ایران در سال ۱۹۷۰ به صورت رسمی عضو «NPT» شد، معاهدهای که بر اساس آن همه کشورها حق دستیابی به انرژی هستهای دارند.
کشورهای عضو این پیمان موظفند برای تعیین نحوه نظارت آژانس بر عملکرد خود توافقنامه دوجانبهای با آژانس منعقد کنند، در سال ۱۹۹۷ کشورهای عضو «NPT» برای تقویت هدف جلوگیری از اشاعه سلاحهای هستهای توافقنامه تازهای را بنام «پروتکل الحاقی» امضا کردند. این سند اختیارات آژانس را برای نظارت بر نحوه عملکرد کشورهای عضو نسبت به وضعیت قبل از آن بسیار افزایش میدهد.
جمهوری اسلامی ایران پروتکل الحاقی را در دسامبر ۲۰۰۳ (سال ۸۲ شمسی) امضا کرد ولی هنوز آن را به تصویب نرسانده است بنابراین از نظر حقوق بینالملل ملزم به اجرای مفاد آن نیست.
اما در جریان مذاکرات اخیر لوزان که منجر به صدور «بیانیه مطبوعاتی سوییس» از سوی طرفین و «گزاره برگ» آمریکایی شد، از اجرای پروتکال الحاقی از سوی ایران نیز سخن به میان آمده است.
درباره پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران و تعهدات آمریکا و 5+1 و نیتهای آژانس در قالب این پروتکل با ابراهیم کارخانهای عضو کمیسیون امنیت ملی و رئیس کمیته هستهای مجلس شورای اسلامی به گفتگو نشستهایم که در ادامه آن را میخوانید.
قید و شرط اجرای «پروتکل الحاقی»
آقای کارخانهای اجازه بدهید اولین سوالم را درباره باید و نبایدهای پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران مطرح کنم، به نظر شما چرا دولت نباید اجازه اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را بدهد؟
آژانس انرژی اتمی طی دهه گذشته و به ویژه 18 ماهه اخیر، با وجود اینکه کوچکترین انحرافی از فعالیتهای ایران مشاهده نکرده، همواره مدعی انحراف در برنامه هستهای ایران است و اذعان دارد «تا زمانی که نتوانیم به مکانهایی که ممکن است مخفیانه در آنها اقداماتی صورت گیرد دسترسی داشته باشیم، نمیتوانیم برنامه هستهای ایران را تائید کنیم ». از آنجا که بر اتهامات کذب دشمن، پایانی متصور نیست وتوطئههای آنها به صورت هدفمند و در راستای یک برنامهریزی مدیریت شده اعمال میشود لذا بعید به نظر میرسد که پایانی بر اتهامات کذب و بهانهجوییهای آنها وجود داشته باشد. بناراین کوچکترین شکی وجود ندارد که آمریکاییها میخواهند از پروتکل الحاقی به عنوان ابزاری برای پیشبرد توطئههای خود استفاده کنند و از آنجا که بازرسان آژانس تحت نفوذ آمریکا و صهیونیسم بینالملل انتخاب میشوند، قطعا پروتکل الحاقی به عاملی برای نفوذ دشمن به مراکز حساس و حیاتی کشور و به ابزاری برای توطئه این کشورها تبدیل خواهد شد، پس با توجه به اینکه اجرای پروتکل الحاقی گامی در جهت اعمال توطئههای دشمن است؛ مجلس شورای اسلامی هیچگاه بدون قید و شرط اجازه اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را نخواهد داد.
باید منافذ توطئه آمریکایی را بست
با توجه به عدم اعتماد به آمریکا، چه تضمینی به پایبندی آمریکا پس از توافق نهایی وجود دارد؟
همانگونه که گفته شد آمریکا در پس مذاکرات هستهای اهداف دیگری را پیگیری میکند، مشکل آمریکا بر سر برنامه هستهای ایران نیست کما اینکه اوباما بارها اعلام کرده است که در صورت حل برنامه هستهای ایران، مسئله حقوق بشر، تروریسم و تاثیرگذاری ایران در منطقه و سایر موارد همچان به قوت خود باقی است. بنابراین با توجه به استمرار توطئهها هیچ تضمینی برای پایبندی آمریکا به انجام تعهداتش وجود نداشته و توافق ژنو نمونه بارز عهدشکنی آمریکاست، لذا هوشمندی در برابر نیرنگ آمریکا شرط اصلی ادامه مذاکرات با دشمنی است که تمام قدرت خود را برای توقف چرخ دنده قدرتمند نظام اسلامی به کار گرفته است.
