به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در کیهان به بررسی آخرین وضعیت یمن پرداخت و نوشت: مطبوعات درونمرزی و فرامرزی آلسعود از چند روز قبل، ایران را به عنوان کشوری مسلمان و موثر که خیر مسلمانان را میخواهد، مورد خطاب قرار داده و از رهبری معظم آن خواستهاند که برای متوقف کردن جنگی که شعلهور ماندن آن به نفع رژیم صهیونیستی است، اقدام نماید! همزمان با این لحن مسلماندوستانه و آشتیجویانه، هواپیماهای جنگی رژیم عربستان طی یک هفته اخیر که بحث برقراری آتشبس مطرح شده است، بر شدت حملات علیه منازل، اماکن و شهروندان مظلوم یمنی افزوده و طی 48 ساعت گذشته به اوج خود رساندهاند.
روزهای گذشته روزنامههای الحیات و شرقالاوسط که لندن آن را از جانب عربستان منتشر میکند و روزنامه «عکاظ» چاپ داخل عربستان، در مقالات متعدد خود از ایران و بخصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی خواستهاند که به حل منازعه یمن کمک نماید.
الحیات روز دوشنبه گذشته در مقالهای با عنوان «یا قادت تعالوا الی کلمه سواء» نوشته است: «ما و شما- ایران- فقط در بعضی از روشها با هم اختلاف داریم و این در حالی است که ما هر دو با رژیم صهیونیستی دشمن هستیم و آن را دشمن اول مسلمین میدانیم پس چرا باید بر موارد اختلاف با یکدیگر تاکید نمائیم». روزنامه عکاظ نیز در همین روز و طی مقالهای نوشته است: «خونریزی ما را به هدف نمیرساند و این به نفع ایران یا عربستان نیست که جنگ استمرار داشته باشد». درخواست عربستان برای وساطت ایران در این جنگ در حالی است که در آغاز جنگ وزیر خارجه وقت عربستان در هنگام پاسخ به سوالات درباره جنگ یمن گفت این جنگ ارتباطی به ایران ندارد و مسئلهای عربی است. کما اینکه مقامات دیگر عربستان نیز طی هفتههای اول جنگ با وابسته خواندن نیروهای انصارالله به ایران، علیه کشور ما موضع گرفتند با این وصف امروز به کار بردن مکرر عباراتی مثل «یا سماحهًْالامام المرشد علی الخامنهای» در مقالات «الحیات» به خودی خود نشان میدهد که عربستان در این جنگ به بنبست رسیده و برای برونرفت از آن چشم به ایران دوخته است.
عربستان به خوبی میداند که این جنگ نمیتواند ادامه پیدا کند و اگر یک ماه دیگر هم ادامه یابد، نتیجهای به دست نمیآید، بنابراین ناچار است فکری برای پایان دادن به آن بنماید. در این صحنه عربستان بطور جدی نگران حذف شدن از روند مذاکرات سیاسی و جایگزین شدن تهران به جای ریاض است. همین دو روز پیش آمریکاییها بروز دادند که مذاکرات یمنیها از ریاض به ژنو منتقل میشود. این را کری در گفتگوی تلفنی به وزیر خارجه ایران اطلاع داده و البته خواسته است که به نوعی به ظریف بفروشد. این در حالی است که آمریکا در این جابجایی که البته هنوز درباره شکلگیری این گفتگوها تردیدهای جدی وجود دارد، نقشی ایفا نکرده است.
روزهای گذشته روزنامههای الحیات و شرقالاوسط که لندن آن را از جانب عربستان منتشر میکند و روزنامه «عکاظ» چاپ داخل عربستان، در مقالات متعدد خود از ایران و بخصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی خواستهاند که به حل منازعه یمن کمک نماید.
