به گزارش مشرق، تیم بسکتبال دانشگاه آزاد در یکی دو سال اخیر رشد چشمگیری داشت و توانست بعد از کسب دو مقام سومی که برای نخستین بار بود خودش را به فینال لیگ بسکتبال کشور برساند و حتی در آستانه قهرمانی قرار بگیرد. دانشگاهیها که در سالهای گذشته بیشتر تمرکزشان بر روی قرار گرفتن در میانه جدول بود گام به گام رشد کردند و حالا به عنوان یک تیم مدعی معرفی میشوند؛ یک تیم مدعی که برای نخستین بار توانست به فینال لیگ بسکتبال ایران برسد و سهمیه رقابتهای باشگاههای غربآسیا را نیز بگیرد.
شاگردان مهران شاهینطبع در فینال عملکرد خوبی داشتند، با اینکه کسی روی کاغذ برایشان شانسی تصور نمیکردند اما در ثانیههای پایانی به قهرمانی نیز نزدیک شدند؛ زمانی که بازی 77 بر 77 برابر و رضا لطفی میتوانست دانشگاه را قهرمان کند توپ او وارد سبد مهرام نشد تا در نهایت این تیم پس از دو مقام سومی در بسکتبال این بار نایب قهرمانی را تجربه کند. مهران شاهینطبع با اینکه تیمی جوان و کم ستاره داشت اما توانست با همین بازیکنانش پتروشیمی را پشت سر بگذارد و به فینال برسد؛ در فینال هم انقدر شایسته کار کردند که حتی مهرامیها از عملکرد این تیم تمجید کردند. حالا دانشگاه آزاد به تیمی مدعی تبدیل شده که مربیاش نیز یکی از گزینههای سرمربیگری تیم ملی بسکتبال است. خبرنگار ایسنا گفت و گویی مشروح با مهران شاهینطبع انجام داد که او در جریان این مصاحبه سکوتش درباره برخی اتفاقها را نیز شکست که در ادامه میخوانید.
* به نظر میرسد دانشگاه آزاد با اینکه قهرمانی لیگ نشد اما به هدفش رسید. آیا واقعا شما به آنچه میخواستید رسیدید؟
به نظرم کاری که انجام دادیم چند جانبه بود. هم از نظر محتوایی و هم از نظر ظاهری فعالیت میکردیم. از نظر هویتی دانشگاه آزاد توانست شایستگیهایش را اثبات کند و به جایگاهی مناسب برسد. به نظرم اتفاقهایی که در این فصل برای باشگاه افتاد موفقیت آمیز بود. باشگاه دانشگاه آزاد از نظر محتوایی عملکردی مثبت داشت. در بحث ظاهری خب قهرمانی جزو اصلی آن است که بدست نیامد اما معتقدم روند حرکتی این تیم در سه سال گذشته خوب بوده است. از روزی که وارد باشگاه شدیم و از یک سال قبل که آقای دادگان وارد مجموعه شدند اهدافی داشتیم که به آن رسیدیم. هدف گذاریهایی انجام شد که با گامهای روبه جلو برای رسیدن به آنها تلاش کردیم.
* از جمله هدفگذاریهای شما در این مسیر چه بود؟
خیلی کارها انجام شد که شاید گفتن بسیاری از آنها نیاز نباشد. لازم نیست بسیاری از فعالیتهای پشت پرده گفته شود اما اینکه ما چقدر از نیروی جوان و آینده دار در ترکیب تیم بهره بردیم. چه نوع بازیکنانی به خدمت گرفتیم و مسیر حرکتیمان چقدر بود. به نظر من سرعت رشد تیم بسکتبال دانشگاه آزاد در سه سال اخیر زیاد بود. در سال نخست حضور من اجازه جذب بازیکن خارجی نداشتیم در شرایطی که سالهای قبلش بازیکنان زیادی از کشورهای مختلف وارد ترکیب می شدند. در سال دوم محدودیتهای مالی وجود داشت. بالاخره باید قبول کنیم که در چهارچوب دانشگاه کار حرفهای انجام دادن دشوار است. در کنار مسائل بودجهای ما توجه زیادی به مسائل فرهنگی و اجتماعی در ورزش داشتیم. سازماندهی تیم و کادر بسیار با اهمیت بود. فعالیت در فضایی دانشجویی نیاز به توجههای زیادی دارد. به نظر من ظرفیت تیم بسکتبال دانشگاه آزاد شناخته شده نبود اما عملکرد تیمی که در این چند سال اتفاق افتاد توانست پتانسیل این باشگاه را نشان دهد. این موفقیت نمادی از باشگاه دانشگاه آزاد بود که از کاری تیمی و مجموعهای نشات می گرفت.
* آیا واقعا پتانسیل دانشگاه آزاد همین اندازه است یا این درصدی از پتانسیل بود؟
مطمئنا پتانسیل دانشگاه آزاد بیش از این ها است. ما سعی کردیم با کار گروهی بتوانیم از پتانسیل موجود و ممکن استفاده کنیم. باشگاه، کادرفنی،بازیکنان و خود آقای دادگان در این موفقیت نقش زیادی داشتند که جا دارد از آنها تشکر کنم. ما اگر فینال هم نمیبودیم تلاش و نمایشهایمان نشان میداد مسیرمان رو به بالا و صعودی است. دانشگاهآزاد در فینال پایانی شخصیت خودش را نشان داد. چقدر به تیم مقابل احترام گذاشته شد. برخورد آقای دادگان با تیم قهرمان چطور بود؟ بانوان در سالن ورزشی حاضر شدند. یک کلمه ناپسند شنیده نشد. از طرف دیگر همه منتقدان بسکتبال پس از این بازی اعتقاد داشتند که بالاترین سطح فینالهای سالهای اخیر را تماشا کردند. همین عوامل باعث میشود که بگویم سرعت رشدمان زیاد بوده است.
* به بازی فینال برسیم. به نظر شما دلیل شکست چه بود؟
خب یک بحث فنی وجود دارد و یک سری اتفاقها. بعد از بازی دوم بدترین اتفاق ممکن برای ما افتاد. آسیب دیدگی حامد حسینزاده ضربه بزرگی به ما بود. حامد بازیکنی بود که در طول فصل خیلی به ما کمک کرد اما پارگی همسترینگ اجازه نداد در دو مسابقه در کنارمان باشد. با نبود او فشار زیادی روی آرن وارد شد و کارمان را سخت و سختتر کرد. در بازی پایانی حسینزاده 40 یا 50 درصد از تواناییهایش را نشان داد. اگر او را به طور کامل در اختیار داشتیم شرایط تغییر میکرد. به دنبال بهانه نیستم. تیم حریف هم مصدوم داشت اما آنها از نظر نیمکت قوی بودند و میتوانستند بازیکن را جایگزین کنند. بازیکنان جایگزین ما جوان بودند و تجربه کافی در این سطح از مسابقه را نداشتند. به نظرم میتوانستیم برنده فینال باشیم اما این اتفاق نیفتاد. دانشگاه آزاد تیمی بود که مقتدرانه بالا آمد و یک شبه یا با شانس به فینال نرسید. به نظرم در فینال یکسری اشتباههایی نیز داشتم که به ما ضربه زد.
* اما با همین اشتباهها فاصله 21 امتیازی را جبران کردید.