به مخالفت آمریکا در تأثیرگذاری ایران در منطقه اشاره کردید، به نظر شما اختلاف نظر آمریکا در سالهای اخیر چقدر میتواند به مسئله تأثیرگذاری ایران در منطقه و تبدیل شدن این کشور به قدرت برتر منطقه برگردد و آیا این مسئله آمریکا را تهدید میکند؟
کارخانهای: در طول 36 سال گذشته تمامی سیاستهای آمریکا و متحدانش در منطقه یا با چالش مواجه شده و یا شکست خورده است به همین دلیل آمریکا سعی دارد به بهانه هستهای راه گسترش امواج انقلاب اسلامی را در منطقه سد کرده و از الگو شدن جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور پیشرفته با هویت اسلامی جلوگیری کند. چرا که ایران قدرتمند منافع سلطه جویانه آمریکا را در منطقه با چالش مواجه میسازد.
نبض توافق آمریکا برای محدودیت هستهای ایران میزند
به موضوع پروتکل الحاقی برگردیم، به نظر شما اجرای پروتکل الحاقی چه نتایج سویی برای استقلال، پیشرفت و امنیت کشور خواهد داشت؟
اوباما بارها اعلام کرده است که "ما نتوانستیم با استمرار تحریمها جلوی پیشرفت جمهوری اسلامی ایران را بگیریم تنها راهی که پیش روی ماست این است که با ادامه مذاکرات و در قالب یک توافق نامه خوب ایران را محدود کنیم." بنابراین هدف آمریکا و طرف غربی از توافق هستهای و اجرای پروتکل الحاقی ایجاد محدودیت شدید در برنامه هستهای، نفوذ به مراکز حساس و حیاتی کشور، شکست عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه و تلاش برای تغییر و تحول و در نهایت براندازی نظام اسلامی است.
تضعیف قدرت ایران در منطقه، پای میز مذاکرات نوشته میشود
آیا محدودیت هستهای از طرف غربی درجریان مذاکرات، مانع از قدرت و نفوذ ایران در منطقه میشود؟
البته این موضوع بستگی دارد به اینکه ما در مذاکرات چگونه برخورد کنیم، اگر توافق به گونهای باشد که در افکار عمومی جهان، عزت و اقتدار ملت ایران به علت زیاده خواهی آمریکاییها خدشهدار شود و آنها بتوانند فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را به شدت محدود کرده و به صورت مدیریت شده امکان دسترسی به حریم امنیتی و دفاعی ایران را پیدا کنند؛ یقینا در این صورت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه به شدت تنزل خواهد یافت. ولی چنانچه ایران قدرتمندانه پای میز مذاکرات ایستادگی کرده و مفاد توافق نامه براساس احترام متقابل، متوازن و به طور معقول و منطقی تدوین شود، بدون شک بر اقتدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه خواهد افزود. بنابراین اگر توافق به گونه ای باشد که آمریکایی ها اعلام کنند که ما توانستیم ذخایر اورانیوم غنی شده ایران را از 10 تن به 300 کیلو کاهش داده و قلب راکتور اراک را که میتوانست پلوتونیوم تولید کند منهدم و محدودیتهای 10، 15، 20، 25 ساله و حتی فراتر از آنرا بر برنامه هستهای ایران تحمیل کرده و به مدت 15سال اجازه ورود مواد شکافتپذیر را به فردو که دژ مستحکم برنامه هستهای ایران است از آنها سلب کنیم، مسلما چنین توافقی از عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه میکاهد.
نرمش، پذیرش نیست
مجددا به موضوع پروتکل الحاقی برگردیم؛ ما درسال های 82 تا 84 هم اجرای داوطلبانه پروتکل را پذیرفتیم، به نظر شما پذیرش داوطلبانه پروتکل الحاقی دد آن سالها نتایجی هم برای ایران داشت و یا خیر؟
جمهوری اسلامی ایران در طی سال های 82 تا 84 فعالیتهای هستهای خود را تحت عنوان اقدامات شفافساز به حال تعلیق در آورد که این اقدام نه تنها تاثیر مثبتی نداشت بلکه بر زیاده خواهی غربیها افزود، به گونهای که پس از توقف کامل فعالیتهای هستهای ایران در آن زمان، آنها مجددا موضوع موشکهای دور برد را مطرح کردند و اکنون نیز در ادامه همان سناریوی توقف 18 ماهه فعالیتهای هستهای و پذیرش محدودیتهای شدید، موضوع دسترسی به اسناد، دانشمندان، اماکن نظامی و امنیتی حساس کشور را تقاضا میکنند. بنابراین بدون شک مذاکره با دشمنی که از مذاکرات به عنوان یک اهرم برای اعمال توطئه استفاده میکند نه تنها فایدهای ندارد، بلکه امنیت ملی کشور را نیز مورد تهدید جدی قرار میدهد.
