1- کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟ آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 26 ساله نظام اسلامی که ازاین حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟
2-امام خمینی بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:«یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد درگوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنه ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و ... »
3-و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود درمیان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: «ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد.
آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی وساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.»
4-آیت الله خامنه ای - مقام معظم رهبری «در روز اول فقدان امام، پیش بینی کردند که همه چیز تمام شد. . . دشمنان ما امید داشتند که شاید از گوشه و کنار قضایا و یا اظهارات و موضع گیری های داخلی چیزی را احساس کنند تا بتوانند براساس آن بگویند انقلاب راه جهت گیری اش را عوض کرده است، بحمدالله از امیدی که بسته بودند، مأیوس شدند و در این روزها اخبار، خبرگزاری ها و اظهارات مقامات سیاسی قدرت های استکباری کاملاً منعکس کننده این یأس است. »
نقش رهبری در ناکام گذاشتن دشمنان و مأیوس کردن آنها در آن روزهای آشوب و دلهره، بسیار تعیین کننده بود. رهبری فرزانه انقلاب با مدیریت حکیمانه خود، این دل های نگران و مضطرب را به شکل هنرمندانه ای به ساحل أمن هدایت کردند و با دمیدن مجدد روح نشاط و شادابی و امید در جان فسرده مردمی که با ارتحال امام (ره)، روح و توان خویش را کاملاً از دست رفته می دیدند، اولین نشانه معجزه مسیح گونه اش را به زیبایی تمام، برای دنیا به تصویر کشاندند.
5-بدون تردید مقطع زمانی انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری نظام دارای اهمیت و حساسیت ویژهای بوده است. برخی نگرانیها که در پی بیماری امام خمینی قدس سره بوجود آمده بود عبارت بودند از: 1- مدیریت کشور در دورهی پس از امام خمینی .2- ناتمام بودن اصلاح و بازنگری قانون اساسی 3- نگرانی از حمله یا تحریکات نظامی عراق، امریکا و منافقین؛ با توجه به نقض مکرر آتشبس توسط عراق و تبلیغات وسیع برای پیروز قلمداد کردن خود در جنگ. 4 ـ ادامهی بحران ناشی از توطئهی انتشار کتاب آیات شیطانی در حوزهی سیاست خارجی و صدور حکم امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی نویسندهی آنکه با واکنش سرسختانهی کشورهای غربی مواجه شد. اما معظم له آن بحران ها و ده ها بحران دیگر را با دست غیبی خداوند متعال به خوبی مدیریت کردند و پشت سر گذراندند.
6-مقوله مقاومت اسلامی به عنوان یکی از شاخصه ها و ارکان انقلاب اسلامی، در نگاه نافذ مقام معظم رهبری جایگاه ویژه ای دارد. نگاه معظم له به مقاومت یک نگاه اعتقادی و قرآنی است، بدین معنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده های الهی و پیروزی جبهه حق در برابر لشکریان باطل است.
7-برخلاف تصور رایج درباره علم در ایران، نگاه رهبر انقلاب به مقوله علم آموزی تنها دانایی، بدست آوردن شغل، پیشرفت در فناوری و تسهیل زندگی مادی نیست، بلکه کارکرد اصلی علم را «اقتدار آفرینی» می دانند. به همین دلیل ایشان با کسب آشنایی از علوم و رشته های جدید علمی در دنیا، و تکیه بر استعداد نخبگان و دانشجویان و تلاش مسئولین اجرایی به گفتمان سازی(جنبش نرم افزاری و نهضت علمی…)و حمایت مادی و معنوی از نهادها و موسسات علمی پرداختند.
نتیجه این توجهات، پیشرفت در عرصه ای بود که از یک طرف به دلیل بی مبالاتی حکام طاغوتی در ایران دچار چندین قرن عقب ماندگی شده بود و از طرف دیگر مستکبران جهان در آن زمینه ها «منطقه ی ممنوعه ای از علوم» بوجود آورده بودند.«حالا فناوری هستهای تصادفاً معروف شده است و همه توجه دارند(هم در کشور، هم در دنیا ) لیکن فقط این نیست؛ فناوری هستهای هست، علوم هوافضا هست، علوم پزشکی هست- خوشبختانه امروز کشور ما حائز رشتههای بسیار مهم و دست نیافتنی پزشکی است و کارهای بزرگ پزشکی در این کشور انجام میگیرد- زیست فناوری هست، نانوفناوری که از علوم جدید و دانش های نوین دنیاست، رادیو داروها، شبیهسازی، ساخت ابررایانه ها هست؛ سلول های بنیادی که یکی از بزرگترین کارها در عرصهی علم است، هست؛ رادیوداروهای مهم و داروهای ضد سرطان هست؛ و این فهرست ادامه دارد.»
8-حضور در میدان های جنگ، فرماندهی ستاد جنگ های نامنظم، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، معاونت وزیر دفاع و در نهایت فرماندهی کل نیروهای مسلح کشور به همراه حضور عملیاتی در صحنه جنگ، توانست برای رهبر جدید ایران تجربه قابل ملاحظهای را در حوزه نظامی و دانش استراتژیک فراهم آورد، به گونهای که کمتر کسی در درایت ایشان در امر رهبری نظامی، که یکی از اصلیترین وجوه رهبری کشور، انقلاب و فرماندهی کل قوا است، تردید داشته است.
9-آیت الله خامنه ای ضمن اینکه از شخصیت فرهنگی و سلیقه فاخر در این عرصه برخوردارند، نسبت به این مقوله چیزی فراتر از خدمات و کالای فرهنگی است، و در واقع نگاه استراتژیک و کارشناسانه دارند. تقریبا هر حرکت فرهنگی که در کشور در حال انجام است با واسطه یا به صورت غیرمستقیم مربوط به سیاست گذاری، حمایت و نظارت ایشان است.
10-عدم سازش با نظام سلطه و تلاش برای حفظ اصل استکبارستیزی انقلاب و کمک به جنبش های آزادی بخش و مقاومت اسلامی در بین کارکردهای رهبر معظم انقلاب در طول 26 ساله زعامت، از جایگاه ویژه ای در فلسفه دشمنی غرب و آمریکا(نظام سلطه) با رهبر معظم انقلاب برخوردار است.
11-بیست ویژگی بارز امام خامنه ای: 1- خدامحوری2- تکیه بر اسلام ناب محمدی3- شفقت و رأفت اسلامی4- عدالت محوری و نفی تبعیض5- مردمی بودن6- روز افزون بودن صفات و شرایط رهبری7- طرفدار نظارت خبرگان8- گستردگی ارتباطات و اطلاعات9- قانونمندی و تکیه بر قانون10- طرفداری و دفاع از آزادی11- انتقاد پذیری12- دفاع از مظلومان و مبارزه با مستکبران13- دعوت به دشمن شناسی و دشمن ستیزی14- دشمن ستیزی همراه با پایبندی بر ارزشها15- دیپلماسی مبتکرانه وتهاجمی16- از خود گذشتگی17- فروتنی18- امین بودن نسبت به بیت المال19- ساده زیستی20- دوری از قبیله گرایی و پارتی بازی
12-استقلال و استقلال طلبی از خاستگاه و جایگاه رفیعی در اندیشهی رهبر معظم انقلاب برخوردار است؛ بهطوریکه ایشان در باب استقلال ملی و ضرورت صیانت از آن بارها به ایراد سخنران پرداختهاند و ماحصل جملات کلیدی ایشان را میتوان در قالب توصیفاتی نظیر «اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است»، «استقلال فرهنگى، مهمتر از استقلال سیاسى و اقتصادى است»، «باید بهتدریج به سمت استقلال کامل اقتصادى برویم»، «ملت ایران مزهى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است» و «هدف جمهورى اسلامى، تضمین استقلال کامل ملت است» خلاصه کرد.
13-دستاوردهاى گسترده ایران در عرصه هستهاى، از تأسیس مراکز هستهاى اصفهان، نطنز، اراک، بندرعباس، فردو و تولید نسلهاى دوم، سوم و... سانتریفیوژ غنىسازىاورانیوم، ساخت مرکز آب سنگین اراک و... نمادى از قابلیتها و ظرفیتهاى بالاى نسل جوان ایرانى است که تحت رهبری های امام خامنه ای محقق شد و نشان داد هنگامى که اراده یک ملت آزاد و مستقل بر امرى تعلق گیرد، انحصارات و موانع فیزیکى و روانى نظامهاى سلطه قادر به شکست اراده ملتها نخواهند بود.
14- آیت الله العظمی امام خامنه ای بارها دلسوزانه تذکر داده اند که سرگرم شدن به اختلافات فرعی و سطحی در داخل کشور، و در مقابل هم قرار دادن و تعارض ایجاد کردن و غافل کردن از خطوط و مسائل اصلی، یکی از مصادیق چالش داخلی است. از دست دادن انسجام ملت از چالشهای ماست. دچار شدن به تنبلی و بی روحیهگی، دچار شدن به کم کاری و دچار شدن به یاس و ناامیدی. باید عزم داشته باشیم، عزم ملی و مدیریت جهادی می تواند این گره ها را باز کند. جوانان عزیز و نخبگان و فضلای ما باید بنشینند این مسائل را بررسی کنند.
15- یکی دیگر از ویژگیهای بارز رهبری برای مهار بحرانها ، اعتماد ایشان به مردم و نیز تبئین دقیق حوادث و بحرانها برای مردم می باشد که وجه بارز آن خطبه های مقام معظم رهبری است که گامی بزرگ برای مدیریت بحرانهاست.خطبه های تاریخ ساز ایشان نقش مهم و حیاتی در حل مشکلات جامعه ایفا نموده است , لذا باید از خطبه ایشان دربعد از رحلت امام(ره) در تیر ماه 68 و نیز خطبه ایشان در مذمت دنیا گرائی و مباحثی در مورد عبرتهای عاشورا در 18 اردیبهشت 77و خطبه ایشان در برهه قتلهای زنجیره ای در 18 دی ماه 77و همچنین خطبه معروفشان در حوادث کوی دانشگاه در8مرداد78و نهایتأ خطبه طوفانی ایشان در 29 خرداد 88 را جزو خطبه های تاریخ سازواز مهمترین ویژگیهای ایشان در مدیریت بحرانها به شمار آورد.
16-دوره بیش از ربع قرنی پس از امام خمینی را با اقتدار کامل و صیانت دقیق از انقلاب و هدایت آن بهسوی اهداف بلند و پشت سرگذاشتن برخی از این اهداف به پیشبرد، معلوم شد که وی (امام خامنهای (مدظلهالعالی) «امام» دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی است که نشان داد چگونه میتوان راه امام(ره)موسس را در سختترین اوضاعی که دشمنان داخلی و خارجی رقم میزنند، طی کرد و موانع را یکی پس از دیگری کنار زد و توطئهها را خنثی کرد و دستاوردهای جدید را یکی پس از دیگری به کارنامه انقلاب پویا و بالنده افزود و آمال و آرزوهای رویایی دشمن را که در دنیای بدون امام خمینی(ره)شکل گرفته بود، بر هم ریخت.
جایگاه و ویژگیهای امروز انقلاب اسلامی روشنترین و معتبرترین تفسیر این کلام امام خامنهای(مدظله العالی)است که پس از رحلت حضرت امام(ره)هشدارگونه به همه و بهویژه کسانی که خناسانه آرزوی شومی در سر داشتند، اعلام کردند: «راه ما راه امام است». ربع قرن رهبری معظمله بیانگر وفاداری ایشان به این فریاد رسا و تعهد اعلام شده است. جا دارد به پاس این ربع قرن تلاش که آگاهان میدانند با چه خوندلهایی همراه بوده با عاریت گرفتن نیمکلامی از حاج آقا روحالله خمینی، خودمانی و صادقانه به امام عزیز و بزرگمان آیتالله العظمی امام خامنهای(مدظله العالی)عرض کنیم حضرت آقا، سید علی خدا قوت، خسته نباشید، سایهتان مستدام و دشمنتان خوار و ذلیل باد. انشاءالله
شناسنامه
نام کامل سید علی حسینی خامنه
لقب آیت الله
زادروز 29 فروردین 1318 ه.ش
28 جمادی الاول 1358 ه.ق
19 آوریل 1939
زادگاه مشهد، ایران
همسر: خانم منصوره خجسته باقرزاده
فرزندان پسران: مصطفی، مجتبی،مسعود و میثم
دختران: هدی، بشری
پستها
نماینده مجلس شورای اسلامی
امام جمعه تهران
رئیس جمهور
رهبر جمهوری اسلامی ایران پس از امام خمینی
استادان
سید جواد حسینی خامنهای
میرزا محمد مدرس یزدی
شیخ هاشم قزوینی
سید محمد هادی میلانی
حاج آقا حسین بروجردی
امام خمینی
حسین علی منتظری
مرتضی حائری یزدی
سید محمد محقق داماد
علامه طباطبایی
*دوران رهبری
در 14 خرداد 1368 در جلسهای با حضور مسؤولان کشوری و لشکری، آیتالله العظمی خامنهای، رئیس جمهور، وصیتنامهی سیاسی ـ الهی امام خمینی (ره) را قرائت کرد. مجلس خبرگان رهبری عصر همان روز تشکیل جلسه داد تا رهبر یا شورای رهبری جدید برای نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کند. مطابق اصل 107 قانون اساسی مصوب سال 1358، انتخاب رهبری بر عهدة نمایندگان مجلس خبرگان قرار دارد .
در بحث رهبری شورایی یا فردی، اکثریت اعضای مجلس خبرگان به رهبری شورایی رأی نداد و آنگاه که بحث از مصداق رهبری برای رأیگیری به میان آمد و نام آیتالله خامنهای مطرح شد. برخی از نمایندگان که از نظر امام خمینی مبنی بر صلاحیت آیتالله خامنهای برای رهبری نظام پس از رحلت امام که در جلسات متعددی در حضور سران قوا و نخستوزیر و حاج سید احمد خمینی ابراز کرده بودند اطلاع اجمالی داشتند خواستار توضیح شاهدان آن شدند.دو نفر از شاهدان نقل امام خمینی که خود عضو مجلس خبرگان بودند استناد این نظر به امام را تأیید کردند.
همچنین گفته دیگری از امام مبنی بر شایستگی آیتالله خامنهای برای رهبری که در جریان سفر اخیر ایشان به چین و کره شمالی ابراز کرده بودند نیز در آن جلسه با واسطه نقل شد.
در پی آن رأیگیری به عمل آمد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان با توجه به نظر امام راحل و صلاحیتهای دینی، علمی و سیاسی آیتالله خامنهای، معظمله را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند.
آیتالله خامنهای خود به این موضوع اشاره کرده، میگویند تا زمانی که موضوع انتخاب را متعَین ندانستم از پذیرش آن مقام امتناع میکردم . پس از بازنگری در قانون اساسی و انجام همهپرسی، مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر براساس قانون اساسی جدید در مورد رهبری معظمله رأیگیری کرد و اکثریت قاطع مجدداً معظمله را به رهبری نظام انتخاب کردند.
*زمینههای اصلی نظر امام راحل بر رهبری آیتالله خامنهای
برخی زمینههای اصلی نظر امام راحل بر رهبری آیتالله خامنهای عبارتند از: مبارزه طولانیمدت برای تحقق حکومت اسلامی، اعتقاد راسخ و روشن به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، بیش از یک دهه فعالیتهای همهجانبهی سیاسی، اجرایی و فرهنگی برای استقرار نظام جمهوری اسلامی، روشنبینی دینی، تسلط علمی بر مبانی دینی، سلوک فردی و اجتماعی، زهد و پارسایی، استناد نمود.
امام خمینی (ره) به مناسبتهای گوناگون شایستگیها، تعهد و خدمتگزاری آیتالله خامنهای در راه خدمت به نظام جمهوری اسلامی را مورد تأیید قرار داده بودند.
*پیام امام خمینی به مناسبت ترور آیتالله خامنهای
امام خمینی تاریخ 7 تیر 1360 در بخشی از پیامشان به مناسبت ترور آیتالله خامنهای فرمودهاند: «اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلالهی رسول اکرم و خاندان حسینبنعلی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فدارکار در جبههی جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنهی انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالف با ستمگران را به ثبت رساندید. اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحهدار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بینصیباند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنینانداز است ... من به شما خامنهای عزیز، تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامهی خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم» .
*امام خمینی (ره): مثل آیتالله خامنهای باشید
در تاریخ 8 شهریور 1365 به افراد و رجال سیاسی توصیه کردند که در گفتارشان به جای عیبجویی دائمی، مثل آیتالله خامنهای باشند که همیشه همه را نصیحت میکند و خدماتش را به رخ مردم نمیکشد .
*برادر امام خمینی(ره) وخورشید روشنایی بخش
در تاریخ 21 دی 1366 در پاسخ به نامة آیتالله خامنهای در مورد ولایت مطلقة فقیه، در بخشی از نامه نوشتند: «اینجانب که از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشتهام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی میدانم و شما را چون برادری آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقة فقیه جداً جانبداری میکنید، میدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی میدهید»
شما در بن بست نخواهید بود
حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی، نزدیکترین فرد به امام خمینی که مشاور و مورد وثوق کامل ایشان بود، نقل کرده که امام در پی سفر خارجی آیتالله خامنهای گفتند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند».
زهرا مصطفوی، دختر امام خمینی (ره) بیان کرده که آنگاه که از امام دربارهی رهبری آیندة نظام پرسیده است ایشان از آیتالله خامنهای نام بردند و آنگاه که از مقام علمی آیتالله خامنهای سؤال کرده است ایشان اجتهاد آیتالله خامنهای را تأیید کردهاند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز نقل کرده که زمانی که امام درصدد عزل آیتالله منتظری از رهبری آینده بودند در جلسهای که با حضور سران سهقوه، نخستوزیر (میرحسین موسوی) و حاج سید احمد خمینی در محضر امام تشکیل شده بود در مورد جانشین رهبری بحث شد ایشان از آیتالله خامنهای برای رهبری آیندة نظام نام بردند.
وی همچنین بیان داشته که در جلسه خصوصی خود با امام راحل نسبت به وضع رهبری در آینده ابراز نگرانی کرده است و امام در پاسخ با اشاره به آیتالله خامنهای فرمودهاند: «شما در بن بست نخواهید بود، چنین فردی در میان شما هست. چرا خودتان نمیدانید؟»
*مقطع زمانی انتخاب حضرت آیتالله خامنهای و بیعت ها با امام خامنه ای
بدون تردید مقطع زمانی انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری نظام دارای اهمیت و حساسیت ویژهای بوده است. برخی نگرانیها که در پی بیماری امام خمینی قدس سره بوجود آمده بود عبارت بودند از: 1- مدیریت کشور در دورهی پس از امام خمینی .2- ناتمام بودن اصلاح و بازنگری قانون اساسی 3- نگرانی از حمله یا تحریکات نظامی عراق، امریکا و منافقین؛ با توجه به نقض مکرر آتشبس توسط عراق و تبلیغات وسیع برای پیروز قلمداد کردن خود در جنگ. 4 ـ ادامهی بحران ناشی از توطئهی انتشار کتاب آیات شیطانی در حوزهی سیاست خارجی و صدور حکم امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی نویسندهی آنکه با واکنش سرسختانهی کشورهای غربی مواجه شد.
اما آنچه همة نگرانیها را به امید تبدیل کرد عبارت بودند از:
1- انتخاب آیتالله خامنهای به مقام رهبری که در کوتاهترین زمان روی داد.
2- تشییع و وداع میلیونی و بینظیر مردم با امام خمینی (ره) و شکل گرفتن بزرگترین تشییع و وداع با یک رهبر مردمی که همچون طوفان عظیمی احتمال هرگون توطئه دشمن را منتفی کرد.
3- تأیید و بیعت مسؤولان ارشد نظام و نهادهای مختلف کشور، بیت امام، مراجع تقلید و علما از جمله آیات عظام اراکی، مرعشی نجفی، آیتالله میرزا هاشم آملی، آیتالله العظمی گلپایگانی و آیتالله مشکینی، نخبگان، شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی، خانوادههای شهدا و اقشار مختلف مردم
4ـ حاج سیداحمد خمینی ساعاتی پس از انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری با ارسال پیام تبریکی به ایشان اظهار داشت: «حضرت امام بارها از جنابعالی به عنوان مجتهد مسلم و نیز بهترین فرد برای رهبری نظام اسلامیمان نام میبردند. من و تمامی اعضای بیت امام از حضرات آیات خبرگان محترم صمیمانه تشکر مینماییم؛ چرا که معتقدیم روح امام عزیزمان از این انتخاب شاد و آرام شده است. من بار دیگر چون برادری کوچک اوامر آن ولی فقیه را بر خود لازمالاجرا میدانم» .
5- بیعت وسیع و گسترده این پیام را به همراه خود داشت که جانشین امام خمینی، در حوزهی نظر و عمل، اعتقاد راسخ به راه و تفکر امام دارد و آن را با تمام توان استمرار خواهد بخشید. این بیعتها به صورت حضوری، شرکت در راهپیماییها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومار ما بعد آن انجام شد . «کاروانهای میثاق با امام و بیعت با رهبری» در آستانهی چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور به راه افتاد. و «مانورهای بیعت با رهبری» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور و نیز برگزاری «سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری» شکل گرفت . بیعت با آیتالله خامنهای، ماهها بعد استمرار یافت و به جهانیان ثابت کرد که ایران با رهبری آیتالله خامنهای همچنان پرچمدار امت اسلامی است.
ما راه خود را بر اساس راه امام (ره) ادامه خواهیم داد.
6- مواضع صریح و مکرر آیتالله خامنهای مبنی بر تداوم راه امام و حفظ وحدت و ایجاد اعتماد متقابل بین مردم و رهبری و پافشاری بر حفظ اصول دینی، شرع و فقه اسلامی، حمایت بیدریغ از مستضعفان و محرومان و قشرهای پایین جامعه و ایجاد وحدت و همبستگی با ملتهای مظلوم و عزت بخشیدن به اسلام و ملتهای مسلمان و مرعوب نشدن از تهدیدات قدرتهای جهانی. آیتالله خامنهای از امام خمینی به عنوان «ریشهی شجرهی طیبهی انقلاب» یاد کردند و اعلام کردند: ما راه خود را بر اساس راه امام (ره) ادامه خواهیم داد»
*مدیریت جهادی امام خامنهای
در مدیریت جهادی امام خامنهای، سه عنصر اصلی وجود دارد: 1ـ نیت الهی و ایمان به نصرت پروردگار بر مبنای این کلام نورانی که فرمودند: «من کان لله کانالله له» 2ـ عقلانیت، علم و درایت و انجام کارها مبتنی بر نگاه ترکیبی آرمانگرایی واقعنگر 3ـ جهاد و تلاش همهجانبه با روحیه جهادی و خستگیناپذیری
بیستوشش سال از آغاز دوران ولایت و رهبری حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای(مدظلهالعالی) میگذرد و در این متجاوز ازربع قرن، جهانیان شاهد مدیریتی متفاوت از معظمله در مقایسه با مدیریت دیگر زمامداران و حکمرانان معاصر بودهاند. سبک رهبری و مدیریت امام خامنهای از جهات مختلف با مدیریت و رهبری دیگر رهبران دنیا متفاوت است.
بهترین عنوان برای سبک رهبری ایشان، همانا عنوان «مدیریت جهادی» است. اساساً پیامبران و رهبران الهی، دارای مدیریت جهادی هستند و کارآمدی آنان برای پیشبرد امور و حل مشکلات در راستای تعالی جامعه، به دلیل همین نوع مدیریت است.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی طی این بیستوشش سال، انقلاب را در مقیاس جهانی رهبری کرده و اکنون جهانیان شاهد پدیده بیداری اسلامی در جهان اسلام و بیداری سایر ملل مظلوم و مستضعف هستند. مقام معظم رهبری طی این مدت، جمهوری اسلامی ایران را از میان توفان حوادث شکننده عبور داده و اینک همگان اعتراف میکنند که ایران قدرت اول منطقه راهبردی غرب آسیا است.
این رویداد مهم در حالی بهوقوع پیوسته است که نظام سلطه با محوریت آمریکا، در پی آمریکایی کردن منطقه خاورمیانه به عنوان پیشنیاز برای تحقق نظام تکقطبی با رهبری ایالات متحده بود. آمریکاییها برای سلطه بر این منطقه راهبردی به بهانه مبارزه با تروریسم در پی حادثه خودساخته 11 سپتامبر به افغانستان و سپس عراق لشکرکشی کرده و درصدد اشغال نظامی کشورهای اسلامی در منطقه بودند. این رویکرد آمریکاییها، منطقه غرب آسیا و خصوصاً کشورهایی چون افغانستان، عراق، لبنان و در نهایت سوریه را به عرصه رقابت و نبرد راهبردی بین ایالات متحده و متحدانش از یک طرف و جمهوری اسلامی با ملتهای منطقه و گروههای مقاومت از طرف دیگر تبدیل کرد.
اکنون با گذشت بیش از یک دهه از این نبرد و رقابت سنگین خصوصاً در دو حوزه عراق و سوریه، شکستهای راهبردی برای آمریکا و پیروزیهای راهبردی برای جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت حاصل شده و روند تحولات منطقه از پایان عمر امپراتوری فرو ریخته در این نقطه از جهان حکایت میکند. تمام آشنایان به مسائل، نیک میدانند که مدیریت کلان و عالی امام خامنهای(مدظلهالعالی) در تحولات منطقه، نقش اساسی و تعیینکننده داشته است.
*در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بینالمللی
دشمنان در پی نابودی جمهوری اسلامی و یا تضعیف و منزوی ساختن ایران بودند؛ لکن ملت ایران با رهبریهای حکیمانه و مدبرانه رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، علاوه بر برخورداری از قدرت بازدارندگی نظامی در برابر هر نوع تهدیدی و از جمله آمریکا، با دستیابی به مولفههای اصلی قدرت، در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بینالمللی است.
دشمنان، جنگ علمی را با هدف عقب نگه داشتن جمهوری اسلامی از قافله علم و پیشرفت بر ملت ایران تحمیل کردند، لکن این رهبر معظم انقلاب اسلامی بودند که با طرح «جهاد علمی و جنبش نرمافزاری»، بسترهای پیشرفت علمی کشور را فراهم ساختند و اینک ایران، رتبه اول تولید علم در منطقه، رتبه شانزدهم در جهان و سرعت تولید علمش یازده برابر میانگین سرعت تولید علم در جهان است!
نشانههای این تولید علم را در هستهای شدن ایران، ورود جمهوری اسلامی به باشگاه فضایی جهان، پیشرفتهای چشمگیر در علوم پزشکی و تولید داروهای راهبردی، صنایع دفاعی و نظامی، علم نانو و… میتوان ملاحظه کرد.
*شکست بزرگترین و پیچیدهترین توطئه علیه انقلاب اسلامی
دشمنان طی این سالها، استقلال و عزت ملی ایرانیان را نشانه رفته بودند، لکن رهبر معظم انقلاب با هوشمندی تمام، سیاستها و راهبردیهای دشمنان را یکی پس از دیگری خنثی نمودند. سیاستها و راهبردهای غرب در قبال موضوع هستهای جمهوری اسلامی از یک طرف و نقش امام خامنهای در تبدیل ساختن ایران به یک کشور برخوردار از دانش و فناوری صلحآمیز هستهای از طرف دیگر، بر هیچ کس پوشیده نیست.
