کد خبر 411579
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۸

اين طرح يک فوريتي با چند ماده به صحن علني رفت. ماده يک از تغيير حوزه جغرافيايي انتخابات و تبديل حوزه شهرستاني به استاني سخن مي‎گويد. طبق اصل 62 قانون اساسي نيز تعيين حوزه انتخابيه با مجلس شوراي اسلامي است.

به گزارش مشرق، موضوع استاني شدن انتخابات در هفته گذشته واکنش‎‎هاي فراواني را به‎همراه داشت. براي بررسي اين موضوع با سيدشريف حسيني، نماينده مردم اهواز، حميديه و باوي که هميشه اصرار دارد نماينده مردم خوزستان ناميده شود به گفت‎وگو نشستيم. آنچه مي‎خوانيد ماحصل گفت‎وگوي ما با ايشان است. البته ذکر اين نکته ضروري است که آقاي اسماعيل جليلي، نماينده مردم مسجد سليمان و آقاي جهانگيرزاده، نماينده مردم اروميه نيز قرار بود به‎عنوان مخالف طرح استاني شدن انتخابات در ميزگرد ما حاضر باشند که با وجود هماهنگي‎‎هاي صورت‌گرفته در نهايت خلف وعده کردند!

اگر موافق هستيد در ابتدا تحليلتان از کليت طرح را ارائه دهيد و سپس به مباحث بعدي بپردازيم.

طرح يک فوريتي «استاني شدن انتخابات» به مجلس ارائه شد و با 133 راي در تاريخ 1394/1/23 تصويب شد. اين طرح بسيار ساده و شفاف است. مبني بر اينکه با توجه به شرايطي که بعد اشاره خواهم کرد، نمايندگان مجلس به اين نتيجه رسيده بودند که ضمن حفظ سهميه شهرستانها، وضعيت انتخابات در مجلس شوراي اسلامي را تغيير دهند و انتخابات استاني شود که افراد شاخص و توانمند به مجلس راه پيدا کنند، ضمن اينکه ارتباط حوزهاي هم بين مردم و نمايندگان از بين نرود.

اين طرح يک فوريتي با چند ماده به صحن علني رفت. ماده يک از تغيير حوزه جغرافيايي انتخابات و تبديل حوزه شهرستاني به استاني سخن ميگويد. طبق اصل 62 قانون اساسي نيز تعيين حوزه انتخابيه با مجلس شوراي اسلامي است. طبق اين قانون، تعداد نمايندگان هر حوزه مثل تعداد نمايندگان در قانون گذشته است و افزايش پيدا نکرده است. امروز اگر شهري مثل خرمشهر يک کرسي در مجلس داشته باشد، همان يک کرسي او در مجلس محفوظ است با اين تفاوت که رقابت بين افرادي است که نامزد انتخاباتي در خرمشهر ميشوند. اما اين رقابت با احراز يکي از اين سه شرط براي کانديداها امکانپذير است:

1. کانديداها متولد خرمشهر باشند.

2. سابقه يک دوره نمايندگي مردم خرمشهر در مجلس را داشته باشند.

3. پنج سال سکونت منتهي به انتخابات در شهر خرمشهر را در کارنامه خود داشته باشند. بنابراين کسي از ميان آنها نماينده خرمشهر ميشود که بيشترين راي را در استان بياورد. مردم خرمشهر ميتوانند به اين کانديدا و ساير کانديداهاي استان خود راي بدهند. همچنين مردم ساير شهرها نيز ميتوانند به شخص مورد نظر از حوزه خودشان و سايرين راي بدهند.

در رسانهها اين ذهنيت وجود دارد که اگر تعداد کرسي‎‎هاي يک شهر در انتخابات 18 نفر است، 18 نفر اول آرا به مجلس راه مييابند. با اين توضيحات، شما اين ذهنيت را رد ميکنيد؟

چنين چيزي اصلا صحت ندارد! سهم شهرستانها در جاي خود محفوظ است و سهم کلانشهرها نيز در جاي خود. طرح مبني بر اين است که نامزد انتخاباتي در حوزه انتخاباتي فعلي، کرسي خود را دارد. فقط رقابت بين اين افراد با شرايط ذکر شده است. فردي نماينده شهرش ميشود که بيشترين راي در استان را داشته باشد.

