کد خبر 410516
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۱

امام جواد (علیه السلام) فرموده اند: چهار خصلت که در هر کس باشد، ایمانش کامل است؛ کسی که برای خدا ببخشد و در راه خدا منع نماید و برای خدا دوست بدارد و برای او خشمگین شود.



تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى، وَ اعْلَمْ أنَّكَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللهِ، فَانْظُرْ كَیْفَ تَكُونُ؛(1)
صبر را بالش كن! و فقر را در آغوش گير! و شهوات را به دور انداز! و با هواي نفس مخالفت كن! و بدان كه در برابر ديده خدايي، پس بنگر كه چگونه ‏ای؟

ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ لَمْ يَنْدَمْ تَرْكُ الْعَجَلَةِ وَ الْمَشُورَةُ وَ التَّوَكُّلُ عِنْدَ الْعَزْمِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛(2)
سه چيز است كه هر كس آن را مراعات كند، پشميان نگردد:
1 - اجتناب از عجله
2 - مشورت كردن
3 - توكل بر خدا در هنگام تصميم گيري.

إِنَّ أَنْفُسَنا وَ أَمْوالَنا مِنْ مَواهِبِ اللّهِ الْهَنيئَةِ وَ عَواريهِ الْمُسْتَوْدَعَةِ يُمَتِّعُ بِما مَتَّعَ مِنْها فى سُرُور وَ غِبْطَة وَ يَأْخُذُ ما أَخَذَ مِنْها فى أَجْر وَ حِسْبَة فَمَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلى صَبْرِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ وَ نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ ذلِكَ؛(3)
جان و دارايي ما، از بخشش‏ هاي گواراي خداست و عاريه سپرده اوست، تا آنجا كه از آن بهره ‏مند شويم مايه خوشي و شادي است، و آنچه از آن برگرفته شود اجر و ثواب است، پس هر كه جزعش بر صبرش غالب شود اجرش ضايع شده و پناه به خدا از آن.

مَنْ شَهِدَ أَمْرًا فَكَرِهَهُ كانَ كَمَنْ غابَ عَنْهُ، وَ مَنْ غابَ عَنْ أَمْر فَرَضِيَهُ كانَ كَمَنْ شَهِدَهُ؛(4)
كسي كه در امري حاضر باشد و آن را ناخوش دارد، چون كسي است كه غائب بوده.و هر كه در امري حاضر نباشد ولي بدان رضايت دهد، مانند كسي است كه خود در آن بوده.

ثَلاثٌ يَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تَعالى:كَثْرَةُ الاِْسْتِغْفارِ، وَلينُ الْجانِبِ، وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَةِ؛(5)
سه چيز است كه بنده را به رضوان خدا مي ‏رساند:
1 - زيادي استغفار
2 - نرمخويي
3 - صدقه بسيار دادن.

إِيّاكَ وَ مُصاحَبَةَ الشَّريرِ فَإِنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَيَقْبَحُ أَثَرُهُ؛(6)
از همراهي و رفاقت با آدم شرور و بدجنس بپرهيز! زيرا كه او مانند شمشير برهنه است كه ظاهرش نيكو و اثرش زشت است.

تأخير التوبة اغترار؛(7)
به تأخیر انداختن توبه فريب خوردن است.

طول التسويف حيرة؛(8)
همواره به تأخير انداختن انجام كارها، موجب سرگرداني است.

القصد الي الله تعالي بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح بالأعمال؛(9)
با دل‏ها به سوي خداوند متعال آهنگ نمودن، رساتر از به زحمت انداختن اعضا با اعمال است.

الإصرار علي الذنب أمن لمكر الله و لا يأمن مكر الله الا القوم الخاسرون؛(10)
اصرار بر گناه آسودگي از مكر خداست، " و از مكر خدا آسوده نباشد جز مردم زيانكار ".

لا ينقطع المزيد من الله حتي ينقطع الشكر من العباد؛(11)
افزوني نعمت از طرف خدا بريده نمي‏شود، مگر شكرگزاري از سوي بندگان بريده شود.

إظهار الشيء قبل أن يستحكم مفسدة له؛(12)
اظهار چيزي پيش از آنكه پايدار شود مايه تباهي آن است.

المؤمن يحتاج الي توفيق من الله، و واعظ من نفسه، و قبول ممن ينصحه؛(13)
مؤمن نياز دارد به توفيقي از طرف خدا، و به پندگويي از طرف خودش، و به پذيرش از كسي كه او را نصيحت كند.

العلماء غرباء لكثرة الجهال؛(14)
عالمان، به سبب زيادي جاهلان، غريب‏اند.

علم رسول الله (ص ) عليا (ع ) ألف كلمة، كل كلمة تفتح ألف كلمة؛(15)
پيامبر اكرم صلوات الله علیه و آله، هزار كلمه (از علوم را) به علي علیه‏ السلام آموخت، كه از هر كلمه‏ اي هزار كلمه منشعب مي ‏شد.

