کد خبر 417683
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۲

مصوبه اخیر مجالس سنا و نمایندگان ایالات‌متحده برای نظارت کنگره بر توافق هسته‌ای با ایران، در حقیقت کامل شدن و دائمی شدن پازل آمریکا جهت تحقیر ملی است.

مشرق- در برنامه‌ریزی استراتژیک آمریکا برای مهار انقلاب‌اسلامی و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران، از مجموعه راهبردهای زیر به شکل یک پازل نظم یافته و هم‌افزا بهره‌گیری می‌شود.

- اعمال تحریم‌های گزنده و هوشمند علیه ایران و تأکید بر حفظ رژیم تحریم‌ها


-امنیتی ساختن محیط پیرامونی ایران از طریق جنگ نیابتی


-تثبیت بی‌ثباتی در حوزه‌های نفوذ استراتژیک ج.ا.ا


-تلاش دائمی برای باورپذیر نمودن و معتبر ساختن تهدید آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ج.ا.ا

راهبردهای مذکور که تلفیقی از بسته‌های تهدید و تحریم را شامل می‌گردد، در واقع می‌بایست این اهداف را محقق سازد:

1-ایجاد جنگ ادراکی و محاسباتی در مسئولین ج.ا.ا


2-وادار ساختن مسئولین ج.ا.ا به محاسبه مجدد پیرامون اهداف، منافع و امنیت ملی


3-ایجاد اشتباه در محاسبات مسئولین ج.ا.ا و پذیرش اراده سلطه‌گران

تحقق اهداف فوق از طریق تهدید، تحریم و تحمیل، به‌ طور قطع فرجامی جز تحقیر ملی نخواهد داشت.

این نوشتار در قسمت اول با عنوانم پازل آمریکا برای تحقیر ایران، به کارکرد عواملی همچون تهدید و تحریم جهت تحمیل و تحقیر ملی اشاره دارد و در قسمت دوم به چرایی بازی بازیگران معتقد به تعامل‌گرایی در پازل شیطان اشاره خواهد داشت.

کارکردهای بسته تلفیقی تهدید و تحریم:

از نظر مقامات آمریکا تهدید و تحریم دو ابزار راهبردی در نبرد محاسبات به شمار می‌روند ازاین‌رو دائمی بودن آن‌ها می‌توان تعیین‌کننده این نبرد باشد.

تهدید و تحریم تلفیقی از اعمال قدرت سخت و قدرت اقتصادی علیه یک کشور است که به شکل هم‌افزا عملیاتی می‌گردند. این بسته تلفیقی، بیش از همه کارکردی ادراکی و محاسباتی خواهد داشت که طی آن تصویری ساخته‌شده و به‌ظاهر تأثیرگذار از شرایط را بر ذهنیت و دستگاه استدلالی و محاسباتی مسئولین، نخبگان و افکار عمومی کشور هدف منتقل می‌نماید.

تهدید و تحریم و تصاویر به‌ظاهر تأثیرگذار آن، هنگامی‌که وارد دستگاه استدلال نظری و محاسبات مخاطبان هدف شود، ذهنیت آن‌ها را منتقل و محاسبات آنان را دچار اشتباه می‌سازد.

ازاین‌رو می‌توان گفت که جنگ ادراکی، لایه راهبردی جنگ‌نرم است:

جنگ ادراکی ناشی از اعمال بسته تهدید و تحریم، پس ‌از آنکه اراده اعمال کنندگان را در قالب طرح‌ها و توافقات به‌طرف مقابل تحمیل می‌کند، در کارکردی دیگر، مخاطبین آماج را به گسل متعارض علیه منافع، اهداف و امنیت ملی کشورشان تبدیل می‌سازد.

جایگاه تحریم و تهدید در نبرد محاسبات آمریکا علیه ایران:

از نظر مقامات آمریکا تهدید و تحریم دو ابزار راهبردی در نبرد محاسبات به شمار می‌روند ازاین‌رو دائمی بودن آن‌ها می‌توان تعیین‌کننده این نبرد باشد.

