به گزارش مشرق، پایگاه خبری الشرق الجدید در مقالهای بهقلم "خالد الهبیشان" نویسنده اردنی با اشاره به طرح آمریکایی ــ صهیونیستی برای تجزیه عراق نوشت: در شرایطی که کمیسیون روابط خارجی در مجلس نمایندگان آمریکا رأی به پروژه تجزیه عراق داده و با کردها و اهل تسنن در این کشور بهعنوان ۲ کشور مجزا از بغداد تعامل میکند، بار دیگر در ذهن عراقیها پروژه غربی و تلاش جهت تقسیم کشور و تحقق طرح جو بایدن معاون باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در تجزیه عراق بر اساس مبانی فرقهای و نژادپرستانه زنده شد.
در همین راستا یک طرح صهیونیستی ۳ دهه پیش از واقعیتهایی سخن میگوید که امروز عراق در آن قرار دارد، این طرح که نشریه کیفونیم در فوریه سال ۱۹۸۲ در قدس اشغالی از سوی یک سازمان جهانی یهودی بهعنوان طرحهای استراتژیک اسرائیل منتشر شد، خواستار تجزیه تمامی کشورهای همسایه فلسطین اشغالی "از نیل تا فرات" بود. این سند در فصل اول خود که مربوط به عراق است، مینویسد: «عراق کشوری مملو از منابع نفتی است که گرچه درگیریهای داخلی در آن وجود دارد، اما این کشور در اولویت درگیری با اسرائیل قرار دارد و تجزیه آن برای اسرائیل مهم به شمار میرود، تجزیه عراق از این منظر حتی از تجزیه سوریه نیز مهمتر است، چرا که عراق در کوتاهمدت خطرناکترین تهدید برای اسرائیل است».
با گذشت ایام و افزایش شدت درگیریها در منطقه و بهویژه عراق که از سوی برنامههای کاری مخفی تغذیه میشود بدون هیچ شکی مشخص است که توطئهای در تمامی ابعاد در دست اجرا است که عراق را تجزیه کند. این توطئه از مدتها پیش به اجرا گذاشته شده و در ترسیم مؤلفههای آن مجموعهای از برنامه ریزان ارشد استراتژیک "صهیونیسم مسیحی" حضور دارند تا پروژههای نسلهای متعدد این گروه در سازمان فریدوم هاوس و ارتباطات آن با روزولت گرفته تا کسینجر و طرحهای برنار لوئیس و جیمی کارتر و برژینسکی و ... را دنبال کنند.
بهعنوان مثال برنار لوئیس از چند دهه پیش یافته های خود را برای اجرای از هم پاشیدن وحدت قانون اساسی در تمامی کشورهای عربی و اسلامی به ویژه عراق به جا گذاشته است. این فرد به دنبال تقسیم کردن هر کدام از این کشورها به مجموعه ای از دولت های کوچک مبتنی بر رویکرد های فرقه ای و دینی و مذهبی شده است. وی این طرح ها را بر اساس نقشه هایی که در آن تجمعات مذهبی و فکری و دینی تقسیم شده است، توضیح می دهد. لوئیس این طرح را به برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان جیمی کارتر تحویل می دهد و وی نیز بر اساس آن جنگ دوم خلیج را آغاز می کند تا آمریکا بتواند مرزهای سایکس -پیکو را مجددا ترسیم نموده و هماهنگی بیشتری بین این مرزها با منافع صهیونیستی - آمریکایی در منطقه ایجاد کند.
نکته قابل توجه اینکه مجلس سنای آمریکا شرط اساسی عقب نشینی نیروهای این کشور از عراق در سال ۲۰۰۷ را تجزیه آن به ۳ کشور کوچک دانست. آنها از مسعود بارزانی خواستند تا همه پرسی را برای تعیین سرنوشت اقلیم کردستان عراق انجام دهد و پایتخت این اقلیم را استان مملو از نفت کرکوک معرفی نماید. این طرح که از سوی آمریکا و برخی گروههای عراقی با استقبال مواجه شد، تنها طرح مبتنی بر تجزیه عراق نبود. بلکه قانون اساسی پل برمر و متحدان عراقی وی نیز حکومت فدرالی در این کشور مبتنی بر ۳ دولت کوچک بر اساس رویکرد های مذهبی را تصویب کرد: شیعیان در جنوب، اهل تسنن در مرکز کشور و کردها در شمال. طرحی که بلافاصله بعد از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ آغاز شد. طرحی که جای تردیدی در آن باقی نمانده و واقعیت های میدانی و تغییر عوامل انسانی در عرصه تمامی این واقعیتها را روشن می کند.
