گروه اقتصادی مشرق- در آذر 1392 توافق ژنو و در فروردین 1394 بیانیه لوزان، بهانه این خوشبینی گسترده به آینده اقتصاد ایران بود. اما نباید نقش شرطی شدن جامعه به مذاکرات هستهای در اثر القائات برخی مسئولان قبلی و فعلی و درب باغ سبزی که این عده به مردم درباره آینده کشور پس از مذاکرات هستهای نشان دادند را از یاد برد.
همچنین رسانههای زنجیرهای نیز سهم درخوری در این باره بر عهده داشتند که حل مشکلات اقتصادی کشور را به مذاکره با آمریکا و حصول توافق هستهای گره میزدند و میزنند.
اما در ورای این عوامل داخلی، نباید عوامل خارجی را نیز از یاد برد. یکی از عوامل خارجی در ایجاد خوشبینی افراطی به تاثیر توافق هستهای بر اقتصاد کشور، سفرهای متوالی سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی به ایران بلافاصله پس از حصول دو توافق هستهای ژنو و لوزان بود.
* سفرهای چندصفره هیئتهای تجاری با اغراض سیاسی و تجاری
پس از توافق ژنو، شمار زیادی از هیئتهای اقتصادی کشورهای مختلف جهان از آسیا و اروپا راهی ایران شدند به طوری که رئیس سازمان سرمایهگذاری خارجی در شهریورماه سال گذشته تعداد این هیئتها را 300 هیئت اعلام کرد و از رشد 500 درصدی مراجعه سرمایهگذاران کشور در مقطع زمانی پس از توافق ژنو خبر داد.
در واقعهای مشابه، پس از توافق لوزان در سال جاری نیز شاهد مراجعه گسترده هیئتهای تجاری خارجی به کشورمان هستیم. اما مطابق تجربهای که از هجوم این هیئتها به ایران پس از توافق ژنو به دست آمد، میتوان هدف از این مراجعات و تبلیغات گسترده درباره آن را ورای منافع صرف اقتصادی دانست.
* 300 هیئت خارجی بدون نتیجه عملی
پس از توافق ژنو هیئتهای تجاری چند صد نفره خارجیها خصوصا از کشورهای اروپایی پشت سر هم راهی ایران شدند که همانطور که ذکر شد تعداد آنها به 300 هیئت رسیده بود. حضور این شرکتها با استقبال پر شور و شعف رسانههای زنجیرهای و حامیان دولت یازدهم همراه شد.
تقریبا به مدت یکی دو ماه پس از توافق ژنو، همه روزه عناوین اصلی نشریات زنجیرهای را اخبار مربوط به سفر هیئتهای تجاری غربی به ایران تشکیل میداد. این هیئتهای خارجی آنچنان در نزد دولت اهمیت داشتند که شاهد بودیم فرصت جلسه و دیدار با بسیاری از مقامات دولتی نیز نصیب آنها میشد.
در کنار تعارفاتی از جنس سفر به ایران برای آشنایی با فرصتهای سرمایهگذاری در این کشور، تمامی این مسافران خارجی یک پیام واحد را به کشورمان منتقل میکردند: کاملا آماده سرمایهگذاری در ایران هستیم؛ البته پس از توافق نهایی هستهای و رفع تحریمها.
پس از گذشت حدود یک سال و نیم از توافق ژنو و پایان یافت تب سفر شرکتها، هیئتها و سرمایهگذاران غربی به کشورمان، مطابق اظهارات مقامات دولتی، این سفرها فایده عملی برای اقتصاد کشور نداشته است. در این مدت، حتی یکی از این سفرها هم به سرمایهگذاری در ایران یا انعقاد قرارداد نیانجامیده است.
در این مدت بسیاری از مدیران دولتی تاکید کردند که تغییری در تحریمها ایجاد نشد و حضور این شرکتهای خارجی نیز نتیجه عملی نداشته است.
از سوی دیگر، بر اساس آمارهای وزارت اقتصاد، در نیمه اول سال 1393 یعنی در دوره پس از توافق ژنو، رقم سرمایهگذاری خارجی در کشور فقط 195 میلیون دلار بود. این در حالی بود که میانگین سرمایهگذاری خارجی سالانه در 3 سال قبل از آن (1390 تا 1392) بیش از 4 میلیارد دلار بود. مقایسه این آمارها نشان میدهد این سفرهای گسترده، عملا یک دلار هم برای اقتصاد ایران، نتیجه نداشت.
