آمریکا دیپلماسی ایرانی را بر سر میز مذاکراتی که به آسانی به سرانجام می‌رسید، به بازی گرفته است و در فرصت‌سازی صورت‌گرفته علاوه بر تضعیف دولت ایران در داخل به علت وعده دادن به مردم برای حل مسائل 36 ساله در کمتر از 6 ماه و بهبود معیشت جامعه در اسرع وقت با سرمایه خارجی، خط محاصره آسیایی- آفریقایی را تکمیل کرده است.

به گزارش مشرق، براساس آنچه از محتوای مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا منتشر شده، تیم مذاکره‌کننده دشمن تاکنون با بدقولی و کارشکنی و زیاده‌خواهی رفتار کرده و موجبات تضعیف تیم ایرانی در داخل کشور را فراهم آورده است؛ از نقض توافق ژنو گرفته تا وضع تحریم‌های جدید علیه شرکت‌ها و اشخاص و دولت ایران توسط آمریکا و اروپا در حین مذاکره و توافق! تهدید به جنگ نیز به ادبیات رسمی آمریکایی‌ها تبدیل شده و اوباما رسما با امضای طرح نظارت کنگره، مسیر وضع تحریم‌های نو و لغو توافق را به رسمیت شناخته است. حضور رئیس‌جمهور آمریکا در کمپ‌دیوید و ثبت عکس یادگاری با شرکای عربی- اسرائیلی نیز در تاریخ مذاکرات می‌درخشد! به این ترتیب عملا «توافق نهایی» در آسمان‌هاست و در این میان ظریف ناامیدانه طرف‌های مذاکره را به پایبندی به چارچوب متزلزل و یکطرفه لوزان دعوت می‌کند!

در چنین شرایطی، «شیرین هانتر»، عضو موسسه کارنگی در فضایی که توافق را عملا از دست‌رفته ارزیابی می‌کند، با نگارش یادداشتی مهم در پایگاه لوب‌لاگ، وابسته به نئولیبرال‌ها، ضمن مرور همه اتفاقاتی که در بالا به آنها اشاره شد، نوشت: «آیا واقعا اوباما خواستار یک توافق با ایران است؟!»

هانتر با اشاره به موقعیت متزلزل دولت یازدهم پس از کارشکنی‌های اوباما می‌نویسد: «این حوادث، حمله عربستان سعودی به یمن و پیشروی‌های داعش در سوریه و عراق این احساس را در ایران و بویژه در میان نظامیان آن ایجاد کرده است که توطئه‌ای شیطانی علیه ایران در حال شکل‌گیری است. تاکنون حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران و همکارانش اجازه نداده‌اند این سوء‌ظن‌ها و تردیدهای جدید بر فضای مذاکرات تاثیرگذار باشد. با این حال اگر پیشرفتی در مذاکرات حاصل نشود و لحن تهدیدآمیز علیه ایران ادامه داشته باشد، توانایی روحانی و همکارانش برای ادامه راه آشتی و مذاکره به شکل جبران‌ناپذیری تضعیف خواهد شد».

وی در ادامه با تایید ضمنی این فرضیه که احتمالا پای منافع آمریکایی‌ها در نوع رفتار با ایران در میان است، متذکر می‌شود: «کاملا روشن است آمریکا باید درباره اینکه چه چیزی بهتر منافع آن را تامین خواهد کرد و چه سیاستی را در این زمینه اتخاذ کند، تصمیم‌گیری کند. در هر حال آمریکا و بویژه اوباما اگر قصد دارد به توافق با ایران دست یابد، نباید مسیری را که در 2 ماه گذشته در پیش گرفته ادامه دهد». اما چه موضوعاتی موجب شده آمریکا، توافق را «فریز» کرده و به تضعیف تیمی بپردازد که بنا بر اسناد تاریخی، موفقیت انتخاباتی‌شان برای اوباما مهم بوده است؟

شهریور 87 «گری سیک»، سیاستمدار کارکشته و از مدیران عالیرتبه پرونده ایران، به مقامات کشورش توصیه کرد رویکردشان را در قبال ایران تغییر دهند. وی تاکید کرد: «تنها چیزی که ایرانی‌ها به دنبالش می‌گردند، استقرار امنیت در منطقه است بنابراین به جای آنکه واشنگتن به حس تردید و هراس در ایرانی‌ها دامن بزند، بهتر است زمینه احساس امنیت و اطمینان را گسترش دهد و دنیایی آرام را تجربه کند».

اکنون گری سیک سکوت کرده است! و به نظر می‌رسد مهم‌ترین علت تغییر مواضع آمریکا در چرخش منافع در آسیا و شمال آفریقا خلاصه می‌شود. تغییر ژئوپلیتیک نفت و معیارهای امنیت منطقه‌ای نئولیبرالیسم، نشانه‌ای قوی از این موضوع است که منافع آمریکا در حال حاضر در «ناامنی جهان» خلاصه می‌شود.

آمریکا به‌دنبال ثبات منطقه‌ای و جهانی نیست و مطمئن است «توافق با ایران» به عنوان بزرگ‌ترین نظام ثبات‌آفرین و امنیت‌ساز منطقه‌ای، در حال حاضر تامین‌کننده منافع وی نیست. نفت هم برای همین ارزان شده است، کما اینکه پیش از این راکفلرها هرگونه ناآرامی بلندمدت در خاورمیانه را به علت تاثیرگذاری بر بازار نفت و آینده آن مخاطره‌آمیز قلمداد می‌کردند اما اکنون به آسانی قابل مشاهده است ژئوپلیتیک نفت به منظور تامین اهدافی مهم‌تر دگرگون شده است.

