به گزارش مشرق، آنچه با تماشای بسیاری از آثار سینمایی چند سال اخیر سینمای جهان به ویژه سینمای غرب مایه حیرت می شود مضمون غیرمتعارف آنها و علاقه به موضوعی چون همجنسگرایی است که در بخش عمده ای از آثار مطرح سینمایی سالهای اخیر سعی شده نه تنها به عنوان رویه ای عادی دستمایه قرار گیرد بلکه در تعداد قابل توجهی از این آثار جامعه و مذهب به واسطه ظلمی که به زعم فیلمساز در حق همجنسگراها روا داشته مورد اتهام و بازخواست قرار گیرد.
جشنواره های معتبر جهانی طی سالهای اخیر به فیلمهایی با این مضمون روی خوش نشان داده اند و به نظر می رسد نوعی پشتیبانی از تولید تا پخش این گونه از آثار را در سطح جهان در چتر حمایتی خود قرار داده است.
در بسیاری از فیلمهای متاخر غربی سعی می شود تا همجنسگرایی به عنوان سبک نوینی از زندگی معرفی شده و همجنسگرایان به عنوان افرادی عادی که از هوش و استعداد سرشاری نیز برخوردارند و ظرفیت خدمت به بشریت را در نهاد خود نهفته دارند عرضه شوند.
بازی تقلید یکی از این فیلمهاست که سال گذشته نامزد 8 جایزه اسکار شد و این آکادمی بهترین فیلمنامه اقتباسی را شایسته اهدا به این فیلم تشخیص داد.
این فیلم برنده جایزه انتخاب مردم سی و نهمین جشنواره فیلم تورنتو هم شد و مضمون آن درباره بخشی از زندگی تراژیک آلن تورینگ، ریاضیدان و دانشمند بریتانیایی است که در فیلم به عنوان کاراکتری جذاب به تصویر درآمده و در خلال فیلم همجنسگرا بودن وی به تدریج پررنگ می شود و خط اصلی فیلمنامه را تحت الشعاع قرار می دهد.
فیلم چهره ای منجی وار از این کاراکتر هم جنس باز ترسیم می کند که جامعه سنتی انگلستان با کج فهمی قدر او را ندانسته و به بهانه انحراف جنسی به او ظلم کرده است.
در فیلم بازی تقلید آلن تورینگ؛ کاراکتری سخت کوش ؛ مقتدر؛ با صلابت؛ باهوش و خدمتگذار به بشریت تصویر شده و هم جنسگرا بودن او مسئله ای عادی قلمداد می شود.
فیلمساز کوشیده بیش از پیش انحراف جنسی را به عنوان یکی از ملزومات جامعه مدرن و متمدن امروز معرفی کند و به بیننده این موضوع را القا کند که ایستادن در برابر این واقعیت حماقت؛ عقب ماندگی و تحجر محسوب می شود.
فیلومنا عنوان فیلم دیگری است که کارگردان آن تشخیص داده همجنسگرایی را به عنوان مضمون اصلی فیلمش انتخاب کند و عادی بودن این موضوع را به شکلی ماهرانه به مخاطب القا کند.
در فیلومنا به طرزی زیرکانه مسیحیت و نگاه این دین آسمانی به انحراف جنسی مورد تمسخر واقع می شود و پیرزن دیندار و پیرو مذهب نسبت به واسطه آنچه فیلم واقعیتهای جهان تمدن معرفی می کند به چالش کشیده می شود.
فیلومنا برنده جایزه بهترین فیلمنامه در جنشواره بینالمللی فیلم ونیز شد. همچنین نامزد چهار جایزه در اسکار شامل اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول زن ، بهترین فیلمنامه اقتباسی و جایزه بهترین موسیقی فیلم شد. این فیلم همچنین نامزد چهار جایزه بفتا و سه جایزه گلدن گلوب شد.
زیبای امریکایی یکی دیگر از این فیلمهاست که البته برخلاف فیلمهای متقدم تر نگاهی انتقادی و واقع گرایانه تر به مسئله همجنسگرایی در جامعه امریکا دارد و رواج این موضوع را به عنوان یکی از ریشه های کمرنگ شدن اخلاق و نهاد خانواده در جامعه امریکایی دستمایه ساخت فیلم قرار داده است.
میلک عنوان فیلم دیگری است که محصول سال 2008 آمریکا است و روایتگر زندگی یک سیاستمدار آمریکایی است و مخاطب را به تماشای نوعی قبح زدایی ابتدایی از مسئله ای جنس گرایی دعوت می کند.