در این راستا مجله آمریکایی تایم در گزارشی مفصل و ۸ صفحه ای که چند روز پیش منتشر کرد، به جزئیات طرح آمریکایی تجزیه عراق به ۳ کشور اشاره کرد که یکی از آن ها در شمال و کردستان عراق ایجاد می شود و دولت دوم مخصوص اهل تسنن است که در مجاورت سوریه شکل می گیرد و دولت سوم متعلق به شیعیان است که در جنوب عراق بر پا می شود و بخش های وسیعی از این کشور را شامل می شود. نکته قابل توجه اینکه مجله تایم که بیشتر دیدگاه های دولت آمریکا را تشریح می کند، در این گزارش از پیوستن مناطق کردنشین در سوریه به دولت کرد عراق استقبال کرده و از پیوستن برخی مناطق سنی نشین در شرق سوریه به دولت سنی عراقی ها استقبال می کند.
این مجله نقشه های مفصلی را منتشر می کند که نحوه توزیع مناطق بین کردها و اهل تسنن و شیعیان را تشریح می کند و بغداد را جزو کشور سنی قرار می دهد. در این طرح کرکوک در دولت کرد قرار دارد؛ اما در مرزهای دولت سنی قرار گرفته است. دولت شیعی نیز در مرزهای جنوبی تا کویت گسترده شده تا راه را بر پیوستن برخی مناطق شیعه نشیبن در شمال شرق عربستان به خود باز بگذارد.
تمامی این جزئیات ثابت میکند که پروژه ای صهیونیستی- آمریکایی با هدف تضعیف عراق و تجزیه و فروپاشی این کشور به عنوان آغازی بر تجزیه و فروپاشی تمامی منطقه عربی کلید خورده است، این موضوع همچنین نشان می دهد هجمه ای که منطقه عربی و تمامی خاورمیانه با آن مواجه شده در راستای تجزیه این منطقه بر اساس پروژه های استعماری صهیونیستی - آمریکایی است.
در پایان توجه به این نکته لازم است که تقابل با تمامی این پروژهها که منطقه و عراق را هدف قرار داده ، مستلزم ایجاد بیداری قومی از سوی تمامی عراقیها و ملیگرایان گوشه و کنار سرزمین های عربی است تا با این پروژه های تجزیه طلبانه که به دنبال تضعیف امت اسلامی و ایجاد دولت صهیونیستی بر روی ویرانه های آن است، مبارزه کنند. دولتی که بر اساس این طرح قرار است از نیل تا فرات را در بر گیرد. در این زمینه ما منتظر موضع گیری های گروه های ملی گرایی عراقی و تمامی جریان های سیاسی جهان عرب در قبال این پروژه هستیم تا ماهیت دوره آینده عراق و منطقه مشخص شود.
در همین راستا یک طرح صهیونیستی ۳ دهه پیش از واقعیتهایی سخن میگوید که امروز عراق در آن قرار دارد، این طرح که نشریه کیفونیم در فوریه سال ۱۹۸۲ در قدس اشغالی از سوی یک سازمان جهانی یهودی بهعنوان طرحهای استراتژیک اسرائیل منتشر شد، خواستار تجزیه تمامی کشورهای همسایه فلسطین اشغالی "از نیل تا فرات" بود. این سند در فصل اول خود که مربوط به عراق است، مینویسد: «عراق کشوری مملو از منابع نفتی است که گرچه درگیریهای داخلی در آن وجود دارد، اما این کشور در اولویت درگیری با اسرائیل قرار دارد و تجزیه آن برای اسرائیل مهم به شمار میرود، تجزیه عراق از این منظر حتی از تجزیه سوریه نیز مهمتر است، چرا که عراق در کوتاهمدت خطرناکترین تهدید برای اسرائیل است».
با گذشت ایام و افزایش شدت درگیریها در منطقه و بهویژه عراق که از سوی برنامههای کاری مخفی تغذیه میشود بدون هیچ شکی مشخص است که توطئهای در تمامی ابعاد در دست اجرا است که عراق را تجزیه کند. این توطئه از مدتها پیش به اجرا گذاشته شده و در ترسیم مؤلفههای آن مجموعهای از برنامه ریزان ارشد استراتژیک "صهیونیسم مسیحی" حضور دارند تا پروژههای نسلهای متعدد این گروه در سازمان فریدوم هاوس و ارتباطات آن با روزولت گرفته تا کسینجر و طرحهای برنار لوئیس و جیمی کارتر و برژینسکی و ... را دنبال کنند.