یکی از موضوعات همین است. نباید خوشحال باشم که 21 امتیاز جبران شد. ناراحتم که چرا این اختلاف امتیاز ایجاد شد. چرا باید در این مسابقه حساس عقب بیفتیم. یکی از دلایلی که در وقت اضافه نتوانستیم خوب کار کنیم همین عقب افتادن بود که بر کار بازیکنانم تاثیر گذاشت. اگر باور بیشتری به خودمان داشتیم که میتوانیم قهرمان شویم شاید این اتفاق میافتاد و اشتباههای پایانی را انجام نمیدادیم. ما تمرکز نداشتیم که این به بی تجربگی ما برمیگشت.
* در ثانیههای پایانی دانشگاه آزاد میتوانست قهرمان شود و جام را بالای سر ببرد اما این اتفاق نیفتاد. در آن زمان پراسترس چه کسی به مهران شاهینطبع کمک میکرد تا آرامتر کار کند؟
خیلیها. بازیکنان و همکارانم. کامران جمشیدوند، ابراهیم رستمی،هادی عامری،حسین قلی نژاد و محمود پورشرفی و بازیکنان خیلی به من کمک میکردند. اینها دنیای تجربه بودند. اگر دانشگاه آزاد فینالیست شده بود کار من نبود بلکه کار گروهی و نتیجه زحمت همه این آدمها بود. اگر بازیکنان من در پایان مسابقه ناراحت بودند به این دلیل بود که زحمت کشیدند. میدانستند باید چه کار میکردند که نکردند. من در کنار مسائل فنی یکسری اعتقادهایی نیز دارم که به همین دلیل بعد بازی گفتم تقدیر ما این نبود که قهرمان شویم. در لحظههای حساس اشتباههایی کردیم که اشتباه یک نفر نبود و اشتباه تیم بود و در نهایت باختیم. در طرف مقابل هم مهرام روز بسیار خوبی را پشت سر گذاشت. بازیکنانشان هر توپی که خواستند را وارد سبد کردند.
* حتی در آن شرایط یکی از بازیکنان مهرام که آمار ضربات آزادش خوب نیست دو شوتش را وارد سبد کرد.
بله. شرایط معمولی نبود. به نظر من مهدی اسماعیلی هم مزد شهامت و جوانمردیاش را گرفت. یک بازیکن که در طول فصل بازی نمیکند در این شرایط حساس جوانمردانه بلند میشود و در منطقه پنالتی قرار میگیرد و شوتش را وارد سبد میکند. این مزد جوانمردیاش بود و خدا چنین پاداشی به هر کس نمیدهد. با این حال برداشت من از فینال این است که تیم مقابل با ظرفیتی که داشت میتوانست با اقتدار بیشتری تیم ما با بضاعتی که داشتیم را شکست دهد. این تلنگری به بسکتبال و بازیکنان بزرگ ما بود.
* دراین باره شفافتر صحبت کنید.
هر مربی دیگری جای من در مجموعه دانشگاه آزاد قرار می گرفت همین نتیجه یا نتیجهای بهتر کسب میکرد. چون نتیجه تفکر باشگاه را میگرفت. اما تیم مقابل با ظرفیت و قدرتی که داشت باید برابر ما بردی مقتدرانه کسب میکرد. این زنگ خطری برای بسکتبال و بازیکنان بزرگ بود. آن تیم با بازیکنان بزرگی که داشت برابر ما با چه بضاعتی و با چه نتایجی به برتری رسید؟ من رایان ریاچاردزی داشتم که در جذبش تردید داشتم اما فراموش نکنیم فیلیپین اکنون یک بازیکن به نام آندره بلیچ دارد که 30 تا 40 درصد از رایان بهتر است. لبنان یک فوروارد تازه تبعه کرده دارد که خیلی خوب است و بازیکنی چون فادی الخطیب هنوز در اوجش بازی می کند. باید توجه کنیم که ملیپوشان ما باید برابر این حریفان رقابت کنند. البته معتقدم در آن شرایط بازی کار زیادی از دست مربی هم برنمی آید اما اتفاقهایی که در این مسابقه افتاد دقیقا اتفاق های بازی ایران قزاقستان و ایران کره در بازیهای آسیایی بود. من تیم خودم و دیگر تیم ها را مانیتور می کردم و باید بگویم که بازیکنانمان باید خودشان را به روزهای اوج برگردانند. فکر می کنم برداشتی که این فینال برای اهالی بسکتبال داشت این بود که برای رسیدن به موفقیت باید بیشتر تلاش کنیم. فینال سیگنالهای خوبی برای بسکتبال نداشت.
* شما در این چند سال عملکرد موفقی داشتید و حالا دانشگاه آزاد نماینده ایران در غربآسیا است آیا صحبتی برای ادامه همکاری شده است؟
صحبت خاصی که انجام نشده اما دانشگاه آزاد با حضور دادگان و مجموعه خوبی که دارد روز به روز بهتر می شود. به خصوص اینکه خود آقای میرزاده نیز توجه بسیار ویژه ای روی کار دارد.
* سرمربی تیم ملی میشوید؟
پیشنهادی به من نشده است. بالاخره بسکتبال ایران مربیانی که استحقاق هدایت تیم ملی را داشته باشند دارد. مطمئنا اگر شرایطی برای حضور مربی ایرانی ایجاد شود آن مربی هم حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. به من حق بدهید که این روزها بیشتر درگیر کار باشگاهم بودم و در این باره فکر نکرده ام.
* اگر به شما پیشنهاد بشود سرمربی تیم ملی میشوید؟
اگر چنین پیشنهادی مطرح شود نظرات خودم را میدهم و سعی میکنم بهترین تصمیم را بگیرم.
* با پیشنهاد آقای مشحون برای حضور مربی ایرانی در تیم ملی موافق هستید؟
بیشتر از ملیت برای من توانایی مربی مطرح است. یک مربی برای هدایت تیم ملی باید تواناییهای خوبی داشته باشد و نیازهای تیم ملی را برطرف کند. ملیت زیاد مد نظر من نیست و به توانایی مربی فکر میکنم.
* موافق هستید یا خیر؟
به نظر من نباید اینطور باشد که شرایط جذب مربی خارجی وجود ندارد پس تیم را به مربی ایرانی بدهیم. کمتر مربی چنین شرایطی برایش قابل قبول است که چون نمی توانیم مربی خارجی بیاوریم پس سراغ گزینه ایرانی برویم. به نظرم زمانی باید سرمربی تیم ملی ایرانی باشد که بهترین و مناسبترین گزینه باشد نه اینکه وقتی شرایط جذب خارجی وجود ندارد. مربی ایرانی صدقه سری نمی خواهد و حالا که فرصت نیست و نمی توان کاری کرد بیاید و تیم را جمع کند. اگر این وضعیت باشد چطور توقع دارید که بازیکنان فردا روزی به این مربی اعتقاد داشته باشند؟ از طرف دیگر اگر قرار است مربی ایرانی باشد باید نقطه نظرات او شنیده شود. میدان عمل داشته باشد و بتواند کار کند. مطمئنا مربی ایرانی فراز و نشیب زیادی دارد. سالیان سال مربیان ایرانی چون سعید فتحی و سعید ارمغانی در تیم ملی بودند و شاید نتیجه نگرفتند اما کارهای بزرگی برای بسکتبال انجام دادند. با این حال اعتقاد دارم مربی ایرانی باهوش سرسختانه تر از مربی خارجی کار می کند.