مقامات کاخ سفید بر این اعتقادند که فشار تحریم‌ها عامل تغییر محاسبات در طرف ایرانی بوده و آنان را به پای میز مذاکره کشانده و عامل تهدید و معتبر ساختن آن نیز می‌تواند ایرانی‌ها را پای میز مذاکره نگه دارد. به‌عبارت‌دیگر هم‌افزایی تحریم و تهدید، از یک‌سو می‌بایست طرف ایرانی را دچار اشتباه محاسباتی ساخته و از سوی دیگر برای رهایی از آثار و تبعات تحریم و تهدیدها مقامات ایرانی در نهایت شروط تحمیلی آمریکا را بپذیرند. دراین‌ارتباط تأمل بر اظهارات مقامات و استراتژیستهای آمریکایی جایگاه تحریم و تهدید را در نبرد محاسبات ایالات‌متحده علیه جمهوری اسلامی ایران مشخص می‌سازد. ریچارد ان.هاس رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا اذهان می‌دارد: «احتمال این وجود دارد که فشارهای اقتصادی [فشار ناشی از تحریم‌ها] باعث شود تا برخی در ایران نگاه تازه‌ای به مذاکرات داشته باشند [افزایش فشار اقتصادی] ایرانی‌ها را به این نتیجه خواهد رساند که هزینه راهی که اکنون در پیش‌گرفته‌اند بسیار زیاد است بنابراین منطقی است که تغییر رفتار بدهند.

در ارتباط با هم‌افزایی تحریم‌ها و تهدیدات چارلز راب از اعضاء کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا اظهار می‌دارد: «تنها با تهدید معتبر زور با ترکیب تحریم‌ها، می‌توان برای یک راه‌حل دیپلماتیک قابل‌قبول امید واقعی داشت».

بر این اساس در برنامه‌ریزی آمریکا در نبرد محاسبات، امنیتی ساختن محیط پیرامونی ایران از طریق جنگ نیابتی در دستور کار قرار گرفته است تا در کنار تهدید مستقیم ایالات‌متحده و رژیم صهیونیستی، تصویری معتبر و هم‌افزا از تهدیدات را در کنار تحریم القاء نماید.

«نبرد محاسبات، اشتباه محاسباتی و فرجام آن»

تجربه‌های تعامل آمریکا با کشورهای مختلف مؤید این نکته است که ایالات‌متحده هیچ‌گاه و با هیچ کشوری بازی برد-برد انجام نداده است. آمریکا در تعاملات راهبردی خود، همواره عوامل موفقیت را حفظ کرده و تا تحمیل تمام خواسته‌های موردنظر و تحقیر کامل طرف مقابل از تهدید و تحریم به‌عنوان عوامل برتری ساز بهره می‌گیرد.

بر این اساس به نظر می‌رسد مصوبه اخیر مجلس سنا نمایندگان ایالات‌متحده برای نظارت کنگره بر توافق هسته‌ای با ایران، در حقیقت کامل شدن و دائمی شدن پازل آمریکا جهت تحقیر ملی است. این مصوبه و پذیرفتن ضمنی آن از سوی کاخ سفید، عملاً تهدید و تحریم را به یک زیرساخت دائمی برای تحمیل هرچه بیشتر خواسته‌های ایالات‌متحده و تحقیر ایران مبدل می‌سازد.

فرجام نبرد محاسبات:

اختلال محاسباتی می‌تواند عامل شکاف ملی گردد و امنیت ملی یک کشور را دچار مخاطره نماید و این مهم فرجامی است که آمریکا برای توافق در مذاکرات هسته‌ای که تدارک دیده است.





فرجام نبرد محاسبات آمریکا علیه ایران را می‌توان با مبنای کاملاً متمایز از یکدیگر ترسیم نمود.

1- مبنای محاسباتی به ایمان الهی و برگرفته از حکمت، عزت و مصلحت


2- مبنای کاملاً مادی و متأثر از اشتباه محاسباتی گروهی که مبنای محاسباتی متکی به ایمان را برمی‌گزینند. می‌بایست با اعتماد به خداوند متعال و اعتقاد به سنن آفرینش الهی، دشمن خود را به‌خوبی بشناسد و هیچ‌گاه با خوش‌بینی به آن اعتماد نکرده و با تکیه بر نیروی مردم و عقلانیت صحیح (حکمت، عزت و مصلحت) در نبرد محاسبات عمل نمایند.