يعني ممکن است فردي نماينده شود که راي وي در استان بالاتر بوده اما در شهر خود راي سوم را داشته است؟

بله، اما يک حداقل 15 درصدي درباره اين راي نيز وجود دارد. کانديداي منتخب بايد حداقل 15 درصدي از آراي ماخوذه در شهر خود را داشته باشد. رقابت بين آنهايي خواهد بود که اين 15 درصد را واجد باشند. کانديدايي که اين 15 درصد را نداشته باشد از گردونه رقابتها حذف خواهد شد.

چيزي شبيه يک انتخابات دو مرحلهاي؟! درصدي که در حال حاضر 25 درصد است؟

بله، اما فرآيند اجراي انتخابات در يک مرحله است. البته ما پيشنهاداتي در جزئيات داريم که اين درصد را تا 25 درصد نيز افزايش ميدهد. يعني اگر من 10 درصد راي اهواز و 90 درصد راي استان خوزستان را داشته باشم، انتخاب نخواهم شد!

موضوع بعدي اين است که ما با اين کار هزينه‎‎هاي انتخابات دو مرحلهاي را کاهش ميدهيم. دو مرحلهاي بودن انتخابات بر دولت هزينه تحميل ميکند و در نتيجه اصل هفتاد و پنجي نخواهد بود. اين اصل ميگويد که بايد هزينههاي دولت را کاهش داد.

اگر بهخاطر داشته باشيد، رهبري در سفرشان به کرمانشاه از پارلماني شدن نظام سخن به ميان آوردند. بسياري از صاحبان نظر اين استاني شدن انتخابات را حرکت نظام بهسـوي پارلمانتاريســـم ميدانند. شما در اينباره چه نظري داريد؟

حضرت آقا در سفرشان به کرمانشاه اشارهاي به آينده نزديک نداشتند. دليل آن هم نداشتن زيرساخت‎‎هاي اين بحث در فضاي فعلي کشور است. يکي از اين زيرساختها همين انتخابات استاني است! انتخابات استاني کمک ميکند که ما بهسمتي برويم که شرايط موجود را تغيير دهيم. وقتي قانونيترين فرد نظام ما بعد از چند سال به اين ميرسد که ميتوان به اين مدل فکر کرد، ما بايد زيرساخت‎‎هاي آن را آماده کنيم.

در حال حاضر ميتوان با اين طرح، توانمندي و شاخص بودن چهره‎‎هاي حاضر در مجلس را افزايش داد. به اين صورت که وقتي ما در يک استان ميخواهيم نماينده انتخاب کنيم، افراد در حوزه‎‎هاي انتخابيه با هم رقابت ميکنند. بسياري از افراد که شهرهاي کوچک را براي خودشان بسيار کوچک ميدانند رغبت به آمدن و نماينده شدن پيدا ميکنند. دوم اينکه مردم به شاخصها راي خواهند داد. يعني اگر شخصي که داراي يک طايفه بزرگ در يک شهر است، با اين پشتوانه در شهر نماينده ميشود، ديگر نميتواند در استان نماينده شود. پس اين طرح انتخاب‎‎هاي قومي را کمرنگ ميکند. ديگر فردي با يک پشتوانه فاميلي نميتواند به نمايندگي برسد. شما ميدانيد که ما در مجلس نمايندگاني با راي 12 و 16 هزار راي نيز داريم! رايي که تنها داشتن يک طايفه بزرگ براي احراز آن کفايت ميکند. پس يکي از تبعات اين طرح افزايش سطح نمايندگان و در ادامه آن افزايش کارآمدي مجلس است.

موضوع دوم وضعيت فعلي استانهاست. وقتي شما وارد مراکز استانها ميشويد، امکانات آنها کاملا به چشم ميآيد. اما بهمحض اينکه از مراکز استانها خارج ميشويد ميبينيد که بيکاري، نبودن امکانات و بهنوعي تجميع امکانات در شهرهاي بزرگ بسيار محسوس است. مثلا سرمايهگذار انگيزه دارد که کلانشهري مثل اهواز سرمايهگذاري کند. سه نماينده اهواز نيز بهدنبال اين هستند که اين سرمايهگذار در اهواز سرمايهگذاري کند و هيچ تعهدي هم به شهرهاي ديگر نداريم! سرانجام اين وضعيت چيست؟! در استان خوزستان 90 درصد صنايع در اهواز متمرکز شده و 450 هزار نفر در اين شهر به حاشيهنشين تبديل شدهاند. شهرهاي ديگر بهدليل نداشتن بخش صنعتي، اشتغال ندارند و حاشيهنشيني در اهواز روزبهروز بيشتر ميشود. اين معادله را ميتوان در اصفهان، شيراز و تبريز هم تعريف کرد. اما اگر من از دورترين نقاط استان راي داشته باشم و بهعنوان نماينده آنها محسوب شوم، مطمئنا نسبت به تعهد خودم در قبال آنها نيز توجه خواهم کرد و نگاهم تنها متمايل به اهواز نخواهد بود.