* آیا مربیان ایرانی از سرمربی ایرانی حمایت می کنند؟
بستگی دارد چه کسی سرمربی تیم شود. ما افرادی انگشت شمار داریم که با هر شرایطی ناسازگار هستند. در چنند سال گذشته مربی خارجی یا ایرانی بوده آنها انتقاد کردند و ایراد گرفتند. تا جایی که روی منافع خودشان تاثیر نگذارد مخالف هستند. این افراد تنها به دنبال منافع خودشان هستند و اسم و رسم و مسائل مالی خودشان را میبینند. مربی خارجی نیامده او را نقد می کنند. اینها مربی نیستند بلکه مانع هستند؛مانع برای پیشرفت بسکتبال کشور.
* یکی از مسائل مربیان ایران موضوع دستمزد است. آیا فدراسیون به اندازه مربی خارجی به مربی ایرانی دستمزد میدهد؟
مطمئنا یکی از بحث هایی که خود فدراسیون هم روی آن کار می کند بحث دستمزد است. مربیان ایرانی که تا کنون فعالیت کرده اند پول آنچنانی نگرفته و قرادادی نداشته اند. شاید پول ایاب و ذهاب هم نگرفته اند. مربیان با دانشی کار کرده اند که بدون چشم داشت از جانشان گذاشتند تا بسکتبال پیشرفت کند. خارج از همه این بحث ها فکر میکنم با شرایط مالی کنونی هیچ مربی کار را قبول نمی کند.
* انتخاب مجدد آقای مشحون در فدراسیون را چطور میبینید؟
آقای مشحون با شعار تغییر آمده و در اولین اقدام یکی از نوادر و نخبههای بسکتبال یعنی علی توفیق را به عنوان دبیر فدراسیون انتخاب کرده که اقدام خوبی است. علی توفیق از خانواده بسکتبال است و همه او را میشناسیم. همه شاگرد پدرش بودهایم و میدانیم که میتواند کار کند. توفیق تحصیل کرده و زبان میداند و مطمئنا ایدههای بسیار خوبی دارد. اگر بتواند برابر کم و کاستیها مقابله کند اتفاقهای خوبی در بسکتبال خواهد افتاد و من از این شروع خوب خوشحال هستم.
* آقای مشحون گزینه شما بود؟
یاد گرفتم به همه احترام بگذارم. شاید اشتباههایی کردهام اما شاگردی تمام نامزدها را کردهام. به نظرم زمانی بسکتبال موفق می شود که همه دور هم جمع شویم و کار کنیم. من تک تک نامزدها را میشناسم و با کسی دشمنی ندارم. یک نفر باید رییس میشد و در بین همه این پیشکسوتان، مجمع به آقای مشحون رای داد.
* برگردیم به لیگ. یکی از موضوع هایی که شما درباره اش سکوت کردهاید برخی صحبتها بود که عله شما مطرح شد. اینکه انتقاد از داوری در لیگ ملی را بزرگ کردید و خودتان در لیگ حرفهای انتقاد میکردید. صحبتهایی هم آقای هاشمی کرده بود. (شاهینطبع در پاسخ به گفته خودش فرصت خواست تا برای اولین و آخرین بار درباره این مساله صحبت کند.)
من درباره این موضوع صحبتی نکردم اما دوباره مساله فایل صوتی مطرح و رد شد. من میخواهم درد و دلی با اهالی بسکتبال بکنم و خطابم خود آقای هاشمی است. فرض کنیم تمام صحبت های آقای هاشمی که خود شما منتشر کردید درست است. من قصد ندارم زحمتهای باشگاه و بازیکنان مهرام را زیر سوال ببرم. آن باشگاه و بازیکنانش محترم هستند و من با آنها کار کرده ام و به آنها احترام میگذارم. دوست دارم همه جامعه بسکبتال قضاوت کنند. من با مصطفی هاشمی بازی کرده ام و با او هم اتاق بودهام. با او زندگی کردم. او مسیری که میرود اشتباه است. نوع کار او از زمان بازیگری و بعد مربیگری اشتباه است. با او اختلاف نظر هم داشته ام و همه هم دوره های ما میتوانند شهادت بدهند. زمانی که بازی می کرد حرمت خودش را در تیم ملی نگه نداشت و بعد از آن در مربیگری راه کج انتخاب کرد. تاکید می کنم که درباره شخصیت او صحبتی نمی کنم چرا که از نظر مسائل معنوی واقعا از بیشتر ما جلو است. حرف من درباره حرفه او است. او در کار حرفهای اشتباه کرد. امثال آقای نبوی او را مربی کردند اما هاشمی زیراب تمام آنها را زد. به نزدیک ترین رفیقش رحم نکرد خودش میداند چه کسی را می گویم. راهی که میرود اشتباه است. من نگران هستم که گفته برد مقتدرانه. کجای این برد مقتدرانه بوده بلکه شانس بوده است. شانس هم نه بلکه در یک مقطع تصمیم اشتباه من بوده و تصمیم درست او و نتیجه به سود تیمش تمام شده است. همه چیز را به شانس، خدا و امام زمان و رگ و ریشه اش وصل می کند. اینها چه ربطی دارد. یعنی آن زمان که 4 بر 1 برابر پتروشیمی باخت کار اشتباهی کرد که شانس نداشت و خدا او را دوست نداشت؟
یک سال از تیم کنونیاش دور بود یادش است چطور تیم را دنبال میکرد؟ راه برگشتن به یک باشگاه اینگونه است؟ به هر طریقی بخواهیم به تیم برگردیم درست است؟ آن سال پیغام به من داد که برای بردن این تیم باید چنین کاری انجام بدهم. مگر تیم خودش نبود؟ چرا به دنبال شکست این تیم بود؟ آقای هاشمی در بسکتبال دست چه کسی را گرفته است؟ دست کدام مربی را گرفته است؟ نزدیکانش کجا هستند؟ کدام پیشکست بسکتبال را به تیم برگردانده است؟ کدام افتخارات را با کدام تیمها دارد؟ با کدام تیم پایه کار کرده است؟ در تیم ملی چقدر دوام آورده است؟ با تیم ملی کار کردهای ارزیابی و عملکرد شما چطور بوده است؟ من از شما رسانهها هم انتقاد می کنم که نباید انقدر ساده از مسائل بگذرید.
از مربیان،سرپرستان و بازیکنان تیم ملی آن موقع بپرسید. من معذرت می خواهم که این حرف ها را میزنم اما ان فایل صوتی اصلا مهم نیست. فایل صوتی موجود است و خودش هم میداند اما آقای هاشمی که قصد داشت به تیم خاصی برود هر کاری نکرد تا این اتفاق بیفتد؟ با یکسری مسوول بلند مرتبه آن باشگاه صحبت کرد تا به آن تیم برود. انگ های بد و حرف های نامناسب به افراد زد تا به آن تیم برگردد. سال گذشته بدترین کارها را علیه من انجام داد. بدترین حرفها را علیه من به مسوولان باشگاهم زد که شاید برعلیه دشمن هم نمیشود زد. آیا نباید وقتی می خواهی با مدیر یک باشگاه مذاکره کنی با مربی تیم صحبت کنی و بگویی که قصد داری این کار را انجام بدهی؟ من یک سال در دانشگاه آزاد بودم و این آقا ارتباط مستقیم با مدیرعامل باشگاه من داشته و علیه من حرف زده که دلم واقعا رنجیده است. من اگر این حرف را در رسانه می زنم برای حرفم 4 شاهد دارم. تلفنی به آقای دادگان زد و ما در اتاق بودیم و هرچه به دهنش آمد علیه من گفت. کت تن من از عرق خیس شد و از اتاق خارج شدم. چرا باید این کار را انجام بدهد؟ من کاری با او نداشته و ندارم اما حق ندارد این کار را انجام بدهد.