دشمنان با جنگ نرم و سیاست نفوذ و استحاله، به دنبال فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از درون بودند و پس از بیست سال کار، فتنه 88 را با کمک ضد انقلاب و ریزشهای انقلاب پدید آوردند، لکن این مدیریت الهی امام خامنهای بود که بزرگترین و پیچیدهترین توطئه علیه انقلاب اسلامی را با شکست مواجه ساخت و فتنهگران و حامیان داخلی و خارجی آنان را رسوا و منزوی کرد. دشمنان با فتنه 88 به دنبال تعمیق شکافهای اجتماعی در ایران بودند، لکن همگان ملاحظه کردند که چگونه رهبر معظم انقلاب اسلامی با شعار «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» ، این توطئه بزرگ را خنثی کردند.
اینک نبرد جدی میان جمهوری اسلامی و ملت ایران از یک طرف و نظام سلطه از طرف دیگر، در حوزههای فرهنگی و اقتصادی درجریان است؛ بهطور قطع، با تدابیر حکیمانه و مدیریت جهادی رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی، سرنوشت نبرد در این حوزهها، همانند سرنوشت نبرد در حوزه نظامی (دفاع مقدس، جنگ علمی و رقابتها و نبردهای منطقه افغانستان، عراق، جنگهای 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و سوریه) خواهد بود.
*نامگذاری دهه چهارم انقلاب به نام دهه پیشرفت و عدالت
ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی و دانشبنیان.
برخی دستاوردهای این تدابیر که دربیش از ربع قرن مدیریت راهبردی حضرت آیتا... خامنهای برای کشور به ثمر نشسته است، عبارتند از:
دستیابی ایران به داشتن فناوری سلولهای بنیادی در سال٢٠٠٣ به فاصله پنجسال پس از آمریکا.
کسب رتبه هشتم جهان در سلولهای بنیادین جنینی.
کسب رتبه پنجم جهان در سلولهای بنیادی القاییIPS.
کسب رتبه اول خاورمیانه در بانک خون بند ناف و تولید حیوان ازIVF در اصفهان.
قرار گرفتن ایران در جمع هفتکشور طراح و سازنده موشک ماهوارهبر و اعزام موجود زنده به فضا.
دوازدهمین کشور جهان در ساخت ماهواره.
هفتمین کشور جهان در سامانه پرداخت ماهواره.
کسب رتبه هشتم جهان در چرخه سوخت هستهای.
کسب رتبه دوم جهان در توربین نیروگاه گازی پس از ژاپن
سومین سدساز بزرگ جهان با اجرای پروژه در ١٢کشور
اهدای برترین مدال فناوری آمریکا به جراح چشم ایرانی، دکتر غلامعلی پیمان، در سال٢٠١٣ میلادی.
تبدیل قریب الوقوع ایران به یکی از ١٠کشور تاثیرگذار جهان (بنا به اعلام شورای اطلاعات ملی آمریکا در گزارش چشمانداز بیستساله جهان)
قرارگیری در جایگاه سیزدهم تولید علم جهان و رشد علمی ١١برابری نسبت به متوسط رشد جهان.
*مرجعیت آیت الله العظمی امام خامنه ای
یکى از فرازهاى زندگى مقام معظم رهبرى، مسأله مرجعیت ایشان است. پس از رحلت آیات عظام گلپایگانى، مرعشى نجفى و اراکى، حوزه علمیه قم از مراجع ردیف اول و هم سن و سال امام راحل و مورد شناسایى و قبول عامّه، تقریباً خالى ماند و نسلى از مراجع جدید فرا روى ملت مسلمان ایران قرار گرفت.
دشمن یک بار دیگر دست به کار شد تا در رحلت حضرت آیت الله العظمى اراکى، در امور اخلال نماید و این طور القا کند که حوزه هاى علمیه درگیر یک جنگ قدرت شده و خواهند شد آنها نه مقام مرجعیت را مى شناختند و نه علماء و مراجع حوزه عملیه قم و نه ملت بزرگ ایران را، و چون همیشه با تحلیل غلط و نارساى خود، زمینه یک شکست سنگین دیگر را براى سیاست خود فراهم آوردند، مقام معظم رهبرى به افشاى توظئه دشمن و آگاه کردن ملت ایران پرداختند و نقش رهبرى خود را بخوبى ایفا نمودند. اولین القاى دشمن این بود که مردم دیگر را به روحانیت، مثل گذشته علاقه ندارند و از آنها زده شده اند.
« تبلیغات دیگر دشمن در چنین ایامى، این بود که نسل مرجعیت تمام شد و دیگر کسى شایسته و در حدّ مرجعیت نیست!! لکن با انتشار فهرست اسامى علماى شایسته مرجعیت از سوى جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، این تبلیغات نیز خنثى شد.
«تبلیغ کردند که در جامعه ایران دیگر کسى که شایسته مرجعیت باشد نیست. مردم دیدند در مقابل چشم خودشان که ناگهان فهرستى از علماى شایسته مرجعیت از طرف خبره هاى فن منتشر شد. کسانى که مىتوانند بشناسند، حوزه ها دست آنهاست، قوام حوزه ها به آنهاست، آنها مىتوانند بگویند. البته آقایان 6 - 5 نفر را معین کردند، معرفى کردند، خب اینجور مصلحت دانستند که 6 - 5 نفر را بگویند، دیگر صد نفر را که نمىشود گفت، اما من به شما عرض کنم امروز در حوزهى علمیهى قم کسانى که لایق مرجعیتند اگر بخواهیم بشماریم، از صد تا هم بیشترند. لایق مرجعیتند؛ تو همین حوزه قم. شش نفرشان حالا آن بزرگانى بودند که آنها اسم آوردند؛ فقط آنها نیستند. »
جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم در یک فهرست، اسامى واجدین شرایط مرجعیت را براى ملت ایران انتشار داد. این اسامى که در فاصله کوتاهى پس از رحلت حضرت آیت الله العظمى اراکى «رضوان الله علیه» انتشار یافت، ملت ایران را از لحاظ انتخاب مرجع تقلید آسوده خاطر نمود.
در این فهرست، نام مقام معظم رهبرى نیز دیده مىشد، که معظم له، به خاطر حضور مراجع عالیقدر در حوزه علمیه قم براى مردم ایران، به دلیل آشنایى خویش به مسائل جهان اسلام و بین المللى، افتاء و مرجعیت مسلمانان بلاد اسلامى را پذیرفتند: «عزیزان من. در این قضیه مرجعیت، موضوع اینجورى نیست. باربر زمین نمیماند. متوقف به فرد نیست این قضیه. بله آقایان، فهرست دادند اسم این حقیر را هم توى آن فهرست آوردند، اما اگر از من سؤال مىکردند من مىگفتم نکنید این کار را. بدون اطلاع من این کار را کردند. من بعد از آنى که اعلامیه شان صادر شده بود خبر شدم، والّا نمىگذاشتم. حتى من به تلویزیون اطلاع دادم، و گفتم اگر آقایان ناراضى نمىشوند، اعلامیه آنها را که مىخوانید اسم مرا نخوانید. بعد گفتند نمىشود، تحریف اعلامیه است آقایان نشسته اند، چند ساعت جلسه کردند نمىشود. لذا بود که دادند.من حالا به شما عرض مىکنم، ملت عزیز! عزیزان من! آقایان محترم و بزرگانى که از گوشه و کنار گاهى به بنده پیغام مىدهند رساله یا چه، من بار فعلیم خیلى سنگین است. بار رهبرى نظام جمهورى اسلامى و مسؤولیت هاى عظیم دنیایى، مثل بار چند تا مرجعیت است. این را شما بدانید. چندتا مرجعیت را اگر روى همدیگر بگذارند بارش ممکن است به این سنگینى بشود. ممکن است. گمان هم نمىکنم. الان ضرورتى نیست. بله، اگر العیاذ باللّه وضع به جایى مىرسید که من مىدیدم چاره اى نیست، مىگفتم عیبى ندارد. من شانهام با همهى ضعف و فقرى که دارم، به فضل پروردگار آنجایى که ناچار باشم - یعنى ضرورى باشد - ده تا بار اینجورى را هم حرفى نداشتم که روى دوش خودم بگذارم؛ اما الان آنجورى نیست. الان نیازى نیست. این همه مجتهدین هستند بحمداللّه. حالا من قم را اسم آوردم، غیر قم هم هستند، مجتهدینى هستند، افراد شایسته اى هستند. چه لزومى دارد که حالا این بار سنگین را که خداى متعال گذاشته است بر دوش نحیف این حقیر ضعیف، این بار را هم بگذارند رویش. احتیاجى به این معنا نیست. پس این کسانى که اصرار مىکنند که آقا رساله بدهید، رساله بدهید، توجه بکنند، من براى خاطر این است که استنکاف مىکنم از قبول بار مسؤولیت مرجعیت. چون هستند آقایان بحمداللّه؛ نیازى به این معنا نیست.البته، خارج از ایران حکم دیگرى دارد. بار آنها را من قبول مىکنم. چرا؟ براى خاطر اینکه آن بار را اگر من بر ندارم ضایع خواهد شد. آن روزى که احساس بکنم که این آقایانى که امروز بحمداللّه در اینجا هستند و بعقیده من کافى هستند و کفایت لازم بلکه فوق اندازهى ضرورى را هم امروز در قم مىبینیم وجود دارد براى تحمل بار مسؤولیت، آن روزى که این آقایان بتوانند بار خارج را هم تحمل کنند، آنجا باز من مىکشم کنار. امروز من درخواست شیعیان خارج از ایران را قبول مىکنم براى خاطر اینکه چارهاى نیست. مثل همان جاهاى دیگر است که ناگزیر هستیم. اما در داخل ایران هیچ احتیاجى نیست، وجود مقدس ولىعصر (ارواحنا فداه و عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف) خود ناظر و حافظ و نگهبان حوزههاى علمیه است؛ حافظ و پشتیبان علماى بزرگ است؛ هدایت کننده دلهاى مراجع و دلهاى مردم است. امیدواریم خداى متعال این مرحله را هم براى ملت ایران مرحلهى مبارکى قرار بدهد.»
*درس خارج فقه رهبر انقلاب
درس خارج رهبری از سال 69 شروع شده است و ایشان بیش از 25 سال است که به صورت منظم به ارائه مباحث فقهی، اصولی و رجال پرداختهاند. بیش از هزار روحانی که دروس سطح را گذرانده اند در درس خارج معظم له شرکت میکنند. از ویژگی های ممتاز این درس حضور بانوان در آن است؛ بانوانی که جزء زنان فاضل و باسواد حوزه و دانشگاه محسوب می شوند. برخی از افرادی که در این درس شرکت میکنند خود در سطح عالی دروس حوزوی قرار دارند و به تدریس دروس خارج فقه و اصول مشغول هستند.
*مقاومت اسلامی
مقوله مقاومت اسلامی به عنوان یکی از شاخصه ها و ارکان انقلاب اسلامی، در نگاه نافذ مقام معظم رهبری جایگاه ویژه ای دارد. نگاه معظم له به مقاومت یک نگاه اعتقادی و قرآنی است، بدین معنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده های الهی و پیروزی جبهه حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفی جمهوری اسلامی ره توشه ای سترگ از تجارب مقاومت چندین ساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر انقلاب اسلامی بر این باور است که این تجارب راهگشای ملل منطقه خواهد بود. بر همین اساس معادله مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومت هاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.
مقاومت اسلامی در سطح منطقه در دو عرصه نمود بیشتری یافته است: نخست مقاومت اسلامی لبنان که با محوریت حزب الله به مبارزه با اشغالگری اسراییل برخاست و شکست های سختی را به ارتش اسطوره ای رژیم صهیونیستی تحمیل کرد. نماد دوم اما در صحنه فلسطین تجلی یافت که با ظهور گروه هایی چون حماس و جهاد اسلامی مبارزات تاریخی مردم فلسطین را در برابر اشغالگراین صهیونیستی، وارد مرحله جدیدی نمود.
*جنگ 33 روزه و وعده پیروزی رهبر انقلاب
سید حسن نصرالله 5 سال پس از جنگ 33 روزه، برای نخستین بار پیام شفاهی رهبری را فاش نمود که آیت الله خامنه ای طی آن در اوج حملات مرگبار اسراییل، خطاب به رزمندگان حزب الله فرموده بود: «برادرانم، این جنگ همچون جنگ خندق و جنگ احزاب است. ولی به خدا توکل کنید، بنده به شما میگویم که شما پیروز هستید و وقتی این جنگ با پیروزی شما به پایان برسد، به قدرتی تبدیل خواهید شد که هیچ قدرت دیگری جلودارش نیست.» نصرالله در ادامه، ضمن تمجید از نگاه ژرف و آینده نگری مقام معظم رهبری می گوید: چه کسی میتوانست چنین برداشتی داشته باشد؟ آن هم در روزهای اول جنگ؟
*جنگ 22 روزه:
گروه های مقاومت فلسطینی همواره خود را مدیون رهنمودها و کمک های مقام معظم رهبری می دانند. اسماعیل هنیه در پاسخ به پیام رهبری به مناسبت جنگ 22 روزه گفت: «این برای من مایه افتخار است که به نمایندگی از دولت و ملت فلسطین و به نمایندگی از غزه مجروح ولی پیروز، مراتب قدردانی و تشکر خود را از مواضع ممتاز و شجاعانه و اسلامی جنابعالی که نشان دهنده، روح والای رهبری ایران اسلامی و روح بزرگ ملت ایران است، اعلام کنم. سخنان و پیامهای جنابعالی قبل از تجاوز به غزه و همچنین به هنگام روزهای سخت جنگ غزه، موجب دمیده شدن روح عزت، آزادگی، کرامت، و ایستادگی در میان مردم غزه و نیروهای مقاومت در مقابله با تجاوز دشمن شد...»
*راهکاری برای حل مساله فلسطین
با توجه به پیچیدگی و قدمت قضیه فلسطین، رهنمودهای بدیع رهبر انقلاب در این باره، افکار عمومی منطقه و جهان را به خود جلب کرده است. یکی از این رهنمودها پیشنهاد «همه پرسی عمومی» است که معظم له برای حل مشکل دیرین این سرزمین ارائه نموده اند. به اعتقاد مقام معظم رهبری همه راه هایى که غربیها و وابستگان آنها براى حل مساله فلسطین پیشنهاد کرده و پیمودهاند، غلط و ناموفق بوده است (از جمله طرح «دو دولت») و در آینده نیز چنین خواهد بود.
اما ما راه حلى عادلانه و کاملاً دموکراتیک را پیشنهاد کردهایم: همه فلسطینىها، چه ساکنان کنونى آن، و چه کسانى که به کشورهاى دیگر رانده شده و هویت فلسطینى خود را حفظ کردهاند، اعم از مسلمان و مسیحى و یهودى، در یک همهپرسىِ عمومى، با نظارتى دقیق و اطمینانبخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسى این کشور را انتخاب نمایند و همهى فلسطینیانى که سالها رنج آوارگى را تحمل کردهاند، به کشور خود باز گردند و در این همهپرسى و سپس تدوین قانون اساسى و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد.
بسیاری از محافل و رسانه های منطقه ای از این راهکار استقبال کرده و به بررسی ابعاد مختلف سیاسی و حقوق و اجرایی آن پرداختند. به عقیده این محافل طرح ایران برای حل مسئله فلسطین، طرحی منطقی و برخاسته از راهکارهای سیاسی قابل قبول نزد افکار عمومی جهان است و بر خلاف تبلیغات غرب و صهیونیسم، ایران قصد ندارد یهودیان را به دریا بیفکند. یکی از مطبوعات لبنانی در این باره نوشته است: این سخنان متعلق به رهبر انقلاب اسلامی ایران است؛ رهبر بزرگترین کشور منطقه که در برابر بزرگترین طرح مقابله با رژیم صهیونستی و آمریکا در منطقه قرار دارد.
*بیداری اسلامی
موج بیداری اسلامی که از سال 1389 در شمال آفریقا آغاز شد و به سرعت سایر مناطق خاورمیانه را درنوردید، از همان ابتدا مورد اهتمام ویژه مقام معظم رهبری قرار گرفت. در سطح کلان و راهبردی، نگاه معظم له به این تحولات، ناظر به احیای امت واحده اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق بود که در مقابل طرح های سلطه جویانه غربی همچون جهانی سازی قد علم کرده است. جهت آشنایی با رویکرد مقام معظم رهبری نسبت به بیداری اسلامی و آثار این رویکرد، توجه به نکات زیر قابل توجه است:
جوهره اسلامگرایی: از نگاه معظم له این حرکت گسترده مردمی برخاسته از آموزه های اسلام و الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران بود. به باور ایشان بیدارى اسلامى یک حقیقتى است که اتفاق افتاده است. به تدریج هستهى بیدارى، یقظه اسلامى رشد کرده، ثبت شده است و دارد خود را نشان می دهد... سى و چند سال قبل این مسئله در ایران اتفاق افتاد؛ امروز هم در دنیاى اسلام، در شمال آفریقا، این را مشاهده می کنید.
الگوبخشی جمهوری اسلامی: از نگاه رهبر انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان پیش قراول بیداری اسلامی در سطح منطقه که هم آزمون انقلاب و هم آزمون حکومتداری را با موفقیت پشت سر گذارده و تجارب ارزنده ای در دست دارد، می تواند به ملت های انقلابی الگو ارائه دهد.
*الگودهی رهبر انقلاب
در مقوله الگودهی، رهبر انقلاب بر روی دو موضوع مهم تکیه کرده اند: یکی قانون اساسی و دیگری کارنامه موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهوری اسلامی ایران. شالوده نظام ایران مردم سالاری دینی است و بر این اساس توصیه رهبری به ملت های انقلابی آن است که در روند دولت سازی به این دو اصل مهم (اسلامیت و جمهوریت) توجه کنند.
نکته قابل توجه در الگوسازی جمهوری اسلامی آن است که این الگودهی لزوما به معنای ارائه نسخه ای عینی از نظام ولایت فقیه نیست. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب ولایت فقیه یک استنباط شیعی است و چون اکثریت جهان عرب اهل سنت هستند می توانند استنباطات خاص خود را از مذاهب خود مبنی بر مردمسالاری دینی ارائه کنند. مهم آن است که جوهره و روح حاکمیت، دینی و بر اساس آموزه های قرآن و شریعت بوده و الگوهای غربی و التقاطی به کشورهای مسلمان تحمیل نشود.
در عین حال رهبر انقلاب نسبت به شائبه ها و اتهاماتی که علیه جمهوری اسلامی ایراد می شود واقف بوده و لذا خطاب به مصری ها فرموده اند: برادران و خواهران عزیز؛ اینها تجربیات ما است، من به عنوان برادر مسلمان شما و از سر تعهد دینی، آن را با شما درمیان گذاشتم. بوق های تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران می خواهد دخالت کند، می خواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و... این دروغها را سی سال است می گویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند.
*فتح قله های علم
برخلاف تصور رایج درباره علم در ایران، نگاه رهبر انقلاب به مقوله علم آموزی تنها دانایی، بدست آوردن شغل، پیشرفت در فناوری و تسهیل زندگی مادی نیست، بلکه کارکرد اصلی علم را «اقتدار آفرینی» می دانند. به همین دلیل ایشان با کسب آشنایی از علوم و رشته های جدید علمی در دنیا، و تکیه بر استعداد نخبگان و دانشجویان و تلاش مسئولین اجرایی به گفتمان سازی(جنبش نرم افزاری و نهضت علمی…)و حمایت مادی و معنوی از نهادها و موسسات علمی پرداختند.
نتیجه این توجهات، پیشرفت در عرصه ای بود که از یک طرف به دلیل بی مبالاتی حکام طاغوتی در ایران دچار چندین قرن عقب ماندگی شده بود و از طرف دیگر مستکبران جهان در آن زمینه ها «منطقه ی ممنوعه ای از علوم» بوجود آورده بودند.«حالا فناوری هستهای تصادفاً معروف شده است و همه توجه دارند(هم در کشور، هم در دنیا ) لیکن فقط این نیست؛ فناوری هستهای هست، علوم هوافضا هست، علوم پزشکی هست- خوشبختانه امروز کشور ما حائز رشتههای بسیار مهم و دست نیافتنی پزشکی است و کارهای بزرگ پزشکی در این کشور انجام میگیرد- زیست فناوری هست، نانوفناوری که از علوم جدید و دانش های نوین دنیاست، رادیو داروها، شبیهسازی، ساخت ابررایانه ها هست؛ سلول های بنیادی که یکی از بزرگترین کارها در عرصهی علم است، هست؛ رادیوداروهای مهم و داروهای ضد سرطان هست؛ و این فهرست ادامه دارد.»
«مراکز جهانی اعلام میکنند که رشد علمی ایران گاهی یازده برابر، گاهی سیزده برابر در آمارهای گوناگون، نسبت به رشد علمی متوسط دنیا جلو است! البته معنایش این نیست که ما از لحاظ علمی جلوتر از همهی مراکز دنیا هستیم؛ نه، ما عقبماندگی مان زیاد است، رشدمان سریع است. اگر به این رشد با همین سرعت ادامه بدهیم، ممکن است در سالهای آینده، ده سال دیگر، پانزده سال دیگر در رتبههای اول دنیا قرار بگیریم در همهی بخشهای دانش و فناوری، اما الان هنوز نه، الان وسط راهیم، داریم حرکت میکنیم
*اقتدار نظامی در جهان
حضور در میدان های جنگ، فرماندهی ستاد جنگ های نامنظم، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، معاونت وزیر دفاع و در نهایت فرماندهی کل نیروهای مسلح کشور به همراه حضور عملیاتی در صحنه جنگ، توانست برای رهبر جدید ایران تجربه قابل ملاحظهای را در حوزه نظامی و دانش استراتژیک فراهم آورد، به گونهای که کمتر کسی در درایت ایشان در امر رهبری نظامی، که یکی از اصلیترین وجوه رهبری کشور، انقلاب و فرماندهی کل قوا است، تردید داشته است. همین مساله، اعتماد و اعتقاد نیروهای مسلح را به صحت تصمیمات رهبری روزافزون کرده است.
در شرایط فعلی هیچکس تردید ندارد که پیشرفتهای نظامی ایران در عرصه فناوری نظامی و ساخت سلاح و تجهیزات و گسترش حوزه نفوذ و قدرت منطقهای ایران، محصول هوشمندی رهبری و آگاهی و درایت شخص ایشان در حوزه نظامی و استراتژیک کشور است و همین فهم استراتژیک بود که سبب شد کشور، در میان بحران های بسیار سخت نظامی منطقه نظیر حمله عراق به کویت، حمله آمریکا به عراق در دو مرحله و حمله آمریکا به افغانستان، گزندی نبیند و فراتر از دیگر کشورها در آرامش و امنیت به سر برد.
دکتر زاکانی می گوید: یک روز صبح، صحبت از دقت و میزان دریافت مقام معظم رهبری از موضوعات فنی و تخصصی شد و ایشان در توضیح موضوع گفتند: «من تعجب میکنم چراکه حضرت آقا بیش از 10 نفر از ژنرالهای روسی که فقط ممحض در توسعه فعالیتهای موشکی و متخصص این کارند، میفهمند و بهطور فنی وارد بحث در موضوعات موشکی میشوند و تدابیر راهگشا را ابراز میدارند».
ایشان ادامه دادند: «با یکی از فرماندهان عالی کشور برای ارائه توضیحاتی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم و طبق هماهنگی قبلی و شرحی که به ایشان داده بودم، شروع به توضیح موضوع خدمت حضرت آقا کردند و مقام معظم رهبری نیز بهدقت گوش میدادند.
پس از پایان توضیحات، حضرت آقا شروع به سوال پرسیدن کردند و سوالات آنقدر دقیق و فنی بود که احساس کردم 10 ژنرال روسی متخصص در فعالیت موشکی به نقد موضوع ارائه شده پرداختهاند؛ تا جایی که آن فرمانده عالی درمانده از پاسخگویی، اجازه خواست بعد از فرصتی معین پاسخ سوالات را فراهم نمایند و تقدیم کنند». این شهید عزیز ادامه داد: «بنده اجازه خواستم و به سوالات بهطور فنی پاسخ دادم تا مقام معظم رهبری بعد از شنیدن دقیق صحبتهایم، پاسخها را کافی دانستند و اعلام رضایت فرمودند و تدابیر خویش را ارائه نمودند که برای ما بسیار راهگشا بود».
*علمدار فرهنگ انقلابی
انقلاب اسلامی هر چند در دست یابی به آرمان های خویش گامهای متعالی برداشته است اما همچنان در مسئله فرهنگ که مهمترین مقوله در نظام جمهوری اسلامی و جدی ترین نگرانی رهبر انقلاب است، کارنامه قابل قبولی بدست نیاورده است.
علیرغم توصیه های ایشان به دولت های مختلف برای رفع مظلومیت از بخش فرهنگ، ولی توجه لازم به آن صورت نگرفت و در میان اولویت های اقتصادی و سیاسی دولت ها به فراموشی سپرده شد. البته باید یادآور شد که در هیچ کشوری فرهنگ چنین جایگاهی ندارد و ایران در مقایسه با بسیاری از کشورها در بخش فرهنگ پیشرو به شمار می آید از طرف دیگر نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی ماهیت فرهنگی دارد.
*فعالیتهای فرهنگی
آیت الله خامنه ای ضمن اینکه از شخصیت فرهنگی و سلیقه فاخر در این عرصه برخوردارند، نسبت به این مقوله چیزی فراتر از خدمات و کالای فرهنگی است، و در واقع نگاه استراتژیک و کارشناسانه دارند.
تقریبا هر حرکت فرهنگی که در کشور در حال انجام است با واسطه یا به صورت غیرمستقیم مربوط به سیاست گذاری، حمایت و نظارت ایشان است.رهبر فرزانه انقلاب در کنار تلاش برای قانونی کردن و جنبه رسمی بخشیدن به فعالیت های فرهنگی از طریق دولت و شوراهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، اهتمام ویژه ای به فعالیت های خودجوش فرهنگی دارند.پس از رهبری ایشان برای نخستین بار در سال 69 سیاست های کلان فرهنگی وارد برنامه ی پنج ساله توسعه شد، که به طور مشخص اعتبار ویژه حمایتی در اختیار هنرهای معاصر قرار گرفت و حمایت از سینما و تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، کتاب و مطبوعات شکل قانونی به خود پیدا کرد و در برنامه تدوین شد و به تصویب مراجع ذیربط رسید.
اما با گذشت بیش از 26 سال از این تحول عظیم تنها شاهد افزایش کمی و کیفی تولیدات و کالاهای فرهنگی هستیم. در صورتی که توقعات از فرهنگ چیزی فراتر از تولید و خدمات فرهنگی بود. نهادینه شدنِ مفاهیم انقلاب و آموزهای اسلامی اعم از فقهی و اخلاقی در بینش و منش مردم و مسئولین هدفی بود که باید فعالیتهای فرهنگی آن را محقق می کرد.
ارتباط صمیمانه رهبر انقلاب با هنرمندان، نخبگان با تجربه و گاها جوان فرهنگی و تشکل های فرهنگی سبب شکل گیری حرکتهایی شد که امید می رود در آینده نه چندان دور بخشی از این عقب ماندگی را جبران کنند.یکی از این ارتباطات محافل شعری ایست که سالانه در حسینه امام(ره) تشکیل می شود. این محفل صمیمانه که مهمترین جلسه شعری نیز محسوب می شود، نقش عظیمی در شعر بوجود آورده است.تا جایی که «شعر دوران انقلاب باید بخش برجستهای از اصیلترین و صادقانهترین شعر همه دوران تاریخ ایران بشمار آید.
شعر فارسی هرچند در عمر هزار و دویست ساله خود و در مقاطع گوناگون به والایی و تعالی شایستهای نائل شده و نقطه های درخشانی که در ادبیات جهان می درخشند پدید آورده، لیکن هرگز به طور کامل از آمیختگی به انگیزه های غیرصمیمی و پیرایه های ناشایسته برای شعر و هنر، کاملا مبرا نبوده است …. شعر دوران انقلاب در میان همه مقاطع تاریخ طولانی، این ویژگی را دارد که تقریبا یکدست و کامل در جهت آرمان ها و هدف های والا و سخنگوی احساسات و افکار و جهتگیری های ملتی است که شاعر، از دل آن برخاسته و بدان وابسته است. شعر دوران انقلاب شعر زر و زور نیست.
