تصویری که پیش رو دارید، برشی است از همان شرافتِ اشک آلود. نوجوانی که لباس خاکی برتن کرده و مهیای اعزام است اما تنها اشک هایش را هدیه قدم های برادر یا رفیقِ مسافر خود می کند. و آیا گریه ای شریف تر از این برای یک مرد می توان سراغ گرفت؟
مرد به دلیل کمی سن و سال، از همرزمان خود جا می ماند و در نهایت، گریه بود و دلی شکسته و عزم و همتی دیگر برای دور زدن متصدیانِ اعزام و رسیدن به رفقای سبقت گرفته...
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، در سال های دفاع مقدس، بسیار بودند نوجوان شیردلی که برای اعزام به جبهه های جنگ، هر طرفندی را به کار می بستند اما به دلیل کمی سن و سال، از همرزمان خود جا می ماندند و در نهایت، گریه بود و دلی شکسته و عزم و همتی دیگر برای دور زدن متصدیانِ اعزام و رسیدن به رفقای سبقت گرفته... و چه با شکوه بود آن اشک ها و صورت های پریشان.
تصویری که پیش رو دارید، برشی است از همان شرافتِ اشک آلود. نوجوانی که لباس خاکی برتن کرده و مهیای اعزام است اما تنها اشک هایش را هدیه قدم های برادر یا رفیقِ مسافر خود می کند. و آیا گریه ای شریف تر از این برای یک مرد می توان سراغ گرفت؟
تصویری که پیش رو دارید، برشی است از همان شرافتِ اشک آلود. نوجوانی که لباس خاکی برتن کرده و مهیای اعزام است اما تنها اشک هایش را هدیه قدم های برادر یا رفیقِ مسافر خود می کند. و آیا گریه ای شریف تر از این برای یک مرد می توان سراغ گرفت؟