همین آقا چند داور را خانه نشین کرده است. تمام حرفهایی که می زند عکس العمل هایش است. هیچ کس را قبول ندارد و تنها خودش را می بیند. در آن زمان که از مهرام رفت با چند رسانه تماس داشت که علیه این تیم مطلب بنویسند تا به باشگاهش برگردد. حتی پای یک بازیکن مطرح را وسط کشید. همین آقا کدام بازیکن جوان را وارد بسکتبال کرده است؟ امیر صدیقی را به یاد دارید؟ چون میخواهد یک مربی جوان به نام نیکورفتار را زمین بزند به امیر صدیقی فرصت بازی نمیدهد و نمیکت نشینش کرده است. صدیقی آمد و به من گفت که در تیمم بازی کند اما گفتم به دلیل حرف های هاشمی او را جذب نمیکنم. از وحید دلیرزهان چقدر بازی گرفته است؟ شما دیدید سطح بازیکنان جوان من از اجاقی،دلیرزهان و صدیقی پایینتر بود اما بازی کردند و به سطح بالایی رسیدند. آقای هاشمی در رشته دانشگاهی بسکتبال کار میکند و مدام 25 کلمه را تکرار میکند. این درست نیست. این آخرین گفت و گوی رسانهای من در پاسخ به تمام حرفهایی است که آقای هاشمی علیه من زده و شما و دیگر رسانه ها منتشر کردهاید. تا امروز یک مربی خارجی نیامده و او علیه این مربی جبهه نگیرد. تمام حاشیهها را نیز خودش می سازد. فیلم بازی با شهرداری گرگان را ببینید. حاشیه آن مسابقه را نیز خودش ساخته است.
خود آقای هاشمی این همه انرژی برای انتخابات فدراسیون گذاشت و به همه گفت که من در حال رای جمع کردن هستم. گزینه مد نظر آقای هاشمی یکی از بهترین نامزدها بود اما این مربی به دنبال منافع شخصی بود. من نمیدانم چرا با باشگاه من تماس می گیرد و می گوید به این نفر رای بدهید. به چه حقی با استانها تماس می گیرد. می گوید من سید هستم و شاهین طبع دین ندارد. پس وقتی در فینال 4 بر 1 شست خورد بی دین بود؟ آقای هاشمی می گوید علیه داوری حرف نمی زند اما در گفت و گو با خبرگزاری شما اعلام کرده داوریها 60 بر 40 به ضرر تیمش بوده است. این خودش تناقض است. چرا خود شما به عنوان رسانه از او این سوال را نپرسیدید که حرفش متناقض است؟ این آقا از امروز حرکتهایش برای فصل بعدی لیگ را نیز آغاز کرده است اما سوال من این است که جز کار کردن با دو یا سه باشگاه چه فعالیت دیگری برای بسکتبال انجام داده است؟ نه در تیم های پایه کار کرده،نه به تیم های شهرستانهای دور رفته، با تیم و مدیر بی پول کار نکرده و سرما و گرمای اردوی ملی را نچشیده است. من گرگ باران دیده هستم و زندگی ام را برای این کار گذاشته ام اما این آقا در تمام مصاحبه هایش علیه من حرف زده است. تمام بحث من بر حرفه او است. کار به چیز دیگر ندارم. سوالم این است که چند بازیکن را علیه من تحریک کرده است؟
در فینال امسال با یک شوت قهرمان شدند و گفتند مقتدرانه برده اند. کدام تیم را با کدام بضاعت برده است؟ من نمی خواهمم تیمم را کوچک کنم اما همه میدانند بازیکن خارجی من چه زمانی وارد تیم شد. تیمم چند بازیکن جوان داشت. مگر خود ما به عنوان میزبان در ابتدای مسابقه آن قدر خوب حامد حدادی را شارژ روحی نکردیم؟ پس چرا با مدیر باشگاه من تماس گرفته و علیه من حرف زده است؟ آقای هاشمی همه از شما ناراحت هستند. هیچ میدانید چند داور را خانه نشین کردهاید؟ یک سال آقای بچیرویچ سرمربی مهرام شد این مربی را بیچاره کردید. زودتر از تیم به شهر مسابقه می رفتید. به نظرم باید شخصیت خودش را حفظ کند. این کارهایی که برای رسیدن به باشگاه ها می کند هنجار نیست. کسی که برنده یک بازی میشود نباید اینطور حرف بزند. باید بگذاریم دیگران ما را قضاوت کنند. اگر آقای هاشمی زرنگ است یا علی بگوید و بیاید با یک تیم جوان وارد لیگ شود و آنها را رشد بدهد. تیم جوانان یا نوجوانان را در اختیار بگیرد. این اقا در یکی دو ماه گذشته درگیر انتخابات فدراسیون بود و آن روز هم با آقای مشحون صحبت و همه چیز را حاشا کرد. به نظر من اگر این تیم مهرام در اختیار هر کسی بود با آن بازیکنان، سازماندهی و امکانات با اقتدار قهرمان میشد.
جا دارد تاکید کنم اگر یک حرف من اشتباه است آقای هاشمی خودش جواب بدهد. بعد از یک برد این حرفها را علیه من زده است. مطمئنا اگر می باخت اتفاق های زیادی در بسکتبال می افتاد. شاید خدا نخواست ما قهرمان نشویم تا این اتفاقها نیفتد. همین آقا با بازیکنی که سالهای سال برایش زحمت کشید چه رفتاری داشت؟ آقای هاشمی مشکل فقط یک فایل صوتی نیست که با آن علیه من حرف بزنید. شما در بسکتبال فقط به دنبال مادیات بودی و رشد و پیشرفت این رشته کمتر برایتان اهمیت داشت. چرا در تیم ملی باقی نماند چون شما به دنبال پیشرفت نیستی و مانع این راه هستید. من شخصا اجازه نمی دهم دیگر این آقا درباره من صحبت کند. همین آقای صفرزاده داور بسکتبال را شما از کار کنار گذاشتید. آقای هاشمی با اعتبار باشگاه و بازیکنانش هر طور که می خواهد علیه همه حرف میزند. مقایسه کنیم که این آقا چقدر به بسکتبال کشور کمک کرده است. چه کاری برای بازیکنان انجام داده است؟ کدام بازیکن جوان را معرفی کرده است؟
نکته آخری که میخواهم بگویم مسائل مالی است. طی 10 سال گذشته چقدر دستمزد از تیمها گرفته است. حاضرم دستمزدهایمان را اعلام کنیم. در مهرام من چقدر دستمزد داشتم و او چقدر گرفته است؟ بازیکنان من چقدر پول گرفتند و بازیکنان او چقدر؟ ما قهرمان نشدیم و مردم در خیابان می گفتند که چرا این اتفاق افتاد دلمان شکست. آقای هاشمی با اقای دادگان وارد مذاکره شد و 500 میلیون تومان دستمزد خواست. لیستی از بازیکنان هم داد که اکثرشان مصدوم هستند. در تمام باشگاههایی که بوده چقدر دستمزد گرفته و من چقدر گرفتهام؟ شما می دانید من در قزوین از جیب خودم خرج کردم و پولم را نگرفتم. او چقدر در بسکتبال پول گرفته و مربیانی که شایسته هستند و بدون تیم هستند چه شرایطی دارند؟ به نظرم اقای هاشمی در تمام رسانهها به دنبال این است که بد بازی کردن تیمش را توجیه کند. آنها بردند اما با چه کیفیتی؟ همه از مشکلاتش خبر داریم؟ از بازی با الریاضی در لبنان که باختند خبر داریم. قرداد امسال من 20درصد کمتر از سال گذشته بود اما قرداد آقای هاشمی چقدر بوده است؟ دلیل این کارهایش چیست؟
شاگردان مهران شاهینطبع در فینال عملکرد خوبی داشتند، با اینکه کسی روی کاغذ برایشان شانسی تصور نمیکردند اما در ثانیههای پایانی به قهرمانی نیز نزدیک شدند؛ زمانی که بازی 77 بر 77 برابر و رضا لطفی میتوانست دانشگاه را قهرمان کند توپ او وارد سبد مهرام نشد تا در نهایت این تیم پس از دو مقام سومی در بسکتبال این بار نایب قهرمانی را تجربه کند. مهران شاهینطبع با اینکه تیمی جوان و کم ستاره داشت اما توانست با همین بازیکنانش پتروشیمی را پشت سر بگذارد و به فینال برسد؛ در فینال هم انقدر شایسته کار کردند که حتی مهرامیها از عملکرد این تیم تمجید کردند. حالا دانشگاه آزاد به تیمی مدعی تبدیل شده که مربیاش نیز یکی از گزینههای سرمربیگری تیم ملی بسکتبال است. خبرنگار ایسنا گفت و گویی مشروح با مهران شاهینطبع انجام داد که او در جریان این مصاحبه سکوتش درباره برخی اتفاقها را نیز شکست که در ادامه میخوانید.
