به گزارش مشرق، عبدالعزیز، بنیانگذار سومین دوره رژیم آلسعود بر این باور بود که تا زمانی که پسرانش در قید حیاتاند، هیچکدام از نوادگان حق دستیابی به کرسی سلطنت را ندارند، این به صراحت وصیت عبدالعزیز به فرزندان خود بود اما حکم جدید ملک سلمان بن عبدالعزیز، بهنوعی ناقض وصیت پدر بنیانگذار است.
وی که پس از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز به قدرت رسید، در اولین اقدام قدرت را به خاندان با نفوذ سدیریها بازگرداند اما خواسته عبدالله مشکلی اساسی در این مسیر ایجاد میکرد: «مقرن، برادر ناتنی سلمان توسط عبدالله به عنوان جانشین ولیعهد تعیین شده بود و دستکم در ابتدای کار چارهای جز آن نبود که مقرن ولیعهد سلمان بماند.»
احتمال اینکه مقرن ۶۷ ساله که مادرش یک کنیز یمنی بوده، هنگام مرگ سلمان زنده باشد کم نیست و اگر مقرن بهواقع ولیعهد باقی میماند، آن هم در حالی که از جمله جوانترین پسران عبدالعزیز است و احتمالا بعد از او کسی از پسران توان حکومت نخواهد داشت یا زنده نخواهد بود، امکان آن وجود داشت که قدرت از خاندان سدیریها رخت بربندد و شاخه مقرنی ادامه دهنده مسیر سومین حکومت آلسعود باشد.
با احکام جدید، مقرن حذف شد و محمد بن نایف، چهره قدرتمند سعودی جای او را گرفت اما سوال اینجاست که آیا محمد بن نایف نمیتواند قربانی بعدی سلمان باشد؟ بننایف، تنها ۵۸ سال دارد و احتمالا در هنگامه مرگ سلمان بیش از هشتاد ساله، زنده خواهد بود، پس خود میتواند برای خود ولیعهد تعیین کند. در چنین شرایطی، تعیین جانشین ولیعهد برای محمد بن نایف چه معنایی میتواند داشته باشد؟
جانشین ولیعهد، پسر سلمان است، خوشسیماست و وزارت دفاع را بر عهده دارد و با توجه به این نکته، اکنون شاید بتوان بیشتر به مصرف داخلی جنگ یمن پی برد.
آنچه محمد بن سلمان حدودا ۳۰ ساله برای حکومت کم داشت، «کاریزما» بود. شاه شدن او در مخیله کسی نمیگنجد. برای چنین هدفی، پسر سلمان باید یک جنگ را مدیریت میکرد، جنگی که در آن خبری از شکست نباشد و کجا بهتر از کشور بحرانزده یمن که واضح بود، در پی حملات هوایی، ابزار لازم برای پاسخگویی را در اختیار ندارد. به همین خاطر، او «عاصفة الحزم» را مدیریت کرد.
محمد بن سلمان موفق شد با حمله ۲۷ روزه به یمن دیده شود و گام اول را برای ایجاد کاریزما در افکار عمومی داخلی و بینالمللی بردارد.
بهنظر میرسد محمد بن نایف، نباید چندان در سمت ولایت عهدی احساس امنیت کند. کسی که وصیت عبدالعزیز را نادیده گرفت، قطعا میتواند حکم قبلی را لغو کند و ششمین پسر خود را بهعنوان ولیعهد منصوب سازد. منتها در اینجا یک تفاوت وجود دارد، محمد بن نایف مقرن نیست، فرزند پدری قدرتمند و بسیار با نفوذ است. نقطه ضعف بزرگش هم این است که پسری ندارد.
به نظر میرسد جنگ یمن برای سعودیها بهشدت مصرف داخلی داشته است، خیلی بیشتر از آن که ادعا میشد ادعاهای مقامات آمریکایی در مذاکرات هستهای، تنها برای مصارف داخلی است. در این میان، زیرساختهای یمن نابود شد تا شاهزاده بیجذبه سعودی، جانشین ولیعهد شود.
وی که پس از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز به قدرت رسید، در اولین اقدام قدرت را به خاندان با نفوذ سدیریها بازگرداند اما خواسته عبدالله مشکلی اساسی در این مسیر ایجاد میکرد: «مقرن، برادر ناتنی سلمان توسط عبدالله به عنوان جانشین ولیعهد تعیین شده بود و دستکم در ابتدای کار چارهای جز آن نبود که مقرن ولیعهد سلمان بماند.»
احتمال اینکه مقرن ۶۷ ساله که مادرش یک کنیز یمنی بوده، هنگام مرگ سلمان زنده باشد کم نیست و اگر مقرن بهواقع ولیعهد باقی میماند، آن هم در حالی که از جمله جوانترین پسران عبدالعزیز است و احتمالا بعد از او کسی از پسران توان حکومت نخواهد داشت یا زنده نخواهد بود، امکان آن وجود داشت که قدرت از خاندان سدیریها رخت بربندد و شاخه مقرنی ادامه دهنده مسیر سومین حکومت آلسعود باشد.
با احکام جدید، مقرن حذف شد و محمد بن نایف، چهره قدرتمند سعودی جای او را گرفت اما سوال اینجاست که آیا محمد بن نایف نمیتواند قربانی بعدی سلمان باشد؟ بننایف، تنها ۵۸ سال دارد و احتمالا در هنگامه مرگ سلمان بیش از هشتاد ساله، زنده خواهد بود، پس خود میتواند برای خود ولیعهد تعیین کند. در چنین شرایطی، تعیین جانشین ولیعهد برای محمد بن نایف چه معنایی میتواند داشته باشد؟
جانشین ولیعهد، پسر سلمان است، خوشسیماست و وزارت دفاع را بر عهده دارد و با توجه به این نکته، اکنون شاید بتوان بیشتر به مصرف داخلی جنگ یمن پی برد.
آنچه محمد بن سلمان حدودا ۳۰ ساله برای حکومت کم داشت، «کاریزما» بود. شاه شدن او در مخیله کسی نمیگنجد. برای چنین هدفی، پسر سلمان باید یک جنگ را مدیریت میکرد، جنگی که در آن خبری از شکست نباشد و کجا بهتر از کشور بحرانزده یمن که واضح بود، در پی حملات هوایی، ابزار لازم برای پاسخگویی را در اختیار ندارد. به همین خاطر، او «عاصفة الحزم» را مدیریت کرد.
محمد بن سلمان موفق شد با حمله ۲۷ روزه به یمن دیده شود و گام اول را برای ایجاد کاریزما در افکار عمومی داخلی و بینالمللی بردارد.
بهنظر میرسد محمد بن نایف، نباید چندان در سمت ولایت عهدی احساس امنیت کند. کسی که وصیت عبدالعزیز را نادیده گرفت، قطعا میتواند حکم قبلی را لغو کند و ششمین پسر خود را بهعنوان ولیعهد منصوب سازد. منتها در اینجا یک تفاوت وجود دارد، محمد بن نایف مقرن نیست، فرزند پدری قدرتمند و بسیار با نفوذ است. نقطه ضعف بزرگش هم این است که پسری ندارد.
به نظر میرسد جنگ یمن برای سعودیها بهشدت مصرف داخلی داشته است، خیلی بیشتر از آن که ادعا میشد ادعاهای مقامات آمریکایی در مذاکرات هستهای، تنها برای مصارف داخلی است. در این میان، زیرساختهای یمن نابود شد تا شاهزاده بیجذبه سعودی، جانشین ولیعهد شود.