متن این یادداشت به شرح ذیل است:
برای تحلیل شخصیت هاشمیرفسنجانی به ناچار باید فعالیتهای او را به مقاطع زمانی مختلف تقسیم کنیم. با این فرض باید بگوییم هاشمی یعنی: «هاشمی در سالهای مبارزه قبل از انقلاب، در دوره انقلاب و شورای انقلاب، در دوره دفاع مقدس، هاشمی در مجلس شورای اسلامی، در دولت سازندگی چهار ساله اول، در دولت سازندگی چهار ساله دوم، در دوره دوم خرداد و حاکمیت اصلاحطلبان، در انتخابات مجلس ششم، هاشمی و تأثیرگذاری فرزندان و همسرش بر وی، هاشمی در انتخابات نهم ریاستجمهوری، در برخورد با دولت نهم، در پشت صحنه رقابتهای انتخابات دهم، در روزهای فتنه و کودتای پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری، هاشمی و مواضع او در ماهها و روزهای بعد از انتخاب حسن روحانی».
بیشک هاشمیرفسنجانی در طول هر یک از این دورهها خدمات و اشتباهاتی داشته است، با این تفاوت که هر چه از دوره نخست زندگی سیاسی هاشمی دور میشویم، به همان اندازه از ویژگیهای انقلابی و آنچه از هاشمی میپسندیدیم فاصله میگیریم تا جایی که میرسیم به هاشمی در مقاطع پایانی و امروزیاش که سوگمندانه در بسیاری از مواقع، موضعگیری او دشمنان انقلاب را به طمع میاندازد! از جمله در دو مقطع یکی مواضع هاشمی در فتنه و کودتای سال 88 و دیگری تحریفاتی که هاشمی در این ایام درباره آرا و اندیشههای امام(ره) داشته است.
هاشمی که در ماههای اخیر یکبار ادعای عجیبی درباره مخالفت حضرت امام(ره) با شعار مرگ بر آمریکا مطرح کرده بود، در روزهای اخیر ادعا کرد که درباره پذیرش قطعنامه 598 رازهایی در سینه دارد که فعلاً قصد بیان آن را ندارد تا وقتی که زمان آن برسد.
شاید زمان آن از نظر این شخصیت کهنهکار سیاسی چند روز قبل از توافق جامع هستهای در تیر ماه است که عدهای پروژه تحمیل را در آن دنبال میکنند و برای اجرایی شدن نیاز به ایدئولوژیسازی به اسم "امام" برای پذیرش جام زهر توافق هستهای است.
هاشمی نشان داده که میخواهد همواره مطالبی شاذ و بر خلاف محکمات امام راحل را به نسل امروز تحمیل کند. چه کنیم وقتی هاشمی، خود اصرار به چنین وضعیتی دارد!؟ با این حساب معلوم نیست چرا برخی اصرار دارند که هاشمی را غیر از آنچه هست، نشان دهند و دائماً اصرار دارند هاشمی را از برخی ویژگیهایی که او خود به آنها اصرار دارد، تبرئه و فضایلی را برای وی برشمرند که هاشمی امروز یا آن ویژگیها را فضیلت نمیداند و یا تعریفی دیگر از مصادیق این فضائل دارد.
صریحتر میگویم، هاشمی را باید رأس فتنه سال 88 و رأس جریان تحریف امام دانست، این چیزی است که او خود به آن اصرار دارد و هاشمی را باید آنگونه که خود اصرار دارد، دید؛ نه آنگونه که ما دوست داریم باشد.