن‌ها منجر شده و به‌گونه‌ای سناریو طایفی مذهبی شدن درگیری رنگ می‌یابد.

از سوی دیگر در این درگیری‌ها، عربستان هجوم به جنوب را به امید آنکه نارضایتی «حراک جنوب» را در پی بیاورد و گروه‌های تشکل یافته را به یک طرف درگیری تبدیل کند، وارد عمل شده است کما اینکه به گمان عربستان پیوستگی بالنسبه کمتر مناطق جنوبی نسبت به مناطق شمالی به انصارالله یک «نقطه ضعف» است و از آنجا که تئوری‌های نظامی می‌گویند برای به زانو درآوردن دشمن باید به نقطه ضعف آن حمله کرد، عربستان حمله به این مناطق را طی روزهای اخیر شدت بخشیده است به عبارت دیگر مردم جنوب درحال حاضر قربانی یک توطئه کثیف شده‌اند اما درعین حال وقتی روند عمومی استان‌های جنوبی یمن را مرور می‌کنیم نشانه‌ای از اعتراض مردمی نسبت به جنبش انصارالله مشاهده نمی‌کنیم.

در ا‌ین میان آمریکایی‌ها نقش هدایت صحنه را به‌گونه‌ای که به تحقق اهداف سعودی در جنگ -که البته کاملاً با اهداف آمریکا انطباق دارد- دنبال می‌کنند. به عنوان مثال یک گزارش حاکی از آن است که آمریکایی‌ها پس از دریافت گزارشی که بیانگر حرکت چند رزمناو ایرانی به سمت خلیج عدن بودند و همه چیز از مواجهه نظامی ایران با تجاوز عربستان حکایت می‌کرد با سراسیمگی وارد عمل شدند و وزیر امور خارجه آمریکا در گفت‌وگوی تلفنی که در اولین ساعت کاری صبح روز سه‌شنبه اول اردیبهشت با وزیر خارجه ایران داشت بطور جدی وعده داد که همین امروز جنگ متوقف می‌شود و نیازی به ورود شما نیست. چند ساعت پس از این، امیر عبداللهیان معاون وزیر خارجه ایران از فرا رسیدن زمان توقف جنگ خبر داد. این خبری بود که اولین بار در مطبوعات لبنانی درز کرد و سپس به نوعی در بیانیه جنبش انصارالله هم منعکس شد. این موضوع بیانگر آن است که آمریکایی‌ها یک بار دیگر با توسل به خدعه‌ای کثیف مانع توقف جنگ شده‌اند چرا که رزمناوهای ایرانی قادر بودند جنگ را متوقف کنند. یک خبر دیگر بیانگر آن است که ناوهای آمریکایی طی دوره یک ماهه جنگ حداقل یک بار از طریق خلیج‌فارس و دو بار از طریق خلیج عدن به مناطقی از یمن شلیک کرده‌اند با این وصف در این پرونده، آمریکایی‌ها که گاهی وانمود می‌کنند موافق جنگ نیستند، عملاً در کنار آل‌سعود قرار دارند و این نشان می‌دهد که شکست عربستان در این جنگ ازنظر آمریکایی‌ها یک فاجعه بزرگ پدید می‌آورد و پیروزی عربستان برای واشنگتن یک اصل خدشه‌ناپذیر است اما با این وجود هیچ کس در منطقه تردید ندارد که عربستان بازنده قطعی است و تدابیر آمریکایی‌ها نمی‌تواند این سرنوشت قطعی را تغییر دهد.

عربستان در ادامه عملیات نظامی علیه یمن به  جز تکرار حمله به اهداف قبلی کار دیگری نمی‌تواند بکند. این کشور همانطور که در مرحله قبل نتوانست به نیروهای انصار آسیب جدی وارد کند و یا سازمان آن را دچار بحران نماید در آینده نیز نمی‌تواند آسیب جدی به انصارالله و سازمان آن وارد نماید. عربستان در مناطق شمالی نمی‌تواند دستاوردی داشته باشد و از این‌رو حمله گاه و بیگاه آن به صنعا و صعده را فقط می‌توان ناشی از انتقامجویی دانست. ترک عملیاتی عربستان در جنوب به این امید صورت می‌گیرد که انصارالله را با بحران اجتماعی مواجه کند و پس از آن به سرپل‌هایی در عدن، تعز و لحج دست پیدا کند و از این طریق بحث گفت‌وگوهای ملی را به‌گونه‌ای که نیروهای شکست خورده را وارد مدار حاکمیت نماید، مدیریت کند. واقعیت این است که سرمایه عربستان در یمن طی سال‌های اخیر و بخصوص طی هفته‌های اخیر خسارت جدی دیده است. امروز جایگاه منصور هادی و نیروهای آن و نیز جایگاه علما محسن الاحمر مقتدرترین مهره سعودی در 30 سال گذشته در یمن به صفر میل کرده است. حزب‌ اصلاح حتی در اصلی‌‌ترین شهرهایی که بطور سنتی پایگاه این حزب اخوانی- وهابی بوده است جایگاه خود را از دست داده و گروه‌های کوچکتر قومی نیز از این قاعده جدا نیستند بر این اساس برای عربستان بسیار دشوار است این واقعیت را بپذیرد که «یمن به یک کشور مستقل با مردمی که سابقه تمدنی چند هزار ساله دارند، تبدیل شده است». اما این واقعیت، خود را به آل‌سعود تحمیل خواهد کرد و سرزمین یمن قارون منطقه را خواهد بلعید.