إن رسول الله (ص) قال لفاطمة (ع): اذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، و لا ترخي علي شعرا، و لا تنادي بالويل، و لا تقيمي علي نائحة، ثم قال: هذا المعروف الذي قال الله عز و جل في كتابه و لا يعصينك في معروف؛(16)
رسول خدا صلوات الله علیه و آله به فاطمه سلام الله علیها فرمود: وقتي كه من از دنيا رفتم به خاطر من صورت نخراش! و مو پريشان مکن! و واويلا نكن و بر من نوحه نخوان! سپس فرمود: اين همان معروفي است كه خداوند عز و جل در كتابش فرموده: "و تو را در معروفي نافرماني نكنند."

إن القائم منا هو المهدي الذي يجب أن ينتظر في غيبته و يطاع في ظهوره، و هو الثالث من ولدي؛(17)
قائم ما همان مهدي است كه در غيبتش بايد منتظرش شوند، و در ظهورش اطاعتش كنند. او سومي از پسران من است.

ملاقاة الاخوان نشرة و تلقيح للعقل، و إن كان نزرا قليلا؛(18)
ملاقات و زيارت برادران سبب گسترش و باروري عقل است، اگر چه كم و اندك باشد.

من أطاع هواه أعطي عدوه مناه؛(19)
كسي كه فرمان هواي نفس خويش برد، آرزوي دشمنش را برآورد.

الثقة بالله ثمن لكل غال و سلم الي كل عال
؛(20)
اعتماد به خداوند بهاي هر چيز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبه‏اي است.

كيف يضيع من الله كافله، و كيف ينجو من الله طالبه، و من انقطع الي غير الله و َكّله الله إليه؛(21)
چگونه ضايع مي‏ شود كسي كه خدا عهده دار و سرپرست اوست، چگونه فرار مي‏ كند كسي كه خدا جوينده اوست، و كسي كه توجهش به غير خدا جلب گردد، خداوند او را به همان شخص واگذار نمايد.

من لم يعرف الموارد أعيته المصادر؛(22)
كسي كه محل ورود را نشناسد، از يافتن محل خروج درمانده گردد.

إتئد تصب أو تكد؛(23)
اگر آرام حركت كنيد، به مقصود دست يابيد يا به آن نزديك مي‏شويد.

نعمة لا تشكر كسيئة لا تغفر
؛(24)
نعمتي كه براي آن شكرگزاري نشود، مانند گناهي است كه آمرزيده نگردد.

من هجر المداراة قاربه المكروه؛(25)
كسي كه سازش و مدارا با مردم را رها كند، ناراحتي به او روي مي‏آورد.

من عمل علي غير علم ما يفسد أكثر مما يصلح؛(26)
كسي كه بدون علم و دانش كار كند، خراب كاري‏اش بيش از اصلاحش خواهد بود.

اذا نزل القضاء ضاق الفضاء؛(27)
چون قضاي الهي فرود آيد، عرصه بر آدمي تنگ آيد.

الأيام تهتك لك الأمر عن الأسرار الكامنة؛(28)
روزگار و گذشت زمان، پرده از رازهاي نهفته برمي‏دارد.

التحفظ علي قدر الخوف؛(29)
به مقدار ترس احتياط كنيد.

لا هَدمَ لِلدینِ مِثْلُ البدعِ وَلا اَفْسَدَ لِلرّجُلِ مِنَ الطَّمَعِ؛(29)
هیچ چیزی برای دین مخرب‏تر از بدعت و برای انسان تباه کننده‏تر از طمع نیست.

اَرْبَعُ مَنْ کُنّ فیهِ اِستَکْمَلَ ایمانَه: مَنْ اَعْطی للّه وَمَن مَنَع فِی اللّه وَاحَبّ لِلّه وَاَبْغَضَ فیه؛(30)
چهار خصلت که در هر کس باشد، ایمانش کامل است؛ کسی که برای خدا ببخشد و در راه خدا منع نماید و برای خدا دوست بدارد و برای او خشمگین شود.

عَلَيْكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَريضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَيْنَ الاْخْوانِ، وَ دَليلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أُنْسٌ فِى الْغُرْبَة؛(31)
بر شما باد به تحصيل علم و معرفت، زیرا فراگيرى آن واجب و بحث پيرامون آن مستحب و سودمند است. علم ارتباط میان دوستان و برادران، نشانه مروّت و جوانمردى، تحفه مجالس و محافل، همدم و رفيق انسان در سفر و انيس و مونس او در تنهایى است.

لَنْ یَسْتَكْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَهَ الاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَ لَنْ یُهْلِكَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ؛(32)
بنده‏ حقیقت ایمان را در نمى‏یابد، مگر آنكه دین و احكام الهى را بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد و كسى هلاك و بدبخت نمى‏شود، مگر آنكه هواها و خواسته‏هاى نفسانى خود را بر احكام إلهى مقدّم نماید.