بدیهی است به‌کارگیری قواعد فوق، وعده الهی مبنی بر نصرت جبهه حق را محقق می‌سازد در مقابل، چنانچه افرادی دچار سستی در اعتماد به خداوند متعال و سنن الهی گردند و با مرعوب شدن در مقابل دشمن و اشتباه محاسباتی، پایه‌های تصمیم خود را صرفاً بر عوامل محسوس مادی استوار سازند، بدون تردید در نبرد محاسبات پذیرای تحمیل و در نهایت تحقیر خواهند گردید.

گروه دوم با محاسبات صرفاً مادی و عقلانیت ابزاری، پس از ابتلاء به‌اشتباه محاسباتی که به گسل متعارض علیه اهداف، منافع و امنیت ملی تبدیل می‌شوند.

این گروه با دوقطبی سازی سعی می‌کنند اشتباه محاسباتی خود را در مقام مصلحت نشانده و آن را تبدیل به تصمیم نهایی نمایند.

بنابراین اختلال محاسباتی می‌تواند عامل شکاف ملی گردد و امنیت ملی یک کشور را دچار مخاطره نماید و این مهم فرجامی است که آمریکا برای توافق در مذاکرات هسته‌ای که تدارک دیده است.

در این رابطه جمع‌بندی پژوهشگران برجسته مرکز مطالعات خاورمیانه در موسسه بروکینگز و شورای روابط خارجی آمریکا قابل‌توجه است. خانم سوزان مالونی و ری تاکیه اظهار می‌دارند: «در شرایطی که حکومت ایران دچار چند دستگی است و اقتصاد در ایران به‌شدت تحت‌فشار است، مسلماً سیاست‌های آمریکا در قبال ایران می‌تواند روی تعادل قدرت بین جناح‌های صاحب نفوذ در سیاست ایران مؤثر واقع‌شده و فرصتی را برای تغییر اولویت‌های سیاسی ایران فراهم کند.

پیامدهای تحمیل و تحقیر در توافق هسته‌ای:

مصوبه اخیر مجالس سنا نمایندگان آمریکا و پذیرش ضمنی آن توسط رئیس‌جمهور این کشور، مؤید این نکته است که طرف ایرانی چنانچه خواهان توافق باشد، می‌بایست در چارچوب تعیین‌شده طرف آمریکایی، توافق غیر عزت مندانه را به انتظار بنشیند. این چارچوب تحقیرآمیز عبارت است از:

- در این چارچوب تحریم‌ها نه‌تنها لغو نمی‌گردند بلکه به یک رژیم دائمی علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل می‌شود.


- تهدیدات علیه ایران به‌عنوان یک تضمین هیچ‌گاه منتفی نمی‌شود.


- ایران می‌بایست نظارت‌های پروتکلی و فرا پروتکلی استثنایی را بپذیرد.


- در چارچوب تعیین‌شده طرف آمریکایی تحقیق و توسعه به محاق برده شده است.


- جمهوری اسلامی ایران می‌بایست گام‌ها و مراحل اعتمادساز بی‌قیدوشرط را طی کند و تعهدات مشخص عمل نماید.


- چشم‌انداز روشن و متقنی برای ستانده‌های ایران دیده نمی‌شود.

بدیهی است که توافق در چنین چارچوبی توافقی غیرعزتمدانه و تحقیرآمیز خواهد بود و پیامدهای ناگواری را برای منافع ملی و امنیت ملی رقم می‌زند که در زیر به‌اختصار به آن‌ها اشاره می‌گردد.

