گروه ورزشی مشرق، فوتبال ایران روزهای عجیبی را با کارلوس کی روش تجربه می کند. یک روز دستور می دهند قراردادش لغو شود و به کشورش بازگردد؛ اما به یک باره همه چیز عوض می شود و دستور می رسد که بماند. یک مدیر اقتصادی از کی روش به عنوان مربی تمرین دهنده یاد می کند؛ اما به یک باره نظرها عوض می شود و تبدیل می شود به ستاره بخت فوتبال ما و ...
اینها همه هست؛ اما کمتر پیش آمده که نگاهی دقیق و کارشناسی به حضور مرد پرتغالی صورت گیرد. اینکه نسبت فوتبال ما با کارولس کی روش چیست؟ آیا حضور او به پیشرفت فوتبال ما کمک کرده یا چنین اتفاقی روی نداده است؟ میلیون ها دلار و میلیاردها تومانی که به حساب این مربی واریز شده، چه عایدی برای فوتبال ما داشته است؟ و ... ده ها سوال که تا کنون پاسخی در بر نداشته است و باید بدان ها اندیشید. این گزارش در پی آن است تا نگاهی تحلیلی به این موضوع داشته باشد که آیا با کی روش به آرزوهایمان رسیده ایم یا خیر؛ البته از زوایای مختلف.
ما و یک جام جهانی ایده آل
برای رسیدن به تحلیلی جامع، مرحله اول مروری بر نتایج تیم ملی در دوران حضور کی روش است. تیم ملی با این مربی پرتغالی در جام جهانی کارنامه قابل قبولی را بر جای گذاشت. نحوه بازی شاگردان کارلوس در دو دیدار ابتدایی (آرژانتین و نیجربه) آنقدر درخشان بود که شکست همراه با بازی ضعیف مقابل بوسنی را پوشش دهد. این تیم در این رقابت ها حضور پرفروغی داشت و افکار عمومی نیز از آن راضی بودند. اوج رضایت مندی در بازی مقابل آرژانتین حاصل شد که ملی پوشان در آستانه کسب یک امتیاز، مقهور مسی و حرفه ای گری او شدند.
در ادامه، تیم ملی وارد جام ملت های آسیا شد. اگرچه شروع ما در این بازی ها چندان خوب نبود؛ اما هرچه گذشت، تیم منسجم تر و یکدست تر شد. تا در دیدار برابر عراق که شاهد یک قضاوت عجیب و مشکوک بودیم. تیم ملی که بازی را در دست داشت و به راحتی می توانست از سد عراق بگذرد، در پایان به دلیل 10 نفره شدن، موفق نشد تا مقابل حریف راه به جایی ببرد و حذف شد. البته، شاگردان کی روش در این میدان یک بازی جانانه و غیرتمندانه به نمایش گذاشتند که همین نیز بر میزان محبوبیت سرمربی افزود.
در این رابطه، باید اذعان داشت هرچه از حضور کی روش در فوتبال ایران گذشته، عملکرد فنی وی و تیمش وضعیت بهتری پیدا کرده است. این هم ریشه در نزدیک تر شدن شاگردانش به تفکراتش دارد که ناشی از تاکتیک پذیرتر شدن آنها در مقایسه با گذشته است.
یک مدیر با نمره بالا
مروری بر سال های قبل از حضور کی روش، کارنامه ای سراسر از بی انضباطی در تیم ملی است. به هم ریختگی تیم ملی به جایی رسیده بود که بازیکنان و مربیان ارتباط منفی با هم داشتند. تغییر مدام مربیان کار را به جایی رسانده بود که تیم ملی تبدیل به محله برو بیا شده بود. این اتفاقات کاریزمای مربیان را زیر سوال برده و منجر به تجزیه تیم ملی نیز شده بود. گروه گروه شدن موجب شده بود تا نتوان مدیریت صحیحی بر تیم داشت و هر چه می گذشت نیز بر دامنه این اختلافات و دو دستگی ها افزوده می شد.
اما حضور کارلوس کی روش به یک باره تمام این معادلات را بهم زد. می توان اذعان داشت که وی تنها مربی در فوتبال ایران است که علیه این جریان ایستاد و مبارزه کرد. او نه تنها با بازیکن سالاری مبارزه کرد که ارزش لباس تیم ملی را نیز ارتقا داد و بازتعریفی برای آن انجام داد. این نیز باعث شد تا شاهد یک نظم و دیسیپلین در تیمی باشیم که مانند جزیره ای هزار پاره شده بود. رفتار کی روش در قبال برخی بازیکنان مانند سیدمهدی رحمتی یک آموزش به مربیان ایرانی بود که چگونه باید مقابل این پدیده ایستاد و تسلیم خواست بازیکنان نشد.