الحیات روز دوشنبه گذشته در مقالهای با عنوان «یا قادت تعالوا الی کلمه سواء» نوشته است: «ما و شما- ایران- فقط در بعضی از روشها با هم اختلاف داریم و این در حالی است که ما هر دو با رژیم صهیونیستی دشمن هستیم و آن را دشمن اول مسلمین میدانیم پس چرا باید بر موارد اختلاف با یکدیگر تاکید نمائیم». روزنامه عکاظ نیز در همین روز و طی مقالهای نوشته است: «خونریزی ما را به هدف نمیرساند و این به نفع ایران یا عربستان نیست که جنگ استمرار داشته باشد». درخواست عربستان برای وساطت ایران در این جنگ در حالی است که در آغاز جنگ وزیر خارجه وقت عربستان در هنگام پاسخ به سوالات درباره جنگ یمن گفت این جنگ ارتباطی به ایران ندارد و مسئلهای عربی است. کما اینکه مقامات دیگر عربستان نیز طی هفتههای اول جنگ با وابسته خواندن نیروهای انصارالله به ایران، علیه کشور ما موضع گرفتند با این وصف امروز به کار بردن مکرر عباراتی مثل «یا سماحهًْالامام المرشد علی الخامنهای» در مقالات «الحیات» به خودی خود نشان میدهد که عربستان در این جنگ به بنبست رسیده و برای برونرفت از آن چشم به ایران دوخته است.
جابجایی مذاکرات از ریاض به هر جای دیگر، خلاف قطعنامه 2216 شورای امنیت سازمان ملل میباشد و این آغاز اعتبارزدایی از قطعنامههای ضد یمنی شورای امنیت و بویژه مهمترین آن یعنی قطعنامه 2216 است. در متن این قطعنامه بر محوریت شورای همکاری خلیجفارس و نقش عربستان تاکید زیادی شده است. مقامات سعودی میدانند انتقال مذاکرات از ریاض به معنای حذف و یا به حاشیه رفتن نقش عربستان و شورای همکاری است. با این وصف عربستان در این صحنه علامت میدهد که حاضر است نقش منطقهای ایران را به رسمیت بشناسد مشروط بر اینکه ایران نیز برای عربستان در منطقه نقشی قایل باشد. الحیات در مقالهای به قلم سردبیر که با نام مستعار عبدالسلام منتشر شده، نوشته است«اعراب نمیتوانند بر ایران سیطره پیدا کنند کما اینکه ایران نیز نمیتواند بر سرزمین عرب مسلط شود حالا که اینگونه است رهبران ایران کمک کنند تا فتنههای طایفهای مهار شوند.»
اما رژیم سعودی همزمان با این زبان رسانهای، در صحنه یمن بر شدت عملیات نظامی خود افزوده است. از روز پنجشنبه گذشته که بحث آتشبس 5 روزه مطرح گردید، شهرهای شمالی یمن بیش از هر روز دیگر در دوره جنگ مورد حمله واقع شدهاند و حال آنکه براساس برنامه کار «اعادهًْ الامل» که از روز بیست و هشتم جنگ آغاز شد، حملات هوایی روی مناطق درگیری انصارالله با عوامل جریان اصلاح و هادی و... متمرکز شد. تمرکز عملیات روی صعده، مران و عمران و بخصوص حمله به مراکز مذهبی و تاریخی زیدیه در این روزها برای آن است که انصار کوتاه بیاید کما اینکه در همین روزها جنگ روانی گستردهای که مبتنی بر پیشروی تروریستهای وابسته به عربستان یعنی جبهه النصره در سوریه و در معرض تهدید قرار گرفتن دمشق راه افتاد، همه دروغ بود و با این هدف دنبال شد که ایران با احساس خطر از تغییر شرایط در سوریه، انصارالله یمن را برای پذیرش برنامه سیاسی آلسعود برای آینده یمن تحت فشار قرار دهد.