نکتهاي که در اينجا قابل توجه است، امکان پايينتر رايآوري يک نماينده از شهرستان‎‎هاي حاشيهاي خوزستان به نسبت مرکز استان، مثل اهواز است. آيا اين درصدبنديها و ائتلافات اين مورد را تقويت نکرده است؟

نمايندگان تهران و فيروزکوه را در نظر بگيريد. نمايندگان تهران و فيروزکوه با هم رقابت نميکنند. اما مردمي که در اين دو شهر هستند، ميتوانند به کانديداهاي يکديگر راي بدهند. فردي که در فيروزکوه کانديدا شده است، بايد براي تهرانيها شاخص و بزرگ باشد که در تهران راي داشته باشد؛ فردي که بيشتر اهل ايدهپردازي و نگاه تخصصي بوده است. وقتي اينها راي آوردند، نمايندگان هر دو شهر نميتوانند بگويند که امور آن شهر ديگر به من مربوط نيست. بلکه خود را مرهون راي آن شهر ديگر ميدانند و خدمات خود را به مردم آن شهر تسري ميدهند. نمايندگان شهرهاي کوچک در اين طرح ميتوانند در تعامل با نمايندگان شهرهاي بزرگ، کارهاي خود را بهتر پيش ببرند. البته اگر نمايندگان شهرهاي بزرگ به امور ديگر شهر بيتوجهي کنند، اين امر در انتخابات بعدي تاثير بهسزايي خواهد داشت.

عنوان اين نماينده به چه صورت ميشود؟ شما در حال حاضر نماينده اهواز، حميديه و باوي هستيد، در دوره بعدي نماينده چه شهري هستيد؟

نماينده استان خوزستان! البته بنده از روز اولي که به مجلس آمدم، حتي در نطقهايم هم از دوستان خواهش کردم که مرا نماينده استان خوزستان بنامند زيرا نگاه کلي به استان داشته و دارم. تفاوت اينکه نگاه شما جزئي و کلي باشد در اين است که شما خودتان را محدود ميکنيد! براي ما فرقي ندارد که بيکاري در شمال خوزستان است يا در شرق. در نهايت ما نمايندگان استان خوزستان هستيم؛ بهعنوان مثال نماينده استان خوزستان از حوزه انتخابيه بهبهان!

در حاشيه اين طرح بحثي درباره احزاب وجود دارد. اين نکته که اين طرح موجب تقويت احزاب ميشود و اين خوب است. از سوي ديگر نيز اين طرح مانع از ورود افراد جديد و تازه و بدون پشتوانه حزبي به انتخابات ميشود. چيزي شبيه انتخابات آمريکا که در آن هيچ فرد تازه و کوچکي نميتواند وارد رقابت‎‎ها شود. رئيسجمهور يا دموکرات است يا جمهوريخواه! در همين راستا قابل پيشبيني است که ما در اسفندماه ليست انتخاباتي خواهيم داشت. برآيند شما از اين مسئله چيست؟

ما براي حل اين مشکل اين راه را پيشبيني کرديم؛ در کنار احزاب، ائتلاف‎‎هاي اشخاص نيز قابل پيشبيني است. ما در جزئيات اجازه داديم که ائتلافات اشخاص نيز در انتخابات پا بگيرند و حتي بعد از انتخابات نيز حفظ شوند.