* نقش هیئتهای تجاری در دیپلماسی عمومی آمریکا
اینک با توجه به تجربه هجوم هیئتهای تجاری غربی به ایران پس از توافق ژنو و فقدان نتیجه عملی آن برای اقتصاد کشور، بهتر میتوان نسبت به اهداف پشت پرده چنین سفرهایی قضاوت کرد.
مروری به راهکارهای پیشنهادی اتاق فکرهای آمریکا به کاخ سفید درباره نحوه اثرگذاری بر افکار عمومی ایرانیان برای تحمیل یک توافق هستهای به ایران، نشان میدهد در این سناریوها برای سفرهایی از نوع سفرهای هیئتهای تجاری غربی به ایران، نقش مهمی داده شده است.
به عنوان مثال، شورای ملی ایرانیان آمریکا (NIAC) همزمان با توافق ژنو در آذرماه 1392 در گزارشی(اینجا) برای نزدیک شدن آمریکا و متحدانش به دولت روحانی و در عین حال برای به حاشیه راندن تفکر مقاومت در برابر آمریکا در ایران، چند استراتژی را به ایالات متحده پیشنهاد داد.
این مرکز اعلام کرده بود که مطالعه مذکور را بر مبنای مصاحبه با مقامات ارشد ایرانی، نخبگان و تجار و سهامداران تهیه کرده که محتوای آن کار بر روی افکار عمومی ایرانیان برای نیل به توافق مطلوب هستهای مدنظر غربیها بود.
در راهکارهای پیشنهادی این مرکز به دولت آمریکا، مواردی به چشم میخورد که به راحتی میتوان هجوم هیئتهای تجاری غربی به کشورمان پس از توافق ژنو را در آن راستا قلمداد کرد.
مثلا در این گزارش ذکر شده بود: از آنجا که ایران به شدت به انرژی نیازمند خواهد بود، آمریکا و اروپا میتوانند هیئتهای نمایندگی خود را برای همکاری در مورد انرژیهای پاک و تجدیدشدنی مثل خورشیدی و باد به ایران بفرستند.
با این کار به مردم و نخبگان ایران فهمانده میشود که غرب با نگرانیهایش به دنبال محروم کردن ایران از انرژی نیست. در این گزارش همچنین بر سفر هیئتهای تجاری، علمی و اجتماعی غربیها به ایران نیز تاکید شده بود.
علاوه بر این شواهد، نکته دیگر که باید مدنظر قرار گیرد این است که نباید با سادهانگاری تصور کرد سفر هیئتهای تجاری اروپایی و اخیرا آمریکایی به ایران پس از دو توافق ژنو و لوزان، صرفا با اغراض اقتصادی بوده و سیاستگذاران کشورهای مبدأ که دشمنیشان با ملت ایران آشکار است، هیچ نقشی در این سفرها نداشتهاند.
از یاد نبریم که همین کشورهای غربی، با این که در توافق ژنو متعهد شده بودند چند میلیارد دلار پول ایران را بازگردانند با کلید زدن توطئه کاهش قیمت نفت، چند برابر این رقم به ایران زیان رسانند. ضمن آن که بسیاری از تعهدات دیگر آنها در زمینه کاهش تحریمها در حوزه خودروسازی، بیمه کشتیرانی یا عدم تحریم جدید نیز محقق نشد.
بنابراین سادهاندیشی است که تصور کنیم غربیها که برای ضربه زدن به ایران حاضر شدند به تعهدات علنی خود نیز عمل نکنند و بازار جهانی نفت را نیز از تعادل خارج کنند و حتی به متحدان خویش نیز ضربه بزنند، به راحتی به شرکتهای خویش اجازه داده باشند به ایران سفر کنند و اگر هم در این سفرها قراردادهایی امضا کردند و بلافاصله سرمایهگذاری در ایران را شروع کنند، برای آنها مانعی ایجاد نکنند.
به نظر میرسد این سفرها را باید در چارچوب سناریوی کلانی دانست که هدف از آن سوق دادن جامعه ایران به سمت این تصور نادرست است که راهکار حل مشکلات اقتصادی کشور، پذیرش توافق هستهای مدنظر غربیها با هر شرط و شروطی است.
البته منافع واقعی اقتصادی که شرکتهای غربی از بازگشت به بازار ایران میبرند، غیرقابل انکار است و حتما یکی از اهداف سفر هیئتهای تجاری خارجی نیز همین است؛ ولی این تصور خامی است که فکر کنیم دولتهای غربی خصوصا آمریکا به راحتی اجازه میدهند شرکتهای اروپایی و آمریکایی در ایران سرمایهگذاری کنند. در خوشبینانهترین حالت، میتوان گفت شرکتهای غربی علاوه بر بازی در سناریوی سیاسی مذکور، به دنبال بازار مصرف ایران هستند؛ نه سرمایهگذاری مستقیم در کشورمان. زیرا در این حالت، در صورت وضع تحریمهای جدید علیه کشورمان، ضرر کمتری خواهند دید.
