کد خبر 424936
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۹

مهمترین دلیل شکل گیری این موج اجتماعی اعتراضی را می توان فروریختن آرام آرام دیوار اعتماد به تیم مذاکره کننده هسته ای در ذهنیت این کنشگران دانست.

به گزارش مشرق، این روزها تجمعاتی چند در شهرهای بزرگ و کوچک ایران در اعتراض به روند جریان مذاکرات هسته ای در جریان است. به گفته رسانه ها در مشهد جمعیتی نزدیک به 30 هزار نفر در اصفهان نزدیک به 20 هزار نفر و نزدیک به 10 هزار نفر هم در بروجرد گرد هم آمده اند. شبیه این تجمعات در قم، شاهرود، کرمان و دیگر شهرهای ایران نیز برگزار شده است. با این حال رسانه های اصلی جریان اصولگرا از بازتاب این تجمعات سرباز زده  یا به سرعت از آن گذشته اند. از این رو این تجمعات را نمی توان به صورت تشکیلاتی به جریان اصولگرایان منتسب کرد. اما چه جریانی توانسته است این موج اجتماعی را ایجاد کند؟ اگر به پیامها و دعوتهای صورت گرفته برای این تجمعات در شبکه های اجتماعی مراجعه کنیم یک  نام در این تحلیل ها و دعوت ها به تناوب تکرار می شود: «کمیته  صیانت از منافع ایران» ( سایت صیانت) کمیته ای که به گفته اعضای آن بعد از توافق ژنو و به صورت خودجوش با حضور تعدادی از فعالان دانشجویی دانشگاه های تهران شکل گرفت و به صورت تخصصی پیگیر مسائل و مذاکرات هسته ای ایران شده است. اولین بار نمود عینی و اجتماعی این گروه را می توان در مراسم استقبال اعتراضی (اینجا) از رییس جمهور در بازگشت از نیویورک در فرودگاه مهر آباد دید. انتشار خبر گفتگوی تلفنی حسن روحانی با باراک اوباما و نحوه بازنمایی آن باعث شکل گیری این استقبال شده بود. این گروه در ادامه سلسه همایش هایی را با عنوان "دلواپسیم” در نقد مذاکرات و با حضور تعدادی از اساتید دانشگاه، نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی و رسانه ای برگزار کرد.  اعتراض به رفتارهای سیاسی اهانت آمیز 5+1 در قبال ایران، نقد سیاست های رسانه ای تیم مذاکره کننده ایرانی مبنی بر مخفی نگه داشتن کلیات و جزئیات مذاکرات، ترجمه بد و غلط برخی مفاد توافقنامه ژنو و لوزان توسط وزارت امور خارجه، استفاده از عبارات تفسیر بردار در متن های توافق های صورت گرفته، نقد و بررسی جزییات درز کرده از مذاکرات در رسانه های خارجی، و…. از اصلی ترین محورهای این همایش ها بود. برگزار کنندگان و شرکت کنندگان در این همایش ها در ادبیات سیاسی ایران به «دلواپسان» معروف شدند. با این حال نشست ها و همایش های این طیف از سالن های همایش فراتر نمی رفت . اما  به نظر می رسد این روزها این گروه توانسته است مطالبات خود را به یک جریان اجتماعی در سراسر ایران تبدیل کند. اما چه عواملی باعث استقبال از این جریان شده است؟ در ادامه سعی خواهیم کرد با یک نگاه پدیدار شناسانه دلیل گسترش اجتماعی این جریان را بررسی کنیم. از نظر نگارنده مهمترین دلیل شکل گیری این موج اجتماعی را می توان فروریختن آرام آرام دیوار اعتماد به تیم مذاکره کننده هسته ای در ذهنیت این کنشگران دانست. در ادبیات علوم اجتماعی یکی از دلایل شکل گیری جنبش های اجتماعی فاصله روز افزون میان رشد انتظارات و مطالبات ارزشی و ذهنی و واقعیات محقق دانسته شده است.در حقیقت به نظر می رسد گسترش این بی اعتمادی باعث شکل گیری این جریان اجتماعی شده است.در اینجا سعی می کنیم برخی از دلایل شکل گیری این بی اعتمادی را بررسی کنیم:

1-  اولین دلیل ایجاد این بی اعتمادی را در می توان در تلاش تیم مذاکره کنند ایرانی در مخفی نگه داشتن مذاکرات و توافقات صورت گرفته  دانست. این مخفی کاری باعث ایجاد فضای مبهم و گمانه های بسیاری شد. گمانه هایی که بوسیله برخی فاکت های سیاسی از جمله ادامه تحریم ها، وضع تحریمهای جدید و سخنان و رفتارهای مسئولان سیاسی کشورهای مذاکره کننده با ایران و دیگر نشانه ها تقویت دائما تقویت می شود.

