گروه دین مشرق- ولادت با سعادت حضرت باب الحوائج علی اصغر (علیه السلام) در دهم ماه واقع شده است.(1) با در نظر گرفتن این که آن حضرت در شش ماهگی و روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید، ولادت حضرت مطابق این روز می شود.
بعضی هم ولادت آن حضرت را در هشتم یا نهم ماه رجب ثبت کرده اند. عدهای او را صغیر(2) و بعضی مثل یعقوبی میگوید: قد وَلَدَ له فی تلک الساعة فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه(3) «بچه در آن ساعت به دنیا آمد پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت» بعضی نیز مانند محمدبن سعد (م 230هـ) و ذهبی از پسری سه ساله برای امام حسین (علیه السلام) سخن به میان آوردهاند که او را با تیری شهید کردهاند.(4)
پدر بزرگ وارش امام حسین (علیه السلام) و مادر والا مقامش حضرت رباب (سلام الله علیها) دختر امر القیس کلبی است. این رباب همان زنی است که حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) دربارهاش فرمود:
بعضی هم ولادت آن حضرت را در هشتم یا نهم ماه رجب ثبت کرده اند. عدهای او را صغیر(2) و بعضی مثل یعقوبی میگوید: قد وَلَدَ له فی تلک الساعة فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه(3) «بچه در آن ساعت به دنیا آمد پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت» بعضی نیز مانند محمدبن سعد (م 230هـ) و ذهبی از پسری سه ساله برای امام حسین (علیه السلام) سخن به میان آوردهاند که او را با تیری شهید کردهاند.(4)
پدر بزرگ وارش امام حسین (علیه السلام) و مادر والا مقامش حضرت رباب (سلام الله علیها) دختر امر القیس کلبی است. این رباب همان زنی است که حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) دربارهاش فرمود:
لعمرک اننی لاحب داراً تکون بها سکینه والرباب
احبهما وابخل جل مالی ولیس لعتاب عندی عتاب(5)
احبهما وابخل جل مالی ولیس لعتاب عندی عتاب(5)
به جای تو، که من به راستی دوست دارم خانهای که در آن سکینه و رباب (نام) باشد.
من این دو را دوست دارم و مال خودم را در راهشان بذل میکنم و سرزنش هم در این باره بر من نیست.
شهادت
درباره چگونگی شهادت طفل شیرخوار نیز منابع اولیه شهادت او را در آغوش یا در دامان حضرت ذکر کردهاند.
یعقوبی نوشته است: در این حال حضرت سوار اسب خویش بود که نوزادی را که در همان ساعت برای او تولد یافته بود بدست وی دادند. پس در گوش او اذان گفت و کام او را برمیداشت که ناگهان تیری در گلوی کودک نشست و او را سر برید. امام حسین (علیه السلام) تیر را از گلوی کودک کشید و او را به خونش آغشته ساخت و گفت:
ابیمخنف میگوید: در حالی که حسین (علیه السلام) نشسته بود فرزند کوچکش را نزدش آوردند. عبدالله بن حسین بود، حضرت او را در دامن خویش نشاند. در همان حال که در دامنش بود شخصی از بنیاسد به نام حرملة بن کاهل یا هانی بن ثبیت حضرمی تیری بسویش پرتاب کرده گلویش را برید. حسین (علیه السلام) خونش را گرفت و وقتی کف دستش پر شد خون را روی زمین ریخت و گفت پروردگارا اگر نصرت آسمانیت را از ما برداشتهای آن را مقدمه خیر قرار بده و انتقاممان را از این گروه ظالم بگیر.(8)
ابوالفرج اصفهانی میگوید: حضرت خون را بسوی آسمان پاشید و قطرهای از آن بر زمین نریخت.(9)
سید بن طاووس گوید: زینب خواهر امام حسین (علیه السلام) کودک را بیرون آورد و گفت، برادرم این کودک تو است که سه روز آب نخورده پس جرعهای آب برایش بخواه. امام (علیه السلام) او را روی دست گرفت و فرمود: ای مردم! شما پیروان و خانوادهام را کشتید و فقط این طفل شیرخوار باقی مانده است که به خاطر تشنگی لَه لَه میزند! پس جرعهای از آب به او بنوشانید. حضرت در حال سخن گفتن با آنها بود که مردی از لشکر کفر تیری انداخت و کودک را ذبح کرد.(10)
در نقل دیگر سید ابن طاووس میگوید: حضرت جلوی خیمه آمد و به زینب(سلام الله علیها) فرمود:
حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود: او را بگیر! سپس دو دست خود را زیرگلوی او گرفت تا از خون پر شد و آن را به آسمان پاشید و فرمود:
«هَون علیَّ ما نَزَل بی انه بعین الله»
«همه این مصائب بر من آسان است زیرا خداوند میبیند».