شعر احساسات سطحی و فردی و متوجه به آرزوها و امیال حقیر بشری نیست. زبان یک ملت و شرح حال یک امت است. انعکاسی از روح بزرگ جامعهای است که یکپارچه در جهت هدفها و آرمانهای الهی و انسانی گام برداشته و فداکاری کرده است. شعر هدفدار و سازنده مردمی است. شعر دربارها و میخانهها و عشرتکدهها نیست. شعر صحنه عظیم جهاد و سیاست و انقلاب و جهاننگری است. شعر خدایی است»
ادبیات پایداری و رمان نویسی از زمینه هایی در هنر به شمار می رود که رشد و بالندگی خود را مدیون پیگیری ها و دلگرمی ها رهبر انقلاب می داند. تشویق و تحریض نویسندگان برای به تصویر کشیدن گنجینه ی گرانبهای دفاع مقدس در سالهای اخیر سبب شد تا اکنون آثار فاخر بسیاری در این زمینه نگاشته شود.
*پیشرفت عادلانه اقتصاد
نگاهی به اظهارات و مواضع حضرتآیتالله خامنهای نشان میدهد که ایشان در حوزه مسائل اقتصادی چند مساله مهم را مورد تاکید قرار میدهند. از جمله این مسائل میتوان به ضرورت اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و واگذاری تصدیهای دولتی به بخش خصوصی به عنوان مقدمه رسیدن به اهداف سند چشمانداز 20 ساله کشور، خودکفایی در محصولات استراتژیک، مبارزه جدی با قاچاق و مفاسد اقتصادی، رسیدگی به وضعیت معیشتی محرومان، صرفهجویی و توسعه اقتصادی توام با عدالتگستری اشاره کرد.
* سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی
به اذعان بسیاری از کارشناسان اقتصادی ایده سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی که از طرف آیت الله خامنه ای مطرح شد، زمینه تحول عمیقی را در اقتصاد کشور بوجود آورد.«بعد که آن سیاستها ابلاغ شد، اصلاً وضع مسئلهی اقتصاد عوض شد؛ در واقع حرکت جدیدی در اقتصاد کشور آغاز شد. لذا مقایسهی با قبل از آن دوران، مقایسهی تعیینکنندهای نیست. در همین دوران، ما بایستی ببینیم در باب اصل 44 چه کار کردیم؛ این مهم است. ببینید، روح اصل 44 هم این بود که ما بتوانیم اولاً سرمایههای مردم و بعد مدیریت مردم را وارد عرصهی اقتصاد کنیم. باید سرمایههای مردم و مدیریت مردم- بخش خصوصی- وارد عرصهی اقتصاد بشود؛ والّا اگر مدیریتها دولتی باقی ماند، آن مقصود حاصل نخواهد شد. البته در همان محدودهای که این سیاستها اجازه میدهند و با همان رعایتهائی که در قانون پیشبینی شده -که قانون هم قانون دقیقی است، قانون خوبی است- این را باید رعایت کنید.» بسیاری از پیشرفت های اقتصادی انقلاب مرهون ابلاغ این سیاست هاست.
*نقش کانونی ولایت فقیه در ساختار و حاکمیت سیاسی
ولایت فقیه و ولی فقیه براساس تفکر اسلامی، گفتمان انقلاب اسلامی و در چارچوب قانون اساسی در کانون مرکزی حاکمیت سیاسی قرار گرفته و به مثابهی قلب تپندهی آن عمل میکند؛ قلب تپندهای که نه تنها قلب نظام سیاسی، که فراتر از آن، قلب تپندهی اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی و دینی جامعه است.در مورد حدود اختیارات رهبرى، قانون اساسى چهار وظیفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته که عبارت است از :
یک. تعیین سیاست هاى کلى نظام جمهورى اسلامى ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛
دو.نظارت بر حسن اجراى سیاست هاى کلى نظام؛
سه.حل اختلاف و تنظیم روابط قواى سه گانه؛
چهار.حل معضلاتی از نظام که از طریق عادى قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام مطابق با اصل110 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران.
در نگاه غربیها نیز براساس نقشی که رهبر معظم انقلاب در ساخت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران دارد، مورد توجه جدی آنها واقع شده است؛ از جمله مؤسسه «کارنگی برای صلح» در وبسایت خود مقالهی قابل توجهی را در این خصوص با عنوان «بازخوانی (آیت الله) خامنهای؛ نگاه جهان به قدرتمندترین رهبر در ایران» منتشر کرده است که جملهی آغازین آن مقاله این است؛ «شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که به اندازه آیتالله خامنهای برای مسایل جاری جهان اهمیت داشته باشد اما همزمان تا این حد برای جهانیان ناشناخته باشد». بر اساس این مقاله، هر رویکردی که در پی ایجاد رابطه با ایران است و میخواهد قرین موفقیت باشد، باید قدر مناسبی برای آیت الله خامنهای و نقش محوری او در تصمیم گیری های ایران در نظر بگیرد.
*عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامی
در یک تعریف «هر چیزی که، نقطه قوت برای کشوری و نقطه تهدید برای کشور رقیب محسوب شود و بتواند نقش بازدارندگی را برای کشور دارنده آن بازی کند»، عمق استراتژیک محسوب می شود. اسلام منهای رهبری جامع الشرایط و منطبق با معیارهای اسلامی، نه تنها هدایتگر جامعه محسوب نمیشود و با منافع و سلطه مستکبران تضاد و تقابلی ندارد، بلکه چه بسا با تحریف محتوایی در دین و حکومت و نظام اسلامی و به انحراف کشاندن احساسات و عواطف دینی مردم، توجیه کننده ظلم و تعدی طاغوتها و نظام طبقاتی تحمیل شده به وسیله قدرتهای استعمارگر باشد.
و این همان اسلام آمریکایی، سلطنتی و شاهنشاهی است که امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره داشتهاند. باتوجه به این مطلب، یکی از ارکان اساسی انقلاب اسلامی، رهبری ولایت فقیه می باشد. رهبری عامل بیداری و جوشش توده ها و محور وحدت و انسجام مردم بشمار می آید. ترسیم سیاستهای کلی نظام و اتخاذ تدابیر و موضعگیریهای قاطعانه، سازش ناپذیری در برابر توطئه ها و دشمن شناسی از ویژگیهای برجسته رهبری انقلاب اسلامی است که در دوران سخت مبارزه بیشترین نقش را در شناساندن دشمن و تعیین مسیر و شیوه های مبارزه با آنان داشته است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز رهبری حضرت امام(ره) و بعد از آن رهبر معظم انقلاب مهمترین تاثیر را در استمرار و استقامت بر اصول و ارزشهای انقلابی و لغزش زدایی، ثبات، امنیت، پیدایش نهادهای انقلاب، اقتدار حکومت، وحدت امت اسلامی و خنثی سازی نقشه های فراوان دشمنان داشته است.
*دارای باورهای راهبردی و عزم راسخ در تحقق آنها
باورها و اعتقادات رهبر معظم انقلاب نسبت به مقولات مختلف راهبردی و عزم و اهتمام راسخ و جدی ایشان در پیاده سازی آنها احساس خطر جدی برای غرب و به ویژه آمریکا و صهیونیست ها ایجاد کرده است. برخی از این باورها عبارتند از:
- باور رهبر معظم انقلاب به مکتب امام خمینی(ره) و عزم جدی و راسخ ایشان در حفظ و تداوم و گسترش آن در داخل و خارج
-باور رهبر معظم انقلاب به تبدیل کردن ایران اسلامی به تمدن نوین اسلامی و قدرت برتر جهانی و اهتمام جدی برای فراهم کردن زمینه های چنین قدرتی در ابعاد مختلف
-. باور رهبر معظم انقلاب به ایجاد و تقویت گفتمان مقاومت در جهان اسلام و فراتر از آن و زنده نگهداشتن بیداری اسلامی و هدایت آن در مسیر اصیل
- باور رهبر معظم انقلاب به مبارزه با استکبار و نظام سلطه به اشکال مختلف؛ «نظام جمهورى اسلامى اساساً در اعتراض به استکبار پدید آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استکبار و عوامل استکبار در ایران بهوجود آمد».«آنچه نقطهى مقابل نظام اسلامى است، استکبار است. جهتگیرى خصومتهاى نظام اسلامى، با نظام استکبار است؛ ما با استکبار مخالفیم، ما با استکبار مبارزه میکنیم».
-باور رهبر معظم انقلاب به عدم سازش با آمریکا و ماهوی دانستن خصومت آمریکا با ملت ایران
- اعتقاد رهبر معظم انقلاب به سرطانی بودن رژیم صهیونیستی و نابودی آن
-باور رهبر معظم انقلاب به مردم سالاری دینی و اعتقاد به ناکارآمدی لیبرال دموکراسی
ایجاد انسجام و ایستادگی در برابر فشارها و تحریم های امریکا
آمریکا و غرب به خوبی می داند که مهمترین عامل مقاومت در برابر فشارها و تحریم ها رهبر معظم انقلاب است. به باور آنها رهبر معظم انقلاب نه تنها خود شخصیتی راسخ در برابر فشارها و ارعاب و رهبر مدبری در برون رفت از فشارها است،بلکه با توجه به نفوذ و اقتداری معنوی که دارد، قادر است جامعه را نیز در برابر فشارها و تحریم ها متحد و مقاوم نماید. واژگان وحدت بخش که رهبر معظم انقلاب در طی دوران26 ساله زعامت خویش بکار برده اند و سازوکارها و اقداماتی که برای این موضوع انجام داده اند گویای این باور است.
*جلوگیری از سازش با نظام سلطه
عدم سازش با نظام سلطه و تلاش برای حفظ اصل استکبارستیزی انقلاب و کمک به جنبش های آزادی بخش و مقاومت اسلامی در بین کارکردهای رهبر معظم انقلاب در طول 26 ساله زعامت، از جایگاه ویژه ای در فلسفه دشمنی غرب و آمریکا(نظام سلطه) با رهبر معظم انقلاب برخوردار است. اقدامات و تحرکات سازش با آمریکا از سال 1370 تا کنون چند نقطه عطف را پشت سر گذاشته که رهبر معظم انقلاب در هر دوره مانع از تحقق آرزوهای برخی از جریانات مدعی شدهاند.
*استحکام بخشی قدرت نظام
از نظر غرب و آمریکا رهبر معظم انقلاب در ر طول زعانت 25 ساله اش، قدرت ایران را مستحکم و نوفذ ناپذیر کرده است. به بیان دیگر، هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجی که خود تداوم دهنده مشی اصولی و شجاعانه امام راحل (ره) بوده است کشور ایران را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده میشود قویتر میگردد. اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیستهای کشورهای جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتدای انقلاب فوق العاده افزایش یافته است. هفتهنامه آمریکایی تایمز طی گزارشی با توجه به یافتههای کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمی در سنگر خود قرار گرفته و به هیچ عنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد.
*تولید و بازتولید سرمایههای اجتماعی
امام خامنهای در طی زعامت خویش همانند امام راحل سرمایه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی را تقویت و عمق بخشیده است. یکی از نمادهای تولید سرمایه اجتماعی حضور ولی فقیه و تجدید بیعت مردم در جای جای این سرزمین با ایشان است.
در واقع رابطه رهبری با مردم به صورت ها و اشکال مختلف بازتولید و عینی کردن دو وجه سرمایه ی اجتماعی است؛ یعنی سرمایه های اجتماعی که از یک سو حاصل تجربیات تاریخی مشترک اقوام گوناگون مجاور در محدوده ی جغرافیای وسیعی به نام ایران که همبستگی ملی را پدید آورده و از سوی دیگر و مهم تر، شخص رهبر انقلاب مصداقاً با عنایتی که خدا به ایشان کرده است هم تجسم بخش زیبا و بزرگ و شیرین آن سرمایه ی اجتماعی ایرانی و هم تجسم بخش وجه دینی، یعنی مرجعیت و ولایت هستند و در نتیجه سرمایه ی اجتماعی مضاعف و پیوند خورده ای بدست می آید که هم حاصل پالایش است و هم تقویت و بازتولید حاصل از ایمانی مشترک که برادری را میان آنها پدید آورده است، به خواست خداوند متعال نوید بخش گسترش این همبستگی به سایر ملل تا حصول امت واحده است.
*حمایت و تقویت گفتمان مقاومت
سیاست حمایت از نهضتهای رهایی بخش و کمک به مسلمانان از تاکیدات جدی رهبر معظم انقلاب بودهاست، به عنوان نمونه معظم له در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمیشود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل (ره) شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسی) میباشد توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیری شد و اکنون ثمره آن را ملاحظه میکنیم.
اتفاقی که در لبنان و فلسطین، سوریه، عراق و افغانستان، یمن و ... رخ داده است نتیجه استقامت در پیگیری این اصول از سوی رهبری انقلاب بوده است تاکید اخیر از این بابت است که در سالهای گذشته کسانی بودند که با چنین رویکردی مخالفت میورزیدند. با این حال این سیاست با وجودی که ریشه در اصول و باورهای اسلامی و انقلابی دارد، نتایج ژئواستراتژیکی نیز برای ایران داشته است.
*تلاش و اهتمام جدی و راسخ برای نهادینه سازی استقلال کشور
استقلال و استقلال طلبی از خاستگاه و جایگاه رفیعی در اندیشهی رهبر معظم انقلاب برخوردار است؛ بهطوریکه ایشان در باب استقلال ملی و ضرورت صیانت از آن بارها به ایراد سخنران پرداختهاند و ماحصل جملات کلیدی ایشان را میتوان در قالب توصیفاتی نظیر «اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است»، «استقلال فرهنگى، مهمتر از استقلال سیاسى و اقتصادى است»، «باید بهتدریج به سمت استقلال کامل اقتصادى برویم»، «ملت ایران مزهى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است» و «هدف جمهورى اسلامى، تضمین استقلال کامل ملت است» خلاصه کرد.
رهبر معظم انقلاب در طول 26 سال گذشته استقلال در ابعاد مختلف؛ استقلال دفاعی، استقلال سیاسی، استقلال علمی، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی تأکید داشته و اهتمام جدی برای تحقق آنها داشته است. از ایشان استقلال سیاسی یعنی خدمتگزاری و تکلیف محور بودن مسئولین اگر همه دنیا هم جمع شوند - امریکا، انگلیس، اروپا؛ حتى آن روزى که در دنیا دو قدرت شرق و غرب بود - و دست در دست هم بگذارند و بخواهند این ملت و این کشور را یک قدم به سمتى که به ضرر مردم و به نفع آنهاست بکشانند، مسؤولین و رؤسا و خدمتگزاران این کشور، اجازه نخواهند داد. این، استقلال سیاسى است. استقلال سیاسى، یعنى اینکه امروز کسانى بر این مملکت حکومت مىکنند که مردم مىخواهند.(15/2/72 )
*بیست ویژگی بارز امام خامنه ای
1- خدامحوری
2- تکیه بر اسلام ناب محمدی
3- شفقت و رأفت اسلامی
4- عدالت محوری و نفی تبعیض
5- مردمی بودن
6- روز افزون بودن صفات و شرایط رهبری
7- طرفدار نظارت خبرگان
8- گستردگی ارتباطات و اطلاعات
9- قانونمندی و تکیه بر قانون
10- طرفداری و دفاع از آزادی
11- انتقاد پذیری
12- دفاع از مظلومان و مبارزه با مستکبران
13- دعوت به دشمن شناسی و دشمن ستیزی
14- دشمن ستیزی همراه با پایبندی بر ارزشها
15- دیپلماسی مبتکرانه وتهاجمی
16- از خود گذشتگی
17- فروتنی
18- امین بودن نسبت به بیت المال
19- ساده زیستی
20- دوری از قبیله گرایی و پارتی بازی
*نمونه هایی از توانمندی و هوشمندی رهبری نظام در برخورد با بحران
نمونه هایی از توانمندی و هوشمندی رهبری نظام در برخورد با بحران ها و مدیریت آن ها بود , بحران هایی که هر یک از آن ها کافی بود تا هر نظام سیاسی را با چالش و مشکلات جدی روبرو سازد و موجودیت آن را به خطر بیندازد . تدابیر حکیمانه و بینش عمیق مقام معظم رهبری به عنوان سکان دار انقلاب اسلامی در دوران پر برکت رهبری خود , موجب شد تا کشتی نظام اسلامی از میان این امواج سهمگین و طوفان های شدید به سلامت به سمت ساحل سعادت و پیشرفت و عدالت حرکت کند و دشمنان را در رسیدن به اهداف شوم خود ناکام گذارد .
اگر هوشیاری و تدبیر مقام معظم رهبری در مواجه با این بحران ها و مدیریت صحیح آنها نبود , مشخص نبود که کشور ما با چه سرنوشتی روبرو می شد. در حقیقت مقام معظم رهبری بسان ناخدایی توانمند , سکان کشتی انقلاب اسلامی را در میان امواج , توفانها و بحران های شدید سیاسی به سلامت به ساحل نجات رهنمون ساخته است.
به منظور روشن شدن نقش مقام معظم رهبری در مدیریت بحران ها و تدبیر های هوشمندانه ایشان در بیش از 26 سال رهبری حکیمانه , به چند نمونه از بحران های داخلی و خارجی و تدبیرهای ایشان در مهار آن ها اشاره می کنیم که به خوبی گویای نقش و جایگاه رهبری نظام اسلامی و کارآمدی تئوری ولایت مطلقه فقیه در برطرف نمودن بحران ها است .
*امید آفرینی از همان روزهای اول و یاس دشمنان
آیت الله خامنه ای - مقام معظم رهبری «در روز اول فقدان امام، پیش بینی کردند که همه چیز تمام شد. . . دشمنان ما امید داشتند که شاید از گوشه و کنار قضایا و یا اظهارات و موضع گیری های داخلی چیزی را احساس کنند تا بتوانند براساس آن بگویند انقلاب راه جهت گیری اش را عوض کرده است، بحمدالله از امیدی که بسته بودند، مأیوس شدند و در این روزها اخبار، خبرگزاری ها و اظهارات مقامات سیاسی قدرت های استکباری کاملاً منعکس کننده این یأس است. »نقش رهبری در ناکام گذاشتن دشمنان و مأیوس کردن آنها در آن روزهای آشوب و دلهره، بسیار تعیین کننده بود.
رهبری فرزانه انقلاب با مدیریت حکیمانه خود، این دل های نگران و مضطرب را به شکل هنرمندانه ای به ساحل أمن هدایت کردند و با دمیدن مجدد روح نشاط و شادابی و امید در جان فسرده مردمی که با ارتحال امام (ره)، روح و توان خویش را کاملاً از دست رفته می دیدند، اولین نشانه معجزه مسیح گونه اش را به زیبایی تمام، برای دنیا به تصویر کشاندند. بررسی تمامی سخنرانی ها و بیانات معظم له در آن مقطع، تا ماه ها بعد از ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، نشان می دهد که یکی از مهم ترین محورهای تبلیغی رهبر معظم انقلاب که بدون استثنأ در تمامی سخنرانی های خود بر آن اصرار می ورزیدند، مسأله امیدبخشی به مردم بود.
امید به آینده ای روشن و آکنده از نشاط و پویایی و سرزندگی برای ملت صبور؛ امید به نظامی مقتدر، عزّتمند و سربلند در میان ملل جهان و امید به تحقق قطعی وعده های خداوند در پیروزی ملت مقاوم و نستوه ایران.مقام معظم رهبری در یکی از سخنان امید بخش خود در آن ایّام ، آینده این ملت را چنین ترسیم می کند: «آینده خیلی روشن و امید بخش است، گویی به سمت چشمه ای زلال در حرکت هستیم، طبیعی است که در بین راه با مشکلات و سختی هایی مواجه خواهیم بود، در چنین شرایطی که خداوند رهبر و مراد و مرشدمان را نیز از ما جدا کرده است، اگر برگردیم و یا تعلّل و توقّف کنیم، به او خیانت کرده ایم.
باید راه را ادامه دهیم و شک نکنیم که نتیجه سعی و تلاش ما رسیدن به آن سرچشمه شفاف و زلال است، یعنی حاکمیت مطلق اسلام و دین خدا به صورت کامل و پیروزی همه جانبه اسلام بر دشمنان. . . با دل های محکم و اراده های قوی به شهرهای خودتان برگردید و روحیه کار و تلاش و وحدت و صفا و صمیمیت و حضور در صحنه و آمادگی برای خدمت و کمک به اسلام و انقلاب را در خودتان حفظ کنید. »مقام معظم رهبری مسئولین نظام را نیز به تقویت روحیه مردم در آن شرایط خطیر فرا می خواند و خطاب به آنها می فرماید: «از فرصت های گوناگون استفاده کنید و به عنوان نماینده دولت با مردم حرف بزنید، به آنها تسلّی دهید، به لطف الهی امیدوار کنید و روحیه توکل به خدا را در وجودشان تقویت کنید. . . من وقتی به وضع کلی کشور نگاه می کنم و خبرها و اظهاراتی که از خارج می رسد را می بینم و مشاهده می کنم، نگرانی از آینده ندارم، احساس می کنم امروز ملت ایران به حمدالله آن رشد را دارد که بتواند حرکتی را که آغاز کرده است براساس رهنمودهای امام عزیز(ره) آن را تداوم بخشد. »
*رهبری بی نظیر در سراسر جهان
چه کسی می تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می شناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟ آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 26 ساله نظام اسلامی که ازاین حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟
کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟امام خمینی بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:«یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد درگوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنه ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و ... »
و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود درمیان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: «ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی وساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.»
*چالش های مقام معظم رهبری پس از رهبری امام خمینی
جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده ای درنظام های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری های امام امت(ره) و درایت واقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم ترین هزینه انجام شد.به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را می توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود.
در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید.پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیت های آیت الله خامنه ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند.
رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی وپرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه «مرجعیت»، از تلاش ها و جانفشانی های مریدانی چون طالقانی ها، بهشتی ها، مطهری ها، خامنه ای ها، هاشمی رفسنجانی ها، مفتح ها، باهنرها، رجایی ها، سعیدی ها، غفاری ها، اندرزگوها، مدنی ها، اشرفی اصفهانی ها، دستغیب ها و ... بهره برد که این امتیاز در سال های نخستین رهبری آیت الله خامنه ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود وسال ها به درازا کشید تا بن مایه های عمیق علمی و قابلیت های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
حضرت آیت الله خامنه ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث ومشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت وملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان می دادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود.
تنظیم سیاست ها و اولویت های باز سازی کشور با عنوان «برنامه اول توسعه اقتصادی کشور» از چالش های نفس گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی ها و تبعیض ها را فراهم می ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه واردمی آمد، جلوگیری به عمل آوردند.
یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند.
تدابیر دیگر ایشان در طول 26سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیت ها و اقلیت های دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریم های شدید اقتصادی، قطعنامه های شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین ، فتنه 88 و...نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است.
*اصرارافراطیون اصلاح طلب برای همراهی با صدام در حمله عراق به کویت و درایت رهبری
در کشور ما نیز گروه ها و شخصیت هایی که از قضا دستی بر مسایل سیاسی داشته اند و خود را صاحب تحلیل و شعور سیاسی بالا می دانستند، فریب سیاست های اغواگرانه و ریاکارانه صدام را خوردند. بعضی او را «خالد بن ولید» زمان خواندند، گروهی نیز او را در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار دادند و با اعتراض به سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بی طرفی در جنگ، خواهان شرکت فعال ایران در حمایت از صدام شده بودند.
این اظهارات شورانگیز، هر چند از روی حسن نیت بیان می شد، اما از ضعف بینش سیاسی، دستپاچگی و ناتوانی صاحبان آن در دشمن شناسی، تحلیل رویدادهای مهم، اهداف و انگیزه های بحران آفرینان منطقه ای و بین المللی حکایت داشت.
حوادث بعد از جنگ نیز (که به آن اشاره خواهد شد) این سخن را کاملاً تأیید می کند. به یقین اگر جمهوری اسلامی براساس این توصیه ها و مواضع، خود را درگیر این جنگ ویرانگر کرده بود، امروز نه تاک نشانی بود و نه از تاک نشان. حمله صدام به کویت و ورود ایران به نفع صدام در جنگ، از نگاه آمریکایی ها می توانست یک تله و یک طعمه بسیار لذیذی باشد و همان تبانی که موجب شد آمریکا در جهت منافع خود از نیمه راه برگردد و از سرنگون کردن صدام منصرف شود، می توانست در رابطه با ایران نیز به عنوان حامی متجاوز تحقق یابد.
در زیر با برخی از این مواضع آشنا می شوید. یکی از بحران های بسیار مهم منطقه ای در آغاز رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، جنگ اول خلیج فارس بود که شرایط فوق العاده حساس و بسیار خطرناکی را برای نظام جمهوری اسلامی پدید آورده بود.کوچکترین اشتباه و لغزش محاسبه و معادله سیاسی، می توانست نظام رنجور از یک جنگ هشت ساله تحمیلی که اینک در آغاز دوران بازسازی و شکوفایی به سر می برد را یکبار دیگر درگیر جنگ فرسایشگر دیگری نماید و حتی موجودیت آن را به خطر بیندازد.
جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم ودرک عمیق می دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری وتدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را «جنگ باطل با باطل» نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
درخواست یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این دوره از تاریخ جمهوری اسلامی ایران رخ داد، حمله عراق به کویت و متعاقب آن حمله آمریکا به عراق است. در آن سالها گروهی از نخبگان سیاسی بر این باور بودند که در حمله آمریکا به عراق باید به سود عراق وارد جنگ شد، آنها در نطقهای پیش از دستور خود به انتقاد از این عدم مداخله به سود عراق پرداختند و حتی در این راه تظاهراتهایی هم به راه انداختند و در نامهای به مقام معظم رهبری از ایشان خواستد ایران از بیطرفی خارج شده و به همراه صدام بر علیه آمریکا وارد جنگ شود.
رهبر انقلاب در تاریخ بیست و سوم خرداد 1370 در پیام به حجاج بیتا... الحرام در اینباره فرمودند: "هنگامى که ارتش عراق براى ارضاى جاهطلبى و افزونخواهى سران رژیم آن کشور، به کشور کویت حمله و آن را تصرف کرد و بهانهاى نقد بهدست آمریکا براى حضور بىسابقه نظامى و بالطبع نفوذ شوم سیاسى و اقتصادى در منطقه خلیج فارس داد و منطقه خلیج فارس از هر دو طرف - رژیم عراق و متحدین غربى - به آتش کشیده شد، کسانى از مسلمین غالبا از روى سادهاندیشى خیرخواهانه، و شاید معدودى از سر بدخواهى و حسابگرانه، به جمهورى اسلامى مصرانه پیشنهاد مىکردند که به کمک رژیم بعثى عراق شتافته، به سهم خود ابعاد جنگ را گستردهتر سازد... اسلام دفاع از چنین رژیمى را جهاد نمىشمرد و آن را جایز نمىداند؛ لیکن این پیشنهادکنندگان بعضا تحت تأثیر اظهارات ریاکارانه و فرصتطلبانه مسئولان ویرانى عراق، که در برههای کوتاه براى جلب نظر سادهلوحان، بهدروغ دم از اسلام و مقدسات دینى مىزدند و بعضا با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژیم، دفاع از ملت عراق را انگیزه خود از این پیشنهاد مىدانستند، ما به آنان یادآورى مىکردیم که کمک به مردم مظلوم عراق واجب است، اما ورود در جنگ بهنفع رژیم عراق و تحکیم سلطه آن رژیم، کمک به مردم عراق نیست؛ بلکه کمک به رژیم ضدمردمى عراق و ظلم به مردم عراق است که ده سال است آن رژیم منحوس، جنگى ناخواسته را بر آنان تحمیل کرده است. "
*شکل گیری مطبوعات زنجیره ای
شکل گیری مطبوعات زنجیره ای که درجهت اجرای پروژه هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد.
برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است.
معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند:« اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع)» و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند:«اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.»
*کودتای 18 تیر 78
تدبیر امام گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی مان لبخند زند.
*حادثه 11 سپتامبر
نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود.اکنون که مواضع اتخاذشده از سوى گروهها و شخصیتهاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مىگیرد، کاملاً نشان مىدهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است.
جریانات سیاسى بهاصطلاح اصلاحطلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضدتروریستى شرکت نماید. در حالىکه رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونىترین انگیزه این تحولات و روندهاى آنرا هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجى کشور را بهسمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاستهاى تهاجمى پس از 11 سپتامبر هدایت کردند.
اکنون همه افکار عمومى جهان و حتى در داخل آمریکا نیز به رویکردى که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشاندهنده تدبیر و آینده نگرى در حوزه دیپلماسى است. در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است. بسیارى در داخل به این اقدامات، مثبت مىنگریستند و برخى نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد مىکردند.
با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژى انزواطلبى 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بىطرفى مثبت و فعال. در شرایط چنین گفتمانهایى، رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایهاى را اتخاذ کردند که از یکسو بهلحاظ دیپلماتیک، طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوى دیگر راهبرد فرصتسازى براى ارتقاى منافع ملى مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آنرا بهوضوح مشاهده مىکنیم.
حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار «هر که با مانیست برماست» که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه ای که قدرت های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است.
در آن روزها، چه بسیار افراد وجریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست ها و ناکامی های مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل های ناروا، سر در گریبان فرو برده اند.
*بحران دادگاه میکونوس
در ماجرای دادگاه میکونوس که به دنبال ترور صادق شرفکندی دبیر کل حزب دموکرات کردستان و سه تن از همفکران وی در 26 شهریور ماه 1371 در رستوران میکونوس شهر برلین آلمان صورت گرفت و با نقش آفرینی بنی صدر خائن همراه شد , دادگاه میکونوس پس از پنج سال در حکمی موهن که بر مبنای شهادت گروهک منافقین شکل گرفت , حکم باز داشت وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را صادر نمود و در آن از برخی مقامات جمهوری اسلامی به عنوان طراحان این ترور نام برده شد که همزمان با اعلام این حکم موهن , رسانه های غربی به ویژه رسانه های آمریکا و رژیم صهیونیستی تبلیغات گسترده ای را بر علیه نظام جمهوری اسلامی به راه انداختند و تلاش نمودند که جمهوری اسلامی را به عنوان ناقض حقوق بین المللی معرفی نمایند , متعاقب صدور این حکم , مقامات رسمی کشور و وزارت امور خارجه ضمن محکوم نمودن این حکم , مراتب اعتراض شدید اللحن خود را به مقامات آلمانی اعلام نمودند که به دنبال آن روابط ایران و آلمان تیره شد و سفیر این کشور و سفرای کشورهای اروپایی در اقدامی هماهنگ یکی پس از دیگری کشور را ترک کردند و روابط کشورمان با کشورهای اتحادیه اروپا نیز تیره گردید .
در چنین شرایطی مقام معظم رهبری با اشاره به عدم نیاز جمهوری اسلامی به رابطه با کشورهای اروپایی , درباره سفیرانی که به خاطر دادگاه میکونوس، کشور ایران را ترک کرده بودند، با قاطعیت فرمودند: لازم نیست سفرایی که رفتهاند به ایران برگردند، سفیر آلمان حق ندارد بیاید تا زمانی که ما بگوییم. و اگر بنا باشد سفرای کشورهای اروپایی مجدداً به تهران بازگردند _ البته ایران در این راه پیش قدم و درخواست کننده نخواهد بود _ سفیر آلمان باید آخرین آنها باشد .
پس از مدتی کشورهای اروپایی که از چنین اقدامی طرفی نبستند مجبور شدند سفرای خود را راهی ایران نمایند و همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید فرمودند سفیر آلمان آخرین سفیری بود که به صورت تحقیر آمیز وارد ایران شد .
قاطعیت و تدبیر مقام معظم رهبری در این ماجرا که با هدف تحت فشار گذاردن ایران و تحقیر جمهوری اسلامی و مقامات بلند پایه کشور شکل گرفت , موجب شد تا عزت و اقتدار جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی برای همگان آشکار گردد و کشورهای اروپایی تحت فشار و تحقیر قرار بگیرند .
*رهبر انقلاب: سفیر آلمان را تا مدتی راه ندهید!
در سال 1371، در حالیکه ایران مسیر تبدیل شدن به یک کشور مقتدر را می پیمود، حادثه ای مشکوک در کشور آلمان رخ داد که می شد به وضوح رد پای صهیونیست ها را در آن دید. ماجرا از این قرار بود که تعدادی از مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی (که اخیراً معتدل شده و دست از معارضه برداشته بودند و به شکل آشکاری به سمت جمهوری اسلامی متمایل شده بودند) در یک رستوران به نام «میکونوس» مورد حمله چند نفر ناشناس قرار گرفتند و کشته شدند.
*بحران قتل های زنجیره ای
یکی از بحران هایی شدیدی که نظام را با مشکلات بزرگی روبرو ساخت , جریان قتل های زنجیره ای در سال 1377 بود . در این قتلها چند نویسنده گمنام و یکی از فعالان سیاسی روزهای اول انقلاب که البته در سالهای اخیر کمتر نامی از او به میان آمد (فروهر) و همسرش به قتل رسیدند. بعد از قتل این افراد ، بدنبال تحقیقات انجام شده , وزارت اطلاعات در بیانیهای اعلام کرد تعدادی از افراد خودسر این وزارتخانه مسئول وقوع این قتلها بودهاند.
این اتفاق که با پوشش رسانهای و تبلیغاتی رسانه های خارجی و همزمان برخی رسانه های داخلی همراه بود، التهابات زیادی را در جامعه و بهخصوص محافل سیاسی و مطبوعاتی بهوجود آورد. به دنبال آن , موج شدید جنگ روانی و جنجال بزرگی برعلیه نظام به راه افتاد که مشکلات زیادی را برای کشور به وجود آورد و می رفت تا اساس نظام و پایه های اعتماد مردمی آنرا متزلزل سازد که مقام معظم رهبری با هوشیاری و بینش عمیق خویش , ضمن تأکید بر ضرورت تلاش وزارت اطلاعات برای روشن کردن دستهای پشت پرده این ماجرا، نکاتی را در اینباره مطرح کردند که تأثیر زیادی در تنویر اذهان و نقشه های پشت پرده این ماجرا و خنثی شدن توطئه برعلیه نظام داشت, ایشان در تحلیل این ماجرا فرمودند: « این قتلها بهضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود.
یک گروه داخلى که جزو وزارت اطلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بناى این کار را داشته باشند، در سطوحى از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایى بزنند. این افرادى که کشته شدند، بعضیها را ما از نزدیک مىشناختیم.
اینها کسانى نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود. اگر نظام جمهورى اسلامى اهل دشمنکشى است، دشمنان خودش را مىکشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اولِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنههاى سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بىخطر و بىضرر... ایشان معروفیتى در میان مردم نداشت؛ نفوذى نداشت؛ دشمن بىخطرى بود؛ انصافاً آدم نانجیبى هم نبود.
البته ما دشمنانى هم داریم که انصافا نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصا عیالش نه؛ آدمها نانجیبى نبودند. حالا شما فکر کنید، کسى که مثل فروهر را مىکشد، آیا مىتواند دوست نظام باشد؟! مىتواند براى نظام کار کند؟! چنین چیزى معقول است؟! من این را باور نمىکنم. آشنایى من با مسایل سیاسى این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایى با اشخاص، آشنایى با جریانات سیاسى، آشنایى با توطئههاى گوناگونى که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم - اجازه نمىدهد که من باور کنم این کار عناصرى است که با نظام مسئلهاى ندارند و نمىخواهند علیه نظام کار کنند.
بعضى از این دو، سه نفر نویسندهاى هم که متأسفانه در این حادثه کشته شدند، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم. الان بنده غالباً مجلات و کتابها و تازههاى فرهنگ را مىبینم. من آدمى نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفى در کشور باشد و او را نشناسم. البته شاید مثلاً در بعضى از محافل فرهنگى یا غیرفرهنگى خارجى، اینها را مىشناختند؛ اما در داخل آنقدر معروف نبودند که بنده اسم اینها به گوشم خورده باشد.
بعضیهایشان را هم که اسمهایشان را شنیده بودم، جزو روشنفکران درجه یک این کشور نبودند. افرادى که مردم اینها را نمىشناسند، مردم از کتابها و نوشتهها و آثار فکرىشان هیچ خبرى ندارند و کسى از اینها حرفى نمىشنود، برد تبلیغى ندارند. آن دستى که به فکر مىافتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانههایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان - مگر مىتواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحى شدهاى نباشد؟! »
ایشان همچنین در خصوص برخوردهای نادرست بعضی از رسانه ها در قبال این ماجرا و نقش آفرینی آنها در راستای اهداف دشمنان خاطر نشان فرمودند:« آن چه موجب تعجب و حیرت است مواضع بعضی مطبوعاتی های خودی و رسانه های داخلی است که درست مانند دشمن عمل می کنند.»این بحران که می رفت نظام را با چالش جدی روبرو سازد با سرپنجه تدبیر و موضع گیری به موقع مقام معظم رهبری و تبیین زوایای قضیه , فروکش نمود و دشمنان و بدخواهان نظام نتوانستند از این ماجرا طرفی ببندند.
*مرگ سعید امامی
ماجرای قتل های زنجیره ای ؛ ماجرای قتلهای زنجیره ای در اواخر آبان ماه سال 1377 و به دنبال قتل داریوش فروهر و همسرش آغاز شد و متعاقب آن سه قتل دیگر صورت گرفت که اذهان عمومی را متوجه خود ساخت و این حادثه در محافل رسانه ای به قتل های زنجیره ای موسوم شد بدنبال آن ریاست جمهوری وقت ( آقای خاتمی ) دستورتشکیل کمیته ویژه ای را با حضور وزیر اطلاعات وکشور صادر نمود تا این حادثه را مورد بررسی قرار دهند این کمیته پس از بررسیهای تخصصی با صدور اعلامیه ای برخی نتایج تحقیقات خود از جمله اقدامات صورت گرفته ,سر نخهای بدست آمده ,افراد دستگیر شده و...را به اطلاع عموم رساند( روزنامه جمهوری اسلامی 77/10/23)
با شناسایی عوامل این حرکت مشخص شد تعداد معدودی از عناصر خود سر وزارت اطلاعات در آن نقش داشته اند ووزرات اطلاعات با شهامت و صداقت این مساله را با صدور اعلامیه ای به اطلاع عموم مردم رساند در بخشی از این اعلامیه چنین آمده است وزارت اطلاعات با همکاری کمیته ویژه تحقیق موفق گردید شبکه مزبور را شناسائی ,دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار دهد و با کمال تاسف معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس , کج اندیش و خود سر این وزارت که آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدند ( روزنامه جمهوری اسلامی 77/10/16)
در اینکه انگیزه این افراد از ارتکاب چنین جنایتی چه بوده است اظهار نظرهای متفاوتی مطرح شده است اما آنچه دارای اهمیت است این نکته است که اقدام این افراد با هر انگیزه ای که صورت گرفته باشد نظام را باچالشی جدی روبرو ساخت که اگر درایت و تیزبینی مقام معظم رهبری و هوشیاری وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی نبود معلوم نبود که چه صدمات جبران ناپذیری متوجه کشور می شد.
*دیدگاه مقام معظم رهبری در باره قتل های زنجیره ای
مقام معظم رهبری در واکنش به این جریان و در راستای مدیریت بحران پدید آمده، ضمن محکوم نمودن این حادثه زشت چند اقدام مناسب را انجام دادند: 1. دستور پیگیری و برخورد قاطع و هوشیارانه با عاملان این حادثه به رئیس جمهوری و مسولان وزارت اطلاعات2. حمایت از مجموعه وزارت اطلاعات و ایجاد دلگرمی و تقویت روحیه در میان آنان؛ در شرایطی که موج گستره تبلیغات منفی علیه این وزارتخانه به دلیل حادثه پیش آمده از سوی رسانه های بیگانه و برخی از مطبوعات داخلی براه افتاده بود که زمینه دلسردی و تضعیف روحیه این مجموعه را فراهم می ساخت و این همان هدفی بود که دشمنان نظام جمهوری اسلامی به دنبال آن بودند.
مقام معظم رهبری با حمایت از مجموعه وزارت اطلاعات و جداسازی عناصر خودسر این مجموعه با افراد متعهد و خدمتگذار نظام توطئه دشمن را خنثی نمودند ایشان در بخشی از سخنرانی مهمی که در اوج درگیری ها و منازعات و اتهامات بی اساس، ایراد نمودند که در فرونشاندن آن التهاب های گدازنده بسیار موثر بود فرمودند:«عده ایی در صددند از وزارت اطلاعات انتقام بگیرند و حالا بهانه جوئی برایشان شده است، مسئولان وزارت اطلاعات ما همین مدیرانی که اغلب شان حالا هم هستند این ها بزرگ ترین خدمات را به این کشور کردند ... اگر این عناصر اطلاعات نبودند اگر این مجموعه نبود، شما خیال می کنید که این انقلاب جان سالم به در می برد؟
حالا یک اتفاقی افتاده است و چند نفر در آن ها جرمی را مرتکب شده اند، برای خاطر آن ها، عده ای می خواهند از اصل وزارت انتقام بگیرند، علیه وزارت اطلاعات، تبلیغات می کنند و حرف می زنند این کمال بی انصافی است، این ظلم مسلم است من به مسئولان وزارت اطلاعات، به مدیران، به معاونان، به وزیر، به مدیرانی که در سراسر کشورند، عرض می کنم که عزیزان همان طور که در پیام رئیس جمهور محترم هم بود و من واقعا از آن پیام خوشوقت شدم, مبادا روحیه تان را از دست بدهید؛ سنگرهایتان را محکم حفظ کنید و از این ملت دفاع نمایید. امروز جنگ دشمن با ما، جنگ تبلیغاتی است تا در زیر لوای فتنه تبلیغات بیایند جنگ اطلاعاتی و امنیتی کنند و باز موج ترور راه بیندازند ... ». (روزنامه جمهوری اسلامی، 20 دی سال 1377؛ سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه 19 دی سال 1377)
مقام معظم رهبری این واقعه را توطئه ای پیچیده ارزیابی کردند که از سوی دشمنان انقلاب اسلامی طراحی و به واسطه چهره های داخلی به اجرا گذاشته شد. در نگاه مقام معظم رهبری این توطئه با هدف ایجاد فتنه بین جناح های سیاسی و ضربه زدن به ستون فقرات امنیت ملی یعنی وزارت اطلاعات صورت پذیرفت.
ایشان در این باره فرمودند: «با توجه به تجربه خودم در زمینه های گوناگون اداره کشور در طول این بیست و چند سال و آشنایی با جریان های سیاسی داخلی و خارجی من نمی توانم باور و قبول کنم که این قتل هایی که اتفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد، چنین چیزی ممکن نیست. این قتل ها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود. یک گروه داخلی که جزء اطلاعات هم باشند، هر چه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتل هایی بزنند این افرادی که کشته شدند، بعضی ها را ما از نزدیک می شناختیم، این ها کسانی نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرف ها باشد، سراغ این ها برود اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمن کشی است چرا سراغ فروهر برود؟ مرحوم فروهر قبل از انقلاب دوست ما بود اول انقلاب همکار ما بود، بعد از پدید آمدن این فتنه ها سال 60 دشمن ما شد؛ اما دشمن بی خطر و بی ضرر ... حالا شما فکر کنید کسی که مثل فروهر را می کشد آیا این فرد می تواند دوست نظام باشد؟ چنین چیزی معقول نیست من این را باور نمی کنم.
آشنایی من با مسائل این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب، آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئه های گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده ایم، اجازه نمی دهد که من باور کنم که این کار عناصری است که این ها با نظام مساله ای ندارند و نمی خواهند علیه نظام کار کنند بعضی از این دو، سه نفر نویسنده ای هم که متاسفانه در این حادثه کشته شدند اسم شان را بنده هم نشنیده بودم ... افرادی که مردم این ها را نمی شناسند، مردم از کتاب ها و نوشته ها و آثار فکری این ها هیچ خبری ندارند و کسی از این ها حرفی نمی شنود، برد تبلیغی ندارند. آن دستی که به فکر می افتد بیاید این ها را تصفیه کند و به قتل برساند مگر می تواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شده ای نباشد؟». ( روزنامه جمهوری اسلامی، 20 دی سال 1377؛ سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه 19 دی سال 1377)
همچنین رهبری انقلاب در جلسه دیدار با دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (22 اسفند 1379) به مسئله قتلهای زنجیرهای پرداختند: من در همان ابتدا که راجع به این مسئله پرجنجال و واقعاً مضر بحث کردم همین اظهارنظر را کردم. الان هم جز این اعتقادی ندارم. من دلم نمیخواهد که این بحث را دوباره زنده کنم چون این بحث برای کشور خیلی ضرر داشت.
حادثهای اتفاق افتاده بود. باید دستگاه اطلاعاتی و دستگاه قضایی این مسئله را حل میکردند. اما کشاندن آن به افکار عمومی، هیجانهای کاذب درست کردن و اظهارنظرهای غیرواقعی و بعضاً صددرصد دروغ از اطراف و اکناف، فضای بسیار بدی درست کرد. بنابراین، من هیچ خشنود نیستم که این بحثها مجدداً مطرح بشوند.خوشبختانه کار دادگاه هم تمام شد و این بحثها خاتمه پیدا کرد.
*نامه وقیحانه نمایندگان مجلس ششم به رهبری درباره جام زهر
پس از حمله نظامی امریکا به عراق , 127 نفر از نمایندگان مشارکتی مجلس ششم در بهار 1382 , در نامه ای به مقام معظم رهبری با ارائه تصویری غیر واقعی و ناامید کننده از وضعیت داخلی کشور، و همچنین تجسم علامات فروپاشی نظام از داخل! از سویی و نمایش آرایش مقتدرانه دشمنان در مرزهای خارجی از سوی دیگر، راهکار تسلیم و مذاکره با امریکا برای جلوگیری از حمله به ایران را توصیه می نمایند، در این نامه تأکید شده بود: اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود.
مقام معظم رهبری در پاسخ به چنین تفکری با ارائه تصویری واقع بینانه از شرایط کنونی و لزوم حفظ دستاوردهای انقلاب و پرهیز از هرگونه رعب و وحشتی در مقابل جنگ روانی و تبلیغاتی آمریکا به نمایندگان هشدار داده و می فرمایند : «...در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّى باورهاى قطعى انسان هم از یاد مىرود؛ انسان مرعوب، اینطور است. جبن، هم عقل را از کار مىاندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست مىتواند فکر کند، نه درست مىتواند عزم و ارادهى خودش را بهکار بیندازد؛ دائم یک قدم به جلو برمىدارد و یک قدم به عقب.
این است که پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین در آن وصیت معروفشان فرمودند: ((ولاتشاورنّ جبانا. لأنّه یضیق علیک المخرج))؛ با آدم جبان و ترسو در هیچ کارى مشورت نکن، زیرا که گریزگاه و دریچهى فرج را بر رویت مىبندد. انسان وقتى که مرعوب نیست، مىتواند درست فکر کند، درست تصمیم بگیرد و از این مانع عبور کند، اما وقتى مرعوب شد؛ ((یضیق علیک المخرج))؛ به بکنم، نکنم دچار مىشود و خود را دست بسته تسلیم مىکند...حقیقتا نظام اسلامى به ماها و امثال من و شما وابسته نیست. امام یک وقت مىگفتند که نظام اسلامى به من وابسته نیست، ما واقعاً تعجب مىکردیم، چون امام خالقِ این انقلاب و در واقع پدیدآورندهى این نظام بود و واقعاً تفکیک بین بقاء امام و بقاء نظام هم براى ما مشکل بود؛ اما امام قرص و محکم مىگفت نخیر، نظام اسلامى به من وابسته نیست. حالا وقتى امامِ با آن عظمت، وجودش ملازمِ با وجودِ نظام نباشد و با نبودن او این مردم انقلاب و اسلام را حفظ کنند، دیگر امثال من چه جاى حرف زدن دارند که بگوییم اسلام و نظام به من وابسته است! نه، صدها نفر از قبیل ما باید قربان اسلام بشویم؛ جانمان، مالمان، آبرویمان را بدهیم تا نظام اسلامى بماند و پایههاى آن استوار شود.
آنچه را که دشمن هدف گرفته، این است؛ باید به این موضوع توجّه داشت. دشمن، سیاسى و سیاستمدار است؛ مغزِ طراحِ سیاسى دارد، فکر مىکنند که چهکار باید بکند. یکى از طرّاحیها این است که حرف آخر را اول نزنند؛ آرام آرام و بتدریج طلبگارى ایجاد کنند و طرف مقابل را وادار به عقبنشینى کنند.
بمجردى که عقبنشینى کردید، طلبگارى دیگرى شروع خواهد شد.حالا بعضیها مىگویند چیزى بدهیم، یک چیزى بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچى نخواهند داد. شعارهایى را درست مىکنند؛ ایران را در محور شرارت گذاشتهاند. فلان کارها را بکنیم تا ما را از محور شرارت بردارند! این شد حرف؟! غلط کردند گذاشتند که حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت لازم شد، ما را در محور شرارت مىگذارند.
اگر قرار است قدرتى این امکان و توان را پیدا کند که اخمهایش را در هم کند و بگوید من قوى هستم و مىزنم و مىبرم و مىبندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جاخوردن، حدّ یقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب مىنشینید، فرض کنید فلان الحاقیه را قبول مىکنید، بعد یک مطالبهى دیگرى را مطرح مىکنند: فلان دولت غیرقانونى را به رسمیت بشناسید؛ باز همان فشارها و همان تهدیدها. بمجردىکه او را شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح مىشود: اسم اسلام را از قانون اساسیتان بردارید! شما باید ذرّهذرّه عقب بنشینید؛ این حدّ یقِفى ندارد.
من این موضوع را بارها به بعضى از مسؤولانى که دچار وسوسه و واهمههایى بودند، گفتهام که حدّ یقفِ فشار آمریکا کجاست؛ آن را مشخص کنید، که اگر به آنجا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشارى علیه ما نخواهد بود. من عرض بکنم حدّ یقف کجاست؟ آنجایى است که شما - که چنین حقّى را نه شما دارید، نه من - از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهورى اسلامى و حکومت مردمى را نمىخواهیم؛ هر کسى که شما مصلحت مىدانید، بیاید در این مملکت حکومت کند! این حدّ یقِف است؛ اولِ اسارت مملکت. مگر مىتوانیم؟ من و شما مگر مىتوانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم؟ مگر ما چنین حقى داریم؟
*بحران کوی دانشگاه
هنوز التهاب ناشی از قتل های زنجیره ای در جامعه به طور کامل فرو کش ننموده بود که بحران کوی دانشگاه کشور را با چالش بزرگ تری روبرو ساخت , حادثهای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش انجام گرفت .
ماجرا از آنجا آغاز گردید که در تیرماه 1378، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم ، طرحی را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات » در چهار بند به تصویب رساند که مواد آن عبارت بودند از:
الف ) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه ، اعضای گروهک های تروریستی و ضدانقلاب ، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...
ب ) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه
ج ) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقاله ای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادی بیان و قلم و برای پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات ، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل و یا تعزیز خواهند شد.»
د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران .
همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس ، جناح های موسوم به جبهه دوم خرداد و روزنامه های وابسته به آنها از جمله نشاط , سلام , صبح امروز , خرداد و روزنامه های زنجیره ای به تبلیغات منفی و جنجال پیرامون این طرح پرداختند به عنوان نمونه روزنامه نشاط در تاریخ 13 تیر با انتشار بیانیه شورای شهر تهران و سردبیر 10 نشریه دوم خردادی نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس هشدار داد.
روزنامه سلام هم در 15 تیر یعنی یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه در صحن علنی مجلس ، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تیتر درشت نوشت : «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است .» که به دنبال آن روزنامه سلام به دلیل نشر اکاذیب توقیف شد روزنامه های وابسته به جریان دوم خرداد با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام به هشدار و تهدید با تیترهای جنجالی روی آوردند .
روز پنجشنبه 17 تیر، 10 روزنامه زنجیره ای با تیترهایی چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونت بار است »، «نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست »، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است »، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی » و «پایان سیاست ورزی »، درصدد القای فضای بحرانی و ناآرامی به جامعه برآمدند و همزمان رسانه های غربی تبلیغات گسترده ای را برعلیه نظام اسلامی به راه انداختند . که با تجمع برخی از دانشجویان درکوی دانشگاه که با تحریک دو فرد غیر دانشجو به نام منوچهر محمدی و اکبر محمدی که پس از دستگیری ، درباره چگونگی دریافت کمک مالی و ارتباط با عناصر خارجی و طراحی تجمعات اعتراض آمیز اعترافات قابل تأملی داشته اند, صورت گرفت و دامنه آن به خارج از دانشگاه کشیده شد و به دنبال شعارهای ساختار شکن برخی افراد و درگیری با نیروی انتظامی و وارد شدن آنان به کوی , حوادث ناگواری پیش آمد.
بسیاری از آنها با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته بود و امنیت و آرامش شهرتوسط برخی از افراد آشوب طلب به هم خود که همزمان با حمایت بی دریغ اپوزیسون و گروههای معاند و مخالف نظام همراه شده و رسانه های خارجی و داخلی وابسته به آنها سعی در ملتهب نمودن فضا و ادامه تشنجات داشتند که با هوشیاری و تدبیر به هنگام مقام معظم رهبری , حادثه ای که می رفت نتایج زیانباری برای نظام به دنبال داشته باشد و دشمنان را در رسیدن به رؤیاهای خود امیدوار نموده بود به صحنه کم نظیر حمایت و دلدادگی مردم به نظام تبدیل گردید.
ایشان در سخنانی که در جمع دانشجویان ایراد فرمودند , ضمن اظهار ناراحتی از بروز چنین حادثه ای و لزوم برخورد با عاملان آن , حساب دانشجویان را افراد آشوب طلب جدا نموده و به تبیین دستهای پشت پرده برای ضربه زدن به نظام پرداختند و هوشیاری جوانان دانشجو و غیر دانشجو را در برابر توطئه های دشمنان , خواستار شدند و همه را به خویشتن داری و ندادن بهانه به دست دشمنان فراخواندند وفرمودند : «این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولى در جمهورى اسلامى بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعى به هیچ وجه در نظام اسلامى قابل قبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزى که براى این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد، براى من بسیار سخت و سنگین است. هرکسى بوده، فرق نمىکند؛ چه در لباس نیروى انتظامى، چه در غیر آن.
مسلماً با کسانىکه در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مىکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسى که تخلّفى نکرده است؛ کسىکه در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویى، کار بسیار خطا و ناروایى است اگر برخورد شود. این که صد نفر یا دویست نفر از کوى دانشگاه خارج شدند و حرفهایى زدند و شعارهایى دادند، بهانه و مجوّزى نمىشود براى اینکه کسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محیط شوند و کارهاى ناروایى انجام دهند؛ بخصوص وقتى که نام مقدّس نیروى انتظامى در میان مىآید، عملى که موجب شود نیروى انتظامى بدنام گردد، قضیه را سختتر مىکند.