* به نظر میرسد دانشگاه آزاد با اینکه قهرمانی لیگ نشد اما به هدفش رسید. آیا واقعا شما به آنچه میخواستید رسیدید؟
به نظرم کاری که انجام دادیم چند جانبه بود. هم از نظر محتوایی و هم از نظر ظاهری فعالیت میکردیم. از نظر هویتی دانشگاه آزاد توانست شایستگیهایش را اثبات کند و به جایگاهی مناسب برسد. به نظرم اتفاقهایی که در این فصل برای باشگاه افتاد موفقیت آمیز بود. باشگاه دانشگاه آزاد از نظر محتوایی عملکردی مثبت داشت. در بحث ظاهری خب قهرمانی جزو اصلی آن است که بدست نیامد اما معتقدم روند حرکتی این تیم در سه سال گذشته خوب بوده است. از روزی که وارد باشگاه شدیم و از یک سال قبل که آقای دادگان وارد مجموعه شدند اهدافی داشتیم که به آن رسیدیم. هدف گذاریهایی انجام شد که با گامهای روبه جلو برای رسیدن به آنها تلاش کردیم.
* از جمله هدفگذاریهای شما در این مسیر چه بود؟
خیلی کارها انجام شد که شاید گفتن بسیاری از آنها نیاز نباشد. لازم نیست بسیاری از فعالیتهای پشت پرده گفته شود اما اینکه ما چقدر از نیروی جوان و آینده دار در ترکیب تیم بهره بردیم. چه نوع بازیکنانی به خدمت گرفتیم و مسیر حرکتیمان چقدر بود. به نظر من سرعت رشد تیم بسکتبال دانشگاه آزاد در سه سال اخیر زیاد بود. در سال نخست حضور من اجازه جذب بازیکن خارجی نداشتیم در شرایطی که سالهای قبلش بازیکنان زیادی از کشورهای مختلف وارد ترکیب می شدند. در سال دوم محدودیتهای مالی وجود داشت. بالاخره باید قبول کنیم که در چهارچوب دانشگاه کار حرفهای انجام دادن دشوار است. در کنار مسائل بودجهای ما توجه زیادی به مسائل فرهنگی و اجتماعی در ورزش داشتیم. سازماندهی تیم و کادر بسیار با اهمیت بود. فعالیت در فضایی دانشجویی نیاز به توجههای زیادی دارد. به نظر من ظرفیت تیم بسکتبال دانشگاه آزاد شناخته شده نبود اما عملکرد تیمی که در این چند سال اتفاق افتاد توانست پتانسیل این باشگاه را نشان دهد. این موفقیت نمادی از باشگاه دانشگاه آزاد بود که از کاری تیمی و مجموعهای نشات می گرفت.
* آیا واقعا پتانسیل دانشگاه آزاد همین اندازه است یا این درصدی از پتانسیل بود؟
مطمئنا پتانسیل دانشگاه آزاد بیش از این ها است. ما سعی کردیم با کار گروهی بتوانیم از پتانسیل موجود و ممکن استفاده کنیم. باشگاه، کادرفنی،بازیکنان و خود آقای دادگان در این موفقیت نقش زیادی داشتند که جا دارد از آنها تشکر کنم. ما اگر فینال هم نمیبودیم تلاش و نمایشهایمان نشان میداد مسیرمان رو به بالا و صعودی است. دانشگاهآزاد در فینال پایانی شخصیت خودش را نشان داد. چقدر به تیم مقابل احترام گذاشته شد. برخورد آقای دادگان با تیم قهرمان چطور بود؟ بانوان در سالن ورزشی حاضر شدند. یک کلمه ناپسند شنیده نشد. از طرف دیگر همه منتقدان بسکتبال پس از این بازی اعتقاد داشتند که بالاترین سطح فینالهای سالهای اخیر را تماشا کردند. همین عوامل باعث میشود که بگویم سرعت رشدمان زیاد بوده است.
* به بازی فینال برسیم. به نظر شما دلیل شکست چه بود؟
خب یک بحث فنی وجود دارد و یک سری اتفاقها. بعد از بازی دوم بدترین اتفاق ممکن برای ما افتاد. آسیب دیدگی حامد حسینزاده ضربه بزرگی به ما بود. حامد بازیکنی بود که در طول فصل خیلی به ما کمک کرد اما پارگی همسترینگ اجازه نداد در دو مسابقه در کنارمان باشد. با نبود او فشار زیادی روی آرن وارد شد و کارمان را سخت و سختتر کرد. در بازی پایانی حسینزاده 40 یا 50 درصد از تواناییهایش را نشان داد. اگر او را به طور کامل در اختیار داشتیم شرایط تغییر میکرد. به دنبال بهانه نیستم. تیم حریف هم مصدوم داشت اما آنها از نظر نیمکت قوی بودند و میتوانستند بازیکن را جایگزین کنند. بازیکنان جایگزین ما جوان بودند و تجربه کافی در این سطح از مسابقه را نداشتند. به نظرم میتوانستیم برنده فینال باشیم اما این اتفاق نیفتاد. دانشگاه آزاد تیمی بود که مقتدرانه بالا آمد و یک شبه یا با شانس به فینال نرسید. به نظرم در فینال یکسری اشتباههایی نیز داشتم که به ما ضربه زد.
* اما با همین اشتباهها فاصله 21 امتیازی را جبران کردید.
یکی از موضوعات همین است. نباید خوشحال باشم که 21 امتیاز جبران شد. ناراحتم که چرا این اختلاف امتیاز ایجاد شد. چرا باید در این مسابقه حساس عقب بیفتیم. یکی از دلایلی که در وقت اضافه نتوانستیم خوب کار کنیم همین عقب افتادن بود که بر کار بازیکنانم تاثیر گذاشت. اگر باور بیشتری به خودمان داشتیم که میتوانیم قهرمان شویم شاید این اتفاق میافتاد و اشتباههای پایانی را انجام نمیدادیم. ما تمرکز نداشتیم که این به بی تجربگی ما برمیگشت.
