گروه بینالملل مشرق- با نزدیک شدن مذاکرات هستهای میان ایران و 5+1 به مراحل پایانی و بهرغم اعلام رضایت طرفین از توافق صورت گرفته در لوزان سوئیس، اختلافنظرها درباره متن توافق و برداشتهای متفاوت تیمهای مذاکرهکننده از مفاد تفاهم رفتهرفته بیشتر نمایان میشود. روزها و هفتههای آینده نشان خواهد داد این اختلافنظرها واقعی و مشکلساز است و یا صرفاً تلاش برای امتیاز گرفتن هرچه بیشتر در توافق نهایی.
- اختلافات ایران و آمریکا با توافق هستهای تشدید میشود
- نتیجه رسیدن به توافق، تغییر سیاستهای ایران در قابل سوریه است
- اختلاف فکتشیتها، یا ناشی از برداشت متفاوت است یا تلاش برای امتیازگیری
- اظهارات ایرانیها باعث میشود واشنگتن به مقامات این کشور بیاعتماد شود
- مذاکرات هستهای شاید بهانهای برای مذاکره میان ایران و آمریکا باشد"سوزان مالونی" کارشناس مسائل ایران در اندیشکده بروکینگز
خبرنگار بینالملل مشرق در خصوص اهداف آمریکا از تلاش برای رسیدن به توافق هستهای با ایران، روند اتفاقات بعد از توافق لوزان و به خصوص فکتشیتهای متفاوت ایران و آمریکا با سوزان مالونی مشاور سابق وزارت خارجه آمریکا و تحلیلگر مسائل ایران در اندیشکده بروکینگز گفتگو کرده است. متن مصاحبه مشرق با این کارشناس مسائل ایران به شرح زیر است.
سؤال:: شما اخیراً در مقالهای نوشتید که توافق هستهای میان آمریکا و ایران تازه آغاز مشکلات میان این دو کشور است. لطفاً توضیح بدهید که چرا فکر میکنید توافق میان دو کشور نمی تواند زمینه ساز روابط بهتر میان آنها باشد؟
من معتقدم اختلافنظرهای عمدهای میان ایران و آمریکا وجود دارد که حتی در صورت توافق هستهای هم باقی میماند و به سرعت از بین نمیرود، بلکه این اختلافنظرها در صورت توافق بر سر مسئله هستهای تشدید هم خواهد شد. دلیل تشدید اختلافات این است که بعد از رسیدن به توافق، از یک طرف آمریکاییها باید به متحدان خود در منطقه اثبات کنند که سیاستشان درباره خاورمیانه تغییری نکرده است، و از طرف دیگر، دولت ایران باید عناصر داخل کشور را مطمئن کند که توافق هستهای تأثیری بر سیاستهای ایران در خصوص کشورهای دیگری مانند سوریه، یمن و دیگر مسائل منطقهای نخواهد گذاشت.
البته توافق هسته ای امکان بیشتری از قبل در اختیار ایران قرار میدهد و دولت این کشور میتواند از آنها برای گسترش نفوذ خود استفاده کند. بنابراین مسئله اختلافنظرها بسیار فراتر از توافق هستهای است و رسیدن به این توافق همه اختلافات را حل نمیکند. من فکر نمیکنم برقراری ارتباط میان ایران و آمریکا اصولاً امکانپذیر باشد. البته به نفع هر دو طرف است که یک رابطه دائم برقرار شود، اما این رابطه نیازمند تغییراتی اساسی در سیاستهای یکی از این دو کشور است.
سؤال:: شما معتقدید که بهبود روابط میان ایران و آمریکا به هیچ وجه ممکن نیست. درست است؟
در کوتاهمدت چنین تغییراتی ممکن نیست. اوباما معتقد است توافق هستهای باعث خواهد شد تا ایران به دنبال برقراری رابطه دیپلماتیک با بقیه دنیا باشد و به این ترتیب مقامات ایرانی سیاستهایی را اتخاذ کنند که موجب کاهش تنشهای منطقهای با کشورهایی شود که در حال حاضر ایران با آنها رقابت دارد. این تغییرات ممکن است در بلندمدت اتفاق بیفتد، اما در کوتاهمدت بسیار بعید است.
سؤال:: آیا منظور شما این است که آمریکا با توافق هستهای تلاش دارد رفتار ایران را تغییر دهد؟
به نظر من یک سری مسائل وجود دارد که توافق هستهای، به خاطر بهبود وضعیت و موقعیت ایران در دنیا منجر به اتخاذ سیاستهای مسئولانهتر [توسط ایران] درباره آنها میشود، از جمله سوریه و مسائل حقوق بشری درون ایران. آمریکا با توافق به دنبال تغییر در سیاستهای هستهای ایران است، اما بقیه تغییرات بیشتر به دنبال توافق میآید نه اینکه آمریکا برنامه خاصی برای آنها داشته باشد.
