گروه بینالملل مشرق - استراتژی ایالات متحده آمریکا بعد از افول رویاپردازیهای نومحافظه کاران کاخ سفید در پی شکستهای مکرر منطقه ای به ویژه در عراق و افغانستان و لبنان، از لزوم مداخله جویهای مستقیم نظامی به شعله ور کردن جنگهای نیابتی در منطقه و دور نگه داشتن مؤسسات نظامی خود از جنگهای منطقهای تغییر کرده است، به نوشته نشریه آمریکایی فارین آفرز این موضوع چکیده دیدار اخیر باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا با سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در کمپ دیوید بوده و اوباما با اشاره تلویحی به این سیاست، وعده کمک به شرکای خود جهت افزایش قدرت دفاع از خویش در برابر تهدیدات خارجی را مطرح کرده است.
استراتژی جدید آمریکا گرچه به دنبال جلوگیری از ورود مستقیم ارتش آمریکا در جنگهای منطقهای است، اما برافروختن درگیریهای داخلی در کشورهای عربی منطقه و نابسامانیهای سیاسی و امنیتی در این کشورها را ضرورتی گریزناپذیر برای حفظ هژمونی و منافع استراتژیک خود در منطقه میداند. از این رو مزدوران دولتی و غیر دولتی این کشور به تحرک درآمده تا جنگ شدیدی را در جبهههای مختلف منطقهای اعم از سوریه و عراق و یمن و لبنان و دیگر کشورهای منطقه ای دنبال کند. گرچه انگیزههای کاخ سفید از جنگ در هر کدام از این کشورها با یکدیگر متفاوت است، اما نقطه مشترک تمامی آنها تحریک کشورهای عربی و حفظ دستاویز حضور نظامی و دیپلماتیک خود در منطقه و تسلط بر منابع مالی و نفتی و افزایش فروش صنایع نظامی خود به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است.
گرچه ایران روی میز قرار گرفتن پروندههای منطقهای در جریان نشست سران دیپلماتیک این کشور با نمایندگان کشورهای 1+5 برای بررسی موضوع فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان را رد کرده، آمریکا همچنان با تلاش برای ایجاد نابسامانی و هرجومرج در کشورهای همسایه ایران و فشار بر محور مقاومت با استفاده از سازمان های تروریستی- تکفیری- وهابی در بحبوحه مذاکرات هسته ای به دنبال امتیازگیری از تهران و تحت فشار قرار دادن مذاکره کنندگان کشورمان است.
در این میان واشنگتن برای رفع نگرانی رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس از توافق احتمالی بین تهران و 1+5 اقدام به ایجاد ساختارهای مستقل نظامی در خلیج فارس با افزایش روند فروش تسلیحات به این کشورها نموده تا از یک سو آنها را به جنگ نیابتی بر اساس منافع راهبردی واشنگتن بکشاند و از سوی دیگر ضمن رونق صنایع نظامی خود رقابت تسلیحاتی و جنگ سرد بین این کشورها و ایران به راه اندازد. در همین راستا اوباما وعده داده که در روند کمکهای نظامی خود به رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس تسریع خواهد کرد.
یمن
با وجود نقش مشوق و تکمیلی آمریکا در جنگ عربستان سعودی بر ضد یمن، انگیزهها و رویکردهای ریاض متفاوت از برنامههای استراتژیک آمریکا برای مدیریت درگیریها و مذاکره با ایران است، این تفاوت تا حدی است که بسیاری از تحلیلگران منطقهای از آن تحت عنوان دام آمریکا برای عربستان سعودی یاد کرده و تأکید دارند که آمریکا با وعده حمایتهای لجستیکی و اطلاعاتی و تسلیحاتی، ریاض را براساس منافع خود به قربانگاه یمن فرستاده که برون رفتی از آن قابل تصور نیست. اقدام شتابزده و احساسی شاهزادگان جوان سعودی برای همراهی با مشوق های آمریکایی در حالی انجام شد که کشورهایی نظیر مصر و پاکستان با واکاوی دقیقتر تحولات منطقهای، نقشآفرینی مستقیم در ائتلاف جنگی بر ضد یمن را رد کرده و از ورود نیروهای زمینی خود به یمن خودداری کردند.
آمریکا در عین اینکه عامل مستقیم حمله عربستان سعودی به یمن بوده، باب فرار از در پشتی در صورت شکست قطعی حملات موشکی این کشور را برای خود باز گذاشته است، مذاکرات اخیر انجام شده بین جریان انصار الله و واشنگتن در مسقط را علاوه بر اینکه میتوان نشانهای از قطعیت آمریکا در شکست عربستان در حمله به یمن ارزیابی کرد، ورود تصمیم سازان کاخ سفید به روند مهار نرم انقلاب یمن نیز تفسیر می شود.