پس ما در گذشته نتایج خوبی از اجرای داوطلبانه پروتکل دریافت نکردیم؟
طرف مقابل به دنبال حل موضوع نیست بلکه به دنبال هموار ساختن راهی است که از طریق آن بتواند به اهداف شوم از قبل طراحی شده خود برسد، طبق فرمایشات مقام معظم رهبری نرمش قهرمانانه به عنوان یک تاکتیک بوده است نه به معنای پذیرش، اگر نرمش به عنوان یک نقطه ضعف تلقی شود بدون شک دشمن سعی میکند از همان نقطه وارد شود متاسفانه در مذاکرات در مواردی عقب نشینی جای نرمش را گرفت و بر زیاده خواهی آمریکاییها افزود لذا جا دارد که تیم مذاکرهکننده قدرتمندانه و قهرمانانه در واپسین روزهای توافق مانع از تضییع حقوق هستهای، عزت و اقتدار ملت ایران و خون بهای شهیدان شود.
اقدامات خاموش، تعهدات شفاف
منظورتان این است که تیم مذاکره کننده تلقی صحیحی از نرمش قهرمانانه مدنظر مقام معظم رهبری نداشته است و در مواضع خود کوتاه آمده؟
آمریکاییها با تلقی اینکه ایران مصمم به توافق است بر زیاده خواهی خود افزودند و به مرور با عقب نشینی تیم مذاکره کننده از سقف خواستهها بر شدت محدودیتهای خود علیه جمهوری اسلامی ایران دامن زدند و متاسفانه عقب نشینی از خواستهها جای نرمش قهرمانانه را گرفت. بیش از 40 داده شفاف در برابر یک ستانده مبهم بر نگرانیها افزوده است. کاهش تعداد سانتریفیوژهای نصب شده از بیش از 19000 به حدود 6000 دستگاه و ممنوعیت 15 ساله غنیسازی در فردو یک نمونه بارز از آن است.
به نظر شما کشورهایی که این پروتکل را اجرا میکنند در حال حاضر چه بر سرشان آمده است؟
عملا فلسفه تدوین پروتکل الحاقی اعمال محدودیت و فشار بیشتر بر کشورهای بود که عضو NPT شده اند، در حال حاضر پروتکل الحاقی که برای پنج کشور قدرتمند صاحب سلاح هستهای است کاملا متفاوت با سایر کشورهای اجرا کننده آن است لذا پروتکل الحاقی اهرمی است برای کنترل بیشتر کشورهایی که فناوری هستهای در اختیار دارند و سیاستهای آنها در راستای منافع قدرتهای سلطهگر به ویژه آمریکا نیست که در این کشورها آژانس به عنوان یک عامل هموار کننده توطئه عمل میکند.
پروتکل الحاقی برای ایران، پروتکل توطئههاست
آیا تفاوتی در پذیرش پروتکل الحاقی بین ایران و سایر کشورها وجود دارد؟
وضعیت ایران با هیچکدام از کشورهای دیگر جهان قابل مقایسه نیست یعنی اگر 120 کشور پروتکل الحاقی را پذیرفتهاند، جمهوری اسلامی ایران با هیچکدام از این کشورها در یک مسیر قرار ندارد چراکه هویت جمهوری اسلامی ایران، استکبارستیزی است، بنابر این یک تقابل دائمی بین جمهوری اسلامی ایران و قدرتهای زورگو و سلطهگر که بیشترین نفوذ را در آژانس دارند، وجود خواهد داشت. آمریکا 36 سال است که علیه ملت ایران در حال توطئه است.
پس از فرو پاشی شوروی با دو قطبی شدن جهان، لیبرال دمکراسی آمریکایی در مقابل اسلام ناب محمدی (ص) که کانون جوشان آن جمهوری اسلامی ایران است قرار دارد، لذا آمریکا دشمن اصلی خود را در این تقسیمبندی اسلام انقلابی میداند که برگرفته از دکترین استکبار ستیزی امامخمینی (ره) و در استمرار آن مقام معظم رهبری(مدظله) است. بنابراین ما نمیتوانیم به بهانه پذیرش 120 کشور جهان که اکثریت آنها فاقد هر نوع تاسیسات هستهای هستند پروتکل الحاقی را آنگونه که آنها میخواهند، بپذیریم. قبول بدون قید و شرط پروتکل الحاقی یعنی موافقت با ورود دشمن به حریم امنیتی و دفاعی کشور، که چنین اتفاقی هرگز محقق نخواهد شد.
