کد خبر 412619
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۴

انگار مدیران سینمایی و اهالی سینما به نیازهای مردم در زمینه فیلم دیدن کاری ندارد. انگار سینماگران پذیرفته اند که فقط جمع بسیار محدودی مخاطب دارند و همان ها نشسته اند و برای هم کلاه می بافند و حتی رمق ندارند سر همدیگر را بتراشند.

گروه فرهنگی مشرق - کیوان امجدیان : این روزها انگار اهالی سینما ( برای رفع سوء تفاهم و ممانعت از شکایت و دادگاه که این روزها شایع است تاکید می کنم که منظورم سینمای داخل نیست و درباره سینمای آمریکا حرف می زنم!)  به فکر مردم نیستند. انگار اغلب مدیران و مسولان سینمایی و سینماگران و منتقدان و رسانه ای ها مردم و علایقشان را فراموش کرده اند و  تنها به فکر پس گرفتن سهمشان از سینما هستند.



کسی به نیازهای مردم در زمینه فیلم دیدن کاری ندارد. انگار سینماگران پذیرفته اند که فقط جمع بسیار محدودی مخاطب دارند و همان ها نشسته اند و برای هم کلاه می بافند و حتی رمق ندارند سر همدیگر را بتراشند.
حالا دیگر نظر و خواست مردم یا حتی منتقدان برای اغلب جشنواره ها هم اصلا مهم نیست. برای آنها فقط دو چیز مهم نیست. چند تیتر خوب در یکی دو رسانه طرف قرارداد و چند افاضه کلام و عکس سه در چهار مسولان جشنواره در یک روزنامه سینمایی.
یعنی جشنواره ای که با کلی اهن و تلپ و هزینه و نیرو و امکانات برگزار شده است اصلا برایش مهم نیست که مثلا این جشنواره چه سودی برای مردم( عوام یا خواص) دارد و اصلا آیا مفید است یا نه و مورد استقبال قرار گرفته یا ...
مهم این است که مسولان آن جشنواره با فلان شخص رسانه ای قراردادی می بندند و آنچه در سفره است تقسیم می شود و پشت بندش آن شخص رسانه ای هم توی رسانه اش مدام تیتر میزند که" دهانتان آب می افتد از این جشنواره و " اصلا کمیت مهم نیست" و " چه بهتر که مردم نیامدند" و ...
بعد هم نوبت می رسد به یک روزنامه سینمایی. مسولان این روزنامه با مدیران آن جشنواره چرتکه ای میندازند و قراردادی و... از فردا عکس های سه در چهار مدیر روابط عمومی و دبیر و رییس و ... توی صفحات این روزنامه ردیف می شود.یکی دو بار هم عکس عکس مدیران آن جشنواره ، عکس یک روزنامه می شود  و تیترهای به به و چه چهی و ... یک حساب و کتاب با این روزنامه چاپ اسکناس  و ...تمام.این از حال و روز جشنواره های سینمایی




یا مثلا فیلمی که روی پرده است با دو نوع برخورد مواجهه می شود:

اگر حاشیه محتوایی نداشته باشد و از فحش و جنسیت گرایی و توهین به ارزش ها و مردم و ..خبری در آن نباشد کسی کاری به کارش ندارد.
حالااز این به بعد فقط  برای آنکه نشان دهد فیلمش هنری بوده یا به قول عزیزی سری دوزی نبوده است باید برود سراغ همان روزنامه سینمایی و یکی دو سایت که حتی با یک با قول نیم بند مدیریت روابط عمومی فیلم مدافعش می شوند.
 اگر سر کیسه را شل کند و آن روزنامه محترم راضی شود  از فردا فیلم ( حتی اگر فیلمش مثلا عروس شنگول یا مادر زن خوش مرام یا ببوی خوش شانس باشد) می شود یک فیلم ناب هنری. در اندازه فیلم های تارکوفسکی و زینه مان و سودربرگ.
چهره های طراز اول "هم سفره" این روزنامه هم چنان از فیلم تعریف می کنند که باید چهاربار فیلم را ببینی و لابلای شوخی های سخیف جنسیش هم دنبال معانی مدرن و گرایشات پسا ساختارگرایانه و استنتاجی بگردی.
اگر هم خست به خرج دهد(حتی اگر فیلم هنری و غیر تجاری باشد) چنان به سری دوزی متهمش می کنند و تحقیرآمیز با فیلم برخورد می کنند که از سینما نا امید شود.
اما...اگر فیلم  مشکل محتوایی داشت که دیگر خدا به دادش برسد. جماعتی که چندان به مسولان سینمایی امید ندارند خودشان دست به کار شده اند و اگر ببینند فیلمی را برای فروش بیشتر یا خوش آمد بعضی ها پر از جفنگیات جنسی و توهین به مردم و اعتقاداتشان کرده اند آنوقت جلویش می ایستند و مانع از اکران فیلم می شوند.
حالا بازار برای آن روزنامه خاص داغ تر می شود. تهیه کننده یا کارگردان این فیلم باید چندبرابر حالت عادی سرکیسه را شل کند. اگر اینکار را کرد آنوقت جماعتی از علاقمندان سینمای آزاد و مخالفان ممیزی پشتش در می آیند. جماعتی که سردسته هاشان توسط همان روزنامه سرخط شده اند اما باقی شان از ماجرا بی خبرند و به طور کلی با آزادی در هنر و سینما بیشتر ارتباط برقرار می کنند. اینجوری ها طومار امضا می کنند.تلاش می کنند وزیر را غیرتی کنند و به او یادآور شوند که خودت اجازه داده ای و باید پای حرفت بایستی و ...
از آن پس بسته به این که مخالفان چقدر زیر فشارها تاب می آورند و پولی که تهیه کننده  خرج کرده است تا چقدر جواب حامیانش را می دهد باید منتظر چرخش قلم فلان مدیر باشد که بنویسد فعلا اکران نشود یا به خودم مربوط است اکران می کنم و ...
این وسط مردمی که گرفتار مشکلات اقتصادی و کار و مسکن و وامند ( در آمریکا!) بی خبر از همه این اتفاقات به فلان روزنامه نگاه می کنند و خیال می کنند همه چیز در سینما رو به راه است و کار و بار سینماگران سکه است. یحتمل هم می گوید: خوش به حالشان.چه خوب کار می کنند. چه جشنواره هایی.چه پول هایی می گیرند و ...
اینها که گفتم اگرچه ظاهرا ممکن است مشکل اصلی سینما نباشد اما سر این رشته را که بگیری میبینی معنیش این است که همین روزنامه یا سایت های شبیه به آن تصویری معوج و دروغین از سینما به مردم می دهند و همین ارائه تصاویر معوج است که ذهنیت مردم را نسبت به سینماگران و بازیگران خراب می کند . که باعث می شود خیال کنند بازیگرها و کارگردان ها توی پول شنا می کنند.اوضاع سینما توپ است و کار و بار سینما گران سکه. که سینماگران متوجه نشوند که مردم چه فیلمی را می خواهند؟ چرا سینما نمی روند و مدام هم اندیشی و همایش بگذارند و به چیزی هم نرسند.
متاسفانه این روزها یکی دو رسانه تخصصی و مهم سینما حکم سرگردنه بگیر را پیدا کرده اند. که اگر حق و حسابش را ندهی باید پشت خط سینمای دروغین و ساختگی آنها بمانی و اگر سهمت را بدهی تازه از مانع رد می شوی و به سینمایی می رسی که در آن جماعتی نشسته اند که یا برای هم کلاه می بافند و یا سر همدیگر را می تراشند .