1- فروریختن امنیت هستی‌شناختی انقلاب‌اسلامی

انقلاب‌اسلامی بیشترین تأثیر را در هویت‌یابی ملت‌های مسلمان برجای نهاده است. ازاین‌رو امنیت هستی‌شناختی به مشابه یک امنیت هویتی برای انقلاب‌اسلامی قلمداد می‌گردد. به‌عبارت‌دیگر امنیت هستی شناختی، امنیت هستی و وجودی انقلاب‌اسلامی است که هویت انقلاب در آن معنادار می‌گردد. توافق غیرعزتمندانه که توأم با تحمیل و تحقیر باشد به هویت انقلاب‌اسلامی و به روح اصلی نظام اسلامی لطمه وارد می‌سازد.

به مخاطره افتاده امنیت هستی‌شناختی انقلاب‌اسلامی به‌معنای به مخاطره افتادن ساختن حقیقی و واقعی جمهوری اسلامی است.

2- از بین رفتن عزت و اعتماد به ‌نفس ملی

پیشرفت‌های شگفت‌آور ایران در فناوری‌های پیشرفته و ارتقاء چشمگیر جایگاه علمی ایران («از رتبه پنجاهم به رتبه هفدهم) طی ده سال، باعث افزایش اعتماد به ‌نفس ملی و ارتقاء عزت ملی گردیده است.

توافق غیرعزتمندانه و تحقیرآمیز به حس اعتماد به ‌نفس و عزت ملی خدشه وارد می‌سازد. این مهم، عملاً عامل ایستایی و مهار پیشرفت علمی ایران می‌گردد.

در این راستا گفته می‌شود در طی دو سال گذشته جایگاه علمی کشور دو پله سقوط را تجربه کرده است.

3- خدشه‌دار شدن همبستگی و انسجام ملی

تاکنون پیشرفت‌های علمی علاوه بر این‌که عامل عزت و اعتماد به ‌نفس ملی بوده، همبستگی و انسجام ملی را نیز به ارمغان آورده است. در چنین شرایطی توافق تحمیلی و تحقیرآمیزی که خطوط قرمز نظام را مدنظر نداشته باشد، یقیناً همبستگی و انسجام ملی را خدشه‌دار خواهد ساخت. قطب‌بندی شدن جامعه حول موافقین و مخالفین توافق اولین رهاورد تضعیف همبستگی و انسجام ملی خواهد بود.

4- تضعیف قدرت نرم و افول جایگاه الهام‌بخش ایران

از دیگر پیامدهای ناصواب و نامطلوب توافق غیرعزتمندانه و تحقیرآمیز تضعیف قدرت نرم و جایگاه الهام‌بخش ایران است. عزت‌مداری و استقلال‌خواهی، سلطه ناپذیری و ایستادگی در برابر کانون‌های قدرت و ثروت جهانی، بخشی از مؤلفه‌های گفتمانی انقلاب‌اسلامی است. این مؤلفه‌ها گفتمان انقلاب‌اسلامی را به گفتمانی الهام‌بخش گفتمان برتر در منطقه تبدیل کرده است. پذیرش توافق تحقیر غیرعزتمندانه منجر به تقویت گفتمان‌های بدلی و تقلبی در برابر گفتمان انقلاب‌اسلامی می‌گردد.

5- گرفتار شدن در چرخه تشدید تحریم‌ها و افزایش تهدیدات

درحالی‌که مقامات آمریکایی بارها اذعان داشته‌اند که حتی پس از توافق با ایران هم رژیم تحریم‌ها پابرجا خواهد ماند، در چنین شرایطی توافق، تحمیلی و تحقیرآمیز خواهد بود، توافق بر این اساس، فلسفه وضع و کارآمدی تحریم‌ها را به اثبات می‌رساند و در عمل جمهوری اسلامی ایران را در چرخه تشدید تحریم‌ها و افزایش تهدیدات و ستانده‌های بیشتر گرفتار می‌سازد.

6- گرفتار آمدن در فرآیند خطرناک پرونده‌های مفتوح

مقابله با برنامه‌ریزی استراتژیک آمریکا و خنثی سازی پازل تهدید، تحریم و تحمیل برای تحقیر ایران نیازمند راهبردی دقیق و همه‌جانبه است.