امام باقر (علیه السلام) میفرمایند:
قطرهای از آن خون به زمین بازنگشت.(11)
خورازمی میگوید: و حضرت با غلاف شمشیر گودالی کوچک برای آن کودک بکند. آنگاه بر جنازه خونآلودش نماز گذارد و او را دفن کرد.(12)
سبط بن جوزی میگوید: بعد از شهادت طفل امام حسین (علیه السلام) شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را تا یاری کنند بر ما پس کشتند ما را، پس ندایی از آسمان آمد که ای حسین (علیه السلام) او را رها کن، چرا که برای او شیر دهندهای در بهشت است.(13)
پی نوشت ها:
1- اعلام الوری،ج2،ص91. مناقب ابن شهر آشوب،ج4،ص379. زاد المعاد،ص20. فیض العلام،ص299. مصباح کفعمی،ج2،ص599. مصباح المتهجد،ص741. بحار الانوار،ج50،ص14و7.
2- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 94.
3- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245.
4- محمدبن سعد. ترجمه الحسین و مقتله ، ص 182. شمس الدین ذهبی، سید اعلام النبلاء، ج3، ص 302.
5- ابوالفرج اصفهنی، مقاتل الطالبین، ص 95 – 94. الکامل فی التاریخ ج 11، ص 209. محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 5، ص 468.
6- شیخ رضا جعفری
7- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245- شیخ مفید ارشاد، ج 2ع ص 108.
8- طبری، ج 5، ص 448- مقتل ابیمختف، تحقیق استاد محمد هادی یوسفی غروی- ترجمه وتدوین جواد سلیمانی.
9- مقاتل الطالبین، ص 95.
10- لهوف، سید بن طاووس.
11- همان، ص 69.
12- مقتل خوارزمی، ج 2، ص 32.
13- سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص 252.
14- مرحوم نير تبريزي، آتشكده، ص 39.
15- ثارالله، حسين عندليب، پاورقی ص 257.
16- لاله اي از ملكوت، شرح حال مرحوم مجتهدي، ص 173.
من این دو را دوست دارم و مال خودم را در راهشان بذل میکنم و سرزنش هم در این باره بر من نیست.
تو را من مىشناسم بى قرینى
سوار كوچك نیزه نشینى
میان آیه هاى سوره فجر
تو هم كوتاه و هم كوچكترینى
بگوید با زبان سرخ خونت
تو هم دلواپس فرداى دینى
به چشمان زمینى، آفتابى
به چشم آسمان، ماه زمینى
دلم را بین دست تو سپردم
تو هم مانند جدّ خود امینى
بسوزان، آب كن، از نو بریزم
یقین دارم تو هم مى آفرینى(6)
سوار كوچك نیزه نشینى
میان آیه هاى سوره فجر
تو هم كوتاه و هم كوچكترینى
بگوید با زبان سرخ خونت
تو هم دلواپس فرداى دینى
به چشمان زمینى، آفتابى
به چشم آسمان، ماه زمینى
دلم را بین دست تو سپردم
تو هم مانند جدّ خود امینى
بسوزان، آب كن، از نو بریزم
یقین دارم تو هم مى آفرینى(6)
شهادت
درباره چگونگی شهادت طفل شیرخوار نیز منابع اولیه شهادت او را در آغوش یا در دامان حضرت ذکر کردهاند.
یعقوبی نوشته است: در این حال حضرت سوار اسب خویش بود که نوزادی را که در همان ساعت برای او تولد یافته بود بدست وی دادند. پس در گوش او اذان گفت و کام او را برمیداشت که ناگهان تیری در گلوی کودک نشست و او را سر برید. امام حسین (علیه السلام) تیر را از گلوی کودک کشید و او را به خونش آغشته ساخت و گفت:
«والله لانت اکرم علی الله من الناقه ولمحمد اکرم علی الله من الصالح»
«بخدا سوگند که تو از ناقه صالح نزد خدا گرامیتر هستی و محمد (ص) هم از صالح (علیه السلام) گرامیتر است سپس آمد و او را پهلوی فرزندان و برادرزادگان خود نهاد.»(7)
ابیمخنف میگوید: در حالی که حسین (علیه السلام) نشسته بود فرزند کوچکش را نزدش آوردند. عبدالله بن حسین بود، حضرت او را در دامن خویش نشاند. در همان حال که در دامنش بود شخصی از بنیاسد به نام حرملة بن کاهل یا هانی بن ثبیت حضرمی تیری بسویش پرتاب کرده گلویش را برید. حسین (علیه السلام) خونش را گرفت و وقتی کف دستش پر شد خون را روی زمین ریخت و گفت پروردگارا اگر نصرت آسمانیت را از ما برداشتهای آن را مقدمه خیر قرار بده و انتقاممان را از این گروه ظالم بگیر.(8)
ابوالفرج اصفهانی میگوید: حضرت خون را بسوی آسمان پاشید و قطرهای از آن بر زمین نریخت.(9)
سید بن طاووس گوید: زینب خواهر امام حسین (علیه السلام) کودک را بیرون آورد و گفت، برادرم این کودک تو است که سه روز آب نخورده پس جرعهای آب برایش بخواه. امام (علیه السلام) او را روی دست گرفت و فرمود: ای مردم! شما پیروان و خانوادهام را کشتید و فقط این طفل شیرخوار باقی مانده است که به خاطر تشنگی لَه لَه میزند! پس جرعهای از آب به او بنوشانید. حضرت در حال سخن گفتن با آنها بود که مردی از لشکر کفر تیری انداخت و کودک را ذبح کرد.(10)
در نقل دیگر سید ابن طاووس میگوید: حضرت جلوی خیمه آمد و به زینب(سلام الله علیها) فرمود:
«ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه»
«طفل کوچک مرا بیاور تا با او وداع کنم پس آن کودک را بروی دست گرفت و خواست او را ببوسد که حرملة بن کاهل اسدی تیری پرتاب کرد و به گلوی کودک خورد».
حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود: او را بگیر! سپس دو دست خود را زیرگلوی او گرفت تا از خون پر شد و آن را به آسمان پاشید و فرمود:
«هَون علیَّ ما نَزَل بی انه بعین الله»
«همه این مصائب بر من آسان است زیرا خداوند میبیند».
امام باقر (علیه السلام) میفرمایند:
قطرهای از آن خون به زمین بازنگشت.(11)
خورازمی میگوید: و حضرت با غلاف شمشیر گودالی کوچک برای آن کودک بکند. آنگاه بر جنازه خونآلودش نماز گذارد و او را دفن کرد.(12)
سبط بن جوزی میگوید: بعد از شهادت طفل امام حسین (علیه السلام) شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را تا یاری کنند بر ما پس کشتند ما را، پس ندایی از آسمان آمد که ای حسین (علیه السلام) او را رها کن، چرا که برای او شیر دهندهای در بهشت است.(13)
پس ندا آمد بدو كاي شهريار * اين رضيع خويش بر ما واگذار
تا دهيمش شير از پستان حور * خوش بخوابانيمش اندر مهد نور(14)
تا دهيمش شير از پستان حور * خوش بخوابانيمش اندر مهد نور(14)
مقام حضرت علی اصغر(علیه السلام)
مرحوم آيت الله آخوند همداني مي فرمود: مرحوم مهاجراني [ميرزا حسن مهاجراني همداني، شاعر اهل بيت (علیهم السلام)] را در خواب ديدم در محل بسيار عالي و باغستان مفصلي به سر مي برد و به من گفت: اين مقام را حضرت علي اصغر(علیه السلام ) به من عنايت فرموده است.(15)
مرحوم شيخ جعفر مجتهدي آن عارف بالله و عاشق اهل بيت مي فرمود: هر چه كه دارم و به هر كجا كه رسيده ام از ناحيه حضرت علي اصغر(علیه السلام ) و توسل به ايشان بوده است.(16)
مرحوم شيخ جعفر مجتهدي آن عارف بالله و عاشق اهل بيت مي فرمود: هر چه كه دارم و به هر كجا كه رسيده ام از ناحيه حضرت علي اصغر(علیه السلام ) و توسل به ايشان بوده است.(16)
پی نوشت ها:
1- اعلام الوری،ج2،ص91. مناقب ابن شهر آشوب،ج4،ص379. زاد المعاد،ص20. فیض العلام،ص299. مصباح کفعمی،ج2،ص599. مصباح المتهجد،ص741. بحار الانوار،ج50،ص14و7.
2- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 94.
3- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245.
4- محمدبن سعد. ترجمه الحسین و مقتله ، ص 182. شمس الدین ذهبی، سید اعلام النبلاء، ج3، ص 302.
5- ابوالفرج اصفهنی، مقاتل الطالبین، ص 95 – 94. الکامل فی التاریخ ج 11، ص 209. محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 5، ص 468.
6- شیخ رضا جعفری
7- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245- شیخ مفید ارشاد، ج 2ع ص 108.
8- طبری، ج 5، ص 448- مقتل ابیمختف، تحقیق استاد محمد هادی یوسفی غروی- ترجمه وتدوین جواد سلیمانی.
9- مقاتل الطالبین، ص 95.
10- لهوف، سید بن طاووس.
11- همان، ص 69.
12- مقتل خوارزمی، ج 2، ص 32.
13- سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص 252.
14- مرحوم نير تبريزي، آتشكده، ص 39.
15- ثارالله، حسين عندليب، پاورقی ص 257.
16- لاله اي از ملكوت، شرح حال مرحوم مجتهدي، ص 173.