با وجود گذشت بیش از چهار سال از ناآرامیهای سوریه، سیاست بحرانآفرینی پشت پرده آمریکا در سایه تکیه بر ابزارهای منطقهای همچنان نقش عمدهای در تعمیق اختلافات بین دولت سوریه و معارضان مسلح و ایجاد تعادل فرسایشی در موازنه درگیریهای موجود دارد. ائتلاف بین المللی ضد داعش که در شرایط پیشروی نیروهای مردمی و دولت عراق و سوریه بر ضد گروه های تروریستی تشکیل شد، در این راستا عامل مهمی برای کندتر کردن روند این پیروزی ها بود، پوشالی بودن ویترین مبارزه با داعش در تشکیل این ائتلاف تا جایی بود که هر گاه لازم میشد، هواپیماهای ائتلاف علاوه بر تخریب زیر ساخت های سوریه به بهانه انهدام مواضع داعش، به صورت علنی بستههای غذایی و تسلیحاتی برای شبه نظامیان تروریستی- تکفیری هلی برن میکردند.
البته تسلط اخیر داعش بر منطقه الرمادی و تدمر علاوه بر انفجارهای تروریستی در مساجد عربستان سعودی نشان دهنده این است که گروه تروریستی دولت اسلامی واقعاً از تسلط کشورهای آمریکایی غربی و حامیان عربی آنها خارج شده است. واشنگتن برای مهار این روند با افزایش حمایتهای تبلیغاتی و لجستیکی از سایر گروههای تروریستی تحت فرمان خود نظیر جبهه النصره و بهبود وجهه آنها با استحاله عناصر آن در گروه تروریستی نوپای جیش الفتح سعی دارد از سویی آتش درگیریهای منطقه را شعله ور تر نگه دارد و از سوی دیگر عامل فشار و محور توازنی در برابر تروریستهای طغیانگر داعش قرار دهد.
آمریکا همچنان سعی دارد رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس را از آنچه "روند روزافزون دایره نفوذ ایران در کشورهای منطقه" نامیده است بترساند. این تلاشها از یک سو کشورهای منطقه را دچار اختلافاتی عمیق با یکدیگر می کند و از سوی دیگر توجه رژیمهای عربی را از دشمن اصلی خود یعنی رژیم صهیونیستی منحرف میکند. استراتژی آمریکا از این منظر ائتلاف رژیمهای وحشت زده عربی با تل آویو برای دفع خطر قویتر یعنی ایران را نیز توجیه میکند. در این میان برخی کشورهای عربی بدون توجه به اینکه آتش این جنگ فرقهای در نهایت دامن خود آنها را نیز خواهد گرفت، فریب گزارشهای دروغ مؤسسات اطلاعاتی و جاسوسی غربی - آمریکایی را خورده و برای حفظ تاجوتخت متزلزل خود بیشترین امتیازات اقتصادی و سیاسی را در تاریخ موجودیت خویش به غربی ها داده اند.
در این میان محور مقاومت عرصه را خالی نکرده و با پتانسیل بالا و هوشمندی و درایت فوقالعاده به دور از انفعال و عملکرد احساسی، به گفته دبیرکل حزب الله لبنان در هر جا که لازم است وارد عمل میشود. ساختار توطئههای غربی صهیونیستی بر ضد منطقه، استراتژی محور مقاومت در روند تقابل با دشمنان خارجی را تقویت نموده و عمق پایبندی اعضای ائتلاف به تعهدات خود در قبال متحدان دیگر را به اثبات رسانده است.
مقاومت گرچه در حالت دفاع از خود قرار دارد، اما طرح و برنامههای خود را به بهترین نحو در مسیر شکست توطئههای دشمنان پیش برده و مراحل متعددی از این توطئه ها را مهار کرده است. استراتژی فراگیر و هماهنگی محور مقاومت برخلاف توطئه های تجزیه طلبانه غربی، مرزهای جغرافیایی و سیاسی و روانی را درهم شکسته و عرصه حضور خود را از فلسطین گرفته تا سوریه و لبنان و عراق، یک جبهه واحد و متحد به شمار میآورد. آنچه در این جبهه متحد در شرایط کنونی ضروری و مهم به نظر میرسد، یکپارچگی در فرماندهی مبارزات بر ضد گروههای تروریستی- تکفیری و توطئه های استعماری- استبدادی است که می تواند سه ضلع ائتلاف شوم بر ضد منطقه یعنی شبه نظامیان هرج و مرج طلب و غرب و رژیمهای مرتجع عربی را به زانو در آورد.
این ائتلاف مستحکم محور استعمار را بیش از پیش نگران کرده است، چرا که می داند در پی شکست آخرین پرده توطئه های آن ها در منطقه، عرصه خاورمیانه بسیار متفاوت از گذشته خواهد بود. از این رو مانند انسان گرفتار در باتلاق به هر خس و خاشاکی پنجه میاندازد تا خود را از مهلکه بیرون بکشد.
گرچه ایران روی میز قرار گرفتن پروندههای منطقهای در جریان نشست سران دیپلماتیک این کشور با نمایندگان کشورهای 1+5 برای بررسی موضوع فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان را رد کرده، آمریکا همچنان با تلاش برای ایجاد نابسامانی و هرجومرج در کشورهای همسایه ایران و فشار بر محور مقاومت با استفاده از سازمان های تروریستی- تکفیری- وهابی در بحبوحه مذاکرات هسته ای به دنبال امتیازگیری از تهران و تحت فشار قرار دادن مذاکره کنندگان کشورمان است.