براى من، حادثه خیلى تلخى بود. البته من تأکید کردم که اطراف این حادثه تحقیق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئیس جمهور محترم و مسؤولان، هیأت تحقیقى را تعیین کنند؛ من هم ممکن است خودم کسى را در این هیأت بگذارم.اگر یک عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده کنند و از آب گلآلودى ماهى بگیرند - وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایى درست کردند و حرفهایى زدند - خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد؛ نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مىشناسیم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به این کشور است.
دشمن است که مىخواهد با نام دانشجو یا با نام نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهى کند؛ خود دانشجویان بایستى هوشیارانه متوجّه باشند.من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط. اینگونه حرکاتى که ملاحظه شد کسانى به دانشگاه حمله کنند، ناشى از بىانضباطى است؛ با هر نامى انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات کسانى که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال مىکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمىکنند؟! حتّى اگر یک حرفى که خون شما را به جوش مىآورد به زبان آورند - مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند - باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است، براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزبالّلهى باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوى فریبخوردهاى هم حرفى زد و کارى کرد؛ چه اشکالى دارد؟ من از او صرفنظر مىکنم.و اما یک مطلب به دشمن مىگویم؛ هر که هست و هرجا هست.
دشمنان اصلى ما در سازمانهاى جاسوسى، طرّاحان این قضایا هستند. این پولى که مجلس امریکا تصویب کرد که باید براى مبارزه با نظام ایران صرف شود، این پول و چندین برابر این پولها کجا مصرف شد؟! معلوم است؛ براى همینطور طرّاحیهایى مصرف مىشود؛ شکّى نیست. این دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است. این عناصر داخلىِ حقیر، این عناصر سیاسىِ مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدى بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند. اینها هم بدانند که اشتباه کردند؛ در همین قضیه هم اشتباه کردند، خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص کردند. درست است که به دستگاه اطّلاعاتى ما آن ضربه ناجوانمردانه را وارد کردند؛ به دستگاه انتظامى ما هم در اینجا این ضربه را وارد کردند، اما عناصر خدمتگزار و سربازان مخلص و بدون نام و نشان جمهورى اسلامى، اطّلاعات را کسب مىکنند و مىفهمند که چه کسى در کجاست و چهکار مىکند. نمىتوانند این ملت را با این روشها از صحنه مبارزه در راه استقلالشان، در راه اسلام عزیزشان و در راه مبارزه با دشمنانشان عقب برانند.»
ایشان همچنین خطاب به نخبگان سیاسی , مشغول شدن به درگیری های سیاسی و جناحی و رعایت نکردن حد و مرز در رقابت ها را زمینه ساز چنین حوادثی دانستند و فرمودند:«یک نکته هم به این خطّ و خطوط سیاسى عرض کنیم. آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایشهاى سیاسى هستید، حالا برسید به این حرفى که ما مىگوییم شما خودیها وقتى سر قضایاى بیهوده اینطور با هم درگیر مىشوید، دشمن سوء استفاده مىکند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسائل را کنار بگذارید.
البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند؛ اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى، حدّى قائل شوید و خطّ قرمزى بگذارید. بىحساب و کتاب با هم مبارزه نکنید که آنقدر مشغول شوید که به دشمن اجازه دهید اینطور بیاید و داخلِ این میدانها بشود. سرِ این قضیه قانون مطبوعات و سرِ قضایاى گوناگون دیگر، چه جنجال و چه دعوایى به راه افتاد! همهاش مسائل خطّ و خطوط! براى چه؟ براى این که قانونى در مجلس تصویب مىشود! من به یک جریان سیاسى خاص اشاره نمىکنم؛ خطاب من به همه است. براى من، آن خطّ و این خط و هر خطّ سیاسى و سلیقه سیاسى دیگر، تفاوت نمىکند. براى من، مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعایت مصالح مردم و حفظ آینده کشور مطرح است.»
ایشان همچنین در پیامی که در پیرامون حوادث به وجود آمده خطاب به ملت ایران صادر نمودند , با تحلیل عمیق عوامل اصلی ایجاد این حادثه , قاطعیت و صلابت نظام اسلامی و پشتوانه مردمی نظام را عامل شکست چنین نقشه هایی دانسته و فرمودند: «ملت رشید و غیور ایران ، مردم عزیز تهران . در دو روز گذشته که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران ، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند، دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند.
گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ولی غافل از اینکه ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی ، آنان را بشدت منکوب خواهد کرد....» سخنان الهام بخش سکان دار انقلاب اسلامی چنان روح حماسه و شجاعت را در میان ملت با صلابت و ولایتمدار ایران دمید که با راهپیمایی 23 تیر همچون موجی خروشان در صحنه دفاع از نظام و ارزش ها و اصول آن حاضر شده و نقشه های دشمنان و بد خواهان نظام را نقش بر آب نموده و این حادثه را به حماسه ای ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل نمودند.
*بحران در انتخابات دوره ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی
اغتشاشات مربوط به غائله کوی دانشگاه با حضور گسترده مردم پایان یافت، اما بازهم تعدادی از گروههای سیاسی در رقابت، خطوط قرمز و منافع ملی را نادیده گرفتند. اوج این مسایل را باید در انتخابات مجلس ششم و هفتم مشاهده کرد. در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضی حوزههای رأیگیری بود که پس از بازشماری آرای تهران اختلافات فاحشی در تعداد آرا پدید آمد و شورای نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد. جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات میدانست و البته مناصب کلیدی در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت، بر مواضع خود تأکید میکرد و حملات شدیدی را بر علیه نهادهای نظارتی تدارک دید و از تمکین نظر آنها امتناع کرد.
در این شرایط، شورای نگهبان در نامهای به رهبر انقلاب ما وقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشماری تعدادی از صندوقها را بازگو کرد و با توجه بهمدتزمان زیادی که بازشماری آرا میگرفت، از ایشان راهنمایی خواست. رهبر انقلاب ضمن تشکر از شورای نگهبان برای انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید فرمودند:«1. صندوقهایى که مخدوش بودن آن از نظر شوراى نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهاى آن شورا قابلتأیید نیست، باید ابطال گردد.2. بهنظر مىرسد که بازشمارى بقیه صندوقها که طبق آنچه در نامه خود مرقوم داشتهاید، جز در مدتى طولانى ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفهاى شرعى و قانونى را متوجه آن شورا نمىسازد، زیرا وجود تخلف در آنها محرز نیست.3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوقها بهجز آنچه در بند یک آمده است، ملاحظه و نتایج آن بهعنوان نتایج قطعى انتخابات تهران اعلام شود.4. دستگاه قضایى و بازرسى موظفند عاملان تخلف در صندوقهاى مخدوش را شناسایى و تحت تعقیب قانونى قرار دهند. »این ماجرا با دستور مقام معظم رهبری خاتمه پیدا کرد و برخی از مسئولان وزارت کشور که در این مورد مقصر شناخته شدند مورد محاکمه قرار گرفتند .
در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانی دیگر از سوی تعدادی از گروههای سیاسی برای نظام پدید آمد. در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادی از نمایندگان مجلس که از طیف تجزیه طلب دوم خرداد بودند، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود براساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود، شدند.
علاوهبر این نمایندگان تعدادی از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامهای از مناصب خود استعفا دادند. رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که برای گله از شورای نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند، بر رعایت قانون تأکید کردند: «اگر (مسایل) بهجاى حساسى برسد و محتاج تصمیمگیرى باشد، و اگر نوبت از مراحل قانونى بگذرد و به رهبرى برسد، شکى نیست که بنده وارد مىشوم و به آنچه تشخیص مىدهم وظیفه است، عمل خواهم کرد؛ کما اینکه تا الان هم چنین چیزى اتفاق افتاده است؛ در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همینطور خواهد بود؛ اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و دیگرى رد کرد، یا شما رد کردید و دیگرى او را قبول داشت، لازم باشد رهبرى وسط بیاید و بین شما و آنها داورى کند؛ نه، مجراى قانونى و روش قانونى وجود دارد. یا مثلا اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضى هم نباشم؛ اما من هیچ وظیفهاى ندارم بیایم جلوی این آدم را بگیرم؛ مجراى قانونىاش را طى مىکند.»
دو روز بعد ایشان در دیدار اعضای شورای نگهبان فرمودند: « درباره اختلاف نظرهایى که بین شوراهاى نظارت و شوراى مرکزى نظارت و وزارت کشور وجود دارد - همیشه این اختلاف نظرها وجود داشته - بنده توصیهام به طرفین همیشه این بوده و هست که ملاک را قانون قرار دهند؛ چون آن چیزى که مىتواند خطّ شاخص باشد و از هرج و مرج ناشى از اختلافنظر مانع شود، قانون است. خطّ قانون را ملاک قرار دهند و بر طبق قانون کار کنند...آقایان احراز را حتمى بگیرید؛ اما دایره محرز را خیلى تنگ نگیرید؛... فرض کنید جوانى است که در محیطى هیجانى قرار گرفته و چند نفر مطلبى گفتهاند و او هم حرفى زده، یا در جلسهاى که دو، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت مىکنند، جملهاى گفته که این جمله ممکن است در صحبتى دوستانه قابلقبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبرى یا از برخى از مبانى نظام - اما نمىتوان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده، حاکى بدانیم از اینکه این شخص از صلاحیت ساقط شده است.
این مطلب را براى توضیح معناى تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم. شرایطى هست که باید احراز شود؛ منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممکن است مختلف باشد؛ همچنان که آن مسایلى که حاکى از وجود یا فقدان این شرایط هست، آنها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مىکند. »بعد از این سخنان رهبر انقلاب، شورای نگهبان صلاحیتها را مجدداً مورد بررسی قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد. این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد بهعبارت بهتر، برای هر کرسی نوزده داوطلب وجود داشت؛ ولی باز هم استحالهطلبان راضی نشده بودند و دم از تعویق انتخابات میزدند.
با ادامه یافتن زمزمهها برای سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن، مقام معظم رهبری در سخنانی بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلالگران در برگزاری انتخابات تأکید کردند.« انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتى یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از اینکه بعضى افراد از روى غفلت، همان حرفهایى را تکرار مىکنند که دشمنان این ملت مىزنند. آنها با تبلیغات و روشهاى سیاسى و حیلههاى خود برخى از مسئولان اجرایى را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونى تشویق مىکنند.
مگر اجرا و برگزارى انتخابات، حق کسى از مسئولان است که بگوید من این حق را مىخواهم یا نمىخواهم؟ وظیفه است؛ وظیفه قانونى دستگاههاى مشخص دولتى است؛ باید این وظیفه را انجام دهند؛ این حق مردم است. مگر کسى در داخل کشور مىتواند بگوید چون من این پدیده را نمىپسندم، یا فلان روش را نمىپسندم، آنچه را که قانون بهعنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمىدهم؟ مگر مىشود چنین کارى کرد؟! شانه خالى کردن از مسئولیت، به صورت کنارهگیرى و استعفا و غیر اینها، براى این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعى است.
مگر مىشود با این حق بزرگ مردم بازى کرد؟! اکثر مسؤولان ما، اکثر نمایندگان مجلس ما، اکثر مسؤولان اجرایى ما، مردمان متدین، علاقهمند به انقلاب و آمادهى براى خدمت به مردمند. اینطور خیال نشود که مجلس چنین است یا چنان است؛ نه، مجلس رکن نظام است. البته در داخل مجلس - مثل همه جاى دیگر - ممکن است عناصرى نفوذ و رخنه کرده باشند؛ حقایق را وارونه کنند؛ فضا را بر کسانى سخت و سنگین کنند؛ آنها را وادار به کار ناشایسته و نامناسبى کنند. اغلب نمایندگان براى خدمت به مردم آمادهاند؛ وظیفهى آنهاست؛ باید هم این کار را بکنند؛ باید هم خدمت کنند. فلسفهى وجود بنده و امثال بنده و دیگر مسؤولان، خدمت است. »اما علیرغم خواست رهبری، بازهم تعدادی از گروههای دوم خردادی همراه با اپوزیسیون خارجنشین این انتخابات را تحریم کردند، ولی نتیجه این انتخابات برای آنان، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضای سیاسی ایران بود.
*تحصن و استعفا
با رد صلاحیت اکثر اعضای مشارکت در مجلس هفتم در حالیکه آنها برای ادامه حضور در مجلس نیز تمایل چندانی نداشتند اما تلاش برای استفاده حداکثری از اقدام شورای نگهبان جهت ایجاد جنجال در کشور در دستور کار قرار گرفت، تحصن 20 روزه نمایندگان در مجلس ، روزه سیاسی ، استعفای نمایندگان یکی پس از دیگری و اعلام استعفای استانداران و فرمانداران و بخشداران سراسر کشور از جمله این اقدامات بود.
هنگامیکه استعفای نمایندگان تاثیری نداشت به ترتیب چند تن از نمایندگان من جمله بهزاد نبوی به عنوان نایب رئیس اول مجلس استعفانامه خود را در مجلس قرائت کردند. اما این حرکت با کمترین واکنش اجتماعی روبرو شد لذا استعفای دسته جمعی دولت و استانداران آغاز گردید با اعلام استعفای استانداران ، آقای خاتمی اعلام کرد اگر قرار شد برویم همه با هم می رویم وی پس از بازگشت از سفر سوئیس در پاسخ به استعفای معاونان وزراتخانه ها گفت تا من در تهران بودم خبری نبود شایعه ها کم رنگ شد و نهایتا وی اعلام کرد هر ادامه خدمت به جمهوری اسلامی و ملت شریف را وظیفه خود می دانیم.
پس از این ، اقدام دیگر مشارکتی ها تلاش برای تاخیر زمان انتخابات توسط دولت بود و به وزارت کشور جهت اعلام عدم آمادگی به دلایل امنیتی وارد می شد اما مواضع قاطعانه مقام معظم رهبری مبنی بر عدم پذیرش یک روز تاخیر انتخابات و طرح «شانه خالی کردن از مسئولیت به شکل استعفا یا به هر شکل دیگر خلاف قانون و طرح شرعی است.» توطئه فوق نیز خنثی گردید و انتخابات در راس اول اسفند 82 موعد مقرر برگزار شد. با شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هفتم ضربه سنگینی به این جبهه وارد آمد .اگر چه افراطیون سعی داشتند این شکست خود را به بهانه رد صلاحیت شورای نگهبان توجیه کنند اما عدم اقبال عمومی به آنها در جریان انتخابات دور دوم شوراها که تحت نظارت مجلس ششم صورت گرفته بود ، این بهانه راحتی ترد خود آنها کمرنگ ساخته بود. کسب اکثریت کرسی های مجلس هفتم توسط نیروهای اصولگرا چنان جبهه لیبرالیسم را به تلاطم انداخت که رئیس جمهور آمریکا در اولین نطق خود پس از انتخابات مایوسانه گفت: «دوباره باید از صفر شروع کنیم.»
*اشتباه فاحش خاتمی؛ ارائه لوایح دوقلو!
رئیس مجلس ششم در مورد ارائه لوایح دوگانه دولت اصلاحات به مجلس اعلام کرد: اگر لوایح دوگانه تصویب می شد از بزرگ ترین اشتباهات این مجلس بود و باعث می شد که با بن بست برخورد کنیم بنابراین یکی از مشکلات مجلس ششم همان لوایحی بود که آقای خاتمی ارائه کرد.
مهدی کروبی در ان زمان می گوید: در آن گیرودار، لوایح دوقلو به مجلس رفت که وضع را به کلی به هم زد زیرا چیز جدیدی بود و حتی خودم نگاه کردم و دیدم که تذکراتی درباره دخالت در امور مجلس دارد. در جلسه ای که من، خاتمی و موسوی خوئینی ها بودیم، گفتم، من مخالف این لایحه هستم، توضیح دادم و گفتم نظارت و سوال حق مجلس است و نمی توانید بگویید که از این حق خود استفاده نکند.
آقای موسوی خوئینی ها هم حرف من را تایید کرد. تحرک و حرکتی شد که هر چه جلوتر رفتیم شاهد تندتر شدن فضا بودیم بالاخره یک حرکاتی در داخل و خارج مجلس شروع شد که توپ را به زمین مجلس بیندازند. درباره لوایح دوگانه حتی من تذکراتی دادم و جلساتی با شورای نگهبان داشتیم ولی به نتیجه نرسید.
مهدی کروبی به ماجرای نامه ذلت بار تعدادی از نمایندگان مجلس ششم خطاب به مقام معظم رهبری، که در آن همزمان با حمله آمریکا به عراق خواهان تسلیم در برابر زیاده خواهی های استکبار جهانی شده بودند، اشاره کرد و گفت: نامه را نمایندگان روی سایت ها قرار دادند. در آن روزها بود که یکی از نمایندگان اقلیت های مذهبی به دفتر من آمد و گفت که برخی از دوستان می آیند و بالای سر من می ایستند و امضا می گیرند و من آمده ام که صریحاً از این امضا اعلام برائت کنم. عده ای مکرر می آمدند و می گفتند که ما فکر می کردیم این نامه محرمانه است و حتی عده ای می گفتند که از اصل ماجرا خبر نداشتند و از امضای آن ابراز پشیمانی می کردند.
روز شنبه بود که به جلسه شورای عالی امنیت ملی رفته بودیم احساس کردم که وضع مطلوبی حاکم نیست و بخش مهمی از اعضا و به ویژه نیروهای مسلح از اوضاع ناراحت هستند. در همان حال دیدم که یکی از فرماندهان نظامی آنجا در حال توزیع نامه است، برخی اسامی را من آنجا دیدم و البته می دانستم که بسیاری با رضایت آن را امضا نکرده اند، بارها به دوستان گفته بودم که از بچه های مجلس با این روش امضا نگیرید، از کسانی امضا بگیرید که پایش بایستد.
در جلسه شورای امنیت ملی، دیدیم آقای خاتمی بسیار برافروخته شد و نامه ای به رئیس دفترش که برادرش بود نوشت و گفت به روزنامه ها اعلام کنید نامه را منتشر نکنند، بعد هم آقای ربیعی را فرستادیم که حتماً تأکید شود، روزنامه ها آن را منتشر نکنند.
رئیس مجلس ششم یادآور شد: همان جا آقای خاتمی با توجه به حساسیت مجلس گفت: در مجلس نامه را نخوانید. من آمدم خودم برکارم تکیه کردم، بنا هم نداشتم از کسی هزینه کنم و هزینه هم نکردم. همان شب یک فرد مهم و حساس به من تلفن کرد و گفت: اگر این نامه در مجلس خوانده شود رادیو مجلس قطع می شود، من هم به آنها گفتم که شما نباید رادیو را قطع کنید زیرا رادیو مجلس در اختیار رئیس مجلس است و با دستور رئیس قطع می شود ولی من جلوی این قضیه را می گیرم و حتی اگر هم لازم باشد می گویم که رادیو را قطع کنند اگر شما این کار را بکنید اوضاع به هم می ریزد.
*ماجرای خروج از حاکمیت اصلاح طلبان!
رئیس مجلس ششم در ادامه این گفت وگو به طرح افراطیون تحت عنوان «خروج از حاکمیت!» اشاره کرده و گفت: همان زمان احساس کردم که طرح خروج از حاکمیت به شدت مطرح می شود و حرف هایی در جلساتی زده می شود و نامه هایی نوشته می شود که گویای درگیری های تندی است. در جلسه ای که بزرگان بودند به صراحت گفتم، من وارد ماجرایی می شوم که بدانم از کجا شروع شده و به کجا ختم می شود.
کروبی افزود: زمزمه خروج از حاکمیت آنقدر در جامعه پیچیده که یک روز رفتم تا جلسه مجلس را اداره کنم، یکی از نمایندگان آمد و گفت: «برای چی مانده ای، همه می گویند نباید در حکومت بمانیم، نتیجه ندارد، فقط به او نگاه کردم و رفتم.» به هر حال همان حرف ها برای ما مشکلاتی ایجاد کرد که امروز داریم تاوان همان روزها را پس می دهیم. من تا همین اندازه سربسته می گویم، عده ای از دوستان از فرصت ها استفاده نکردند و دستی دستی جریان اصلاحات را به این روز انداختند.
*انتخابات مجلس ششم
در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضی حوزههای رأیگیری بود که پس از بازشماری آرای تهران اختلافات فاحشی در تعداد آرا پدید آمد و شورای نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد. جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات میدانست و البته مناصب کلیدی در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت، بر مواضع خود تأکید میکرد و حملات شدیدی را بر علیه نهادهای نظارتی تدارک دید و از تمکین نظر آنها امتناع کرد.
در این شرایط، شورای نگهبان در نامهای به رهبر انقلاب ماوقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشماری تعدادی از صندوقها را بازگو کرد و با توجه بهمدتزمان زیادی که بازشماری آرا میگرفت، از ایشان راهنمایی خواست.
رهبر انقلاب ضمن تشکر از شورای نگهبان برای انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید کردند: "1. صندوقهایى که مخدوش بودن آن از نظر شوراى نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهاى آن شورا قابلتأیید نیست، باید ابطال گردد.2. بهنظر مىرسد که بازشمارى بقیه صندوقها که طبق آنچه در نامه خود مرقوم داشتهاید، جز در مدتى طولانى ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفهاى شرعى و قانونى را متوجه آن شورا نمىسازد، زیرا وجود تخلف در آنها محرز نیست.3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوقها بهجز آنچه در بند یک آمده است، ملاحظه و نتایج آن بهعنوان نتایج قطعى انتخابات تهران اعلام شود.4. دستگاه قضایى و بازرسى موظفند عاملان تخلف در صندوقهاى مخدوش را شناسایى و تحت تعقیب قانونى قرار دهند. "
*انتخابات مجلس هفتم
در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانی دیگر از سوی تعدادی از گروههای سیاسی برای نظام پدید آمد. در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادی از نمایندگان مجلس که از طیف استحالهطلبان دوم خرداد بودند، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود براساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود، شدند. علاوهبر این نمایندگان تعدادی از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامهای از مناصب خود استعفا دادند.
رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که برای گله از شورای نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند، بر رعایت قانون تأکید کردند: "اگر [مسایل] بهجاى حساسى برسد و محتاج تصمیمگیرى باشد، و اگر نوبت از مراحل قانونى بگذرد و به رهبرى برسد، شکى نیست که بنده وارد مىشوم و به آنچه تشخیص مىدهم وظیفه است، عمل خواهم کرد؛ کما اینکه تا الان هم چنین چیزى اتفاق افتاده است؛ در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همینطور خواهد بود؛ اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و دیگرى رد کرد، یا شما رد کردید و دیگرى او را قبول داشت، لازم باشد رهبرى وسط بیاید و بین شما و آنها داورى کند؛ نه، مجراى قانونى و روش قانونى وجود دارد. یا مثلا اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضى هم نباشم؛ اما من هیچ وظیفهاى ندارم بیایم جلوی این آدم را بگیرم؛ مجراى قانونىاش را طى مىکند. "
دو روز بعد رهبر انقلاب با هیئتهای اجرایی هم دیدار داشتند و در آن دیدار در مورد بررسی صلاحیت کسانی که در دوره ششم نماینده مجلس بودهاند، تأکید کردند: "آقایان احراز را حتمى بگیرید؛ اما دایره محرز را خیلى تنگ نگیرید؛... فرض کنید جوانى است که در محیطى هیجانى قرار گرفته و چند نفر مطلبى گفتهاند و او هم حرفى زده، یا در جلسهاى که دو، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت مىکنند، جملهاى گفته که این جمله ممکن است در صحبتى دوستانه قابلقبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبرى یا از برخى از مبانى نظام - اما نمىتوان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده، حاکى بدانیم از اینکه این شخص از صلاحیت ساقط شده است. این مطلب را براى توضیح معناى تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم. شرایطى هست که باید احراز شود؛ منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممکن است مختلف باشد؛ همچنان که آن مسایلى که حاکى از وجود یا فقدان این شرایط هست، آنها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مىکند. " بعد از این سخنان رهبر انقلاب، شورای نگهبان صلاحیتها را مجددا مورد بررسی قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد.
این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد بهعبارت بهتر، برای هر کرسی نوزده داوطلب وجود داشت؛ ولی باز هم استحالهطلبان راضی نشده بودند و دم از تعویق انتخابات میزدند.با ادامه یافتن زمزمهها برای سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن، آیتا... خامنهای در سخنانی بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلالگران در برگزاری انتخابات تأکید کردند. "انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتى یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از اینکه بعضى افراد از روى غفلت، همان حرفهایى را تکرار مىکنند که دشمنان این ملت مىزنند. آنها با تبلیغات و روشهاى سیاسى و حیلههاى خود برخى از مسئولان اجرایى را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونى تشویق مىکنند. مگر اجرا و برگزارى انتخابات، حق کسى از مسئولان است که بگوید من این حق را مىخواهم یا نمىخواهم؟وظیفه است؛ وظیفه قانونى دستگاههاى مشخص دولتى است؛ باید این وظیفه را انجام دهند؛ این حق مردم است. مگر کسى در داخل کشور مىتواند بگوید چون من این پدیده را نمىپسندم، یا فلان روش را نمىپسندم، آنچه را که قانون بهعنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمىدهم؟ مگر مىشود چنین کارى کرد؟!
شانه خالى کردن از مسئولیت، به صورت کنارهگیرى و استعفا و غیر اینها، براى این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعى است. مگر مىشود با این حق بزرگ مردم بازى کرد؟! " بعد از این سخنان، آقایان خاتمی و کروبی در نامهای به رهبر انقلاب بر اطاعت امر ایشان و برگزاری انتخابات در موعد مقرر تأکید کردند که آیتا... خامنهای نیز در پاسخ به آنها تأکید کردند.
اما علیرغم خواست رهبری، بازهم تعدادی از گروههای دوم خردادی همراه با اپوزیسیون خارجنشین این انتخابات را تحریم کردند، ولی نتیجه این انتخابات برای آنان، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضای سیاسی ایران بود. شکست در انتخابات بعدی که اوج آن نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود، نمود بارز حذف این جریان از فضای سیاسی ایران بود. این پایان غایلههای سیاسی و امنیتی در تاریخ پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی نبود. انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری آخرین نمونه از این غایلهها بود که متأسفانه به علت عدم رعایت منافع ملی و خط قرمزها در رقابتهای سیاسی، هزینههای مادی و معنوی زیادی را بر نظام وارد ساخت و سرمایه اجتماعی ناشی از حضور هشتاد و پنج درصدی مشارکت در انتخابات را از بین برد. اندکی دقیق شدن در علت بهوجود آمدن چنین غایلهای ما را به این حقیقت میرساند که توجه به هشدارهای رهبری از کاندیداها و طرفداران آنها گرفته تا صدا و سیما و رسانه، تأثیر بهسزایی در رخ ندادن چنین غایلهای داشت و البته این غایله و حواشی آن باز هم سند مظلومیتی برای رهبر انقلاب است. هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانی وارد شده و از بروز هزینهها برای کشور و نظام جلوگیری میکنند، ولی عدم توجه به هشدارهای ایشان از سوی مسئولین و نخبگان سیاسی سندی بر مظلومیت ایشان است. بهعبارت بهتر، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند؛ درست همانند جمهوری اسلامی که خود ایشان فرمودند: "من سالهاست این را گفتهام - جمهورى اسلامى نظامى است که تمام ارکان اقتدار معنوى در او جمع است؛ مقتدر است، اما مقتدر مظلوم.