شاید بتوان عنوان کرد که یکی از مهمترین دستاوردهای حضور کی روش در فوتبال ایران مقابله با بازیکن سالاری بود.
یک مربی در استانداردهای جهانی
بی شک، کارلوس کی روش یک مربی در طراز اول جهان است که موجب ارتقای چهره تیم ملی نیز شده است. هدایت تیم های پرتغال و رئال مادرید و حضور در منچستر یونایتد، کی روش را به یک مربی با استانداردهای بالا و جهانی تبدیل کرده است. حضور او روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی، تراز تیم را در مقابله با حریفان بالا می برد و نگاه ها را نیز به خود معطوف می کرد. به هر حال، بسیاری علاقه مند بودند که بدانند، تیم کی روش چگونه عمل کرده و چه نتیجه ای به دست خواهد آورد.
این یک واقعیت است که مربیان ایرانی، فاقد دانش بین المللی هستند و از علم روز به دور هستند. همین نیز به بازیکنان کنونی فوتبال ما منتقل شده و باعث شده تا نسلی از بازیکنان پرورش یابند که فاقد تاکتیک پذیری باشند. ماجرایی که موجب شد تا کی روش به سمت بازیکنان دو رگه گرایش پیدا کند و این مشکل را رفع کند. در حقیقت، کی روش را می توان در زمره چند مربی بزرگ و با دانشی دانست که به ایران آمده و در حال فعالیت است.
با همه این تفاصیل، آیا ما می بایست با کارلوس کی روش ادامه می دادیم؟ شاید سوال درست تر این باشد که اساسا یک مربی در چنین اندازه ای و با چنین ارقامی به عنوان دستمزد، به کار فوتبال ما می آید؟
ما را چه به کارلوس؟
از کنار تمام مزایای کی روش که بگذریم، به واقعیت های فوتبال خودمان می رسیم؛ واقعیت هایی که در این سال ها افکار عمومی بدان توجه نداشته یا تلاش شده که نداشته باشد. فوتبال ما در حوزه سخت افزاری تیم ملی در چه مرحله ای قرار دارد؟ فوتبال ما حتی یک کمپ استاندارد برای تیم ملی ندارد. وضعیت کمپ تیم های ملی به گونه ای است که بارها صدای اعتراض کی روش بلند شده است. امکانات کمپی نیز به قدری پایین است که مجبوریم هر بار به یک کشور آفریقایی یا اروپایی برویم. عملا، این کمپ شبیه خوابگاهی شده که فاقد کارآیی لازم برای یک تیم ملی در سطح اول فوتبال قاره کهن است.
البته، این موضوع فقط مختص کمپ تیم های ملی نیست؛ بلکه در تمام کشور نیز بروز دارد. به غیر از ورزشگاه آزادی، سایر ورزشگاه ها حتی استاندارد نور بین المللی را نیز ندارند. آزادی نیز بیشتر شبیه یک مجموعه تاریخی است که در سال های اخیر فقط مرمت شده تا بتواند به حیاتش ادامه دهد. این واقعیتی اسف بار است که فوتبال ما حتی امکانات اولیه برای توسعه را هم ندارد؛ آن گاه ما به سراغ مربی بزرگی رفته ایم که میلیاردها تومان هزینه برای ادامه همکاری با وی می پردازیم.
در کنار سخت افزار، در حوزه نیروی انسانی نیز وضعیت تاسف انگیزی داریم. بازیکنان ما حتی مدارج ابتدایی پیشرفت در فوتبال را طی نکرده اند و آموزش ندیده اند. آنها نه از نظر فنی در سطح بالایی هستند و نه از نظر فرهنگ حرفه ای. وضعیت در این بخش به قدری بغرنج است که کی روش برای رفع کاستی ها به دنبال دو رگه هایی در اقصی نقاط دنیا می گردد. در بخش مربیگری نیز تو بخوان حدیث مفصل از این مجمل که این بازیکنان، محصول همین مربیان هستند ...
واقعیت فوتبال ایران، داشتن مربی در سطح کی روش نیست. او از فوتبال ما ظاهری زیبا برای مردم ساخته، در حالی که باطن این موجود پوسیده و مخروبه است. این فوتبال بیش از آن که به کی روش نیاز داشته باشد، به مدیرانی نیاز دارد که طرحی نو دراندازند و کاری کنند کارستان. فوتبال ما در دوران مدیریت کنونی دچار پسرفت و مرگ تدریجی شده است. کی روش مانند مسکنی است که در حال فریب دادن ما است. ما باید فوتبال ملی را باز تعریف کنیم؛ در غیر اینصورت در آینده نه چندان دور، واقعیت ها خود را به ما تحمیل خواهند کرد.