* در ثانیههای پایانی دانشگاه آزاد میتوانست قهرمان شود و جام را بالای سر ببرد اما این اتفاق نیفتاد. در آن زمان پراسترس چه کسی به مهران شاهینطبع کمک میکرد تا آرامتر کار کند؟
خیلیها. بازیکنان و همکارانم. کامران جمشیدوند، ابراهیم رستمی،هادی عامری،حسین قلی نژاد و محمود پورشرفی و بازیکنان خیلی به من کمک میکردند. اینها دنیای تجربه بودند. اگر دانشگاه آزاد فینالیست شده بود کار من نبود بلکه کار گروهی و نتیجه زحمت همه این آدمها بود. اگر بازیکنان من در پایان مسابقه ناراحت بودند به این دلیل بود که زحمت کشیدند. میدانستند باید چه کار میکردند که نکردند. من در کنار مسائل فنی یکسری اعتقادهایی نیز دارم که به همین دلیل بعد بازی گفتم تقدیر ما این نبود که قهرمان شویم. در لحظههای حساس اشتباههایی کردیم که اشتباه یک نفر نبود و اشتباه تیم بود و در نهایت باختیم. در طرف مقابل هم مهرام روز بسیار خوبی را پشت سر گذاشت. بازیکنانشان هر توپی که خواستند را وارد سبد کردند.
* حتی در آن شرایط یکی از بازیکنان مهرام که آمار ضربات آزادش خوب نیست دو شوتش را وارد سبد کرد.
بله. شرایط معمولی نبود. به نظر من مهدی اسماعیلی هم مزد شهامت و جوانمردیاش را گرفت. یک بازیکن که در طول فصل بازی نمیکند در این شرایط حساس جوانمردانه بلند میشود و در منطقه پنالتی قرار میگیرد و شوتش را وارد سبد میکند. این مزد جوانمردیاش بود و خدا چنین پاداشی به هر کس نمیدهد. با این حال برداشت من از فینال این است که تیم مقابل با ظرفیتی که داشت میتوانست با اقتدار بیشتری تیم ما با بضاعتی که داشتیم را شکست دهد. این تلنگری به بسکتبال و بازیکنان بزرگ ما بود.
* دراین باره شفافتر صحبت کنید.
هر مربی دیگری جای من در مجموعه دانشگاه آزاد قرار می گرفت همین نتیجه یا نتیجهای بهتر کسب میکرد. چون نتیجه تفکر باشگاه را میگرفت. اما تیم مقابل با ظرفیت و قدرتی که داشت باید برابر ما بردی مقتدرانه کسب میکرد. این زنگ خطری برای بسکتبال و بازیکنان بزرگ بود. آن تیم با بازیکنان بزرگی که داشت برابر ما با چه بضاعتی و با چه نتایجی به برتری رسید؟ من رایان ریاچاردزی داشتم که در جذبش تردید داشتم اما فراموش نکنیم فیلیپین اکنون یک بازیکن به نام آندره بلیچ دارد که 30 تا 40 درصد از رایان بهتر است. لبنان یک فوروارد تازه تبعه کرده دارد که خیلی خوب است و بازیکنی چون فادی الخطیب هنوز در اوجش بازی می کند. باید توجه کنیم که ملیپوشان ما باید برابر این حریفان رقابت کنند. البته معتقدم در آن شرایط بازی کار زیادی از دست مربی هم برنمی آید اما اتفاقهایی که در این مسابقه افتاد دقیقا اتفاق های بازی ایران قزاقستان و ایران کره در بازیهای آسیایی بود. من تیم خودم و دیگر تیم ها را مانیتور می کردم و باید بگویم که بازیکنانمان باید خودشان را به روزهای اوج برگردانند. فکر می کنم برداشتی که این فینال برای اهالی بسکتبال داشت این بود که برای رسیدن به موفقیت باید بیشتر تلاش کنیم. فینال سیگنالهای خوبی برای بسکتبال نداشت.
* شما در این چند سال عملکرد موفقی داشتید و حالا دانشگاه آزاد نماینده ایران در غربآسیا است آیا صحبتی برای ادامه همکاری شده است؟
صحبت خاصی که انجام نشده اما دانشگاه آزاد با حضور دادگان و مجموعه خوبی که دارد روز به روز بهتر می شود. به خصوص اینکه خود آقای میرزاده نیز توجه بسیار ویژه ای روی کار دارد.
* سرمربی تیم ملی میشوید؟
پیشنهادی به من نشده است. بالاخره بسکتبال ایران مربیانی که استحقاق هدایت تیم ملی را داشته باشند دارد. مطمئنا اگر شرایطی برای حضور مربی ایرانی ایجاد شود آن مربی هم حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. به من حق بدهید که این روزها بیشتر درگیر کار باشگاهم بودم و در این باره فکر نکرده ام.
* اگر به شما پیشنهاد بشود سرمربی تیم ملی میشوید؟
اگر چنین پیشنهادی مطرح شود نظرات خودم را میدهم و سعی میکنم بهترین تصمیم را بگیرم.
* با پیشنهاد آقای مشحون برای حضور مربی ایرانی در تیم ملی موافق هستید؟
بیشتر از ملیت برای من توانایی مربی مطرح است. یک مربی برای هدایت تیم ملی باید تواناییهای خوبی داشته باشد و نیازهای تیم ملی را برطرف کند. ملیت زیاد مد نظر من نیست و به توانایی مربی فکر میکنم.
* موافق هستید یا خیر؟
به نظر من نباید اینطور باشد که شرایط جذب مربی خارجی وجود ندارد پس تیم را به مربی ایرانی بدهیم. کمتر مربی چنین شرایطی برایش قابل قبول است که چون نمی توانیم مربی خارجی بیاوریم پس سراغ گزینه ایرانی برویم. به نظرم زمانی باید سرمربی تیم ملی ایرانی باشد که بهترین و مناسبترین گزینه باشد نه اینکه وقتی شرایط جذب خارجی وجود ندارد. مربی ایرانی صدقه سری نمی خواهد و حالا که فرصت نیست و نمی توان کاری کرد بیاید و تیم را جمع کند. اگر این وضعیت باشد چطور توقع دارید که بازیکنان فردا روزی به این مربی اعتقاد داشته باشند؟ از طرف دیگر اگر قرار است مربی ایرانی باشد باید نقطه نظرات او شنیده شود. میدان عمل داشته باشد و بتواند کار کند. مطمئنا مربی ایرانی فراز و نشیب زیادی دارد. سالیان سال مربیان ایرانی چون سعید فتحی و سعید ارمغانی در تیم ملی بودند و شاید نتیجه نگرفتند اما کارهای بزرگی برای بسکتبال انجام دادند. با این حال اعتقاد دارم مربی ایرانی باهوش سرسختانه تر از مربی خارجی کار می کند.
* آیا مربیان ایرانی از سرمربی ایرانی حمایت می کنند؟
بستگی دارد چه کسی سرمربی تیم شود. ما افرادی انگشت شمار داریم که با هر شرایطی ناسازگار هستند. در چنند سال گذشته مربی خارجی یا ایرانی بوده آنها انتقاد کردند و ایراد گرفتند. تا جایی که روی منافع خودشان تاثیر نگذارد مخالف هستند. این افراد تنها به دنبال منافع خودشان هستند و اسم و رسم و مسائل مالی خودشان را میبینند. مربی خارجی نیامده او را نقد می کنند. اینها مربی نیستند بلکه مانع هستند؛مانع برای پیشرفت بسکتبال کشور.