پذیرش توافق تحمیلی که خطوط قرمز عزت ملی و پیشرفت را رعایت نکرده باشد، ایران را در مسیر فزاینده شدن مطالبات طرف‌های آمریکایی-اروپایی قرار می‌دهد. این روند را در اظهارات مقامات غربی پیرامون پرونده‌های مفتوح علیه ایران در موضوعاتی مانند حقوق بشر، حمایت از تروریسم، موشک‌های بالستیک و ... از هم‌اکنون می‌توان مشاهده کرد.

در این شرایط یا می‌بایست تحمیل و تحقیر بیشتری را پذیرفت یا به ابتدای آغاز مذاکرات بازگشت.

7- هدر رفتن فرصت‌ها و معطل نگه‌داشتن ظرفیت‌ها

معطل نگه‌داشتن ظرفیت‌های درونی و فرصت‌سوزی یکی از اهداف طرف‌های غربی در پای میز مذاکرات است. تداوم این روند در توافق تحمیلی، غیرعزتمندانه و تحقیرآمیز قابل پیش‌بینی است.

این موضوع در درون خود، باعث افزایش نارضایتی عمومی و بروز ناکارآمدی نظام می‌گردد و بنیان‌های اصلی جمهوری اسلامی ایران را ضعیف می‌کند.

نتیجه‌گیری

بنابراین با عنایت به آثار و پیامدهای تحمیل و تحقیر که در توافقی غیرعزتمندانه به منصه ظهور می‌رسد می‌توان گفت که طرف‌های آمریکایی-اروپایی، فراتر از موضوع هسته‌ای به مذاکرات و توافق می‌نگرند. با این تفاسیر می‌توان گفت غرب به دنبال دستاوردهایی «فرا هسته‌ای» است که طیف وسیعی از اهداف بین‌المللی، منطقه و راهبردی را در خصوص جمهوری اسلامی ایران تأمین کند. آنان درصدد هستند از طریق دائمی ساختن تحریم‌ها و تهدیدات، دامنه تحمیل خواسته‌ها مطالبات خود به ایران را فزاینده ساخته و جمهوری اسلامی ایران را در مسیر تحقیر قرار دهند.

سخن پایانی:

مقابله با برنامه‌ریزی استراتژیک آمریکا و خنثی سازی پازل تهدید، تحریم و تحمیل برای تحقیر ایران نیازمند راهبردی دقیق و همه‌جانبه است. توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب‌اسلامی حضرت امام خامنه‌ای، این راهبرد و دقیق و همه‌جانبه را مشخص و معین می‌سازد.

معظم له در دیدار مسئولان و کارگزاران و جمعی از مدیران ارشد دستگاه‌های کشوری و لشگری می‌فرمایند: «جمهوری اسلامی بر مبنای عناصر اصلی محاسبات عقلانی خود یعنی اعتماد به پروردگار و سنن آفرینش» و «شناخت دشمن و بی‌اعتمادی به او» راه پرافتخار خود را با تکیه بر مردم، بهره‌گیری از تجربه‌ها و تلاش و مجاهدت پیگیر برای تحقق آرمان‌های ملت ادامه می‌دهد.

رفتار آمریکا و قدرت‌های سلطه‌گر مانند رفتار شیطان است چراکه آن‌ها همواره تلاش دارند با تهدید و تطمیع و به‌ویژه وعده‌هایی که هیچ‌گاه به آن‌ها عمل نمی‌کنند، کشورهای دیگر را مرعوب و تحت سلطه خود درآورند و شیطان نیز تلاش دارد با تهدید و تطمیع، دستگاه محاسباتی انسان را از کار بیندازد و او را دچار خطای در محاسبه کند.

همه باید مراقب این خطر بزرگ باشند زیرا خطای در محاسبه باعث می‌شود که اراده و توانایی‌های انسان در جهت تصمیم اشتباهی که اتخاذ می‌شود، عملاً به هدر رود. یکی از خطاهای بزرگ محاسباتی این است که انسان عوامل معنوی و سنت‌های الهی را نادیده بگیرد و فقط در چارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادی حدود بماند. نگذارید دشمن با استفاده از تهدید و تطمیع در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد.»



*دکتر رضا سراج

منبع: فارس