به طور کلی تشدید عملیات نظامی در زمان نزدیک به اعلام آتشبس، ارزش نظامی ندارد و با یکی از دو هدف صورت میگیرد: تثبیت پیروزی برای ارتشی که پیروزیهایی را بدست آورده یا پیروزینمایی ارتشی که علیرغم هزینه زیاد، شکست خورده است. حملات این روزهای ارتش عربستان به مناطق شمالی یمن برای آن است که ضمن تحت فشار قراردادن ایران و انصارالله، وانمود شود که ارتش سعودی کماکان ابتکار عمل را در جنگ در دست دارد و این در حالی است که اگر فرض بر پذیرش عربستان بعنوان یک طرف در گفتوگوهای بعد از جنگ پیرامون یمن باشد، این سؤال پیش میآید که الان عربستان چه چیزی را برای آوردن بر سر میز دارد؟
با فرض اینکه بطور واقعی، آتشبس در جنگ علیه یمن اتفاق افتاده و رژیم آل سعود پذیرفته باشد که شلیک به یمن را ولو برای 5 روز متوقف کند، انصارالله در صحنه میدان کاملاً دست برتر را دارد. دو روز پیش یکی از مقامات دولت اوباما از قول او گفت «هرکس در هر کجاست در همانجا باشد، ما میگوئیم شلیک متوقف شود». انصارالله در این میان سه شهر تعز، عدن و مأرب که جریان وابسته اخوانی - وهابی اصلاح در آنها نفوذ زیادی داشت را تحت سیطره درآورده و جایی برای عوامل سعودی باقی نمانده است. ارتش یمن که یک نهاد قانونی است در کنار انصارالله قراردارد و لااقل 15 حزب کوچک و بزرگ یمنی با انصارالله در ائتلاف میباشند و اینکه قبایل یمنی نیز نوعاً با انصار همراهی دارند با این وصف اگر مذاکرهای شکل بگیرد و این مذاکره یمنی- یمنی باشد عربستان و عوامل آن در کجای ماجرا میتوانند قرار بگیرند؟
با توجه به اینکه عربستان، شورای همکاری و اتحادیه عرب عملاً نمیتوانند نقش مؤثری در روند سیاسی داشته باشند، بینالمللی شدن پرونده اگر چه یک فرصت محدود به حساب میآید ولی برای آل سعود مغتنم است. هر چند بینالمللی کردن پرونده یمن با روح و اصول حاکم بر قطعنامه 2216 و اهداف منطقهای آلسعود در مغایرت کامل میباشد و از این جهت بزرگترین ضربه به این قطعنامه به حساب میآید، اما عربستان بین حل یمنی- یمنی پرونده و حل بینالمللی پرونده، دومی را کم ضررتر میداند.
درباره اینکه آیا پرونده سیاسی یمن بینالمللی میشود یا نه تردید جدی وجود دارد چرا که جریانات پیروز صحنه یمن از جمله انصارالله هیچ تمایلی به خارج شدن پرونده سیاسی از داخل یمن ندارند. بینالمللی شدن باعث زمانبر شدن حل پرونده میشود. سابقه گفتگوهای بینالمللی درباره سوریه،کره و پرونده هستهای ایران به خوبی بیانگر آن است که بینالمللی کردن، یک پروسه فرسایشی است و حال آنکه یمنیها همین الان به یک «دولت مسئول» که معرف کل جغرافیای یمن باشد احتیاج دارند!
شاید روسیه اولین کشوری بود که بحث «حل بینالمللی» رامطرح کرد اما درباره اینکه نگاه روسیه به یمن چیست هم ابهامات زیادی وجود دارد. چینیها معتقدند برای روسیه که نیازی به بابالمندب، دریای سرخ و خلیج عدن ندارد، طولانی شدن پروندهای که یک طرف آن آمریکا و رژیمهای وابسته به آن باشد، فرصتی مهم به حساب میآید. بسیاری از تحلیلگران آشنا به مسایل روسیه نیز «رأی ممتنع» نماینده مسکو به قطعنامه 2216 را ناشی از این نگرش میدانند.
بهرحال طرح بینالمللی کردن پرونده سیاسی یمن به نفع یمنیها نیست و ایران بعنوان صادقترین حامی مردم مظلوم یمن باید مانع شکلگیری یک روند سیاسی بینالمللی بنام حل بحران سیاسی یمن شود.
مردم یمن همانگونه که خود هوشمندانه این جنگ نابرابر را به دفاعی مقدس تبدیل و اداره کردند، میتوانند روند سیاسی را نیز به خوبی در داخل شکل داده و سریعتر به یک دولت کارآمد برسند.