اینها همه هست؛ اما کمتر پیش آمده که نگاهی دقیق و کارشناسی به حضور مرد پرتغالی صورت گیرد. اینکه نسبت فوتبال ما با کارولس کی روش چیست؟ آیا حضور او به پیشرفت فوتبال ما کمک کرده یا چنین اتفاقی روی نداده است؟ میلیون ها دلار و میلیاردها تومانی که به حساب این مربی واریز شده، چه عایدی برای فوتبال ما داشته است؟ و ... ده ها سوال که تا کنون پاسخی در بر نداشته است و باید بدان ها اندیشید. این گزارش در پی آن است تا نگاهی تحلیلی به این موضوع داشته باشد که آیا با کی روش به آرزوهایمان رسیده ایم یا خیر؛ البته از زوایای مختلف.
ما و یک جام جهانی ایده آل
برای رسیدن به تحلیلی جامع، مرحله اول مروری بر نتایج تیم ملی در دوران حضور کی روش است. تیم ملی با این مربی پرتغالی در جام جهانی کارنامه قابل قبولی را بر جای گذاشت. نحوه بازی شاگردان کارلوس در دو دیدار ابتدایی (آرژانتین و نیجربه) آنقدر درخشان بود که شکست همراه با بازی ضعیف مقابل بوسنی را پوشش دهد. این تیم در این رقابت ها حضور پرفروغی داشت و افکار عمومی نیز از آن راضی بودند. اوج رضایت مندی در بازی مقابل آرژانتین حاصل شد که ملی پوشان در آستانه کسب یک امتیاز، مقهور مسی و حرفه ای گری او شدند.
در ادامه، تیم ملی وارد جام ملت های آسیا شد. اگرچه شروع ما در این بازی ها چندان خوب نبود؛ اما هرچه گذشت، تیم منسجم تر و یکدست تر شد. تا در دیدار برابر عراق که شاهد یک قضاوت عجیب و مشکوک بودیم. تیم ملی که بازی را در دست داشت و به راحتی می توانست از سد عراق بگذرد، در پایان به دلیل 10 نفره شدن، موفق نشد تا مقابل حریف راه به جایی ببرد و حذف شد. البته، شاگردان کی روش در این میدان یک بازی جانانه و غیرتمندانه به نمایش گذاشتند که همین نیز بر میزان محبوبیت سرمربی افزود.
در این رابطه، باید اذعان داشت هرچه از حضور کی روش در فوتبال ایران گذشته، عملکرد فنی وی و تیمش وضعیت بهتری پیدا کرده است. این هم ریشه در نزدیک تر شدن شاگردانش به تفکراتش دارد که ناشی از تاکتیک پذیرتر شدن آنها در مقایسه با گذشته است.
یک مدیر با نمره بالا
مروری بر سال های قبل از حضور کی روش، کارنامه ای سراسر از بی انضباطی در تیم ملی است. به هم ریختگی تیم ملی به جایی رسیده بود که بازیکنان و مربیان ارتباط منفی با هم داشتند. تغییر مدام مربیان کار را به جایی رسانده بود که تیم ملی تبدیل به محله برو بیا شده بود. این اتفاقات کاریزمای مربیان را زیر سوال برده و منجر به تجزیه تیم ملی نیز شده بود. گروه گروه شدن موجب شده بود تا نتوان مدیریت صحیحی بر تیم داشت و هر چه می گذشت نیز بر دامنه این اختلافات و دو دستگی ها افزوده می شد.
اما حضور کارلوس کی روش به یک باره تمام این معادلات را بهم زد. می توان اذعان داشت که وی تنها مربی در فوتبال ایران است که علیه این جریان ایستاد و مبارزه کرد. او نه تنها با بازیکن سالاری مبارزه کرد که ارزش لباس تیم ملی را نیز ارتقا داد و بازتعریفی برای آن انجام داد. این نیز باعث شد تا شاهد یک نظم و دیسیپلین در تیمی باشیم که مانند جزیره ای هزار پاره شده بود. رفتار کی روش در قبال برخی بازیکنان مانند سیدمهدی رحمتی یک آموزش به مربیان ایرانی بود که چگونه باید مقابل این پدیده ایستاد و تسلیم خواست بازیکنان نشد.
شاید بتوان عنوان کرد که یکی از مهمترین دستاوردهای حضور کی روش در فوتبال ایران مقابله با بازیکن سالاری بود.