همچنین رسانههای زنجیرهای نیز سهم درخوری در این باره بر عهده داشتند که حل مشکلات اقتصادی کشور را به مذاکره با آمریکا و حصول توافق هستهای گره میزدند و میزنند.
اما در ورای این عوامل داخلی، نباید عوامل خارجی را نیز از یاد برد. یکی از عوامل خارجی در ایجاد خوشبینی افراطی به تاثیر توافق هستهای بر اقتصاد کشور، سفرهای متوالی سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی به ایران بلافاصله پس از حصول دو توافق هستهای ژنو و لوزان بود.
* سفرهای چندصفره هیئتهای تجاری با اغراض سیاسی و تجاری
پس از توافق ژنو، شمار زیادی از هیئتهای اقتصادی کشورهای مختلف جهان از آسیا و اروپا راهی ایران شدند به طوری که رئیس سازمان سرمایهگذاری خارجی در شهریورماه سال گذشته تعداد این هیئتها را 300 هیئت اعلام کرد و از رشد 500 درصدی مراجعه سرمایهگذاران کشور در مقطع زمانی پس از توافق ژنو خبر داد.
در واقعهای مشابه، پس از توافق لوزان در سال جاری نیز شاهد مراجعه گسترده هیئتهای تجاری خارجی به کشورمان هستیم. اما مطابق تجربهای که از هجوم این هیئتها به ایران پس از توافق ژنو به دست آمد، میتوان هدف از این مراجعات و تبلیغات گسترده درباره آن را ورای منافع صرف اقتصادی دانست.
* 300 هیئت خارجی بدون نتیجه عملی
پس از توافق ژنو هیئتهای تجاری چند صد نفره خارجیها خصوصا از کشورهای اروپایی پشت سر هم راهی ایران شدند که همانطور که ذکر شد تعداد آنها به 300 هیئت رسیده بود. حضور این شرکتها با استقبال پر شور و شعف رسانههای زنجیرهای و حامیان دولت یازدهم همراه شد.
تقریبا به مدت یکی دو ماه پس از توافق ژنو، همه روزه عناوین اصلی نشریات زنجیرهای را اخبار مربوط به سفر هیئتهای تجاری غربی به ایران تشکیل میداد. این هیئتهای خارجی آنچنان در نزد دولت اهمیت داشتند که شاهد بودیم فرصت جلسه و دیدار با بسیاری از مقامات دولتی نیز نصیب آنها میشد.
در کنار تعارفاتی از جنس سفر به ایران برای آشنایی با فرصتهای سرمایهگذاری در این کشور، تمامی این مسافران خارجی یک پیام واحد را به کشورمان منتقل میکردند: کاملا آماده سرمایهگذاری در ایران هستیم؛ البته پس از توافق نهایی هستهای و رفع تحریمها.
پس از گذشت حدود یک سال و نیم از توافق ژنو و پایان یافت تب سفر شرکتها، هیئتها و سرمایهگذاران غربی به کشورمان، مطابق اظهارات مقامات دولتی، این سفرها فایده عملی برای اقتصاد کشور نداشته است. در این مدت، حتی یکی از این سفرها هم به سرمایهگذاری در ایران یا انعقاد قرارداد نیانجامیده است.
در این مدت بسیاری از مدیران دولتی تاکید کردند که تغییری در تحریمها ایجاد نشد و حضور این شرکتهای خارجی نیز نتیجه عملی نداشته است.
از سوی دیگر، بر اساس آمارهای وزارت اقتصاد، در نیمه اول سال 1393 یعنی در دوره پس از توافق ژنو، رقم سرمایهگذاری خارجی در کشور فقط 195 میلیون دلار بود. این در حالی بود که میانگین سرمایهگذاری خارجی سالانه در 3 سال قبل از آن (1390 تا 1392) بیش از 4 میلیارد دلار بود. مقایسه این آمارها نشان میدهد این سفرهای گسترده، عملا یک دلار هم برای اقتصاد ایران، نتیجه نداشت.