اینها با هم منافات ندارد. مظلوم است بهخاطر چى؟...یکىاش این است که دشمنان جمهورى اسلامى براى اینکه فکر و آرمان جمهورى اسلامى در بین جامعه عظیم مسلمانها گسترش پیدا نکند، انواع و اقسام دروغها را به جمهورى اسلامى بستهاند؛ از دروغهاى اعتقادى و فکرى بگیرید تا دروغهاى فرقهاى و سیاسى و اجرایى. این کار را میکنند، آن کار را میکنند، اینجور میگویند، آنجور میگویند، اینجور فکر میکنند، آنجور عمل میکنند. سى سال است که دارند علیه ما دروغ میبافند. "
* بحران جریانهای سکولار و اصلاحات
یکی از بحران های کشور نفوذ جریان های سکولار در پوشش عنوان اصلاحات در کشور بود که به دنبال حاکمیت جریان اصلاحات , فضا و زمینه را برای طرح افکار خود در جامعه مناسب دیدند .
دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به اصلاحات و توسعه سیاسی را باید جزو تلخترین و سختترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنههایی چون قتلهای زنجیرهای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیرهای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. مقام معظم رهبری در برابر چنین جریان خطرناکی که بنیان ها و اصول نظام را نشانه رفته بود با چند تدبیر حکیمانه آنان را خلع سلاح نموده و ابتکار عمل را از آنان گرفتند .
که از جمله می توان به این موارد اشاره نمود: 1- تبیین ضرورت اصلاحات در کشور ؛ ایشان اصلاحات را امری ضروری ولازم در کشور برشمردند وفرمودند:« بنده معتقدم که اصلاحات , یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ا انجام گیرد . اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست ... اصلاحات جزو ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست. اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگیرد نظام فاسد خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت . اصلاحات یک فریضه است... اصل اصلاحات یک کار لازم است و باید انجام بگیرد وقتى اصلاحات انجام نشود برخى از نتایجى که ما امروز با آنها دست بگریبانیم پیش مىآید، توزیع ثروت ناعادلانه مىشود، نوکیسهگان بىرحم بر نظام اقتصادى جامعه مسلط مىشوند , فقر گسترش پیدا مىکند , زندگى سخت مىشود , از منابع کشور به درستی استفاده نمی شود... وقتی که اصلاحات باشد , این آفت ها و این آسیب ها و ده ها مورد از قبیل آنها پیش نمی آید»
2- ترسیم مرز میان اصلاحات حقیقی و اصلاحات غیر حقیقی؛ ایشان پس از تبیین ضرورت اصلاحات در کشور به ترسیم مرز میان اصلاحات حقیقی و اسلامی و اصلاحات غیر حقیقی و به تعبیر ایشان اصلاحات آمریکایی پرداختند تا از انحراف این حرکت و نفوذ افکار بیگانه در آن جلوگیری نمایند.
ایشان در این باره فرمودند :«اصلاحات یا اصلاحات انقلابى و اسلامى و ایمانى است که همه مسؤولان کشور، همه مردم مؤمن و همه صاحب نظران با آن موافقند و یا اصلاحات , اصلاحات آمریکایى است که همه مسؤولان کشور, همه مردم مؤمن و همه آحاد هوشیار ملّت با آن مخالفند» « اصلاحات یعنی این که نقاط مثبت و منفی را فهرست کنیم و نقاط منفی را به نقاط مثبت تبدیل کنیم . این همان چیزی است که انقلاب , قدم بلند آغازین آن را برداشت و موفق شد و عوامل با اخلاص انقلاب در طول این بیست و پنج یال در دستگاه های مختلف همه تلاش خودشان را برای این کار کرده اند و موفقیت های بزرگی هم داشته اند . این اصلاحات انقلابی است , اصلاحات اسلامی است . البته دشمنان این نظام و انقلاب , تغییر ساختار اصل نظام را هدف گرفته اند و اصلاحات از نظر آنها , یعنی تغییر نظام و تبدیل نظام جمهوری اسلامی به یک نظام وابسته و سر سپرده دشمن های مستکبر»
3- تبیین محورهای اصلاحات حقیقی؛ ایشان با تبیین محورهای اساسی اصلاحات , تلاش نمودند تا مسیر صحیح اصلاحات را ترسیم نموده و آن را از بیراهه رفتن باز دارند . رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند:« اگر مسئولان کشور به پشتیبانی این مردم و به کمک این افکار عمومی بسیار مستعد و علاقه مند , یک مبارزه خستگی ناپذیر را با عوامل انحطاط و عقب ماندگی شروع کنند , هم موفق خواهند شد , هم مردم را به هدف های خودشان خواهند رساند , هم خدا را از خود راضی خواهند کرد و اصلاحات به معنای واقعی – به همان معنایی که دشمنان آن را دوست ندارند , به آن معنایی که رسانه های بیگانه , از آن متنفرو بیزارند , اما دل های مؤمنان و مسئول به آن علاقه مند است , اتفاق خواهد افتاد . آماج این مبارزه , سه چیز است ؛ فقر , فساد و تبعیض , اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور , مبارزه شود , اصلاحات به معنای حقیقی ـ اصلاحات انقلابی و اسلامی ـ تحقق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایه شوم و از این سه عنصر مخرّب است . »
4- تشریح اهداف پشت پرده دشمن از اصلاحات؛ مقام معظم رهبری با تشریح اهداف دشمنان از شعار اصلاحات و حمایت از آن به تشریح دستهاى پنهان و آشکارى پرداختند که در مرحله مشابه سازى اوضاع ایران با شوروى سابق براساس طرح آمریکا و دقیقاً با انگیزه فروپاشى نظام جمهورى اسلامى وارد عمل شدند . ایشان در این باره فرمودند:« یک طرح همه جانبه آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طراحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد , این طرح , طرح بازسازی شده ای است از آنچه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد , به نظر خودشان می خواهند همان طرح را در ایران پیاده کنند ... اما واقعیت با آنچه که آنها طراحی کردند به قدر زمین تا آسمان متفاوت است , اشتباه بزرگی را مرتکب شدند اینها در چند مورد اشتباه کردند ؛ اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی گورباچف نیست . اشتباه دومشان این است که اسلام , کمونیسم نیست . اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی , نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست . اشتباه چهارمشان این است که ایران یکپارچه , شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده نیست . اشتباه پنجمشان این است که نقش بی بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران شوخی نیست.»
5- تبیین نقاط ضعف و انحراف در جریان اصلاحات ؛ مقام معظم رهبری با درایت و هوشمندی به تشریح نقاط انحراف و ضعف جریان اصلاحات پرداختند تا از بیراهه رفتن آن جلوگیری نمایند. در این راستا به دو مورد از نقاط ضعف و انحراف این جریان از دیدگاه ایشان, اشاره می کنیم ؛الف: نفوذ عناصر غیر معتقد به ارزشها و اصول اسلام و انقلاب در این جریان , مقام معظم رهبری در این باره فرمودند :« امروز متاسفانه در داخل کشور ایادی دشمن و منافقان فعالی مانند عبد الله بن ابی حضور دارند . آنها کسانی هستند که خیال می کردند اگر انقلابی در این کشور روی دهد حکومت متعلق به آنهاست آنها نه فقاهت نه امام نه مردم و نه احساسات دینی را قبول دارند .آنها همان کسانی هستند که با حرفها موضع گیری ها و تبلیغات خود و احیاناً با دخالت در برخی از اغتشاشات دشمن خارجی را امیدوار می کنند .»ب: آزادی افسار گسیخته مطبوعات و روزنامه ها ؛ یکی از نقاط ضعف و منفی جریان اصلاحات از دیدگاه مقام معظم رهبری , آزادی افسار گسیخته مطبوعات و روزنامه ها بود که موجب شد که اصول و مبانی وارزشهای اسلام و انقلاب مورد هجوم قرار گرفته و سیل اهانت و توهین به مقدسات در زیر لوای آزادی و به بهانه آن , فضای فکرو روح جامعه را تخریب نماید که این مساله بارها و بارها مورد اعتراض مردم متدین و علما و مراجع دینی و مقام معظم رهبری قرار گرفت .
ایشان در این باره فرمودند:« به صرف این که مطبوعات رکنی از ارکان آزادی و حقوق مردم است نمی توان هر چه در امر مطبوعات و میدان کار مطبوعاتی می گذرد قبول کرد و خطرهای واضح فرهنگی را که بر ضد ذهن و دین و ایمان مردم وجود دارد و پیوسته در حال تقویت است نادیده گرفته شود .» همچنین فرمودند: « من با آزادی و تنوع مطبوعات مخالف نیستم و اگر به جای 20 روزنامه 200 روزنامه نیز در ایران منتشر شود خوشحالتر خواهم بود و از اینکه مطبوعات و روزنامه ها در این کشور زیاد باشند هیچ احساس بدی ندارم من می دانم که در بسیاری از مطبوعات , عناصر خوب و مومنی در میان قلم به دستان و اداره کنندگان آنها وجود دارند اما در لابلای همین ها اثر انگشت عبد الله بن ابی ها را می بینم که کارشان , تفرقه افکنی ایجاد , اختلاف , تشنج آفرینی , تشویش افکار عمومی و یاس پراکنی است . آنها عناصر وابسته به دشمن و مرید دشمن را چهره سازی می کنند و می کوشند عناصر , مومن دلسوز و مفید را از نظرها بیازدازند ... من بارها به مسئولان دولتی تذکر داده ام و به طور جدی از آنها خواسته ام که جلوی این وضعیت را بگیرند . این اسمش محدود کردن مطبوعات نیست . این اسمش جلوگیری از انتقال آزاد اطلاعات نیست . انتقال سالم اطلاعات مورد تایید ماست . این معنایش جلوگیری از نفوذ دشمن است . جلوگیری از به ثمر رسیدن توطئه تبلیغاتی دشمن است . من وجود این جریان تبلیغاتی و مطبوعاتی را به حال کشور , به حال جوانان , به حال آینده , به حال انقلاب و به حال ایمان مردم مضر می دانم . این جریان , دائم در صدد قداست شکنی از مسائل اساسی اسلامی است . » متأسفانه گروههای اصلاح طلب به هشدارها و تأکیدهای مقام معظم رهبری توجه ننمودند و با نفوذ افکار غربی در جریان اصلاحات , این جریان , دچار انحراف و فاصله گرفتن از اصول و ارزش های اسلامی و انقلاب شده و از مسیر صحیح نظام و مطالبات حقیقی مردم خارج گردید و به همین دلیل پایگاه مردمی خویش را از دست داد و مردم دست رد به سینه آنان زدند.
*بحران در فتنه 88 و حوادث پس از انتخابات
یکی ار بحران های شدیدی که نظام جمهوری اسلامی را با مشکلات زیادی روبرو نمود حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 بود , آنچه پس از انتخابات رخ داد در لایه ظاهری اعتراض به نتیجه انتخابات با ادعای واهی تقلب بدون هیچ گونه دلیل و مدرکی و با استفاده از روش های غیر قانونی و کشاندن اعتراضات به سطح خیابانها بود . در حالی که راه حل قانونی برای این مساله وجود داشت و انتظار این بود کسانی که معتقد به نظام اسلامی بوده و سالیان زیادی به نظام خدمت نموده و قانون گرایی و احترام به قانون را از برنامه های اصلی خود معرفی نموده بودند , از طریق مجاری قانونی مطالبات و ادعاهای خود را پیگیری نمایند.
ولی متاسفانه اصرار بر پیمودن مسیرهای غیر قانونی برای پیگیری مطالبات , منجر به بروز تشنجات و بر هم خوردن نظم و امنیت و آرامش مردم شد . اما در پس پرده ی حوادث رخ داده و لایه زیرین آن , تلاش برای بر هم زدن امنیت و آرامش کشور و براندازی نظام و مقابله با نظام اسلامی در سایه حوادث و آشوب های خیابانی تحت عنوان اعتراض به انتخابات در دستور کار دشمنان و بد خواهان داخلی و خارجی نظام قرار گرفت و مخالفان نظام تمام تلاش خویش را برای سوء استفاده از فضای بدست آمده و به اصطلاح ماهی گرفتن از آب گل آلود به کار بستند و سیل عظیم تبلیغات منفی رسانه های غربی و پوشش گسترده حوادث و بزرگ نمایی ها و سیاه کاری های صورت گرفته توسط آنها و حمایت کشورهایی نظیر آمریکا و انگلستان - که دشمنی آنان بر مردم ایران پوشیده نبوده و نیست - و این بار تحت لوای حمایت از مردم ایران و آزادی به میدان آمده بودند , شاهد گویایی بر برنامه ریزی دشمنان در این مسأله بود .
مقام معظم رهبری چند ماه پیش از آغاز این بحران , با شناخت عمیقی که از هدف دشمنان انقلاب برای ضربه زدن به اعتماد و اطمینان مردم نسبت به نظام به منظور تضعیف مشروعیت آن , داشتند نسبت به هدف دشمن هشدار دادند و فرمودند: « من مىبینم بعضىها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کردهاند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ این همه انتخابات در طول این سى سال انجام گرفته است - در حدود سى انتخابات - مسئولان وقت در هر دورهاى رسماً متعهد شدهاند و صحت انتخابات را تضمین کردهاند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟»ایشان در جریان بحران با چند اقدام و موضع گیری صریح , ضمن ترسیم ابعاد مختلف این حادثه و زوایای مختلف و ابعاد داخلی و خارجی آن , به گونه ای شایسته با آن برخورد نمودند و بار دیگر نقش بی بدیل رهبری نظام را در هدایت نظام جمهوری اسلامی از فراز و نشیب های مختلف را در معرض دید همگان قرار دادند .
*صبر رهبری در برابر سران فتنه ای که حکم شان در حد اعدام است
در انتخابات سال 88، عوامل مختلفی در نضج گرفتن فتنهای که بعد از انتخابات اتفاق روی داد، نقش داشتند که از منظر حقوقی هر کدام احکام مخصوص به خودشان را دارند. در حوادث سال 88 که اوج آن در عاشورای همان سال اتفاق افتاد، به صورت خلاصه میتوان جرایم 4 عنصر و دسته افراد را بررسی کرد.در جریان آشوبهای پس از انتخابات، عدهای به عنوان سران خارجی فتنه نقشآفرینی کردند؛ عدهای سران داخلی فتنه بودند و گروه سوم هم بدنهای که در اغتشاشات در کف خیابان حضور پیدا کردند. بدنه اجتماعی جریان فتنه خود به 2 دسته قابل تقسیم است؛ دسته اول کسانی که صرفا در تجمعات و تظاهرات شرکت مسالمتآمیز داشتند و دسته دوم کسانی که اقدامات مجرمانه انجام دادند، توهین و تخریب کردند و با نیروی انتظامی درگیر شدند.
برای بررسی جرایم هر دسته از عوامل حاضر در فتنه، باید به قانون مجازات عمومی مراجعه کرد. به جهت اینکه در سال 1392 قانون مجازات عمومی دستخوش تغییرات شد، و با توجه به این مساله که فتنه در سال 88 اتفاق افتاده، بررسی جرایم عوامل موثر باید براساس قانون مجازات قبلی صورت گیرد.
براساس قانون پیشین، افرادی که در این دست از تجمعات شرکت کردند و اعمال مجرمانه همچون غارت، آتش زدن بانکها و... را مرتکب شدند و در اصطلاح حقوقی «نهب» کردند و یا به مقامات دولتی از جمله رهبری و نظام به صورت خاص توهین کردند، مشمول مجازاتهای مندرج در قانون ازجمله ماده 683 که میگوید «هر نوع نهب و غارت و اتلاف اموال و اجناس و یا محصولات که از طرف جماعتی بیش از سه نفر به نحو قهر و غلبه واقع شود، اگر چنانچه محارب شناخته نشوند به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد»میشوند. اگر هم محارب شناخته شوند، حکمشان اعدام است.
البته تشخیص اینکه چه سنخ نهب و غارتی، محاربه است و چه سنخی نیست، با قاضی است ولی حداقلش این است که کسانی که در خیابانها اموال عمومی را آتش زدند، سد معبر کردند و نظم عمومی را به هم زدند، حداقل 5 سال محکومیت دارند اما با توجه به شرایط کشور و با توجه به گستردگی غارت و اتلاف اموال و با توجه به قصد عرفی و نوعی که خیلی از این شرکت کنندگان در مخالفت با نظام داشتند، سردستههای این افراد را میتوان به عنوان محارب شناسایی کرد.
علاوه بر نهب و غارت، مستنداتی موجود است که توهینهایی به مقام معظم رهبری و رئیسجمهور وقت از سوی فتنهگران صورت گرفته است. این توهینها نیز عناوین مجرمانه دارد. علاوه بر ماده 608 قدیم، که توهین به افراد عموما جرم بود، در ماده 609 آمده «هرکس با توجه به سمت، یکی از رؤسای سه قوه یا معاونان رئیسجمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانهها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید، به 3 تا 6 ماه حبس و یا تا 74 ضربه شلاق و یا 50 هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود».علاوه بر این یک ماده خاص هم در قانون وجود دارد که توهین به مقام معظم رهبری بود.
مطابق قانون هر کس به امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری به نحوی اهانت کند به حبس 6 ماه تا 2 سال محکوم خواهد شد.جدای از این افراد، گروهی هم که در تجمعات حضور داشتند که اقدام به تخریب اموال عمومی نکردند. حضور این افراد را ذیل عنوان مجرمانه معاونت در اغتشاشات میتوان تعریف کرد. زیرا مطابق اسناد موجود این افراد به تشویق اغتشاشگران میپرداختند و در آشوبها مشارکت معنوی داشتند.دسته بعدی سران این جریان هستند. در مورد سران و کسانی که دعوت و تشویق به حضور و اغتشاش کردند، باید یک تفکیک بین سران داخلی و خارجی قائل شد.
سران خارجی فتنه ذیل فصل اول کتاب تعزیرات از ماده 498 به بعد که «هرکس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه، جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوان تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشد، در صورتی که محارب شناخته نشود به حبس از 2 تا 10 سال محکوم میشود» جرمشان تعریف میشود. به نظر میرسد سران منافقین، سلطنتطلبها، بهائیان و لیبرالها و... به خاطر اعلام هدفشان که برهم زدن نظم کشور است و بارها اعلام کردند در عاشورای 88 از فتنهگران پشتیبانی مالی کردند و شبکه تشکیل دادند، با توجه به گستردگی کارشان محاربند و حکمشان اعدام است.اما در مورد سران داخلی فتنه (موسوی و کروبی) دعوت از بدنه اجتماعی برای اردوکشی در کف خیابانها و علم بر گسترده شدن آشوبها و بر هم زدن امنیت ملی و همچنین با توجه به اینکه در جریانی که رهبران معنوی آن، سران داخلی فتنه بودند، بسیاری از هموطنانمان به شهادت رسیدند و خسارت جبران ناپذیری متوجه اصل نظام از سوی حامیان این جریان گردید، عنوان فقهی جرایم سران داخلی فتنه «بغی» است.
بغی در فقه یکی از مصادیق بارز جرم سیاسی است که به معنای شورش دربرابر حاکم و حکومت اسلامی، و خروج گروهی از مسلمانان بر امام عادل است. تعریف و احکامی را که فقها در کتابهای فقهی برای این جرم ارائه دادهاند، محدودتر از آن چیزی است که از آیات و روایات فهمیده میشود و بسیاری هم در کتابها و مقالههای خود به ذکر همان احکام و شرایط بسنده میکنند؛ درحالیکه این جرم، دایرهای گستردهتر دارد.
جرم بغی، اگرچه در غالب موارد بهصورت گروهی واقع میشود، اما بهصورت فردی هم امکانپذیر است. این جرم شامل تجاوز و تعدی فرد یا گروهی از مسلمانان بر فرد یا گروهی دیگر از مسلمانان، و حتی شامل دولتی مسلمان برضد دولت دیگر میشود که ممکن است بهصورت مسلحانه یا غیرمسلحانه یا از روی شبهه یا غیرشبهه صورت گیرد.
در یک تقسیمبندی کلی میتوان گفت که بغی دارای دو معنای خاص و عام است. معنای خاص آن، جرم سیاسی، و معنای عام آن، تعدی و تجاوزی است که ممکن است به جرائم دیگر بیانجامد. برای مجازات مرتکبان جرم سیاسی، به احکام مترتب بر این آیه رجوع میکنیم؛ اما اگر جرمی دیگر واقع شود که دارای خصوصیات گفتهشده نباشد، برای اجرای حکم، به احکام مخصوص همان جرم مراجعه میشود.
انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که تحقیقا، شیرینی ها و تلخی هایی نیز در پی داشت.مهم ترین و اصلی ترین نقطه عطف و بارزترین مظهر شیرینی آن،حضور 40 میلیونی و به عبارتی حضور حداکثری 85 درصدی مردم در پای صندوق های رای بوده است. باید با تاسف نیز اعتراف کرد که مهم ترین جلوه تلخ کامی آن نیز، همان جنجال های بی حاصل پس از انتخابات بود که با آبروی ملت و نظام در دید جهانیان بازی کرد که قطعا ظلمی نابخشودنی خواهد بود و ضرورت برخورد با عوامل آن از دید هر منصفی بدور نخواهد بود.آنچه در این میان جالب توجه بوده این است که از سوی عدهای از نخبگان که به تعبیر رهبری عزیز انقلاب دچار بی بصیرتی شدند این جریان کور،هدایت شده و مرتبا بر آتش آن دامن زده می شد که بدون شک این نیز از جلوه بسیار زشت این ماجراجویی بود که قلوب دوست داران اسلام و انقلاب را جریحه دار و دشمنان قسم خورده این ملت را شاد کام کرد.
یکی از مباحثی که در اینجا مطرح است برخورد قاطع و به تعبیر دیگر، محاکمه سران یا سایر عوامل این فتنه می باشد که برخی افراد و گروه های حقیقی و یا حقوقی آن را طرح کرده و خواستار آن هستند که به نوبه خود درخواست و توقعی بجا و منطقی خواهد اما آنچه نباید از یاد برد این است که گاه ممکن است محاکمه برخی افراد، موجبات مسائل و زحمات دیگری را فرهم آورده که در سطح داخلی و بین المللی نتوان به این زودی ها آن را جمع و جبران نمود.به تعبیر دیگر گاه در برخی شرائط بخاطر مصلحت مردم و نظام، شاید نتوان به برخی امور توسل جست بلکه تمام تلاش بر این است تا به بهترین صورت و با پرداخت کمترین هزینه بتوان آن را حل و از ماجرا جوییهای گسترده تر بدور ماند بعلاوه که نسبت به اموری از این دست باید کاملا حساب شده برخورد شود و به معنای حقیقی کلمه، روند منطقی و قانونی خود را باید طی کند تا بتوان به نتیجه مطلوب دست یافت تا دیگر این گونه حوادث تکرار نشود.
هرچند شاید بتوان در آینده بحث محاکمه را نیز از نظر دور نداشت چرا که این موضوع بعد عمومی پیدا کرده و بر اساس قوانین موجود،از سوی دادستانی کشور بعنوان مدعی العموم قابل تعقیب می باشد و در واقع، این حق مردم است که از حقوق شهروندی خود و مهمتر از آن نظام اسلامی خویش دفاع کنند و نگذارند تا برخی افراد به راحتی به منافع مادی و سرمایه های معنوی آنان تعرض و تجاوز نمایند.بطور خلاصه می توان گفت عدم محاکمه و رسیدگی قضائی سریع برخی از سران یا عوامل جریانات پس از انتخابات نه از روی مسامحه بر سر حقوق مردم، بلکه بخاطر حفظ منافع مردم و مصلحت نظام بوده و تلاش بر حل معقول آن می باشد در عین حالی که این مهم می تواند در دراز مدت و فرارسیدن شرایط لازم قابل طرح و پیگرد قانونی باشد.
در پایان توجه شما را به بخشی از بیانات مقام معظم رهبری جلب نموده که در بیانات خویش در دیدار مردم قم با تاکید برلزوم بیداری و حضور همیشه در صحنه آحاد جامعه می فرمایند : « یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان میخورد یا با چشمشان میبینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عدهای حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند، دلهاشان به درد میآید، سینههاشان پر میشود از خشم؛
البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی میخواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویهای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز می آورند، من نگاه میکنم - می بینم همین طور جوانها گلهمند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله میکنند که چرا فلانی صبر میکند؟ چرا فلانی ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطی که دشمن با همهی وجود، با همهی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههای مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند.
خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی». [ سوره مائده ، 8 یعنی ؛ «... و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است ...» ] بله، یک عدهای دشمنی میکنند، یک عدهای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثتکنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون هضم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بیگناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابی خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون. » (بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دی، 19/10/1388)
*تدبیر جذب حدأکثری بعد از فتنه 88
با نگاهی به حوادث سال 88 در می یابیم ایشان تلاش بسیاری انجام دادند تا در راستای سیاست "جذب حداکثری "، افراد و گروه های مختلف سیاسی در زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران باقی بمانند و به فعالیت بپردازند ولی برخی شخصیت های سیاسی ، بدون توجه به خواست ملت و رهنمودهای حضرت آیت الله خامنه ای ، فضا را به سمتی بردند که نهایتاً منجر به حذف خودشان از آینده سیاسی کشور شد.با دقت در فاصله زمانی بین انتخابات ریاست جمهوری سال88 تا خلق حماسه 9دی همان سال در می یابیم رهبری با تدبیر و نیز تبیین و شفاف نمودن فضای غبار آلود شکل گرفته سعی در آرام نمودن فضای کشور ونیز کنترل برخی عناصر استحاله شده گرفتند .
فضای جامعه گونه ای بود که تفرقه و اختلاف به صورت جدی در جامعه شکل گرفت و این اختلافات حتی به داخل نهاد خانواده ها نیز کشیده شده بود.لذا مقام معظم رهبری به درستی سعی در هدایت جامعه به سمت آرامش داشتند و در ابن فاصله نیز با تبیین امام گونه خود از حوادث جاری بسیاری از موانع را مرتفع نمودند لذا خیلی از معترضین با شفاف شدن فضا توسط ایشان ، به دوروئی و نیرنگ استکبار برای براندازی این نظام پی بردند اما عده ای از افراد فریب خورده و عامل فتنه نفاق خود را آشکار نموده و در خدمت به استکبار با تمام توان کوشیدند و در برابر فرامین ایشان سر کشی نمودند.
لذا باید اذعان نمود برنامه ریزی راهبردی مقام معظم رهبری برای شفافسازی فضای غبارآلود فتنه 88 در مدت 8 ماه به گونه از سوی ایشان تنظیم شده بود که گام به گام مردم به پیش روند و با افزایش بصیرت و نیز جذب حداکثری ، زمینه برای دفع فتنه آماده گردد ؛ که نتیجه این نوع رهبری ژرف اندیشانه ایشان ، سرانجام در 9 دی متبلور شد و شد آنچه باید میشد و وعده "ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم " بر همگان عیان شد.
*رهبری و تواناسازی ملت ایران
هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصه هایی چون پیشرفت های هسته ای، موشکی، سلول های بنیادی، تولید داروها و واکسن های مهارکننده بیماری هایی چون ایدز و برخی سرطان ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم وجنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغه ها و پیگیری های مستمر ایشان صورت گرفته است.
*فرهنگ سازی و ابتکار نامگذاری سال ها
از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سال ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاری هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. مروری بر راهبردهای حضرت آیت الله خامنهای در نامگذاریهای سالهای گذشته به خوبی نشان میدهد که معظم له در این مسیر مبتنی بر یک نقشه راه کلان، بسیاری از شاخصههای مهم را برشمردهاند که همگی مولفههای "فرهنگ مقاومتی" برای ساختن و رسیدن به اقتصاد مقاومتی است.