آمریکا با توافق هستهای نهایتاً به دنبال تغییر سیاستهای ایران است
سؤال:: بسیاری از کارشناسان معتقدند دلیل اینکه اوباما ایران را اولویت سیاست خارجی خود قرار داده است، باز کردن راه برای همحزبیهای خود در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده آمریکاست. شما فکر میکنید دلیل نیاز اوباما به توافق هستهای با ایران چیست؟
آنچه اوباما از ابتدای ریاستجمهوری خود و حتی قبل از انتخاب شدن باور داشت این بود که برنامه هستهای ایران مسئلهای است که نهایتاً حلشدنی است. همچنین میدانست که راهحل مسئله این است که دو طرف دور یک میز بنشینند و با هم بحثهای عاقلانه کنند تا مسئله به گونهای حل شود که به نفع هر دو طرف باشد. در این مسیر هم پیشرفت خوبی صورت گرفته است.
این در حالی است که در بقیه مسائل منطقهای، راهحلی مشخص هنوز وجود ندارد که همه طرفها درباره آن توافق داشته باشند و بتوان حول محور آن همه بازیگران را دور یک میز نشاند. اما از ابتدای مسئله هستهای ایران همه میدانستند که راهحلی قابل دستیابی وجود دارد که بر اساس آن، همه طرفها به اهداف خود برسند و ایران هم برنامه صلحآمیز هستهای داشته باشد.
من هم معتقدم این راهحل وجود دارد و امیدوارم بتوانیم به آن دست پیدا کنیم. اوباما هم به همین دلیل سرمایهگذاری زیادی روی این مسئله کرده است، چون میداند یک راهحل منطقی وجود دارد. به خصوص بعد از انتخاب روحانی در ایران، دولت اوباما میدانست که فرصتی برای رسیدن به توافق ایجاد شده است.
سؤال:: آمریکا با مسائل زیادی مواجه است و از جمله این مسائل، چین است. آیا فکر نمیکنید آمریکا به دنبال توافق با ایران است تا بتواند برای حل بقیه مسائل منطقهای و بینالمللی، متحدی به نام ایران هم داشته باشد و به این ترتیب بتواند تمرکز خود را به چین معطوف کند؟
نه. من فکر نمیکنم آمریکا بتواند یا بخواهد تمرکز خود را از خاورمیانه بردارد. همچنین فکر نمیکنم دولت اوباما قصد داشته باشد منافع خود را در منطقه رها کند. به عنوان مثال و از جمله کارهایی که آمریکا به عنوان یک ابرقدرت وظیفه دارد انجام بدهد، این است که از جریان آزاد انرژی در خاورمیانه و صادرات آن به دیگر نقاط دنیا مطمئن شود.
سؤال:: یکی از نگرانیهای مقامات دولت و رهبر ایران این است که ما نمیتوانیم به حرفهایی که آمریکاییها میزنند اعتماد کنیم. مثلاً آنچه در فکتشیت آمریکایی آمده و در صحبتهای اوباما و جان کری مطرح میشود با آنچه ایرانیها بر سر آن توافق کردهاند، متفاوت است. روحانی و ظریف هم این مسئله را گفتهاند. لطفاً توضیح بدهید که چرا چنین اتفاقی میافتد.
من هم نمیتوانم این مسئله را کاملاً توضیح بدهم. برای خود من هم جالب بود که بلافاصله پس از گفتگوها، فکتشیتهای ایرانی و آمریکایی با هم متفاوت بود، اما آنچه باید گفت این است که مسلماً پیشرفتهای زیادی در مذاکرات صورت گرفته است و هر دو طرف با برداشتهایی جلسات مذاکرات را ترک کردهاند که میدانند برای قطعی شدنشان باید همه طرفها درباره آنها به توافق برسند.
طرفهای ایرانی و آمریکایی هر کدام فکتشیتی متفاوت از توافق لوزان ارائه دادند
مسئله ممکن است این باشد که برداشتهای متفاوتی از صحبتها در دو طرف شکل گرفته است و یا این باشد که دو طرف میخواهند به عناصر داخلی کشور خود اطمینان بدهند که درباره مسائل مهم، کوتاه نیامدهاند و به اهداف خود رسیدهاند. اگر نظر من را بخواهید، درباره این صحبتها نباید نگران بود، چون روش رسیدن به همه توافقات همین است. ضمناً مسئله اعتماد به صحبتهای مقامات آمریکایی هم به عقیده من، مشابه آن در واشنگتن نیز وجود دارد به خصوص با توجه به اظهاراتی که مقامات ایرانی بعد از رسیدن به توافق مطرح کردهاند.
به هر حال به نظر من گفتگوهای هسته ای بهانه ای برای دو طرف است برای مذاکره با هم البته هنوز نمی توانیم دقیق بگوییم که همینگونه است. هنوز نمیدانیم. مطمئناً زمانی که سال 2006 گروه 5+1 ایجاد شد، قصدشان این نبود، اما به هر حال این مسئله الآن باعث شده تا فرصتی ارزشمند ایجاد شود و هسته مرکزی دیپلماتیک همه این کشورها بتواند با هم ارتباط برقرار کند. من امیدوارم اگر یا وقتی این مسئله هستهای خاتمه پیدا کرد، مکانیسمهایی به وجود بیاید که ادامه اینگونه تعاملات را ممکن بکند.