سکولاریسم و جدایی اخلاق از سیاست که به عنوان یکی از ستونهای اصلی اندیشه و تمدن غرب مطرح است باعث می شود تا کاراکتر سیاستمدار همجنسگرا به عنوان یکی از پرکاربردترین شخصیت های این گونه از فیلمها مورد استفاده قرار گیرد و بر کسی پوشیده نیست که می تواند بیشترین تاثیرگذاری بر ذهن مخاطب را نیز داشته باشد.
آبی گرمترین رنگ است عنوان فیلمی است که هیات داوران فستیوال معتبر سینمایی کن را قانع کرد تا جایزه نخل طلا ی شصت و ششمین دوره را به آن اختصاص بدهند؛ فیلمی که به ماجرای طولانی روابط همجنسگرایانه دو زن می پردازد.
روی خوش جشنواره های معتبرغربی به فیلمهایی با مضامین غیر اخلاقی طی سالهای اخیر به شکلی درآمده که نوعی رقابت برای حمایت از این آثار به شکلی واضح به چشم می آید و زدودن نقش دین و اعتقادات مذهبی در این آثار سینمایی و پرداخت با نگاهی مثبت به مسائل غیر اخلاقی به عنوان اصولی از منظومه فکری جهان امروز ترجیع بند این آثار است.
رشد رو به افزایش این مضامین در سینمای غرب نشان از سیاستگذاری فرهنگی منسجم و یکپارچه ای دارد که از بالا به پایین اعمال می شود و قرار است نوعی از سبک زندگی را ترویج دهد که بنابر نص صریح همه ادیان آسمانی یک انحراف اخلاقی و گناهی بزرگ شناخته می شود که حتی خداوند به دلیل ترویج آن قومی را با نابودی مواجه ساخته است.
اگر در دهه های پیشین مضامینی از این دست به دلیل بار غیر اخلاقی زیاد آن به شکلی حاشیه ای یا در فیلمهایی درجه چندم مورد اشاره قرار می گرفت اما طی سالهای اخیر با موجی از آثار سینمایی خوش ساخت مواجه ایم که انحرافات جنسی را به عنوان مضمون اصلی دستمایه کار قرار داده اند.
این رویکرد فرهنگی واضح می طلبد تا سیاستگذاران فرهنگی و مدیران سینمایی داخل ایران را بیش از پیش به فکر وادارد تا نسبت به رواج تساهل فرهنگی در تولید آثار سینمایی و هوشیاری در این زمینه جهت اتخاذ رویکردهای ایجابی و فعالانه حساس باشند.
جشنواره های معتبر جهانی طی سالهای اخیر به فیلمهایی با این مضمون روی خوش نشان داده اند و به نظر می رسد نوعی پشتیبانی از تولید تا پخش این گونه از آثار را در سطح جهان در چتر حمایتی خود قرار داده است.
در بسیاری از فیلمهای متاخر غربی سعی می شود تا همجنسگرایی به عنوان سبک نوینی از زندگی معرفی شده و همجنسگرایان به عنوان افرادی عادی که از هوش و استعداد سرشاری نیز برخوردارند و ظرفیت خدمت به بشریت را در نهاد خود نهفته دارند عرضه شوند.
بازی تقلید یکی از این فیلمهاست که سال گذشته نامزد 8 جایزه اسکار شد و این آکادمی بهترین فیلمنامه اقتباسی را شایسته اهدا به این فیلم تشخیص داد.
این فیلم برنده جایزه انتخاب مردم سی و نهمین جشنواره فیلم تورنتو هم شد و مضمون آن درباره بخشی از زندگی تراژیک آلن تورینگ، ریاضیدان و دانشمند بریتانیایی است که در فیلم به عنوان کاراکتری جذاب به تصویر درآمده و در خلال فیلم همجنسگرا بودن وی به تدریج پررنگ می شود و خط اصلی فیلمنامه را تحت الشعاع قرار می دهد.
فیلم چهره ای منجی وار از این کاراکتر هم جنس باز ترسیم می کند که جامعه سنتی انگلستان با کج فهمی قدر او را ندانسته و به بهانه انحراف جنسی به او ظلم کرده است.
در فیلم بازی تقلید آلن تورینگ؛ کاراکتری سخت کوش ؛ مقتدر؛ با صلابت؛ باهوش و خدمتگذار به بشریت تصویر شده و هم جنسگرا بودن او مسئله ای عادی قلمداد می شود.
