به گزارش مشرق، کنار گذاشته شدن خادم از مسئولیتهایش در قبال استقلال و پرسپولیس، تنها یک برکناری یا رفع مسئولیت ساده نیست، این برکناری دو وجه عمیق و دو نشانه دارد، اول؛ رصد شدن و دیده شدن نظر مردم توسط مسئولان بالادست و دوم؛ اوضاع این دو تیم که برای آنها باید نوشت: نقطه سر خط!
اول: عکس العمل گودرزی
وجود شبکههای مجازی حالا این حسن را دارد که هر مقام مسئولی در هر نقطهای دیدبانهای فراوانی دارد و به شدت توسط میلیونها نفر کنترل و ارزیابی کیفی میشود و بسیار سریع بازتاب تصمیمهای مسئولان و واکنش آن بر جامعه دیده می شود، این مسئله را می توانید بسیار واضح در سطوح مختلف بهداشتی، آموزشی، اقتصادی و .... ببینید و اثرات سریع آن را هم در اخبار بعدی پیگیری کنید، در واقع این فضا، همان فضاست که جامعه را کنترل میکند و در این مقال ورزش را هم کنترل میکند.
برکنار کردن خادم از راس دو تیم مطرح پایتخت رقم نخورد مگر با نظر مردم، نظراتی که به شدت انتقادی بودند و پرسشگر که چرا اینچنین دو تیم را به مرز نابودی کشاندهاند و اینهمه ضعیف و پر ابهام طی طریق میکنند. در واقع آنچه رخ داده عکس العمل وزیر به انتقادات مردمی بوده است و دیدن و شنیدن آنها.
دوم: بازگشت به نقطه صفر
برای استقلال و پرسپولیس باید تاکید کرد که انگار آنها را پس از همه کش و قوسهای اخیر دوباره برگردانده اند روی نقطه اول.
سالها بحث واگذاری وسط بود، سالها بحث ورود بخش خصوصی به میان میآمد واین موضوع به رهبری خادم در سال اخیر این دو تیم را وارد فاز جدیدی کرد که نهایتا دوباره به نقطه صفر رسید. «نقطه سرخط » بهترین معنی را اینجا در مورد این دو تیم پیدا می کند چرا که تمامی اقدامات خادم به بن بست رسید و به این ترتیب اسپانسرها و اعضای هیات مدیره و مدیر عامل و ... را باید از اول نوشت و باز «نقطه سرخط»!
افشارزاده، نژادفلاح و تمامی اعضای هیات مدیره به احتمال فراوان باید پستهای خود را ترک کنند و قصه سرخابی ها از ابتدا نوشته شود که این یعنی از دست رفتن یک سال فرصت برای پیشرفت که از دست رفت.
سوم: جانشین خادم مسیر او را میرود؟
پرسش اصلی پس از دو مرحله اول این ماجرا این است که آیا جانشین خادم ایدهها و برنامههای بهتری از خادم دارد یا او هم سیاستهای انقباظی را در پی میگیرد و به همان مسیر میرود که خادم رفته بود؟ آیا او شایسته سالاری و مزایده را اجرا می کند یا سلیقه ای عمل کرده و این دو تیم را به اولین نفری که می تواند واگذار می کند؟ برای نقد سیاستهای جانشین باید اندکی صبر کرد.
اول: عکس العمل گودرزی
وجود شبکههای مجازی حالا این حسن را دارد که هر مقام مسئولی در هر نقطهای دیدبانهای فراوانی دارد و به شدت توسط میلیونها نفر کنترل و ارزیابی کیفی میشود و بسیار سریع بازتاب تصمیمهای مسئولان و واکنش آن بر جامعه دیده می شود، این مسئله را می توانید بسیار واضح در سطوح مختلف بهداشتی، آموزشی، اقتصادی و .... ببینید و اثرات سریع آن را هم در اخبار بعدی پیگیری کنید، در واقع این فضا، همان فضاست که جامعه را کنترل میکند و در این مقال ورزش را هم کنترل میکند.
برکنار کردن خادم از راس دو تیم مطرح پایتخت رقم نخورد مگر با نظر مردم، نظراتی که به شدت انتقادی بودند و پرسشگر که چرا اینچنین دو تیم را به مرز نابودی کشاندهاند و اینهمه ضعیف و پر ابهام طی طریق میکنند. در واقع آنچه رخ داده عکس العمل وزیر به انتقادات مردمی بوده است و دیدن و شنیدن آنها.
دوم: بازگشت به نقطه صفر
برای استقلال و پرسپولیس باید تاکید کرد که انگار آنها را پس از همه کش و قوسهای اخیر دوباره برگردانده اند روی نقطه اول.
سالها بحث واگذاری وسط بود، سالها بحث ورود بخش خصوصی به میان میآمد واین موضوع به رهبری خادم در سال اخیر این دو تیم را وارد فاز جدیدی کرد که نهایتا دوباره به نقطه صفر رسید. «نقطه سرخط » بهترین معنی را اینجا در مورد این دو تیم پیدا می کند چرا که تمامی اقدامات خادم به بن بست رسید و به این ترتیب اسپانسرها و اعضای هیات مدیره و مدیر عامل و ... را باید از اول نوشت و باز «نقطه سرخط»!
افشارزاده، نژادفلاح و تمامی اعضای هیات مدیره به احتمال فراوان باید پستهای خود را ترک کنند و قصه سرخابی ها از ابتدا نوشته شود که این یعنی از دست رفتن یک سال فرصت برای پیشرفت که از دست رفت.
سوم: جانشین خادم مسیر او را میرود؟
پرسش اصلی پس از دو مرحله اول این ماجرا این است که آیا جانشین خادم ایدهها و برنامههای بهتری از خادم دارد یا او هم سیاستهای انقباظی را در پی میگیرد و به همان مسیر میرود که خادم رفته بود؟ آیا او شایسته سالاری و مزایده را اجرا می کند یا سلیقه ای عمل کرده و این دو تیم را به اولین نفری که می تواند واگذار می کند؟ برای نقد سیاستهای جانشین باید اندکی صبر کرد.