یمن
با وجود نقش مشوق و تکمیلی آمریکا در جنگ عربستان سعودی بر ضد یمن، انگیزهها و رویکردهای ریاض متفاوت از برنامههای استراتژیک آمریکا برای مدیریت درگیریها و مذاکره با ایران است، این تفاوت تا حدی است که بسیاری از تحلیلگران منطقهای از آن تحت عنوان دام آمریکا برای عربستان سعودی یاد کرده و تأکید دارند که آمریکا با وعده حمایتهای لجستیکی و اطلاعاتی و تسلیحاتی، ریاض را براساس منافع خود به قربانگاه یمن فرستاده که برون رفتی از آن قابل تصور نیست. اقدام شتابزده و احساسی شاهزادگان جوان سعودی برای همراهی با مشوق های آمریکایی در حالی انجام شد که کشورهایی نظیر مصر و پاکستان با واکاوی دقیقتر تحولات منطقهای، نقشآفرینی مستقیم در ائتلاف جنگی بر ضد یمن را رد کرده و از ورود نیروهای زمینی خود به یمن خودداری کردند.
با وجود گذشت بیش از چهار سال از ناآرامیهای سوریه، سیاست بحرانآفرینی پشت پرده آمریکا در سایه تکیه بر ابزارهای منطقهای همچنان نقش عمدهای در تعمیق اختلافات بین دولت سوریه و معارضان مسلح و ایجاد تعادل فرسایشی در موازنه درگیریهای موجود دارد. ائتلاف بین المللی ضد داعش که در شرایط پیشروی نیروهای مردمی و دولت عراق و سوریه بر ضد گروه های تروریستی تشکیل شد، در این راستا عامل مهمی برای کندتر کردن روند این پیروزی ها بود، پوشالی بودن ویترین مبارزه با داعش در تشکیل این ائتلاف تا جایی بود که هر گاه لازم میشد، هواپیماهای ائتلاف علاوه بر تخریب زیر ساخت های سوریه به بهانه انهدام مواضع داعش، به صورت علنی بستههای غذایی و تسلیحاتی برای شبه نظامیان تروریستی- تکفیری هلی برن میکردند.
آمریکا همچنان سعی دارد رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس را از آنچه "روند روزافزون دایره نفوذ ایران در کشورهای منطقه" نامیده است بترساند. این تلاشها از یک سو کشورهای منطقه را دچار اختلافاتی عمیق با یکدیگر می کند و از سوی دیگر توجه رژیمهای عربی را از دشمن اصلی خود یعنی رژیم صهیونیستی منحرف میکند. استراتژی آمریکا از این منظر ائتلاف رژیمهای وحشت زده عربی با تل آویو برای دفع خطر قویتر یعنی ایران را نیز توجیه میکند. در این میان برخی کشورهای عربی بدون توجه به اینکه آتش این جنگ فرقهای در نهایت دامن خود آنها را نیز خواهد گرفت، فریب گزارشهای دروغ مؤسسات اطلاعاتی و جاسوسی غربی - آمریکایی را خورده و برای حفظ تاجوتخت متزلزل خود بیشترین امتیازات اقتصادی و سیاسی را در تاریخ موجودیت خویش به غربی ها داده اند.
در این میان محور مقاومت عرصه را خالی نکرده و با پتانسیل بالا و هوشمندی و درایت فوقالعاده به دور از انفعال و عملکرد احساسی، به گفته دبیرکل حزب الله لبنان در هر جا که لازم است وارد عمل میشود. ساختار توطئههای غربی صهیونیستی بر ضد منطقه، استراتژی محور مقاومت در روند تقابل با دشمنان خارجی را تقویت نموده و عمق پایبندی اعضای ائتلاف به تعهدات خود در قبال متحدان دیگر را به اثبات رسانده است.
مقاومت گرچه در حالت دفاع از خود قرار دارد، اما طرح و برنامههای خود را به بهترین نحو در مسیر شکست توطئههای دشمنان پیش برده و مراحل متعددی از این توطئه ها را مهار کرده است. استراتژی فراگیر و هماهنگی محور مقاومت برخلاف توطئه های تجزیه طلبانه غربی، مرزهای جغرافیایی و سیاسی و روانی را درهم شکسته و عرصه حضور خود را از فلسطین گرفته تا سوریه و لبنان و عراق، یک جبهه واحد و متحد به شمار میآورد. آنچه در این جبهه متحد در شرایط کنونی ضروری و مهم به نظر میرسد، یکپارچگی در فرماندهی مبارزات بر ضد گروههای تروریستی- تکفیری و توطئه های استعماری- استبدادی است که می تواند سه ضلع ائتلاف شوم بر ضد منطقه یعنی شبه نظامیان هرج و مرج طلب و غرب و رژیمهای مرتجع عربی را به زانو در آورد.