* یکی از مسائل مربیان ایران موضوع دستمزد است. آیا فدراسیون به اندازه مربی خارجی به مربی ایرانی دستمزد میدهد؟
مطمئنا یکی از بحث هایی که خود فدراسیون هم روی آن کار می کند بحث دستمزد است. مربیان ایرانی که تا کنون فعالیت کرده اند پول آنچنانی نگرفته و قرادادی نداشته اند. شاید پول ایاب و ذهاب هم نگرفته اند. مربیان با دانشی کار کرده اند که بدون چشم داشت از جانشان گذاشتند تا بسکتبال پیشرفت کند. خارج از همه این بحث ها فکر میکنم با شرایط مالی کنونی هیچ مربی کار را قبول نمی کند.
* انتخاب مجدد آقای مشحون در فدراسیون را چطور میبینید؟
آقای مشحون با شعار تغییر آمده و در اولین اقدام یکی از نوادر و نخبههای بسکتبال یعنی علی توفیق را به عنوان دبیر فدراسیون انتخاب کرده که اقدام خوبی است. علی توفیق از خانواده بسکتبال است و همه او را میشناسیم. همه شاگرد پدرش بودهایم و میدانیم که میتواند کار کند. توفیق تحصیل کرده و زبان میداند و مطمئنا ایدههای بسیار خوبی دارد. اگر بتواند برابر کم و کاستیها مقابله کند اتفاقهای خوبی در بسکتبال خواهد افتاد و من از این شروع خوب خوشحال هستم.
* آقای مشحون گزینه شما بود؟
یاد گرفتم به همه احترام بگذارم. شاید اشتباههایی کردهام اما شاگردی تمام نامزدها را کردهام. به نظرم زمانی بسکتبال موفق می شود که همه دور هم جمع شویم و کار کنیم. من تک تک نامزدها را میشناسم و با کسی دشمنی ندارم. یک نفر باید رییس میشد و در بین همه این پیشکسوتان، مجمع به آقای مشحون رای داد.
* برگردیم به لیگ. یکی از موضوع هایی که شما درباره اش سکوت کردهاید برخی صحبتها بود که عله شما مطرح شد. اینکه انتقاد از داوری در لیگ ملی را بزرگ کردید و خودتان در لیگ حرفهای انتقاد میکردید. صحبتهایی هم آقای هاشمی کرده بود. (شاهینطبع در پاسخ به گفته خودش فرصت خواست تا برای اولین و آخرین بار درباره این مساله صحبت کند.)
من درباره این موضوع صحبتی نکردم اما دوباره مساله فایل صوتی مطرح و رد شد. من میخواهم درد و دلی با اهالی بسکتبال بکنم و خطابم خود آقای هاشمی است. فرض کنیم تمام صحبت های آقای هاشمی که خود شما منتشر کردید درست است. من قصد ندارم زحمتهای باشگاه و بازیکنان مهرام را زیر سوال ببرم. آن باشگاه و بازیکنانش محترم هستند و من با آنها کار کرده ام و به آنها احترام میگذارم. دوست دارم همه جامعه بسکبتال قضاوت کنند. من با مصطفی هاشمی بازی کرده ام و با او هم اتاق بودهام. با او زندگی کردم. او مسیری که میرود اشتباه است. نوع کار او از زمان بازیگری و بعد مربیگری اشتباه است. با او اختلاف نظر هم داشته ام و همه هم دوره های ما میتوانند شهادت بدهند. زمانی که بازی می کرد حرمت خودش را در تیم ملی نگه نداشت و بعد از آن در مربیگری راه کج انتخاب کرد. تاکید می کنم که درباره شخصیت او صحبتی نمی کنم چرا که از نظر مسائل معنوی واقعا از بیشتر ما جلو است. حرف من درباره حرفه او است. او در کار حرفهای اشتباه کرد. امثال آقای نبوی او را مربی کردند اما هاشمی زیراب تمام آنها را زد. به نزدیک ترین رفیقش رحم نکرد خودش میداند چه کسی را می گویم. راهی که میرود اشتباه است. من نگران هستم که گفته برد مقتدرانه. کجای این برد مقتدرانه بوده بلکه شانس بوده است. شانس هم نه بلکه در یک مقطع تصمیم اشتباه من بوده و تصمیم درست او و نتیجه به سود تیمش تمام شده است. همه چیز را به شانس، خدا و امام زمان و رگ و ریشه اش وصل می کند. اینها چه ربطی دارد. یعنی آن زمان که 4 بر 1 برابر پتروشیمی باخت کار اشتباهی کرد که شانس نداشت و خدا او را دوست نداشت؟
یک سال از تیم کنونیاش دور بود یادش است چطور تیم را دنبال میکرد؟ راه برگشتن به یک باشگاه اینگونه است؟ به هر طریقی بخواهیم به تیم برگردیم درست است؟ آن سال پیغام به من داد که برای بردن این تیم باید چنین کاری انجام بدهم. مگر تیم خودش نبود؟ چرا به دنبال شکست این تیم بود؟ آقای هاشمی در بسکتبال دست چه کسی را گرفته است؟ دست کدام مربی را گرفته است؟ نزدیکانش کجا هستند؟ کدام پیشکست بسکتبال را به تیم برگردانده است؟ کدام افتخارات را با کدام تیمها دارد؟ با کدام تیم پایه کار کرده است؟ در تیم ملی چقدر دوام آورده است؟ با تیم ملی کار کردهای ارزیابی و عملکرد شما چطور بوده است؟ من از شما رسانهها هم انتقاد می کنم که نباید انقدر ساده از مسائل بگذرید.
از مربیان،سرپرستان و بازیکنان تیم ملی آن موقع بپرسید. من معذرت می خواهم که این حرف ها را میزنم اما ان فایل صوتی اصلا مهم نیست. فایل صوتی موجود است و خودش هم میداند اما آقای هاشمی که قصد داشت به تیم خاصی برود هر کاری نکرد تا این اتفاق بیفتد؟ با یکسری مسوول بلند مرتبه آن باشگاه صحبت کرد تا به آن تیم برود. انگ های بد و حرف های نامناسب به افراد زد تا به آن تیم برگردد. سال گذشته بدترین کارها را علیه من انجام داد. بدترین حرفها را علیه من به مسوولان باشگاهم زد که شاید برعلیه دشمن هم نمیشود زد. آیا نباید وقتی می خواهی با مدیر یک باشگاه مذاکره کنی با مربی تیم صحبت کنی و بگویی که قصد داری این کار را انجام بدهی؟ من یک سال در دانشگاه آزاد بودم و این آقا ارتباط مستقیم با مدیرعامل باشگاه من داشته و علیه من حرف زده که دلم واقعا رنجیده است. من اگر این حرف را در رسانه می زنم برای حرفم 4 شاهد دارم. تلفنی به آقای دادگان زد و ما در اتاق بودیم و هرچه به دهنش آمد علیه من گفت. کت تن من از عرق خیس شد و از اتاق خارج شدم. چرا باید این کار را انجام بدهد؟ من کاری با او نداشته و ندارم اما حق ندارد این کار را انجام بدهد.