پس برخلاف همه فرافکنی‌های دولت روحانی، آنچه موجب کارشکنی آمریکایی‌ها شده برآمده از داخل ایران نیست؛ کما اینکه گشاده‌دستی ظریف و همکاران بر سر میز دیپلماسی محرمانه موجب شد، گری سیک در اردیبهشت 93 بگوید: «توافق با ایران آسان‌ترین بخش مذاکرات هسته‌ای است!»

اکنون لازم است اندکی در فضای منافع فرامنطقه‌ای آمریکا دقیق شویم.

1- آمریکا بشدت منتظر دست دادن گروه‌های داعشی مختلف در آسیا و آفریقا با یکدیگر است. علاوه بر آن پتانسیل تخریب و قدرت شاخه اوراسیایی داعش در منطقه آسیای میانه را بیش از شاخه عربی ارزیابی می‌کند. اخیرا «قادر ملک‌اف» رئیس مرکز تحلیلی «دین، حقوق و سیاست» از احتمال تشکیل و فعال‌سازی گروه‌های افراطی توسط «داعش» در کشورهای آسیای مرکزی و اختصاص ۷۰ میلیون دلار از سوی این گروه برای ایجاد ناآرامی در کشورهای این منطقه خبر داد. به گفته وی، شروع این فعالیت‌ها احتمالا در دره‌ فرغانه و در مناطق جنوبی قرقیزستان و ازبکستان خواهد بود.

داعش در شروع فعالیت‌های خود، یک گروه رزمی با عنوان «ماوراءالنهر» را تشکیل داد که نمایندگان و داوطلبان آن از کشورهای قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان هستند. روس‌ها نیز معتقدند هم اکنون در اوکراین گروه‌های متنوع داعشی فعال هستند. به این ترتیب حلقه محاصره بزودی تنگ‌تر خواهد شد.

2- اسرائیل از تحولات منطقه رضایت بسیار زیادی دارد و بنا بر تحلیل‌های منتشر‌شده در رسانه‌های داخلی، خود را امن‌تر از همیشه می‌بیند. اسرائیل در چنین شرایطی به علت پیشروی‌های داعش در سوریه و معامله با آنها، توافق آمریکا با ایران با هدف «امن‌تر شدن اسرائیل» را موضوعی قابل فریز کردن به شرط رصد تحولات آینده می‌داند.

3- ایران هم‌اکنون در جنگ با تروریسم از همیشه تنها‌تر است. یک علت جدی این ماجرا دیپلماسی یکطرفه دولت، تمرکز صد‌درصدی وزارت خارجه بر مذاکرات و بی‌توجهی به گسترش خط محاصره تروریست‌هاست. در حقیقت دولت هیچ تلاشی برای کمک خواستن از چین و روسیه و سایر کشورها برای تشکیل جبهه‌ای متحد در برابر تروریسم پیش رونده در دستور کار ندارد و خوش‌بینانه «کلید» حل بحران‌های منطقه را در «توافق با آمریکا» جست‌وجو می‌کند! این در حالی است که اکنون ایران بدون جذب کمک‌های فرامنطقه‌ای یکه و تنها مقابل افراط‌گرایان ایستاده است. با این حال آینده‌نگری روس‌ها در حدی است که به جریان انداختن تحویل سامانه  پیشرفته اس- 300 به ایران را ضروری ارزیابی می‌کنند.

4- جاه‌طلبی‌های ترکیه و عربستان نیز جزئی غیرقابل چشم‌پوشی از تخم‌مرغ‌های آرزومندی سبد گزینه‌های آمریکاست. هانتر می‌نویسد: «آمریکا نمی‌تواند از ایران انتظار داشته باشد هزینه ترس عربستان را با پذیرش حمله به سایر شیعیان از جمله یمن و بحرین و عراق بپردازد. پس از سقوط رمادی (پایگاه آمریکا در عراق) اکنون سوال ژنرال خوشنام ایرانی، قاسم سلیمانی بی‌پاسخ مانده است: «فاصله پایگاه آمریکایی‌ها با جبهه داعش تنها 100 کیلومتر بود. چگونه است که هواپیماهای آمریکایی در جنگ با داعش نمی‌توانند به جبهه عراقی کمک کنند؟!»

آیا هنوز وقت دوراندیشی و آینده‌نگری دولت یازدهم فرا نرسیده است؟! آمریکا دیپلماسی ایرانی را بر سر میز مذاکراتی که به آسانی به سرانجام می‌رسید، به بازی گرفته است و در فرصت‌سازی صورت‌گرفته علاوه بر تضعیف دولت ایران در داخل به علت وعده دادن به مردم برای حل مسائل 36 ساله در کمتر از 6 ماه و بهبود معیشت جامعه در اسرع وقت با سرمایه خارجی، خط محاصره آسیایی- آفریقایی را تکمیل کرده است. دیپلماسی ایرانی اکنون خارج از دایره حقیقی منافع و درگیری‌ها ایستاده و به نظر می‌رسد رسما هرز می‌رود!



منبع: وطن امروز