إنَّ بَیْنَ جَبَلَىْ طُوس قَبْضَهٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّهِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِناً یَوْمَ الْقِیامَهِ مِنَ النّار؛(33)
همانا بین دو سمت شهر طوس قطعه‏اى مى باشد كه از بهشت گرفته شده است، هر كه داخل آن شود و با معرفت زیارت كند، روز قیامت از آتش در أمان خواهد بود.

مَنْ زارَ قَبْرَ أخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَهَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَقَرَءَ: «إنّاأنْزَلْناهُ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ» سَبْعَ مَرّات، أمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْكْبَرِ؛(34)
هركس بر بالین قبر مؤمنى حضور یابد و رو به قبله بنشیند و دست خود را روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مباركه «إنّا أنزلناه» را بخواند از شداید و سختی‏هاى صحراى محشر در أمان قرار مى‏گیرد.

ثَلاثُ خِصال تُجْلَبُ بِهَا المَوَدَّةُ: أَلاِْنْصافُ وَ الْمُعاشَرَةُ وَالْمُواساةُ فِى الشِّدَّةِ وَ الاِْنْطِواءُ عَلى قَلْب سَليم؛(35)
سه چيز است كه به وسيله آن دوستى حاصل گردد:انصاف، و معاشرت و هميارى در وقت سختى، و سپرى نمودن عمر با قلب پاك.

الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَكاءٌ؛(36)
انجام دهنده ظلم، كمك دهنده ظلم و كسى كه راضى به ظلم باشد، هر سه شریك خواهند بود.

التَّواضُعُ زینَهُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَهُ زینَهُ الْكَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَهُ الاْیمانِ، وَالسَّكینَهُ زینَهُ الْعِبادَهِ، وَالْحِفْظُ زینُهُ الرِّوایَهِ؛(37)
تواضع و فروتنى زینت بخش حسب و شرف، فصاحت زینت بخش كلام، عدالت زینت بخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینت بخش اعمال و عبادات; و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینت بخش نقل روایت و سخن مى‏باشد.

التَّوْبَةُ عَلى أرْبَع دَعائِم: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ أنْ لایَعُودَ؛(39)
شرایط پذیرش توبه چهار چیز است: پشیمانى قلبى، استغفار با زبان، جبران كردن گناه ـ نسبت به همان گناه حقّ الله و یا حقّ النّاس ـ تصمیم جدّى بر این كه دیگر مرتكب آن گناه نشود.

الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛(39)
مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت كسى كه او را نصیحت نماید.

یَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) وَ كَنّیهِ؛(40)
فرمود: زمان ولادت امام عصر (علیه السلام) بر مردم ـ زمانش ـ مخفى است، و شخصش از شناخت افراد غایب و پنهان است.

پی نوشت ها:
1- تحف العقول، ص 478
2- مسند الامام الجواد، ص 247
3- تحف العقول، ص 479
4- تحف العقول، ص 479
5- مسند الامام الجواد، ص 247
6- مسند الامام الجواد، ص 243
7- تحف العقول، ص 480
8- تحف العقول، ص 480
9- مسند الامام الجواد، ص 244
10- تحف العقول، ص 480
11- تحف العقول، ص 480
12- تحف العقول، ص 480
13- تحف العقول، ص 480
14- مسند الامام الجواد، ص 247
15- مسند الامام الجواد، ص 97
16- مسند الامام الجواد، ص 101
17- مسند الامام الجواد، ص 131
18- مسند الامام الجواد، ص 242
19- مسند الامام الجواد، ص 243
20- مسند الامام الجواد، ص 244
21- مسند الامام الجواد، ص 243
22- مسند الامام الجواد، ص 243
23- مسند الامام الجواد، ص 243
24- مسند الامام الجواد، ص 243
25- مسند الامام الجواد، ص 243
26- مسند الامام الجواد، ص 244
27- مسند الامام الجواد، ص 244
28- مسند الامام الجواد، ص 245
29- نور الابصار، ص 332
30- کشف الغمه، ج 2، ص 349
31- حلية الأبرار، جلد 4، صفحه 599.
32- بحارالأنوار: ج 75، ص 80، ح 63.
33- عیون اخبارالرّضا(علیه السلام) - شیخ صدوق - ج 2، ص 256، ح 6.
34- اختیار معرفه الرّجال - شیخ طوسی - ص 564، ح 1066.
35- بحارالأنوار: ج 71، ص 181، س 1/ أعیان الشّیعه: ج 2، ص 36، س 14.
36- كشف الغمّه: ج 2، ص 348، س 18، بحار: ج 75، ص 81، ح 69.
37- كشف الغمّه: ج 2، ص 347، س 19، بحار: ج 75، ص 80، ح 65.
38- بحارالأنوار: ج 75، ص 81، ح 74.
39- بحارالأنوار: ج 72، ص 65، ح 3، مستدرك الوسائل: ج 8، ص 329، ح 9576.
40- وسائل الشّیعه: ج ۱۶، ص ۲۴۲، ح ۲۱۴۶۶٫