*شعار سال 94
همه ساله یک شعار محوری به تناسب شرایط و اقتضائات زمانی به عنوان نقشه راه کشور از سوی رهبر معظم انقلاب اعلام می گردد که نقش به سزایی در پیشبرد اهداف نظام اسلامی و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی دارد.این شعار در سال جاری تحت عنوان «دولت و ملت؛ همدلی و هم زبانی» اعلام گردیده که نخستین ویژگی آن، وجه تمایزی است که با سایر شعارهای گذشته دارد. شاخصه ممتاز این شعار در جنبه اجرایی و عملیاتی آن نهفته است که آن را از شکل نمادین خارج ساخته و در واقع راهکاری برای تحقق سایر شعارها ازجمله اقتصاد و فرهنگ می باشد.
همدلی و هم زبانی دولت و ملت در عبور کشور از شرایط دشوار اقتصادی ناشی از فشار تحریم ها که همه امید دشمنان کشورمان را به خود اختصاص داده است، نقش بسیار تعیین کننده ای دارد. این تأثیر با توافق یا عدم توافق نیز تغییر نمی کند چراکه در صورت عدم توافق، ایستادگی و مقاومت مردم در تحمل برخی از تنگناهای اقتصادی حرف اول را خواهد زد و علت العلل لغو تحریم ها نیز همین امر خواهد بود. چنان چه رئیس جمهور آمریکا اذعان کرد که فشار تحریم ها در عقب نشینی ایران از حق هسته ای خود تأثیری نداشته است. در صورت توافق نیز رابطه مستقیمی میان استفاده از زمینه ها و شرایط برآمده از نتایج کسب شده با یک صدایی دولت و ملت و همراهی مردم با دستگاه دیپلماسی کشورمان دارد.
مقام معظم رهبری در تبیین شعار «همدلی و هم زبانی دولت و ملت» به اهداف زیر اشاره فرمودند:1- تقویت انسجام اجتماعی و ملی 2- کمک به دولت با توجه به چالش های موجود کشور3- توجه به حقوق دوجانبه ملت و دولت 4- لزوم انتقاد به جا و مناسب از دولت به نحوی که موجب بی اعتمادی ملت و اهانت به دولت نشود5- لزوم پرهیز دولت از تحقیر و اهانت به منتقدین خود6- متهم نکردن دولت به بهانه دغدغه داشتن و دلواپس بودن 7- عدم نادیده گرفتن زحمات و خدمات دولت 8- توجه دادن به قضاوت رهبری در خصوص دولت ها بر اساس عملکرد آن ها9- رفع مشکلات کشور با همکاری دولت و ملت
*احیای اصل 44 قانون اساسی
از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می برند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد.
*اعتماد به مردم
یکی دیگر از ویژگیهای بارز رهبری برای مهار بحرانها ، اعتماد ایشان به مردم و نیز تبئین دقیق حوادث و بحرانها برای مردم می باشد که وجه بارز آن خطبه های مقام معظم رهبری است که گامی بزرگ برای مدیریت بحرانهاست.خطبه های تاریخ ساز ایشان نقش مهم و حیاتی در حل مشکلات جامعه ایفا نموده است , لذا باید از خطبه ایشان دربعد از رحلت امام(ره) در تیر ماه 68 و نیز خطبه ایشان در مذمت دنیا گرائی و مباحثی در مورد عبرتهای عاشورا در 18 اردیبهشت 77و خطبه ایشان در برهه قتلهای زنجیره ای در 18 دی ماه 77و همچنین خطبه معروفشان در حوادث کوی دانشگاه در8مرداد78و نهایتأ خطبه طوفانی ایشان در 29 خرداد 88 را جزو خطبه های تاریخ سازواز مهمترین ویژگیهای ایشان در مدیریت بحرانها به شمار آورد.
*تبیین امور
مدیریت مقام معظم رهبری در مواجه با فتنه 88 و نیز نقش بی نظیر ایشان در حفظ این نظام و نیز نقش بی نظیر ایشان در خلق حماسه ، جزو شاهکارهای مدیریتی مقام معظم رهبری بوده است ، خلق حماسه ای که به یک تعبیری باید آن را به عنوان انقلابی در داخل نظام اسلامی علیه خائنین داخلی و دشمنان خارجی دانست که با این حرکت عظیم مردمی ، کشور از تهاجمات رسانه ای و عملیاتی مزدوران استکبار جهانی به سلامت عبور کرده و نظام دوباره به آرامش مد نظر خود دست پیدا کرد.با بیان مذکور نمی شود و نباید از نقش مقام معظم رهبری در مدیریت این بحرانها به سادگی گذشت.
*حوزه سیاست خارجی ؛ رهبری و مدیریت عزت مندانه در مناسبات بین الملل
در حوزه سیاست خارجى است. گفته مىشود درک تهدید، نقش محورى در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید، متغیرى میانجى بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن بهشمار مىآید.
هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعىتر و هوشمندانهتر باشد، واکنشهاى اتخاذشده درستتر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهاى بهموقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى، نقش حیاتى در عبور موفقیتآمیز از بحرانها داشته است.
این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه 1370، افشاى سناریوى یلتسینىکردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاستهاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلافافکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راهانداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر، بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلامهراسى و اسلامستیزى غرب و... نمونههایى از درک سریع و بهموقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.
آیت الله خامنه ای در سطح مناسبات خارجی با حفظ استقلال به صورت عزت مندانه از منافع و مصالح ملی حمایت کرده است. به لحاظ استقلال و خود اتکایی همواره الگویی قابل قبول برای استقلال خواهان و مسلمانان مطرح است. حمایت ایران از حقوق فلسطین و مقابله با سیاست های شرور و توسعه طلبانه آمریکا و شرکای آن اندیشه و فکر درست مقاومت را در جهان اسلام رهبری می کند برای ایران الگو شدن نسبت به مسلمان یک ارزش بزرگ به حساب می آید. هنگامی می تواند وضعیت مناسب الگو شدن را تثبیت و نهادینه کند که با تکیه بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت در برابر زیاده خواهی های استکبار مقاومت نماید و از محرومین و مظلومین جهان حمایت کند، طبعا بدون دقت و رعایت مصالح و منافع ملی و جهانی اسلام نمی توان الگوی مناسب قرار گرفت.
به گونه ای بهانه برای زورگویان بین المللی فراهم نشود. و از سوی دیگر فطرت و اندیشه سالم بشری موضع و دیدگاه ایران را صحیح و درست تلقی کند.ایران اسلامی به رهبری حضرت آیت الله خامنه ای توانسته است با مقاومت صحیح و مناسب در مقابل زیاده خواهان زورگو بایستند و از طرفی دیگر ادبیات مقاومت به طرزی دلنشین و دلپذیر است که فطرت و طبع انسان را مجذوب خود می سازد به همین جهت آمریکا از مقابله با ایران عاجز می آید. بدون تردید روش مقاومت یک اصل بزرگ و ارزشمندی است که با آن می توان مقاومت را حفظ و نهادینه کرد و از سوی دیگر طرفدارانی زیادی در سطح بین الملل پیدا کرد.بر این اساس می توان گفت که رهبری حضرت آیت الله خامنه ای موفقیت آمیز، تحول انگیز، و پیشرونده بوده است و بحمد الله توانسته است به بهترین صورت کارویژه ها و وظایف اصل رهبری را که همان مدیریت کلان انقلاب و نظام اسلامی انجام داده و ضمن راهبری صحیح آن در جهت تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی، از انحراف آن در فراز و نشیب ها و امواج سهمگین زمانه، جلوگیری نماید.
* دستاوردهاى بى نظیر سیاست خارجى ایران در دوران امام خامنه ای
واقعیت امر این است که موقعیت جمهورى اسلامى ایران در طى سالهاى اخیر بهشدت تحکیم یافته و در کلاسبندى قدرت به رتبههاى بالایى دست یافته است. در اینجا به برخى از آنها اشاره مى شود:
1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛ یکى از دستاوردهاى مهم هدایتها و رهنمودهاى خارجى رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسى و نظامى غرب بر این باورند که جمهورى اسلامى ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه است.
رومانو پرودى نخستوزیر سابق ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصرى اخبار الیوم گفت که ایران کشور کلیدى در صحنه سیاسى خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگکننده سابق سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنى بر اینکه ایران در جریان بازى قدرت اینقدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلماً این نفوذ و قدرت جنبه سختافزارى ندارد بلکه این نفوذ و اقتدار ناشى از منابع معنوى و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالتخواهانه و اسلامخواهانه در منطقه است که افکار عمومى منطقه را در سطوح تودهاى و نخبگى به خودش جذب و جلب کرده است.
مؤسسه سلطنتى امور بینالملل انگلیس در گزارشى با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهاى منطقهاى نوشت: آمریکا براى جلوگیرى از افزایش قدرت منطقهاى ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهاى همسایه حتى آن دسته از کشورهاى عربى و سنىمذهب که از نفوذ آن بیم دارند، سود جسته و به موقعیت قابل توجهى در منطقه رسیده است.
با این حال اکنون هیچ مقامى و تحلیلگرى وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاسبندى قدرت در خاورمیانه بهطور بنیادى بههم خورده است و ایران در رأس هرم قدرت منطقهاى قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتى است که آمریکا تن به مذاکره با ایران را براى برونرفت از چالش عمیق در عراق داد و اساساً جنبش مذاکره با ایران در داخل آمریکا که اوج تجلى آنرا در مناظرههاى کاندیداهاى ریاست جمهورى آمریکا مشاهده کردیم، ناشى از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکى نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزى رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههاى برخى از جریانات سیاسى میانهرو یا اصلاحطلب هرگز چنین موقعیتى نصیب ایران نمىشد.
2- تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست ناپذیر و مقاوم؛ هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجى که خود تداومدهنده مشى اصولى و شجاعانه امام راحل بوده است، کشور ایران را به یک دژ مستحکمى تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده مىشود، قوىتر مىگردد.
اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیستهاى کشورهاى جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتداى انقلاب فوقالعاده افزایش یافته است. هفتهنامه آمریکایى تایمز طى گزارشى با توجه به یافتههاى کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمى در سنگر خود قرار گرفته و به هیچعنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهورى اسلامى 13/1/85)
بهواسطه چنین شرایطى، پروژه حمله نظامى (چه تمامعیار و چه نقطهاى) آمریکا یا رژیم صهیونیستى براى همه امرى نشدنى و اساساً غیر خردمندانه تلقى شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامى در رسانهها اوج گرفت، همه شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعى را مىدادند.
معظمله همانطورکه در گذشته از جمله در سال 1370 اعلام کرد که به حول و قوه الهى اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را براى ضربهزدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطى نمىتواند بکند. (28/6/70) در سالهاى اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضى به خاک ایران بکنند، تمام منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیرى در واقع ناشى از قدرت و توانایىهاى جمهورى اسلامى ایران از یکسو و ضعف و پوشالى بودن ابهت قدرتهایى مثل آمریکا است.
چنانکه ریچارد هاوس رئیس شوراى روابط خارجى آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحققیافتنى نیست. بههمینترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهورى اسلامى است که شاهد تغییرات پىدرپى سیاستهاى غرب علیه ایران هستیم.
3- شکسته شدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش؛ دیپلماسى هدایتشده توسط رهبر معظم انقلاب، راهبردها و سیاستهاى آمریکا در منطقه را با شکست سختى مواجه ساخت.
این سخن ریچارد هاوس شنیدنى است که در مجله فارین افرز نوشته شد: با جنگ اول خلیج فارس، عصر آمریکایى در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم، شاهد پایان عصر آمریکایى هستیم. در واقع مدیریت منطقهاى ایران که با رهنمودهاى مقام معظم رهبرى صورت گرفته، تمام طرحهاى این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت بهگونهاىکه مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد: ایران قدرت اول منطقه است و آمریکا باید بداند که کلید حل معماى خاورمیانه، بهویژه عراق در دست ایران است. درخواست آمریکا براى مذاکره با ایران در شرایطى رخ داد که همه به ضعف و ذلالت آمریکا پى برده و رادیکالهاى جامعه آمریکا این اقدام را سرافکندگى بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبرى درخواست مذاکره با آمریکا را بهخاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آنها در اوج اقتدار پذیرفت.
4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران؛ سیاست حمایت از نهضتهاى رهایىبخش و کمک به مسلمانان از تأکیدات جدى رهبر معظم انقلاب بوده است، بهعنوان نمونه معظمله در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنارنیامدن با ظالم، رشوهنپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایى است که هیچوقت در دنیا کهنه نمىشود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسى) مىباشد، توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیرى شد و اکنون ثمره آنرا ملاحظه مىکنیم.
اتفاقى که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و... رخ داده است، نتیجه استقامت در پیگیرى این اصول از سوى رهبرى انقلاب بوده است. تأکید اخیر از این بابت است که در سالهاى گذشته کسانى بودند که با چنین رویکردى مخالفت مىورزیدند. با این حال این سیاست با وجودى که ریشه در اصول و باورهاى اسلامى و انقلابى دارد، نتایج ژئواستراتژیکى نیز براى ایران داشته است. این سیاست، مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقهاى است که یک بازیگر در خارج از محیط ملى خود تعریف نموده و با ایفاى نقش مؤثر در آنجا و ایجاد مشکل براى رقباى خود، توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آنرا تخفیف مىدهد.
*نقش رهبرى در تحولات منطقه و موج بیداری اسلامی
منطقه خاورمیانه از دیرباز مهد تحولات سرنوشتسازى بوده است. بىتردید بخش عمدهاى از این تحولات، متأثر از انقلاب اسلامى و سیاستها و عملکرد جمهورى اسلامى ایران مىباشد. در این میان شخصیت مقام معظم رهبرى بهعنوان سکاندار انقلاب اسلامى و رهبر و تئورىپرداز و تصمیمساز نظام، نقش بىبدیلى داشته است؛ نقشى که متأسفانه در گیرودار هجمه تبلیغاتى دشمنان، آنچنانکه بایسته و شایسته است، مورد بازخوانى و تبیین قرار نگرفته است. الف: مقاومت اسلامى؛ مقوله مقاومت اسلامى بهعنوان یکى از شاخصهها و ارکان انقلاب اسلامى، در نگاه نافذ مقام معظم رهبرى جایگاه ویژهاى دارد.
نگاه معظمله به مقاومت، یک نگاه اعتقادى و قرآنى است، بدینمعنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعدههاى الهى و پیروزى جبهه حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفى جمهورى اسلامى رهتوشهاى سترگ از تجارب مقاومت چندینساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر انقلاب اسلامى بر این باور است که این تجارب راهگشاى ملل منطقه خواهد بود. بر همین اساس معادله مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک » در غزه و سایر مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.
مقاومت اسلامى در سطح منطقه در دو عرصه نمود بیشترى یافته است: نخست مقاومت اسلامى لبنان که با محوریت حزب الله به مبارزه با اشغالگرى اسراییل برخاست و شکستهاى سختى را به ارتش اسطورهاى رژیم صهیونیستى تحمیل کرد. نماد دوم در صحنه فلسطین تجلى یافت که با ظهور گروههایى چون حماس و جهاد اسلامى، مبارزات تاریخى مردم فلسطین را در برابر اشغالگران صهیونیستى، وارد مرحله جدیدى نمود. رهبر انقلاب اسلامى روند مقاومت اسلامى در اراضى اشغالى را به دقت رصد نموده و در مقاطع مهم و سرنوشتسازى همچون شکلگیرى روند سازش (نشست مادرید، توافق اوسلو)، عقبنشینى ارتش صهیونیستى از جنوب لبنان، برافروختهشدن انتفاضه اول و دوم فلسطین، جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه در قالب سخنرانى یا صدور پیام، به ارائه دیدگاههاى راهبردى خود پرداخته و مواضع اصولى نظام را نسبت به این روند تبیین نموده اند.
*الهام بخشی والگوسازی جمهوری اسلامی
از نگاه رهبر انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان پیش قراول بیداری اسلامی در سطح منطقه که هم آزمون انقلاب و هم آزمون حکومتداری را با موفقیت پشت سر گذارده و تجارب ارزنده ای در دست دارد، می تواند به ملت های انقلابی الگو ارائه دهد. در مقوله الگودهی، رهبر انقلاب بر روی دو موضوع مهم تکیه کرده اند: یکی قانون اساسی و دیگری کارنامه موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهوری اسلامی ایران. شالوده نظام ایران مردم سالاری دینی است و بر این اساس توصیه رهبری به ملت های انقلابی آن است که در روند دولت سازی به این دو اصل مهم (اسلامیت و جمهوریت) توجه کنند.نکته قابل توجه در الگوسازی جمهوری اسلامی آن است که این الگودهی لزوما به معنای ارائه نسخه ای عینی از نظام ولایت فقیه نیست.
به اعتقاد رهبر معظم انقلاب ولایت فقیه یک استنباط شیعی است و چون اکثریت جهان عرب اهل سنت هستند می توانند استنباطات خاص خود را از مذاهب خود مبنی بر مردمسالاری دینی ارائه کنند. مهم آن است که جوهره و روح حاکمیت، دینی و بر اساس آموزه های قرآن و شریعت بوده و الگوهای غربی و التقاطی به کشورهای مسلمان تحمیل نشود.در عین حال رهبر انقلاب نسبت به شائبه ها و اتهاماتی که علیه جمهوری اسلامی ایراد می شود واقف بوده و لذا خطاب به مصری ها فرموده اند: برادران و خواهران عزیز؛ اینها تجربیات ما است، من به عنوان برادر مسلمان شما و از سر تعهد دینی، آن را با شما درمیان گذاشتم. بوق های تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران می خواهد دخالت کند، می خواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و...
*بررسی جایگاه رهبری در هندسهی نوین جهانی
مقام معظم رهبری بارها نظم مستقر بینالمللی را به چالش کشیدهاند. از نظر ایشان، نشانههای بروز نظام نوین چندوجهی در مقابل نظام یکجانبهگرایی سلطه، اکنون برجسته است؛ زیرا هندسهی غلط بینالمللی موجود از ساختارهای معیوب، منسوخ، ناعادلانه و غیردمکراتیک تشکیل شده است که نیازمند بازنگری است. در واقع نظم بینالملل جهانی در دهههای اخیر بیشتر دستخوش انواع تحولات شده است که همگی حاکی از ناراضی بودن اکثر بازیگران بینالمللی از وضع موجود و نظم مستقر است. تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه و دنیای اسلام نیز حکایت از اعتراض به نظم مستقر به رهبری آمریکا دارد. ایدئولوژیهای گذشته و حال، مطابق با نیازهای امروز بشر نیست و بسیاری از ملتها در پی تغییرات اساسی هستند. این نشان میدهد که هندسهی جدید جهانی در حال شکلگیری است. نظام جمهوری اسلامی ایران، بر اساس دیدگاه و بیانات رهبری، مؤثر در این هندسهی نوین جهانی است.بر اساس بیانات رهبری یکی از فاکتورهای هندسهی نوین جهانی، توجه به خداوند متعال است. نشانهى بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى و تکیهى به وحی.
بشر امروز، که به علت سیاست برخی از کشورها غرق در لذایذ مادی شده است، در درون خود نوعی خلأ را احساس مینماید. رهآورد چنین سیاستهایی برای بشر امروز یا پوچگرایی (Nihilism) بدون ارزشهای اخلاقی و معنوی درونی است یا غرق ماندن در امور مادی و ظاهری.اما در مقابل، دهههاست که جمهوری اسلامی ایران و رهبری بر توجه به خدا به عنوان تنها راه درمان تأکید نمودهاند. در هندسهی نوین جهانی، بسیاری از ملتها در پی بازگشت به خداوند، دین و مذهب هستند. اعتراضات درونی و بیرونی به سیاستهای دولتهای غربی، موج بیداری اسلامی و استقلال و تأکید ملت ایران بر حقوق خود بدون ترس و واهمه از تهدیدها و غیره، بیانگر تغییر وضع موجود در آیندهی نزدیک است که خداوند و امور دینی به جایگاه واقعی خود بازخواهد گشت. موج بیداری اسلامی اکنون کشورهای عربی را درنوردیده است و هر روز گسترهی آن افزایش مییابد. اگرچه کشورهای غربی سعی دارند با فشار و نفوذ، این موج را از مسیر اصلی خود منحرف نمایند، اما این واقعیتی اجتنابناپذیر است که خواست و ارادهی ملتها را به راحتی نمیتوان منحرف کرد.
به همین علت، مقام معظم رهبری، با حساسیت ویژهای از پیچ تاریخی سخن گفتند، زیرا به این امر واقف بودند که کشورهای غربی اگر بتوانند ارادهی دولتمردان کشورهای دستخوش تحول را آن گونه که میخواهند جهت دهند، ارادهی ملتها آن گونه که امروز هست باقی خواهد ماند و در آینده غالب خواهد شد. ایشان به صراحت اعلام نمودند که: «یک پیچ تاریخی جلو بشریت گذاشته شد یعنی روند به سمت مادیگرایی بود و یک پیچ به سمت معنویت داده شد" در گذشته به سمت مادیگرایی پیش می رفت ولی یکی از برکات حضرت امام(ره)،انقلاب اسلامی و شهدا این بود که نه تنها حاکمیت دین را در جامعه برپا کردند بلکه جهان را به سمت خدا پیش بردند.».
هندسهی نوین جهانی با سرکوب دیکتاتوریها، در دو عرصهی داخلی و بینالمللی، همراه خواهد شد. دیکتاتورهایی که اکنون زمام امور را در کشورهایشان در دست دارند، در پیچ تاریخی سقوط خواهند کرد و در هندسهی نوین، جایگاهی نخواهند داشت.
*امام خامنه ای نظریه پرداز تئوری مردم سالاری دینی
صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی های مشروع آنان در برابر خود محوری ها و خودکامی های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید.
ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و ...، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود.
مروری گذرا برفراز و نشیب ها و تهدید و توطئه های صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها «نمی از یم» ویژگی ها و ظرفیت های شگرف حضرت آیت الله خامنه ای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم.تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته های حوزه های علمیه، شناخت دغدغه های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته های نظام اسلامی و... باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.
*راه اندازی نهضت نرم افزاری و نهضت تولید علم از سوی رهبری
طرح مسئله نهضت نرم افزاری و نهضت تولید علم از سوی مقام معظم رهبری را می توان در راستای تولید بهینه ی ساختارهای مورد نیاز دولت اسلامی عنوان کرد محصول نهایی این نهضت تولید نوعی از الگوهای عملگرایانه و کارشناسی است که توان تصمیم گیری تصمیم سازی و اجرا را در ارتباط با موضوعات مختلف اجتماعی و در سطوح متفاوت (خرد کلان توسعه ) بالا برده و امکان برنامه ریزی را از طریق آسیب شناسی هدایت و کنترل قابلیت های ملی را برای دولتمردان نظام و در راستای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی فراهم سازد. از این رو نهضت نرم افزاری را باید شاهراه دستیابی به دولت کریمه اسلامی و در نهایت ساخت و ایجاد تمدن اسلامی دانست .
در ادامه برخی از بیانات مقام معظم رهبری در مورد جنبش نرم افزاری ارائه می گردد :«امروز عده ای با یاس پراکنی در محیطهای علمی سعی دارند توانایی عظیم این ملت را زیر سوال برند. خوشبختانه باتوجه به همه مشکلات و تجربیات تاریخی تاریخ و تمدن این سرزمین و پیشرفت های 26 سال اخیر ثابت می کند که ملت بزرگ ایران قادر است در تولید و نوآوری علمی نیز به مرزهای تازه ای دست یابد.
زمانی که جنبش نرم افزاری یا تولید علم به معنای خروج علم از حالت تقلیدی و ترجمه یی مطرح شد ضرورت بکارگیری و حضور خلاقیت ها و نقش نوآوریهای جوان در این نهضت بخوبی قابل درک نبود اما اینک که همه محیطهای دانشجویی و دانشگاهی و همه احساسات و علائق علمی استاد دانشجو محقق و پژوهشگر از جنبش نرم افزاری حمایت می کند و این مجموعه باور به وجود آمده است تا این باور پشتوانه و حرکتی ماندگار و پایدار را رقم زند .» (مقام معظم رهبری 1385 )مقام معظم رهبری، از برکات انقلاب اسلامی را زنده کردن روحیه ابتکار و خلاقیت علم و فناوری می دانند.
ایشان در این رابطه می فرمایند: «قدرت علمی، پایه های قدرت های اقتصادی، نفوذ فرهنگی و... است.» ایشان به جوانان تاکید می کنند که هر چه می توانید علم بیاموزید و آن را در حد اعلادنبال کنید.حضرت آیت الله خامنه ای ضمن معرفی و تبیین اهمیت جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم می فرمایند: «ما می خواهیم عقب ماندگی علمی مان را جبران کنیم و این باید خواسته ای همگانی و ملی شود، باید فرهنگ تولید را جایگزین فرهنگ مصرف نماییم و از بدعت و نوآوری در وادی علم، بیمناک نباشیم.»
*تدوین سند چشم انداز 20 ساله
آیندهنگرى و پیگیرىهاى مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسؤولان نظام، سندى به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که بر اساس آن، نظام اسلامى در سال 1404 هجرى خورشیدى باید در زمینه علمى، فناورى و اقتصادى به قدرت اول آسیاى جنوب غربى (خاورمیانه، آسیاى میانه و قفقاز) تبدیل گردد.رهبر مدیر و مدبّر انقلاب، در امتداد تصمیمات بدیع و شجاعانه خود برایالزام دولت به خروج از روزمرّگی و حرکت در چارچوب یک استراتژی کاملاًشفاف و عملی، در آغاز دومین دوره ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی،ضرورت تهیه چشماندازی که افق بیست ساله نظام جمهوری اسلامی ایران را بهنمایش گذارد، گوشزد و برابر اصل 110 قانون اساسی، ایشان را موظف بهپیگیری آن، فرمودند؛ که خوشبختانه با تلاش کارشناسان دولت، اعضایمجمع تشخیص مصلحت نظام و یک کمیته 400 نفره متشکل از کارشناسانارشد مسایل گوناگون و در نهایت توصیهها و نقطهنظرات هوشمندانه و کاربردیرهبری نظام، سرانجام این تلاش به ثمر نشست و از سوی معظم له، به مراکزاجرایی کشور ابلاغ شد.
اجرای دقیق سند چشمانداز که پس از قانون اساسی، مهمترین سندجمهوری اسلامی محسوب میشود، نظام اسلامی را پس از 20 سال در سال1404 به قدرت برتر در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (آسیای میانه،قفقاز، خاور میانه) تبدیل خواهد کرد.ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهبا هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثردر روابط بینالملل، امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگیهمهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت، برخوردار از سلامت، رفاه، امنیتقضایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهادمستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعیض و متعهد به انقلاب و نظاماسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.براساس تدابیر مقام عظمای ولایت، دولتها موظفند برنامههای پنجسالهتوسعه را براساس مفاد و روح کلی حاکم بر این سند تدوین و عملیاتی نمایند.ایشان در فرازی از پیام نوروزی سال 84 که سال شروع سند چشمانداربیست ساله نظام بود به مسئولان کشور تأکید فرمودند:در سالهای اول لازم است زیرساختهای این چشماندازِ مهم و سازهها وسازوکارهای آن، آنچنان تنظیم و چیده شود که بتوان براساس آن، این بنایمستحکم را بالا برد؛ و ان شاء الله برای آینده کشور و ملت جادهای هموار برایپیشرفت فراهم نمود.
*سیره حسنه رهبری در بدرقه دولتها
آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دهم با رهبر معظم انقلاب، نسبت به دیدارهای قبلی حال و هوای دیگری داشت. نگاه پدرانه رهبری به مسئولانی که ممکن است آخرین روزهای خود در پست وزارت یا معاونت را بگذرانند، در اخبار و تصاویر این دیدار قابلمشاهده است.آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دهم با رهبر معظم انقلاب، نسبت به دیدارهای قبلی حال و هوای دیگری داشت.