همین آقا چند داور را خانه نشین کرده است. تمام حرفهایی که می زند عکس العمل هایش است. هیچ کس را قبول ندارد و تنها خودش را می بیند. در آن زمان که از مهرام رفت با چند رسانه تماس داشت که علیه این تیم مطلب بنویسند تا به باشگاهش برگردد. حتی پای یک بازیکن مطرح را وسط کشید. همین آقا کدام بازیکن جوان را وارد بسکتبال کرده است؟ امیر صدیقی را به یاد دارید؟ چون میخواهد یک مربی جوان به نام نیکورفتار را زمین بزند به امیر صدیقی فرصت بازی نمیدهد و نمیکت نشینش کرده است. صدیقی آمد و به من گفت که در تیمم بازی کند اما گفتم به دلیل حرف های هاشمی او را جذب نمیکنم. از وحید دلیرزهان چقدر بازی گرفته است؟ شما دیدید سطح بازیکنان جوان من از اجاقی،دلیرزهان و صدیقی پایینتر بود اما بازی کردند و به سطح بالایی رسیدند. آقای هاشمی در رشته دانشگاهی بسکتبال کار میکند و مدام 25 کلمه را تکرار میکند. این درست نیست. این آخرین گفت و گوی رسانهای من در پاسخ به تمام حرفهایی است که آقای هاشمی علیه من زده و شما و دیگر رسانه ها منتشر کردهاید. تا امروز یک مربی خارجی نیامده و او علیه این مربی جبهه نگیرد. تمام حاشیهها را نیز خودش می سازد. فیلم بازی با شهرداری گرگان را ببینید. حاشیه آن مسابقه را نیز خودش ساخته است.
خود آقای هاشمی این همه انرژی برای انتخابات فدراسیون گذاشت و به همه گفت که من در حال رای جمع کردن هستم. گزینه مد نظر آقای هاشمی یکی از بهترین نامزدها بود اما این مربی به دنبال منافع شخصی بود. من نمیدانم چرا با باشگاه من تماس می گیرد و می گوید به این نفر رای بدهید. به چه حقی با استانها تماس می گیرد. می گوید من سید هستم و شاهین طبع دین ندارد. پس وقتی در فینال 4 بر 1 شست خورد بی دین بود؟ آقای هاشمی می گوید علیه داوری حرف نمی زند اما در گفت و گو با خبرگزاری شما اعلام کرده داوریها 60 بر 40 به ضرر تیمش بوده است. این خودش تناقض است. چرا خود شما به عنوان رسانه از او این سوال را نپرسیدید که حرفش متناقض است؟ این آقا از امروز حرکتهایش برای فصل بعدی لیگ را نیز آغاز کرده است اما سوال من این است که جز کار کردن با دو یا سه باشگاه چه فعالیت دیگری برای بسکتبال انجام داده است؟ نه در تیم های پایه کار کرده،نه به تیم های شهرستانهای دور رفته، با تیم و مدیر بی پول کار نکرده و سرما و گرمای اردوی ملی را نچشیده است. من گرگ باران دیده هستم و زندگی ام را برای این کار گذاشته ام اما این آقا در تمام مصاحبه هایش علیه من حرف زده است. تمام بحث من بر حرفه او است. کار به چیز دیگر ندارم. سوالم این است که چند بازیکن را علیه من تحریک کرده است؟
در فینال امسال با یک شوت قهرمان شدند و گفتند مقتدرانه برده اند. کدام تیم را با کدام بضاعت برده است؟ من نمی خواهمم تیمم را کوچک کنم اما همه میدانند بازیکن خارجی من چه زمانی وارد تیم شد. تیمم چند بازیکن جوان داشت. مگر خود ما به عنوان میزبان در ابتدای مسابقه آن قدر خوب حامد حدادی را شارژ روحی نکردیم؟ پس چرا با مدیر باشگاه من تماس گرفته و علیه من حرف زده است؟ آقای هاشمی همه از شما ناراحت هستند. هیچ میدانید چند داور را خانه نشین کردهاید؟ یک سال آقای بچیرویچ سرمربی مهرام شد این مربی را بیچاره کردید. زودتر از تیم به شهر مسابقه می رفتید. به نظرم باید شخصیت خودش را حفظ کند. این کارهایی که برای رسیدن به باشگاه ها می کند هنجار نیست. کسی که برنده یک بازی میشود نباید اینطور حرف بزند. باید بگذاریم دیگران ما را قضاوت کنند. اگر آقای هاشمی زرنگ است یا علی بگوید و بیاید با یک تیم جوان وارد لیگ شود و آنها را رشد بدهد. تیم جوانان یا نوجوانان را در اختیار بگیرد. این اقا در یکی دو ماه گذشته درگیر انتخابات فدراسیون بود و آن روز هم با آقای مشحون صحبت و همه چیز را حاشا کرد. به نظر من اگر این تیم مهرام در اختیار هر کسی بود با آن بازیکنان، سازماندهی و امکانات با اقتدار قهرمان میشد.
جا دارد تاکید کنم اگر یک حرف من اشتباه است آقای هاشمی خودش جواب بدهد. بعد از یک برد این حرفها را علیه من زده است. مطمئنا اگر می باخت اتفاق های زیادی در بسکتبال می افتاد. شاید خدا نخواست ما قهرمان نشویم تا این اتفاقها نیفتد. همین آقا با بازیکنی که سالهای سال برایش زحمت کشید چه رفتاری داشت؟ آقای هاشمی مشکل فقط یک فایل صوتی نیست که با آن علیه من حرف بزنید. شما در بسکتبال فقط به دنبال مادیات بودی و رشد و پیشرفت این رشته کمتر برایتان اهمیت داشت. چرا در تیم ملی باقی نماند چون شما به دنبال پیشرفت نیستی و مانع این راه هستید. من شخصا اجازه نمی دهم دیگر این آقا درباره من صحبت کند. همین آقای صفرزاده داور بسکتبال را شما از کار کنار گذاشتید. آقای هاشمی با اعتبار باشگاه و بازیکنانش هر طور که می خواهد علیه همه حرف میزند. مقایسه کنیم که این آقا چقدر به بسکتبال کشور کمک کرده است. چه کاری برای بازیکنان انجام داده است؟ کدام بازیکن جوان را معرفی کرده است؟
نکته آخری که میخواهم بگویم مسائل مالی است. طی 10 سال گذشته چقدر دستمزد از تیمها گرفته است. حاضرم دستمزدهایمان را اعلام کنیم. در مهرام من چقدر دستمزد داشتم و او چقدر گرفته است؟ بازیکنان من چقدر پول گرفتند و بازیکنان او چقدر؟ ما قهرمان نشدیم و مردم در خیابان می گفتند که چرا این اتفاق افتاد دلمان شکست. آقای هاشمی با اقای دادگان وارد مذاکره شد و 500 میلیون تومان دستمزد خواست. لیستی از بازیکنان هم داد که اکثرشان مصدوم هستند. در تمام باشگاههایی که بوده چقدر دستمزد گرفته و من چقدر گرفتهام؟ شما می دانید من در قزوین از جیب خودم خرج کردم و پولم را نگرفتم. او چقدر در بسکتبال پول گرفته و مربیانی که شایسته هستند و بدون تیم هستند چه شرایطی دارند؟ به نظرم اقای هاشمی در تمام رسانهها به دنبال این است که بد بازی کردن تیمش را توجیه کند. آنها بردند اما با چه کیفیتی؟ همه از مشکلاتش خبر داریم؟ از بازی با الریاضی در لبنان که باختند خبر داریم. قرداد امسال من 20درصد کمتر از سال گذشته بود اما قرداد آقای هاشمی چقدر بوده است؟ دلیل این کارهایش چیست؟