* نقش هیئتهای تجاری در دیپلماسی عمومی آمریکا
اینک با توجه به تجربه هجوم هیئتهای تجاری غربی به ایران پس از توافق ژنو و فقدان نتیجه عملی آن برای اقتصاد کشور، بهتر میتوان نسبت به اهداف پشت پرده چنین سفرهایی قضاوت کرد.
مروری به راهکارهای پیشنهادی اتاق فکرهای آمریکا به کاخ سفید درباره نحوه اثرگذاری بر افکار عمومی ایرانیان برای تحمیل یک توافق هستهای به ایران، نشان میدهد در این سناریوها برای سفرهایی از نوع سفرهای هیئتهای تجاری غربی به ایران، نقش مهمی داده شده است.
به عنوان مثال، شورای ملی ایرانیان آمریکا (NIAC) همزمان با توافق ژنو در آذرماه 1392 در گزارشی(اینجا) برای نزدیک شدن آمریکا و متحدانش به دولت روحانی و در عین حال برای به حاشیه راندن تفکر مقاومت در برابر آمریکا در ایران، چند استراتژی را به ایالات متحده پیشنهاد داد.
در راهکارهای پیشنهادی این مرکز به دولت آمریکا، مواردی به چشم میخورد که به راحتی میتوان هجوم هیئتهای تجاری غربی به کشورمان پس از توافق ژنو را در آن راستا قلمداد کرد.
مثلا در این گزارش ذکر شده بود: از آنجا که ایران به شدت به انرژی نیازمند خواهد بود، آمریکا و اروپا میتوانند هیئتهای نمایندگی خود را برای همکاری در مورد انرژیهای پاک و تجدیدشدنی مثل خورشیدی و باد به ایران بفرستند.
با این کار به مردم و نخبگان ایران فهمانده میشود که غرب با نگرانیهایش به دنبال محروم کردن ایران از انرژی نیست. در این گزارش همچنین بر سفر هیئتهای تجاری، علمی و اجتماعی غربیها به ایران نیز تاکید شده بود.
علاوه بر این شواهد، نکته دیگر که باید مدنظر قرار گیرد این است که نباید با سادهانگاری تصور کرد سفر هیئتهای تجاری اروپایی و اخیرا آمریکایی به ایران پس از دو توافق ژنو و لوزان، صرفا با اغراض اقتصادی بوده و سیاستگذاران کشورهای مبدأ که دشمنیشان با ملت ایران آشکار است، هیچ نقشی در این سفرها نداشتهاند.
از یاد نبریم که همین کشورهای غربی، با این که در توافق ژنو متعهد شده بودند چند میلیارد دلار پول ایران را بازگردانند با کلید زدن توطئه کاهش قیمت نفت، چند برابر این رقم به ایران زیان رسانند. ضمن آن که بسیاری از تعهدات دیگر آنها در زمینه کاهش تحریمها در حوزه خودروسازی، بیمه کشتیرانی یا عدم تحریم جدید نیز محقق نشد.
بنابراین سادهاندیشی است که تصور کنیم غربیها که برای ضربه زدن به ایران حاضر شدند به تعهدات علنی خود نیز عمل نکنند و بازار جهانی نفت را نیز از تعادل خارج کنند و حتی به متحدان خویش نیز ضربه بزنند، به راحتی به شرکتهای خویش اجازه داده باشند به ایران سفر کنند و اگر هم در این سفرها قراردادهایی امضا کردند و بلافاصله سرمایهگذاری در ایران را شروع کنند، برای آنها مانعی ایجاد نکنند.
به نظر میرسد این سفرها را باید در چارچوب سناریوی کلانی دانست که هدف از آن سوق دادن جامعه ایران به سمت این تصور نادرست است که راهکار حل مشکلات اقتصادی کشور، پذیرش توافق هستهای مدنظر غربیها با هر شرط و شروطی است.
البته منافع واقعی اقتصادی که شرکتهای غربی از بازگشت به بازار ایران میبرند، غیرقابل انکار است و حتما یکی از اهداف سفر هیئتهای تجاری خارجی نیز همین است؛ ولی این تصور خامی است که فکر کنیم دولتهای غربی خصوصا آمریکا به راحتی اجازه میدهند شرکتهای اروپایی و آمریکایی در ایران سرمایهگذاری کنند. در خوشبینانهترین حالت، میتوان گفت شرکتهای غربی علاوه بر بازی در سناریوی سیاسی مذکور، به دنبال بازار مصرف ایران هستند؛ نه سرمایهگذاری مستقیم در کشورمان. زیرا در این حالت، در صورت وضع تحریمهای جدید علیه کشورمان، ضرر کمتری خواهند دید.