نگاه پدرانه رهبری به مسئولانی که ممکن است آخرین روزهای خود در پست وزارت یا معاونت را بگذرانند، در اخبار و تصاویر این دیدار قابلمشاهده است.آخرین دیدار رهبری با دولت دهم، دیداری بود که در خصوص دولتهای قبلی نیز وجود داشت و رهبر معظم انقلاب در پایان مأموریت دولت آقایان هاشمی و خاتمی نیز با نگاه پدرانه خود، آن دولتها را بدرقه فرمودند. سیره حسنه رهبر حکیم انقلاب هنگام پایان مأموریت دولتها که خاطرات آن در تاریخ موجود است، نوعی تقدیر و تشکر رهبری از دولتها خصوصاً رئیس دولت است. حال آنکه ممکن است در دیدارهای پیش از آن، رهبر معظم انقلاب تذکرات یا هشدارها و حتی اخطارهایی را به دولتیها داده باشند، اما ایشان در دیدار آخر با سه دولت گذشته همچون یک پدر که بر خطای فرزندان چشمپوشی کرده، با کشیدن دست نوازش بر سر آنان، سعی میکنند دیگران را به مسیری دعوت کنند که با کنار گذاشتن اختلافات، به دولتی که روزهای پایانی خود را میگذراند، به جای طعنه و کنایه، خسته نباشید بگویند.نگاهی به اخبار و تصاویر آخرین دیدار رهبر معظم انقلاب با دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدینژاد حاکی از وجوه مشابهی است که رهبری در بدرقه دولتها رعایت میفرمایند و از جمله آن قدردانی پدرانه است.
این در حالی است که در جامعه ما پس از پایان عمر هشت ساله هر دولت، یک موج منفی علیه رئیسجمهور و کابینه وجود دارد که نکات مثبت دولت را تحتالشعاع قرار میدهد. در میان یکهتازی این موج منفی در رسانهها و ذهنیت جامعه، رهبر انقلاب همواره شرط انصاف را لحاظ میکنند و در پایان عمر دولتها در جلسه خداحافظی با رؤسای جمهور وقت، از خدمات و ویژگیهای مثبت آنها تقدیر میکنند تا فضای اجتماعی به سمت تلطیف شدن حرکت کند.
*پیشرفت های هسته ای در پرتو رهنمودهای رهبری
دستاوردهاى گسترده ایران در عرصه هستهاى، از تأسیس مراکز هستهاى اصفهان، نطنز، اراک، بندرعباس، فردو و تولید نسلهاى دوم، سوم و... سانتریفیوژ غنىسازىاورانیوم، ساخت مرکز آب سنگین اراک و... نمادى از قابلیتها و ظرفیتهاى بالاى نسل جوان ایرانى است که نشان داد هنگامى که اراده یک ملت آزاد و مستقل بر امرى تعلق گیرد، انحصارات و موانع فیزیکى و روانى نظامهاى سلطه قادر به شکست اراده ملتها نخواهند بود. پیشرفت ایران در عرصه فناورى صلح آمیزهستهاى امروز به مرزى رسیده است که قدرتهاى سلطه جو که زمانى اصرار بر توقف کامل این فعالیتها داشتند، امروز حتى از این موضع خود نیز عقب نشسته اند.
در شرایطى که جمهورى اسلامى ایران تنها هدف خود از غنى سازى اورانیوم را تولید سوخت اتمى مورد نیاز براى نیروگاههاى اتمى و مصارف صلح آمیز عنوان کرده است، غرب و در صدر آن ایالات متحده آمریکا، هدف از تصویب تحریمها بر علیه ایران را واداشتن این کشور به متوقف ساختن غنىسازى اورانیوم قرار داده است.اگر چه در حال حاضر فضاى مانور براى پیگیرى فعالیتهاى هسته اى براى ایران بسیار محدودتر گردیده است، اما هم اینک که ایران به پیشرفتهاى قابل ملاحظه اى در مباحث هسته اى نایل آمده است، باید پرقدرت این مسیر را ادامه دهد. این حق ایران است که براى رسیدن به مرحله توسعه یافتگى از این دانش بهره مند باشد. ضمن آن که نباید از یاد برد که اگر ایالات متحده آمریکا و قدرتهاى اروپا به این نتیجه برسند که در صورت ایجاد بحرانهاى متوالى و فشار همه جانبه مىتوانند ایران را به عقب نشینى از برنامههاى هستهاى خود وادار نمایند، در آن صورت امتیازات بیشترى طلب خواهند کرد.
فتوای ایشان مبنی بر حرام بودن بمب هسته ای، الگوی مناسبی برای توسعه رژیم منع اشاعه است. در چارچوب این فتوا می توان مانع از اشاعه هسته ای شد. ایران نه تنها بمب هسته ای را حرام می داند بلکه خواهان امحای بمب های هسته ای نیز هست. «نرمش قهرمانانه» مفهومی ابداعی از سوی امام خامنهای(مدظلهالعالی) است که میتواند در دیپلماسی نظام نقش تعیین کنندهای ایفا کند؛ به گونهای که هم برای استفاده دیپلماسی کشور امکان مانور و انعطاف هوشمندانه را فراهم میکند و هم مانورها و انعطافهای لازم را برای مردم انقلابی و ارزشی قابل فهم میسازد.مساله هسته ای ایران نه بحران بود و نه موضوعی حاد. مساله اینجا بود که تنها با وقوع قیام مردمی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، غرب رویکردی ضد مردم و آرمان های آن داشتند.
برهمین اساس و با همین رویکرد ضد مردمی به ایران مساله هسته ای نیز به چالشی بین ایران و کشورهای غربی، آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد تبدیل شد.مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام اسلامی بر دو مساله بومی سازی و نفی پیشنهادات غرب در برنامه هسته ای ایران تاکید فرمودند: « ما به فناورىاى رسیدهایم که در کشور ما بومى است آن را از کسى عاریه و وام نگرفتهایم و متخصّصان هوشمند خود ما توانستهاند به آن دست پیدا کنند.امروز جمهورى اسلامى مسلّح به سلاحى است که از سلاح اتمى بالاتر و بُرندهتر است و آن سلاحِ اراده و ایمان مردم و حضور و همراهى آنها با دولت است، که سلاح بزرگ ماست.»( مقام معظم رهبری،11/08/1382) ایشان همچنین با نفی حضور غربی ها در ساخت نیروگاههای ایران تصریح کردند: « یکى از مسائلى که در این مذاکرات جهانى مطرح شد و آن را بعضى از اروپاییها و دیگران گفتند، این بود که ما نه تنها با انرژى اتمى صلحآمیز در ایران مخالفتى نداریم، بلکه خودمان برایشان نیروگاه مىسازیم و خوراکش را هم مىدهیم.
در آبان ماه 1382، مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام، سلاح هسته ای را نهی و حرام دانستند اما در کنفرانس تهران، فتوای تاریخی مقام معظم رهبری به نفی سلاح هسته ای و حرام دانستن آن بیان شد.این فتوا توسط مشاور ایشان، علی اکبر ولایتی، قرائت شد و تاکید داشت: « به اعتقاد ما افزون بر سلاح هستهای، دیگر انواع سلاحهای کشتار جمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی نیز تهدیدی جدی علیه بشریت تلقی میشوند.ملت ایران که خود قربانی کاربرد سلاح شیمیایی است، بیش از دیگر ملتها خطر تولید و انباشت این گونه سلاحها را حس میکند و آماده است همه ی امکانات خود را در مسیر مقابله با آن قرار دهد.
ما کاربرد این سلاحها را حرام، و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابناء بشر از این بلای بزرگ را وظیفه ی همگان میدانیم». ( مقام معظم رهبری، 27/1/1392)البته فتوای مقام معظم رهبری در مناسبات مختلف پیش تر به صراحت بیان شده بود. به طور مثال ایشان در بیستمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی فرمودند: « بارها ملت ایران و مسئولان اعلام کردهاند که ما سلاح هستهاى را نمی خواهیم، این در سلسلهى نیازها و نظام تسلیحاتى ما اصلاً وجود ندارد. ما اعلام کردیم که استفاده ى از سلاحهاى هستهاى از نظر اسلام حرام و ممنوع است. و نگهداشتن او ایجاد یک خطر بزرگ و یک دردسر بزرگ است، ما دنبال این نیستیم». ( مقام معظم رهبری، 14/3/ 1388 )
با تحلیل مجموعه بیانات مقام معظم رهبری در پرونده هسته ای ایران، چندین نکته در ابعاد داخلی، بین المللی و منطقه ای حائز اهمیت است:دانش هسته ای توسط نیروهای بومی و دانشمندان هسته ای ایران به اوج رسیده است. در این راه مقام معظم رهبری همواره بر استقلال داخلی تاکید نموده و از دولت های گذشته و کنونی حمایت بی بدیلی داشتند. در ابعاد منطقه ای آنچه مد نظر مقام معظم رهبری است، ثبات سیاسی و امنیتی جهان اسلام، علی الخصوص منطقه خاورمیانه است.
غیر از رژیم صهیونیستی که جعلی و نوظهور است، دیگر کشورهای مسلمان عضوی از پیکره امت اسلامی و از سابقه بالایی از سطح تمدن و همزیستی مسالمت آمیز برخوردار هستند. بنابراین پیشرفت های هسته ای ایران نه تنها ضدیتی با منافع کشورهای اسلامی ندارد، بلکه پشتوانه محکمی برای آنان در انتقال فناوری هسته ای و چرخه سوخت است.در مساله رژیم غاصب صهیونیستی نیز نگاهی به تاریخ تاسیس این رژیم نشان می دهد که رویکرد ضد صهیونیستی مقام معظم رهبری کاملا منطبق بر اصول علمی و تاریخی است. چرا که در خاورمیانه برخلاف دیگر کشورهای اسلامی، اسرائیل از بدو تاسیس تاکنون، به واسطه عدم عمق استراتژیک، هم آغازگر جنگ های 1948، 1967 و 1973 بوده و هم تنها رژیمی بوده که نه تنها ان پی تی را امضا نکرده، بلکه اولین رژیمی است که با توسعه کلاهک های هسته ای، تهدیدات هسته ای را در خارومیانه شروع نمود.
در بعد بین المللی نیز باید گفت، فتوای ایشان مبنی بر حرام بودن بمب هسته ای، الگوی مناسبی برای توسعه رژیم منع اشاعه است. در چارچوب این فتوا می توان مانع از اشاعه هسته ای شد. ایران نه تنها بمب هسته ای را حرام می داند بلکه خواهان امحای بمب های هسته ای نیز هست.
*تدبیراقتصادمقاومتی
پس از گذشت حدود دو سال از مطرح کردن راهکار و برنامه اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری، سیاستهای کلی آن از سوی ایشان ابلاغ شد. در طول این مدت، مقام معظم رهبری به کرار درخصوص این گفتمان در محافل مختلف راهنمایی و تبیین کردهاند. ولی اکنون با ابلاغ سیاستهای کلی این گفتمان به نوعی حجت را بر تمامی بخشهای مرتبط با مسائل اقتصادی و همچنین سیاسی کشور تمام کردند. سیاسی از آن نظر که بسیاری از این سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، پس از طی مسیر درست دیپلماسی خارجی و تکیه آن بر توان داخلی و نداشتن امید به دست بیگانگان حاصل میشود. بر اساس این دستور فوری، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی جهادی، انعطافپذیر، فرصتساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا در جهت تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله، ابلاغ شده است.
از زمان اعمال تحریمهای اقتصادی علیه اقتصاد کشور، رهبری معظم به درستی راهکار اقتصاد مقاومتی را پیشنهاد و تجویز کردند، ولی به علت خطای دید برخی از مسئولان و کارشناسان اقتصادی ناشی از اقتصاد غرب که همان اقتصاد سرمایهداری است، گفتمان اقتصاد مقاومتی را با برنامه غربی، اقتصاد ریاضتی تعبیر و تفسیر کردند. حال آنکه در تعاریف و ابعاد اقتصاد مقاومتی، هیچ نوع برنامه و طرحی که بهدنبال فشار وارد کردن بر مردم و بنگاههای تولیدی باشد، وجود ندارد.
اصل و شالوده این نوع اقتصاد بر کاهش مصارف و بودجه دستگاههای دولتی، افزایش تولیدات راهبردی(در بخش صنعت و کشاورزی)، تکیه بر عوامل داخلی اقتصاد (درونزا و برونگرا) و عدم وابستگی شدید اقتصاد به درآمدهای نفتی استوار است. ولی در طرف دیگر، اقتصاد ریاضتی که برنامه اصلی کشورهای اروپایی برای برونرفت از بحرانهای اقتصادی پیش آمده مطرح شده، بیشتر ظرفیت و تأکید خود را بر افزایش مالیاتهای مستقیم قرار داده است و از آثار و نتایج آن نیز همین بس که از زمان اجرای این طرح تاکنون، روزی نبوده که در یکی از این کشورهای بحرانزده، شاهد اعتراض، اعتصاب و درگیری نباشیم.
*امام خامنه ای و پاسداری از فرهنگ و هشدار دهنده درباره تهاجم فرهنگی
آیت الله العظمی خامنه ای به عنوان یکی از شخصیتهای برجسته فرهنگی کشور، فرهنگ را همواره جزو اساسی ترین مسائل کشور به شمار آورده اند (بیانات9/12/1379) و مردم و مسئولان را به هوشیاری و چاره اندیشی برای حفظ استقلال فرهنگی که صیانت از آن از همه جنبه های استقلال سخت تر است فرا خوانده اند (بیانات 20/9/1370) رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند که فرهنگ و باورهای ملی یک ملت عامل اصلی هویت، پویایی و حیات آن است و با تکیه بر آن می توانند در مسیر پیشرفت و توسعه گام بردارند. به همین سبب در طول تاریخ استعمار برای غلبه بر ملتها، سعی کرده است بنیانهای فرهنگی آنان را از بین ببرد (بیانات 11/7/1369، 21/5/1371).
مفاهیمی چون انقلاب فرهنگی، تحول فرهنگی و بازگشت به فرهنگ دینی در مواضع و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی مکرر مطرح شده است و ایشان همواره نسبت به تهاجم فرهنگی دشمن به فرهنگ انقلاب اسلامی است هشدار داده اند.
در حوزه داخلی نیز صیانت از فرهنگ اسلامی از آسیبهای احتمالی ناشی از کارکرد گفتمانهای حاکم بر دولتهای جمهوری اسلامی ایران، بخش دیگری از اقدامات رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط با مقوله فرهنگ بوده است با توجه به ناکامی دشمنان نظام جمهوری اسلامی در جبهه نظامی در طول جنگ تحیلی در سالهای پس از پایان جنگ، جنگ نرم و تهاجم فرهنگی به راهبرد اصلی برای مقابله با انقلاب اسلامی تبدیل شد که آیت الله خامنه ای برای نشان دادن وسعت و اهمیت آن از آن به عنوان شبیخون فرهنگ و ناتوی فرهنگی نام بردند.
در منظر آیت الله خامنه ای فرهنگ و مسائل فرهنگی از مسائل اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و جز آن مهم تر است زیرا همه اینها بدون اهتمام به مسائل فرهنگی ناکام می ماند (فرهنگ: مسائل000، 23) و فرهنگ در رشد و شکوفایی همه امور جامعه تاثیر دارد (حدیث، 2/41) به نظر آیت الله خامنه ای استقلال یک ملت به جز با استقلال فرهنگی تامین نمی شود (همان، 3/61) زیرا سلطه واقعی قدرتها سلطه فرهنگی فرهنگی است (همان 4/50- 51).دیدگاهها و اقدامات رهبر انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ شامل این موارد است:الف- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد تهدیدات و آسیبهای فرهنگی که جامعه اسلامی را هدف گرفته است.
ایشان از این تعهدیدات با عناوینی چون "تهاجم فرهنگی"."شبیخون فرهنگی"، "غارت فرهنگی"، "ناتوی فرهنگی" و "تهدید نرم" به فراخور شرایط استفاده کرده و هر کدام را به وضوح تبیین کرده اند.ب- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد وضعیت موجود که به دلیل عدم توجه و یا غفلت از آسیبها و تهدیدهای فرهنگی پیش آمده است ایشان در این باره عباراتی چون "عرب گرایی"، "غرب زدگی"، "تجمل گرایی"، "مصرف گرایی"، "غرب زدگی"، "تجمل گرایی"، "مصرف گرایی"، "استحاله گرایی" و "جمود فرهنگی" را به مقتضای زمان مطرح و تبیین کرده اند.ج- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد طراحی، برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی جامعه برای برون رفت از وضعیت نامناسب فرهنگی و رسیدن به الگوی مناسب و متناسب با یک جامعه واقعا اسلامی در این مورد هم عبارات و مفاهیمی چون "مهندسی فرهنگی"، "الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت"، "سبک زندگی" و جز آن، مطرح گشته و برای تحقق آن پیگیری و سعی شده است (پایگاه بش).
شرایط حساس سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخل از یک سو، تحولات،حوادث و وقایع منطقهای و جهانی از سوی دیگر، تأثیر شگرفی بر وضعیت کشورگذاشته بود. هر چند امکان بررسی بحرانها و توطئههای ایجاد شده از سویدشمن و نقش بیبدیل رهبری در خنثیسازی آنها، در گنجایش این مقالهنبود، امّا آگاهی اجمالی از عناوین برخی از آنها، تأثیر شگرف و کارساز رهبرینظام را آشکار میسازد. بحرانهایی مانند: (فتنه طالبان در افغانستان) ،(غائله هیجده تیر) ، (تحریمهای شدید اقتصادی) ، (قطعنامههایشورای امنیت) ، (دادگاه میکونوس) ، (کنفرانس برلین) ، (قتلهایزنجیرهای) ، (تحصن نمایندگان مجلس ششم) ، (تهاجم فرهنگی) ،(جُنگ 33 روزه حزبالله) ، (جنگ 22 روزه حماس)، ( انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث پس از آن) (انتخابات 92)، (سیاست نرمش قهرمانانه در مسائل هسته ای)و... نشان میدهدکه انقلاب چه نگین ارزشمندی را بر پیشانی خود نشانده است.
*تحولات یمن و موضع قاطع رهبری درباره تجاوز آل سعود
همزمان با مذاکرات هستهای بین ایران و گروه 1+5 غربی در لوزان سوئیس حمله عربستان سعودی به همراه ائتلافی از نُه کشور به یمن اتفاق افتاد که در نوع خود معنادار و از منظر برخی تحلیلگران گونهای واکنش انفعالی از سوی جبهه آمریکایی - عربی به روند تحولات منطقهای و تاثیرگذاری بر مذاکرات محسوب میشود.البته در یک نگاه کلان میتوان گفت کشمکشهایی که در سطح منطقه مهم غرب آسیا تا شمال آفریقا به منصه بروز و ظهور می رسد، در راستای پروسه بیداری اسلامی علیه استبداد، استعمار و نظام سلطه و با محوریت دو جبهه بزرگ؛ نظام سلطه و ایادی داخلی آن به رهبری آمریکا و گفتمان انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی ملل مسلمان منطقه مهم خاورمیانه به رهبری جمهوری اسلامی ایران به وقوع میپیوندد.
تحولات امروز یمن را هم که جنگ تحمیلی ظالمانهای را شاهد است، نمیتوان جدای از تحولات کلان منطقه راهبردی خاورمیانه و خارج از روند بیداری اسلامی که با مخالفت نظام سلطه مواجه شده است، تحلیل کرد. آمریکا در حالی شعار دموکراسیخواهی برای ملل منطقه را سر میدهد که پس از ساقط شدن حکومت سی و سه ساله علی عبدالله صالح به دست مردم، همچنان تلاش میکند قدرت و حکومت را در دست شخص وابستهای چون منصور هادی عبدربه حفظ نماید.
در همین راستا پس از فرار "منصور هادی" رئیسجمهور مستعفی و پیشروی ارتش و نیروهای مردمی یمن در مناطق جنوبی این کشور، عربستان سعودی به اتفاق چهار کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس به جز عمان و پنج کشور دیگر، عملیات نظامی خود را در این کشور آغاز کردند. کاخ سفید نیز با صدور بیانیهای حمایت "اوباما" از عملیات مداخلهجویانه نظامی ائتلاف عربستان در یمن را اعلام کرد.این حمله با تحلیلها و بازتاب های مختلفی در رسانه های دنیا مواجه شده است. اما آنچه به نظر حایز اهمیت بوده و با قرائن و شواهدی زیادی نیز تایید می شود ، این است که طرح تهاجم ظالمانه به یمن یک طراحی کاملاً آمریکایی ـ عربستانی است که مقدمات آن از مدت ها پیش و در راستای مدیریت تحولات منطقهای از سوی آمریکا به وقوع پیوسته است که جبهه غربی- عربی آن را نه تنها به نفع خود نمیبیند بلکه کاملاً آن را در راستای تقویت گفتمان مقاومت اسلامی در منطقه تحلیل میکند.
حضرت آیت الله خامنه ای در سخنان خود به تحولات بسیار مهم یمن اشاره و تأکید کردند: سعودیها با تجاوز به یمن، خطا و اشتباه کردند و بدعت بدی را در منطقه بنیان گذاشتند.رهبر انقلاب کار این روزهای دولت سعودی در یمن را مشابه جنایت صهیونیستها در غزه خواندند و به دو جنبه مهم این موضوع پرداختند.ایشان اقدام علیه ملت یمن را «جنایت، نسل کشی و قابل تعقیب بین المللی» دانستند و افزودند: کشتن کودکان، تخریب خانه ها و نابود کردن زیر بناها و ثروتهای ملی یک کشور، جنایتی بزرگ است.
رهبر انقلاب تأکید کردند: یقیناً سعودیها در این مسئله خسارت و ضرر خواهند کرد و به هیچ وجه پیروز نخواهند شد.حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص دلیل پیش بینی شکست سعودیها گفتند: دلیل این پیش بینی واضح است، زیرا توانایی نظامی صهیونیستها چندین برابر سعودیها و منطقه غزه نیز یک منطقه کوچک بود، اما آنها نتوانستند موفق شوند، در حالیکه یمن، کشوری پهناور و با جمعیت دهها میلیونی است.رهبر انقلاب تأکید کردند: سعودیها در این ماجرا قطعاً ضربه خواهند خورد و بینی آنها به خاک مالیده خواهد شد.
ایشان با اشاره به سوابق سعودیها در مسائل سیاست خارجی گفتند: ما با سعودیها در مسائل گوناگون سیاسی اختلافات متعددی داریم اما همیشه می گفتیم که آنها در سیاست خارجی متانت و وقار نشان می دهند، اما چند جوان بی تجربه امور آن کشور را در دست گرفته و دارند جنبه توحش را بر جنبه متانت و ظاهرسازی غلبه می دهند، که این کار قطعاً به ضررشان تمام خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به دولت سعودی تأکید کردند: این حرکت در منطقه قابل قبول نیست و من هشدار می دهم که باید دست از حرکت جنایت آمیز در یمن بردارند.
*جنگ نیابتی و هشدار اخیر رهبری
مقام معظم رهبری رهبری در صبح چهارشنبه 30ر2ر94، در دانشگاه امام حسین(ع) فرمودند که خبرهایی دارند که برنامههایی برای کشاندن جنگهای نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران در جریان است، و هشیاری همة پاسداران انقلاب پاسداران حریم امنیت ملی را متذکر شدند. متعاقب آن، عصر یکشنبه 3ر3ر94، سردار قاسم سلیمانی در گردهمایی بزرگ جانبازان و رزمندگان استان کرمان گفت که اگر کسی ملت را از خطر داعش آگاه نکند و برای دفع این بلا تلاش نکند، در مصیبت آینده شریک است و این عین منافع ملی است.
او از بلای سهمگین داعش یاد کرد، از صدها نفر را خواباندن، و سربریدن آسانتر از گوسفند، و فریاد الله اکبر سردادن. و گفت که: منافع ملی یعنی محفوظ نگه داشتن یک ملت از این طاعون، منافع ملی یعنی حفظ ملت، منافع ملی یعنی مصونیت بخشی به ملت، و این اندیشه که که چگونه این دفاع از ملت تحقق مییابد… کسانی، بجای تعریف جامع و کامل و منصفانه از چارچوب منافع ملی، سوار بر امواج سیاسی، عنوان منافع ملی را به مناقشه و حربهای برای رقابت سیاسی تبدیل میکنند.و نیز، در خبرها خواندیم که امیر احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش ما در همان روز، 3ر3ر94، در جلسه علنی مجلس گفت که ما امروز با چهره تازهای از تهدیدات روبرو هستیم که از نظر نوع، شکل و اندازه با گذشته فرق دارد، نیروهای تکفیری و تروریستی در نزدیکی مرزهای ما هستند و در گذشته داعش برای ورود به ایران زاغه مهمات پیشبینی کرده بود تا در زمان ورودشان با ترور، انفجار، آشوب بر پا کنند. داعش دارد در مرزهای شرقی ما خودش را آماده میکند. او یادآور شد که در چنین دورنمایی مولفة مهم نبرد نیروهای زمینی است و از مجلس تقاضا کرد که به تخصیص امکانات به نیروی زمینی بیشتر توجه کند تا بتوانیم سامانههای دفاعی مان را تقویت کنیم.
این خبرها و هشدارهای خطیر، به فهم من، تعیین کننده اولویت اول کشور است در حدی که هر اولویت دیگری در پیش آن رنگ میبازد؛ از آن دسته مخاطراتی است که صرف احتمال متکی به قرائن عینی و عقلانی کافی است تا هر اولویت کلانِ دیگری در امر حکومت را به عقب براند و رتبۀ اول را در توجه و حساسیت و خرد ورزی و اهتمام ملی به خود اختصاص دهد و خامی های جناحی و نفسانی را در خود ذوب کند و به بلوغ دعوت نماید.
نکته پایانی: دوره ربع قرنی پس از امام خمینی را با اقتدار کامل و صیانت دقیق از انقلاب و هدایت آن بهسوی اهداف بلند و پشت سرگذاشتن برخی از این اهداف به پیشبرد، معلوم شد که ایشان (امام خامنهای (مدظلهالعالی) «امام» دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی است که نشان داد چگونه میتوان راه امام(ره) موسس را در سختترین اوضاعی که دشمنان داخلی و خارجی رقم میزنند، طی کرد و موانع را یکی پس از دیگری کنار زد و توطئهها را خنثی کرد و دستاوردهای جدید را یکی پس از دیگری به کارنامه انقلاب پویا و بالنده افزود و آمال و آرزوهای رویایی دشمن را که در دنیای بدون امام خمینی(ره)شکل گرفته بود، بر هم ریخت.
جایگاه و ویژگیهای امروز انقلاب اسلامی روشنترین و معتبرترین تفسیر این کلام امام خامنهای(مدظله العالی)است که پس از رحلت حضرت امام(ره)هشدارگونه به همه و بهویژه کسانی که خناسانه آرزوی شومی در سر داشتند، اعلام کردند: «راه ما راه امام است».
ربع قرن رهبری معظمله بیانگر وفاداری ایشان به این فریاد رسا و تعهد اعلام شده است. جا دارد به پاس این ربع قرن تلاش که آگاهان میدانند با چه خوندلهایی همراه بوده با عاریت گرفتن نیمکلامی از حاج آقا روحالله خمینی، خودمانی و صادقانه به امام عزیز و بزرگمان آیتالله العظمی امام خامنهای(مدظله العالی)عرض کنیم حضرت آقا سید علی آقا خدا قوت، خسته نباشید، سایهتان مستدام و دشمنتان خوار و ذلیل باد. انشاءالله
انتهای پیام/