2- یکی دیگر از دلایل فروریختن اعتمادها به دولت در این ماجرا را می توان به چالش کشده شدن  مدام گفته های ریاست جمهور و تیم مذاکره کننده توسط کنش های زیرکانه و حساب شده غربی ها دانست . رییس جمهور بعد از توافق ژنو بارها اعلام کردکه بواسطه این توافق شرق و غرب جلوی ایران سر تعظیم فرو آورده، ساختمان تحریم ها دچار ترک و فروپاشی سازمان تحریم ها آغاز شده است. اما برخی خبرها از جنس زیر نشان می دهد که سازمان تحریم ها نه تنها ترک بر نداشته بلکه سیمان کاری هم شده است:

"به گفته رویترز 1+5 درباره نحوه بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران توافق کردند. 6 کشور مذاکره کننده با ایران در گفتگوهای هسته‌ای درباره شیوه اعمال مجدد تحریم های شورای امنیت در صورت نقض توافق احتمالی از سوی ایران توافق کردند”

این خبر نشان می دهد با اینکه هنوز توافق نامه نهایی امضا نشده  اما طرف غربی تدابیری برای اعمال مجدد تحریم های شورای امنیت در صورت نقض توافق احتمالی از سوی ایران تدارک دیده است. در صورتی که با توجه به اسناد منتشر شده اگر طرف غربی مانند سال 2005-2008 بد عهدی کند هیچ تنبیهی برای او در نظر گرفته نشده است در حالیکه انجام این تعهد میلیون ها دلار هزینه  روی دست ایران گذاشته است: از تعطیلی فردو و اکسید کردن مواد غنی شده فعلی  گرفته تا باز طراحی رآکتور آب سنگین اراک!

نکته مهم تر اینکه نه تنها اجرای تعهدات غربی ها به بعد از اجرای تعهدات طرف ایرانی موکول شده است بلکه  راستی آزمایی تعهدات ایران نیز بر عهده یک ناظر غیر بی طرف یعنی آژانس بین المللی انرژی اتمی گذاشته شده است. آژانسی که به گفته مسئولان سابق تیم پرونده هسته ای یعنی حسن روحانی و محمد خاتمی مسئولان ایرانی را فریب داده است. ظریف در صفحه 233 کتاب خاطرات خود تحت عنوان «آقای سفیر» با گلایه شدید از البرادعی به خاطر گزارش های سیاسی و غیر عادلانه آژانس علیه ایران، وی را مسبب اصلی ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت می داند و می نویسد: «آقای البرادعی به ناحق برای این که مشکلش را با امریکا حل کند و یک دوره دیگر نیز باقی بماند، این عبارت را وارد این گزارش کرد. هیچ مبنای حقوقی برای این که آقای البرادعی بتواند عبارت "Breach of the obligation to comply” را در گزارش آژانس علیه ایران به کار ببرد وجود نداشت. در صورتی که همین عبارت بود که ما را به شورای امنیت برد.»

حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی کشورمان نیز در فصل چهارم کتاب خاطرات هسته ای خود تحت عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای» گلایه های متعددی از عملکرد وی مطرح کرده و تصریح می کند که البرادعی دائما با انتشار گزارش های دو پهلو درباره عملکرد هسته ای ایران، نقش مهمی در به درازا کشیدن و حل نشدن این ماجرا داشت و حتی در ماجرای توافق سعد آباد با این که به طرف ایرانی قول داده بود آژانس از کلمه "تعلیق” برای سانتریفیوژهای نطنز، همان تفسیری را ارائه کند که مورد توافق ایران بود، در نهایت تحت فشار آمریکا و اروپا خلاف قولش عمل کرده و با تحمیل تفسیری متفاوت از وعده خود، باعث شد تا چند ماه بعد در توافق بروکسل، عملا ایران تعلیق گسترده تری را انجام دهد که البته آن توافق هم با عهد شکنی سه کشور اروپایی و فشار آمریکا به شکست انجامید و تنها حاصل آن توافق تعلیق غنی سازی و عقب نشینی ایران بود.(دیپلماسی هسته ای صفحات 223 و 224)