بهعنوان مثال برنار لوئیس از چند دهه پیش یافته های خود را برای اجرای از هم پاشیدن وحدت قانون اساسی در تمامی کشورهای عربی و اسلامی به ویژه عراق به جا گذاشته است. این فرد به دنبال تقسیم کردن هر کدام از این کشورها به مجموعه ای از دولت های کوچک مبتنی بر رویکرد های فرقه ای و دینی و مذهبی شده است. وی این طرح ها را بر اساس نقشه هایی که در آن تجمعات مذهبی و فکری و دینی تقسیم شده است، توضیح می دهد. لوئیس این طرح را به برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان جیمی کارتر تحویل می دهد و وی نیز بر اساس آن جنگ دوم خلیج را آغاز می کند تا آمریکا بتواند مرزهای سایکس -پیکو را مجددا ترسیم نموده و هماهنگی بیشتری بین این مرزها با منافع صهیونیستی - آمریکایی در منطقه ایجاد کند.
نکته قابل توجه اینکه مجلس سنای آمریکا شرط اساسی عقب نشینی نیروهای این کشور از عراق در سال ۲۰۰۷ را تجزیه آن به ۳ کشور کوچک دانست. آنها از مسعود بارزانی خواستند تا همه پرسی را برای تعیین سرنوشت اقلیم کردستان عراق انجام دهد و پایتخت این اقلیم را استان مملو از نفت کرکوک معرفی نماید. این طرح که از سوی آمریکا و برخی گروههای عراقی با استقبال مواجه شد، تنها طرح مبتنی بر تجزیه عراق نبود. بلکه قانون اساسی پل برمر و متحدان عراقی وی نیز حکومت فدرالی در این کشور مبتنی بر ۳ دولت کوچک بر اساس رویکرد های مذهبی را تصویب کرد: شیعیان در جنوب، اهل تسنن در مرکز کشور و کردها در شمال. طرحی که بلافاصله بعد از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ آغاز شد. طرحی که جای تردیدی در آن باقی نمانده و واقعیت های میدانی و تغییر عوامل انسانی در عرصه تمامی این واقعیتها را روشن می کند.
در این راستا مجله آمریکایی تایم در گزارشی مفصل و ۸ صفحه ای که چند روز پیش منتشر کرد، به جزئیات طرح آمریکایی تجزیه عراق به ۳ کشور اشاره کرد که یکی از آن ها در شمال و کردستان عراق ایجاد می شود و دولت دوم مخصوص اهل تسنن است که در مجاورت سوریه شکل می گیرد و دولت سوم متعلق به شیعیان است که در جنوب عراق بر پا می شود و بخش های وسیعی از این کشور را شامل می شود. نکته قابل توجه اینکه مجله تایم که بیشتر دیدگاه های دولت آمریکا را تشریح می کند، در این گزارش از پیوستن مناطق کردنشین در سوریه به دولت کرد عراق استقبال کرده و از پیوستن برخی مناطق سنی نشین در شرق سوریه به دولت سنی عراقی ها استقبال می کند.
این مجله نقشه های مفصلی را منتشر می کند که نحوه توزیع مناطق بین کردها و اهل تسنن و شیعیان را تشریح می کند و بغداد را جزو کشور سنی قرار می دهد. در این طرح کرکوک در دولت کرد قرار دارد؛ اما در مرزهای دولت سنی قرار گرفته است. دولت شیعی نیز در مرزهای جنوبی تا کویت گسترده شده تا راه را بر پیوستن برخی مناطق شیعه نشیبن در شمال شرق عربستان به خود باز بگذارد.
تمامی این جزئیات ثابت میکند که پروژه ای صهیونیستی- آمریکایی با هدف تضعیف عراق و تجزیه و فروپاشی این کشور به عنوان آغازی بر تجزیه و فروپاشی تمامی منطقه عربی کلید خورده است، این موضوع همچنین نشان می دهد هجمه ای که منطقه عربی و تمامی خاورمیانه با آن مواجه شده در راستای تجزیه این منطقه بر اساس پروژه های استعماری صهیونیستی - آمریکایی است.
در پایان توجه به این نکته لازم است که تقابل با تمامی این پروژهها که منطقه و عراق را هدف قرار داده ، مستلزم ایجاد بیداری قومی از سوی تمامی عراقیها و ملیگرایان گوشه و کنار سرزمین های عربی است تا با این پروژه های تجزیه طلبانه که به دنبال تضعیف امت اسلامی و ایجاد دولت صهیونیستی بر روی ویرانه های آن است، مبارزه کنند. دولتی که بر اساس این طرح قرار است از نیل تا فرات را در بر گیرد. در این زمینه ما منتظر موضع گیری های گروه های ملی گرایی عراقی و تمامی جریان های سیاسی جهان عرب در قبال این پروژه هستیم تا ماهیت دوره آینده عراق و منطقه مشخص شود.