یک مربی در استانداردهای جهانی
بی شک، کارلوس کی روش یک مربی در طراز اول جهان است که موجب ارتقای چهره تیم ملی نیز شده است. هدایت تیم های پرتغال و رئال مادرید و حضور در منچستر یونایتد، کی روش را به یک مربی با استانداردهای بالا و جهانی تبدیل کرده است. حضور او روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی، تراز تیم را در مقابله با حریفان بالا می برد و نگاه ها را نیز به خود معطوف می کرد. به هر حال، بسیاری علاقه مند بودند که بدانند، تیم کی روش چگونه عمل کرده و چه نتیجه ای به دست خواهد آورد.
این یک واقعیت است که مربیان ایرانی، فاقد دانش بین المللی هستند و از علم روز به دور هستند. همین نیز به بازیکنان کنونی فوتبال ما منتقل شده و باعث شده تا نسلی از بازیکنان پرورش یابند که فاقد تاکتیک پذیری باشند. ماجرایی که موجب شد تا کی روش به سمت بازیکنان دو رگه گرایش پیدا کند و این مشکل را رفع کند. در حقیقت، کی روش را می توان در زمره چند مربی بزرگ و با دانشی دانست که به ایران آمده و در حال فعالیت است.
با همه این تفاصیل، آیا ما می بایست با کارلوس کی روش ادامه می دادیم؟ شاید سوال درست تر این باشد که اساسا یک مربی در چنین اندازه ای و با چنین ارقامی به عنوان دستمزد، به کار فوتبال ما می آید؟
ما را چه به کارلوس؟
از کنار تمام مزایای کی روش که بگذریم، به واقعیت های فوتبال خودمان می رسیم؛ واقعیت هایی که در این سال ها افکار عمومی بدان توجه نداشته یا تلاش شده که نداشته باشد. فوتبال ما در حوزه سخت افزاری تیم ملی در چه مرحله ای قرار دارد؟ فوتبال ما حتی یک کمپ استاندارد برای تیم ملی ندارد. وضعیت کمپ تیم های ملی به گونه ای است که بارها صدای اعتراض کی روش بلند شده است. امکانات کمپی نیز به قدری پایین است که مجبوریم هر بار به یک کشور آفریقایی یا اروپایی برویم. عملا، این کمپ شبیه خوابگاهی شده که فاقد کارآیی لازم برای یک تیم ملی در سطح اول فوتبال قاره کهن است.
البته، این موضوع فقط مختص کمپ تیم های ملی نیست؛ بلکه در تمام کشور نیز بروز دارد. به غیر از ورزشگاه آزادی، سایر ورزشگاه ها حتی استاندارد نور بین المللی را نیز ندارند. آزادی نیز بیشتر شبیه یک مجموعه تاریخی است که در سال های اخیر فقط مرمت شده تا بتواند به حیاتش ادامه دهد. این واقعیتی اسف بار است که فوتبال ما حتی امکانات اولیه برای توسعه را هم ندارد؛ آن گاه ما به سراغ مربی بزرگی رفته ایم که میلیاردها تومان هزینه برای ادامه همکاری با وی می پردازیم.
در کنار سخت افزار، در حوزه نیروی انسانی نیز وضعیت تاسف انگیزی داریم. بازیکنان ما حتی مدارج ابتدایی پیشرفت در فوتبال را طی نکرده اند و آموزش ندیده اند. آنها نه از نظر فنی در سطح بالایی هستند و نه از نظر فرهنگ حرفه ای. وضعیت در این بخش به قدری بغرنج است که کی روش برای رفع کاستی ها به دنبال دو رگه هایی در اقصی نقاط دنیا می گردد. در بخش مربیگری نیز تو بخوان حدیث مفصل از این مجمل که این بازیکنان، محصول همین مربیان هستند ...
واقعیت فوتبال ایران، داشتن مربی در سطح کی روش نیست. او از فوتبال ما ظاهری زیبا برای مردم ساخته، در حالی که باطن این موجود پوسیده و مخروبه است. این فوتبال بیش از آن که به کی روش نیاز داشته باشد، به مدیرانی نیاز دارد که طرحی نو دراندازند و کاری کنند کارستان. فوتبال ما در دوران مدیریت کنونی دچار پسرفت و مرگ تدریجی شده است. کی روش مانند مسکنی است که در حال فریب دادن ما است. ما باید فوتبال ملی را باز تعریف کنیم؛ در غیر اینصورت در آینده نه چندان دور، واقعیت ها خود را به ما تحمیل خواهند کرد.