این ماجرا زمانی ابعاد روشن تری پیدا می کند که توجه داشته باشیم در حدود دو سال گذشته که آژانس بین المللی انرژی اتمی طی چند گزارش به بررسی اقدامات هسته ای جمهوری اسلامی ایران پرداخته است، علیرغم تعلیق و تعطیلی بسیاری از تاسیسات هسته ای ایران، و مهر تایید بر اینکه ایران تمامی تعهدات خود در توافق ژنو را اجرا کرده است، باز هم در پایان نتیجه گیری کرده که نمی تواند درباره ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران قضاوت کند!(گزارش نوامبر 2014)

از سوی دیگر به درخواست ایران  در این مذاکرات این توافق نامه ذیل ضمانت فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفته است و به قول معروف ایران به دست خود، "منشوری” شده است. طبق فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد شورای امنیت قدرت زیاد و گسترده‌ای برای ارزیابی تصمیم‌های گرفته شده در وضعیتهای «تهدید صلح جهانی، تخطی از رویه‌های صلح، یا اعمال خشونت و زور» در سطح جهانی دارد. در چنین وضعیت‌هایی، کار شورا محدود به توصیه نمی‌شود و می‌تواند اقدامات جدی مانند استفاده از نیروهای مسلح نظامی برای نگهداری یا بازگرداندن صلح و امنیت جهانی انجام دهد. فقط کافیست آژانس و رسانه ها و نهادهای بین المللی تحت تاثیر غرب مانند گذشته با امتناع ایران از  برآوردن درخواست های غیر منطقی واجازه بازرسی های فراقانونی، فریبکارانه  در چشم جهانیان ایران را ناقض تعهدات هسته ای بازنمایی کند. عملیات فریبی که در مورد عراق نیز اجرایی شد و اقناع جهانی برای حمله به آن را تدارک دید. در عراق نیز قبل از آنکه دلایل روشنی بر وجود گسترش تسلیحات هسته‌ای و کشتار جمعی بیابند، به آن حمله کردند؛ گویی «ائتلاف مشتاقان جنگ» تصمیم به حمله را قبل از هر تحقیقی توسط سازمان انرژی اتمی، آنسکام و حتی شورای حکام، در واشنگتن می‌گیرند. به همین دلیل است که وقتی البرادعی از عراقی‌ها می‌خواهد شفافیت از خود نشان دهند‌ و اسناد و مدرک بیشتری ارائه کنند، حوسام امین، رئیس گروه میانجی «سازمان ملل» عراق، در جواب او می‌گوید: «بیایید رُک باشیم. اول اینکه ما نمی‌توانیم اطلاعات بیشتری به شما ارائه کنیم، زیرا اطلاعات بیشتری وجود ندارد… دوم اینکه شما نمی‌توانید به ما کمک کنید، چون این جنگ اتفاق خواهد افتاد. نه شما و نه ما نمی‌توانیم جلوی آن را بگیریم. هر دو این را می‌دانیم. هر کاری بکنیم، جنگ در راه است.»( کتاب خاطرات البرادعی)

تا قبل از توافق دیروز شش کشور غربی مبنی بر بازگشت سریع تحریمهای شورای امنیت در صورت نقض تعهدات توافق احتمالی توسط ایران ، برخی منابع  و مسئولان آمریکایی از جمله در نامه 150 نماینده دموکرات به اوباما(در حمایت از مذاکرات و فشار بیشتر بر ایران) به ناکارامد شدن تحریمها در صورت شکست مذاکرات اشاره می شد اما  بعد از تدارک این توافق سیاسی حتی شکست مذاکرات نیز باعث ناکارامد شدن تحریم ها نمی شود.