يعني راي ليستي در دست اجراست؟ رايشماري هم به همين صورت است؟

راي ليستي در دست اجراست. اما براي کانديداهاي مستقل نيز پيشبيني‎‎هايي شده است. مثلا يک کانديداي مستقل وجود دارد که اصلا هم به حزبي اعتقاد ندارد و نميخواهد در هيچ حزبي شناسنامهدار شود و در دستهبنديها جايي داشته باشد. اين فرد ميتواند تشکيل ائتلاف دهد. به اين صورت که از دو نفر تا تعداد کرسي‎‎هايي که براي آن حوزه انتخابيه در نظر گرفته شده است، ميتوانند اعضاي ائتلاف باشند. اين افراد ميتوانند در کنار هم بهعنوان يک ليست و يک نام در انتخابات شرکت کنند. رايشماري هم بهصورت ليستي در اين انتخابات صورت ميپذيرد. يکي از بندهاي اين طرح اين است که با شرايط ذکر شده هر انتخابکننده در استان ميتواند بهعنوان يک فهرست، به داوطلب يا داوطلبان مورد نظر خويش از ليست‎‎هاي مختلف راي دهد. آرايي که بهعنوان يک ليست داده شود، به حساب تمام اعضاي آن ليست گذاشته ميشود. دليل آن هم اين است که شخص در رايدهي راحتتر باشد. براي شمارش آرا نيز راحتتر است.

در برخي از استانها مثل تهران که نامزدها بالاي 30 نفر هستند، براي نوشتن نام کانديداها اين نوع رايدهي به شناخت و شرايط شمارش آرا کمک ميکند.

اين شيوه چه تاثيري در شناخت دارد؟ حتي بهزعممن ميتواند در شهرهاي کوچک در شناخت رايدهندگان، واهمه وارد کند. تعدد کانديداها ميتواند افراد را از راي دادن موثر و اميدواري به نتيجه دادن رايشان، باز دارد!

يک شخص در استان خودش بهدنبال اين است که بين نمايندگانش اتحاد وجود داشته باشد.

من يک کار آماري در مورد مجالس انجام دادهام. تعداد زيادي مجتهد، دکتراي تخصصي و افراد اينچنيني عضو مجلس اول بودند؛ افرادي که در سطوح بالا بودند. هرچه در تاريخ انقلاب جلو آمديم، مجلس از اين حيث ضعيف شد اما در شرايط فعلي فضاي متفاوتي را ميبينيم. بار رجليت نمايندگان در مجالس اخير کاهش پيدا کرده است. آيا اين طرح به اين مسئله کمک ميکند؟

من نطق‎‎هاي تمام نمايندگان از مجالس مختلف را مطالعه کردهام. واقعا مجلس اول افرادي را داشت که سطح کيفي آنها بسيار بالا بود. مردم براساس شناخت افراد به آن راي دادند. ما در استاني شدن بهدنبال همين هستيم. مردم با شناخت، افراد شاخص و شناخته شده را انتخاب کنند. يعني ما در تهران بهدنبال اين هستيم که افرادي که کنار هستند، برگردند و به استانشان کمک کنند. خيلي چهره‎‎هاي شاخصي داريم که اگر انتخابات استاني شود، برميگردند و در انتخابات حاضر ميشوند و به استان و کشورشان خدمت ميکنند. انتخابات استاني سطح را بالاتر ميبرد به اين دليل که مردم يک استان از افراد شاخص يک حوزه شناخت دارند و در نتيجه به آنها راي ميدهند. 

يکي از انتقادات نه چندان واقعي در رابطه با اين طرح، در فضاي عمومي و رسانهاي کشور مطرح است. آن هم اينکه اگر اين طرح مفيد است، اصلا بياييد و انتخابات را در سطح ملي يا کشوري برگزار کنيم و دقيقا همين متد را در آن سطح پياده کنيم. شما در برابر اين انتقاد چه پاسخي داريد؟