ماراتن بی پایان اتهامات
با توجه به شرایط جدید مذاکرات و این که آمریکا هم تا حدودی به دنبال توافق هستهای با ایران است؛ آیا با پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران طرف، غربی از رفتارهای قبلی دست خواهد کشید؟
حتی اگر ما پروتکل الحاقی را بطور کامل بپذیریم و به تمامی خواستههای هستهای آنها تن بدهیم باز آنها دست از سر ملت ایران بر نخواهند داشت چرا که تا زمانی که ملت ما به ارزشهای انقلاب و حفظ دستاوردهای آن پایبند باشد، دشمنی آمریکا با ملت ایران تمامی ندارد و آنها توطئههای زنجیرهای خود را به اشکال دیگر از قبیل تروریسم، حقوق بشر و یا سایر موارد ادامه خواهند داد و این چیزی است که آمریکاییها بارها آنرا اعلام کردهاند. حال سوال این است وقتی طرف مذاکرهکننده رسما اعلام میکند که به تحریمها ادامه خواهد داد و دست از تهدید بر نخواهند داشت، چرا ما باید به آنها امتیاز بدهیم و در مقابل آنها تعهد پذیر باشیم.
ساعت به زمان «راستی آزمایی» 1+5 است
در صورت توافق ایران و گروه 5+1 به نظر شما دولت بعدی آمریکا به تعهدات توافق نامهای پایبند خواهد بود؟
آمریکاییها حتی معاهدات بینالمللی را هم در صورتی میپذیرند که با منافع آنها در تضاد نباشد که از جمله آن "معاهده کیوتو" است. از طرفی آمریکاییها دشمن ملت ایران هستند و ما نمیتوانیم به دشمن اعتماد کنیم. در توافق ژنو، ایران به تمامی تعهدات خود عمل کرد ولی آنها عهد شکنی کردند و حتی تحریمهای جدیدی نیز علیه ملت ایران وضع کردهاند بنابراین در این دوره از مذاکرات اکنون نوبت راستی آزمایی 5+1 در قبال پرونده هستهای ایران است. نکته دیگر این که با توجه به حساسیت و دشمنی دیرینه آمریکا علیه ملت ایران هیچ تضمینی وجود ندارد که تعهداتی را که دولت اوباما پذیرفته است دولت بعدی به آن پایبند باشد؛ بنابراین در شرایطی که حتی دولت اوباما در توافق ژنو به تعهدات خود پایبند نبوده چطور میتوان مطمئن بود که دولت بعدی در آمربکا به تعهدات اوباما پایبند باشد.
"تب فکت شیتی"
آیا آمریکاییها حیله جدیدی در موعد توافق نهایی در سرمیپرورانند؟
همانگونه که مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند آمریکاییها اهل حیله و نیرنگ هستند. تیم مذاکره کننده باید مراقب باشد در زمین نیرنگ دشمن بازی نکند، چراکه اکنون آمریکاییها برای آنکه فکت شیت ظالمانه خود را تثبیت کنند بر سر مواردی عهد شکنی (دبه) میکنند تا تیم مذاکره کننده را وادار کنند که به فکت شیت آنها تن بدهد بنابراین حیله و نیرنگ آمریکایی به گونهای نیست که غیر طبیعی جلوه کند بلکه هنر حیلهگر ان است که از ترفندی استفاده کند که طرف مقابل خود به سراغ نیرنگ برود.
"مانور امتیازات"
به نظر شما شیطنتهای رسانهای در این موضوع به چه میزان دخیل بوده است؟
آمریکاییها بدون شک سعی میکنند حیلههای خود را به وسیله ابزارهای رسانهای بزرگ در جهان پوشش دهند و در افکار عمومی جهان طوری وانمود کنند که رضایتی از آنچه با ایران توافق شده ندارند، چرا که این موضوع خود یکی از موضوعات مشاجرات کنگره آمریکا با اوباماست که اگر ایران حاضر به مذاکرات و قصد دادن امتیاز به آمریکا را دارد شما باید امتیازات بیشتری از ایران دریافت کنید و این دعواهای رسانهای همه بر سر گرفتن امتیازات بیشتر از ایران است.