3- موضوع دیگری که باعث فروریختن دیوار اعتماد به تیم مذاکره کننده هسته ای و دولت شد تغییر دال مرکزی گفتمان از توافق برای لغو تحریم ها به "هر توافقی بهتر از توافق نکردن” است. مذاکرات مستقیم و پی در پی با آمریکا با این استدلال صورت می گرفت که بدون مذاکره و راضی کردن کدخدا امکان رفع تحریمها و بهبود اوضاع اقتصادی وجود ندارد. دولت و شخص رییس جمهور با دنبال کردن پروژه تحریم هراسی در داخل کشور زمینه های اجتماعی و روانی برای تعطیل کردن صنعت هسته ای و گفتگوی مستقیم با آمریکا را فراهم آوردند. این پروژه همچنین همه اقدامات اقتصادی دولت را مشروط به تامین منابع بواسطه لغو تحریمها معرفی می کرد. اما برخی صحبتهای اخیر مقامات بلندپایه اقتصادی و سیاسی دولت نشان می دهد که علیرغم شعارهای سابق، دستاورد دولت در این مذاکرات از لحاظ اقتصادی (رفع تحریمها) حتی بعد از توافق نهایی در تیرماه بسیار ناچیز خواهد بود. به طور مثال علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی شب گذشته در برنامه نگاه یک گفت: "اگر توافق حاصل شد، به این مفهوم نیست که همه مسائل اقتصادی ما حل خواهد شد بلکه حادثه فیزیکی خاصی رخ نمی‌دهد و شاید تنها از نظر روانی آسایشی را فراهم کند. با توافق مشکلات اقتصادی ما حل نخواهد شد و اگر توافقی صورت نگیرد، صدمه‌ای به ما وارد نخواهد شد”.

پیشتر نیز مسعود نیلی مشاور ارشد اقتصادی ‏حسن روحانی که به "مرد همه‌کاره اقتصادی دولت یازدهم” مشهور است، گفته بود "لغو تحریم‌ها معجزه نمی‌کند” و علی طیب‌نیا وزیر اقتصاد دولت یازدهم هم تأکید کرده بود "ساده‌انگارانه است فکر کنیم با حذف تحریم‌ها، همه مشکلات ما حل می‌شود”. به نظر می رسد ادامه دادن مذاکرات زیر شبح تهدید نظامی بدون هر گونه واکنش سیاسی مناسب بر اساس همان گزاره "تن دادن به توافق به هر قیمتی” صورت می پذیرد. این مساله نشان از فاصله روز افزون میان انتظارات ارزشی و ذهنی که خود دولت نیز در آفرینش آن نقش اساسی داشته است و واقعیات محقق بیرونی دارد.

4- قبول بازرسی ها  و مصاحبه های نظامی و امنیتی ذیل قبول اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی توسط تیم مذاکره کننده نیز از دیگر دلایل بی اعتمادی به تیم مذاکره کننده شده است. علی شمخانی  دبیر شورای عالی امنیت ملی به عنوان یک مسئول امنیتی و نظامی در ایران به صراحت در برنامه تلویزیونی نگاه یک  اعلام کرد که وی نفر اول لیست مصاحبه شوندگان توسط آژانس است. این نشان می دهد تیم مذاکره کننده هسته ای بر خلاف اختیارات خود  تعهداتی در حوزه های امنیتی و نظامی نیز متقبل شده است. همین تعهدات نیز باعث ورود رهبر انقلاب به مساله شد تا جایی که  صراحتا در یک سخنرانی عمومی اشاره کردند: ” من اجازه بازرسی ها از اماکن نظامی و مصاحبه با دانشمندان را نخواهم داد”

با توجه به اینکه رییس جمهور و تیم مذاکرات هسته ای قبلا نیز عهده دار پرونده هسته ای بوده اند شکل گیری کمیته اولیه کمیته «صیانت» را می توان ناشی از بی اعتمادی به این تیم در نتیجه تجربه شکست مذاکرات در سال 2005 و بد عهدی زیرکانه طرف اروپایی دانست. در آن سالها با تعلیق داوطلبانه همه فعالیت ها از طرف ایران چون تضمینی برای اجرای تعهدات طرف مقابل تدارک نشده بود، طرف غربی به تعهدات خود عمل نکرده و پرونده ایران در شورای حکام بسته نشد. ایران نیز ناچار از شکستن پلمپهای داوطلبانه تاسیسات هسته ای خود شد که در نهایت دو قطعنامه شورای امنیت علیه ایران را در پی داشت. با این حال آن تجربه قبلی با توجه به فضای سیاسی امروز کشور نمی توانست موج اجتماعی ایجاد کند مگر اینکه تیم مذاکره کننده و دولت نشانه های جدیدی برای بی اطمینانی ایجاد کنند که در بالا به تعدادی از آنها گذرا اشاره شد. بالا بردن انتظارات ارزشی و ذهنی در سطح جامعه بواسطه برخی شعارها از جمله ترک برداشتن دیوار تحریمها و آغاز فروپاشی سازمان تحریمها و بعد انحراف در تحقق عملی آن نیز این بی اعتمادی را بیشتر کرده است.



منبع: علوم اجتماعی اسلامی