اي کاش سطح اطلاعات همه ما از لحاظ سياسي و شناخت افراد بهجايي ميرسيد که ما مجلسمان را ملي انتخاب ميکرديم، اما وقتي ميخواهيم اين را در اجرا تطبيق دهيم، دچار مشکل ميشويم. اين طرح در اجرا به همان مجلس سناي ملي بازميگردد. البته آن فرمايشي بود اما اگر به اين صورت باشد ما بايد افراد ملي را نماينده کنيم زيرا ما بهدنبال افزايش سطح کيفي مجلس هستيم. ببينيد، در خبرگان رهبري چرا شاخصها شرکت دارند؟ چون استاني است! شما همين خبرگان را شهرستاني کنيد. در درجه اول تعداد کانديداها بسيار افزايش مييابد. بعد از آن، افرادي که راي ميآورند، افرادي هستند که هميشه در ميان مردم هستند. افرادي که در جشنها و مراسمهاي مردمي هستند. اين از لحاظ کيفي روي کارکرد خبرگان تاثير دارد. اين افراد نميتوانند در عين حال افرادي باشند که در حال مطالعه و تمرکز و مداقه هستند. اين کيفيت کار خبرگان را پايين ميآورد. اينگونه است که من معتقدم شرايط اجرايي شدن انتخابات ملي فراهم نيست، ما آرزو داريم اين اتفاق بيفتد!

آيا شما قبول داريد اين سبک برگزاري انتخابات مجلس، شوراهاي اسلامي را تقويت ميکند؟

يکي از دلايلي که من براي حمايت از اين طرح نوشته بودم، همين بود. ما بهصورت پلکاني موضوعاتي را در قانون مطرح کردهايم. شوراي روستا، شوراي شهر، شوراي استان، شوراي شهرستان، نماينده مجلس، خبرگان رهبري، رياستجمهوري و... که انتخاب آن توسط مردم است. اما شوراي شهر را قفل کردهايم و آن را به شوراي شهردار تبديل کردهايم. شوراي شهر به شوراي شهردار تبديل شده و مردم خواستهشان را از نماينده مجلس ميخواهند. نماينده مجلس هم در بسياري موارد به شوراي شهر و شهردار گفته که فلان کار را براي مردم انجام دهيد و سپس آن کار انجام شده است! اين سيکل در پايين دست به هم خورده است. من براي باز شدن جويِ در خانه مردم تماس تلفني دارم! فردي با من تماس گرفت و گفت که جوي در خانه من با مشکل مواجه شده است، من گفتم من که مسئول برزن و شهرداري و شورا نيستم. او در پاسخ به من گفت، پس براي چه به تو راي دادهام؟! پس من حسيني مجبورم يک نفر را از دفترم مامور کنم که اين امور را پيگيري کند. دليل اين کار من هم اين است که اگر به او نه بگويم بايد در آينده پاسخگو باشم، بايد رايم را ببينم، مسائل آينده را ببينم و قس عليهذا.

نبايد نمايندگان وارد مقولاتي شوند که جزو وظايف آنها نيست و در حيطه تخصصي شوراهاست. استاني شدن به اين مسئله کمک ميکند. بايد به اين سمت و سو برويم. وقتي استاني شدن اجرا شد، بايد دنبال ماده 135 و 136 قانون باشيم که مديريت شهري را به شوراهاي شهر واگذار ميکند. يعني آب و فاضلاب، گاز، برق، تلفن و... را شوراي شهر مديريت و پاسخگويي کند.

جلوگيري از تخلفات ديگر، حسن اين طرح است. رايفروشي در همه انتخابات‎‎هاي دنيا وجود دارد. وقتي يک کانديدا ميبيند که نامزد انتخابات پيشين با 90 راي از راهيابي به مجلس باز مانده است، انگيزه رايفروشي در وي پيش ميآيد. اين ارقام براي مثال نيست؛ در آبادان 90 راي، در شادگان 60 راي، در بهبهان 80 راي باعث شد که نامزدي از رفتن به مجلس جا بماند! شوراي نگهبان چقدر نيرو براي نظارت دارد؟ اگر در يک شهر کوچک اين کار ممکن باشد، در استان ممکن نيست. چرايي آن هم به اين دليل است که براي خريد و فروش آرا به انسان‎‎هاي بسيار نزديکي نياز هست که اگر بازداشت هم شدند، اعتراف نکنند. اين مسئله در استان ممکن نيست.

همينطور تاثير افرادي چون فرمانداران و بخشداران در انتخابات کاهش مييابد. با ابطال يک صندوق در استان، يک نامزد جابهجا نميشود، درحاليکه در شهر جابهجا ميشود. حتي انگيزه تاثير در ذهن افراد بهدليل ناتواني در جمعبندي درست از تمام سطح استان، امکانپذير نيست.

با اين طرح از جزيرهاي عمل کردن هم جلوگيري ميشود. اينکه نماينده هر شهر براي خودش کار کند، در استاني شدن بسيار قوي است.