فیلمساز کوشیده بیش از پیش انحراف جنسی را به عنوان یکی از ملزومات جامعه مدرن و متمدن امروز معرفی کند و به بیننده این موضوع را القا کند که ایستادن در برابر این واقعیت حماقت؛ عقب ماندگی و تحجر محسوب می شود.
فیلومنا عنوان فیلم دیگری است که کارگردان آن تشخیص داده همجنسگرایی را به عنوان مضمون اصلی فیلمش انتخاب کند و عادی بودن این موضوع را به شکلی ماهرانه به مخاطب القا کند.
در فیلومنا به طرزی زیرکانه مسیحیت و نگاه این دین آسمانی به انحراف جنسی مورد تمسخر واقع می شود و پیرزن دیندار و پیرو مذهب نسبت به واسطه آنچه فیلم واقعیتهای جهان تمدن معرفی می کند به چالش کشیده می شود.
فیلومنا برنده جایزه بهترین فیلمنامه در جنشواره بینالمللی فیلم ونیز شد. همچنین نامزد چهار جایزه در اسکار شامل اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول زن ، بهترین فیلمنامه اقتباسی و جایزه بهترین موسیقی فیلم شد. این فیلم همچنین نامزد چهار جایزه بفتا و سه جایزه گلدن گلوب شد.
زیبای امریکایی یکی دیگر از این فیلمهاست که البته برخلاف فیلمهای متقدم تر نگاهی انتقادی و واقع گرایانه تر به مسئله همجنسگرایی در جامعه امریکا دارد و رواج این موضوع را به عنوان یکی از ریشه های کمرنگ شدن اخلاق و نهاد خانواده در جامعه امریکایی دستمایه ساخت فیلم قرار داده است.
میلک عنوان فیلم دیگری است که محصول سال 2008 آمریکا است و روایتگر زندگی یک سیاستمدار آمریکایی است و مخاطب را به تماشای نوعی قبح زدایی ابتدایی از مسئله ای جنس گرایی دعوت می کند.
سکولاریسم و جدایی اخلاق از سیاست که به عنوان یکی از ستونهای اصلی اندیشه و تمدن غرب مطرح است باعث می شود تا کاراکتر سیاستمدار همجنسگرا به عنوان یکی از پرکاربردترین شخصیت های این گونه از فیلمها مورد استفاده قرار گیرد و بر کسی پوشیده نیست که می تواند بیشترین تاثیرگذاری بر ذهن مخاطب را نیز داشته باشد.
آبی گرمترین رنگ است عنوان فیلمی است که هیات داوران فستیوال معتبر سینمایی کن را قانع کرد تا جایزه نخل طلا ی شصت و ششمین دوره را به آن اختصاص بدهند؛ فیلمی که به ماجرای طولانی روابط همجنسگرایانه دو زن می پردازد.
روی خوش جشنواره های معتبرغربی به فیلمهایی با مضامین غیر اخلاقی طی سالهای اخیر به شکلی درآمده که نوعی رقابت برای حمایت از این آثار به شکلی واضح به چشم می آید و زدودن نقش دین و اعتقادات مذهبی در این آثار سینمایی و پرداخت با نگاهی مثبت به مسائل غیر اخلاقی به عنوان اصولی از منظومه فکری جهان امروز ترجیع بند این آثار است.
رشد رو به افزایش این مضامین در سینمای غرب نشان از سیاستگذاری فرهنگی منسجم و یکپارچه ای دارد که از بالا به پایین اعمال می شود و قرار است نوعی از سبک زندگی را ترویج دهد که بنابر نص صریح همه ادیان آسمانی یک انحراف اخلاقی و گناهی بزرگ شناخته می شود که حتی خداوند به دلیل ترویج آن قومی را با نابودی مواجه ساخته است.
اگر در دهه های پیشین مضامینی از این دست به دلیل بار غیر اخلاقی زیاد آن به شکلی حاشیه ای یا در فیلمهایی درجه چندم مورد اشاره قرار می گرفت اما طی سالهای اخیر با موجی از آثار سینمایی خوش ساخت مواجه ایم که انحرافات جنسی را به عنوان مضمون اصلی دستمایه کار قرار داده اند.
این رویکرد فرهنگی واضح می طلبد تا سیاستگذاران فرهنگی و مدیران سینمایی داخل ایران را بیش از پیش به فکر وادارد تا نسبت به رواج تساهل فرهنگی در تولید آثار سینمایی و هوشیاری در این زمینه جهت اتخاذ رویکردهای ایجابی و فعالانه حساس باشند.