شما بهعنوان فردي که با اين طرح موافق هستيد، آيا معايبي در آن ميبينيد؟

مطمئنا! معايبي در انتقاد از اين طرح مطرح شده که من در اين بخش به آنها و البته پاسخ آنها ميپردازم.

1. گفته شده است نامزدهاي انتخاباتي به کانون‎‎هاي ثروت و قدرت نزديک ميشوند؛ در برابر اين انتقاد بايد گفت که خبرگان بهعنوان يک انتخابات استاني آيا دچار اين مشکل است؟! انتخابات رياستجمهوري که در سطح ملي برگزار ميشود چطور؟!

انتخابات در استان وقتي ليستي ميشود، ظرفيتها در يک سبد مجموع ميشود و سرمايهگذاري ميشود. ضمن اينکه افراد سرمايهگذاري خود را در دو حوزه نگه ميدارند و در نتيجه هزينهها کاهش پيدا ميکند.

2. گفته ميشود اين شيوه انتخابات ارتباط مردم و نمايندگان را کاهش ميدهد؛ چه کاهشي؟! چه نوع ارتباطي را کاهش ميدهد؟! من هم اين را قبول دارم، اما ارتباطات سطح پاييني که وظيفه نمايندگان نيست در اين شيوه انتخابات کاهش مييابد! ضمن اينکه نماينده هر شهر وجود دارد اما به کارهاي بزرگتري ميپردازد. ضمن اينکه مردم اگر کارها و خدمات ما را ببينند، به تلفن نياز ندارند. 

3. نخبگان توانمند غيرسياسي از گردونه رقابت حذف ميشود؛ ما در برابر اين آسيب ائتلاف اشخاص مستقل را تدوين کردهايم. اين افراد ميتوانند در کنار سرليستها و افراد شناختهشده در استان، در ليستشان قرار بگيرند. با اين کار ميتوان افراد جديد را در کنار افراد بزرگ و مطرح بهجامعه معرفي کرد.

4. بحث ديگر کاهش مشارکت مردمي است؛ من در اينباره به تفکر بسياري پرداختم اما متوجه نشدم اين کاهش مشارکت مردمي به چه معناست! من و تعدادي در يک شهر کانديداي انتخابات ميشويم. مردم به اين دليل که مرا همصنف خود ميدانند، به من راي ميدهند. درباره ديگران هم همينطور است. اتفاقا هجوم افراد در انتخابات استاني براي رايآوري کانديداي مورد نظرشان افزايش مييابد. انگيزه حضور در انتخابات و راي دادن به فرد بهعبارت بهتر، بيشتر ميشود. دليل آن هم ارتباطات متفاوتي است که در ميان مردم و نامزدها وجود دارد.

5. بحث ديگر، تقويت مباحث قومي است که در انتقادات به چشم ميخورد؛ شخص کانديدا وقتي در شهر خودش داراي يک قوم اکثريت است، ميتواند منبع اثر بيشتري باشد يا وقتي در سطح استان داراي راي بيشتري است؟!

من فکر ميکنم همه اين موارد شرايطي را ايجاد ميکند که نگاه ما به اين موضوع مثبت باشد. اما سخن نهايي در اينباره را شوراي نگهبان ميزند. ما وظيفه تصويب قانون را داريم و شوراي نگهبان وظيفه تاييد قانون را. براساس شرع مقدس و قانون اساسي بايد قانوني مصوب شود که بهنفع نظام باشد. توضيحات ما ارائه شده و سعي کردهايم که نکاتمان را پيش از به راي گذاشتن شوراي نگهبان به آنها ارائه دهيم. نظر نهايي و صائب براي رد يا تاييد اين مصوبه در اختيار شوراي نگهبان است و ما منتظريم که در اين فرصت دو هفتهاي که براي بازبيني جزئيات در اختيار نمايندگان قرار گرفته، اين طرح به سرانجام برسد.

فضاي کلي مجلس را نسبت به اين طرح چگونه ميبينيد؟

يک فوريت اين طرح با 133 راي، خارج از دستور آوردن آن با 143 راي و کليات آن با 149 راي به تصويب رسيد. اين نشان ميدهد که مجلسيها روي کليات آن بحثي ندارند و جزئيات بايد مورد بحث واقع شود.

منبع: مجله پنجره