کد خبر 428973
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۴:۱۷

کمتر از یک ماه از کشف پیکرهای ۱۷۵ شهید غواص دست بسته می‌گذرد،‌ در این یک ماه شاعران بسیاری در رثای این شهدا و جانبازی‌شان شعر سروده‌اند. سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس قرار است این سروده‌ها را دز قالب یک کتاب منتشر کرند.

به گزارش مشرق، گلعلی بابایی رئیس سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس از انتشار کتاب مجموعه شعرهای سروده شده شاعران برای غواصان شهید خبر داد و گفت:‌ کلیه اشعار منتشر شده شاعران در فضای مجازی و ... به صورت یکجا در قالب کتاب منتشر خواهد شد.

وی ادامه داد:‌ از ابتدای انتشار خبر پیدا شدن پیکرهای 175 شهید غواص دست بسته شاعران و هنرمندان بسیاری نسبت به این خبر واکنش نشان دادند،‌ شاعران با انتشار سروده‌های خود برای این شهدا در روزهای اخیر در فضای مجازی فعالیت کردند. در این راستا سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس درنظر دارد تا این سروده‌ها را در قالب یک کتاب منتشر کند.

بابایی تصریح کرد:‌ شورای شعر سازمان هنری و ادبی دفاع مقدس این روزها مشغول گردآوری این سروده‌هاست و به زودی پس این کتاب منتشر خواهد شد.

در روزهای گذشته شاعران بسیاری از شاعران پیشکسوت گرفته تا شاعران جوان و گمنام‌ اقدام به سروده‌های بسیاری برای شهدای غواص کرده‌اند.

برخی از این اشعار به شرح ذیل است:‌

«سرباز آخر»

دیر آمدی اِی جانِ عاشق...بی چتر و بارانی از این باد

اِی تکه تکه روحِ معصوم...اِی تار و پودِ رفته از یاد

دیر آمدی تا قد کشیدم...با خاطراتی از تو در سر

دیر آمدی از باد و باران...دیر آمدی سربازِ آخر

پنهان شدی در خاک شاید...خاک از تنِ تو جان بگیرد

تا دشت تنها باشد و ابر...دلشوره باران بگیرد

امروز دستِ آشنایی...بیرون کشید از عمقِ خاکت

کم کم به یادِ خاک آمد...انگشتر و مُهر و پلاکت

در شهر می‌پیچد دوباره...بوی گلاب و اشک و شیون

تا شیشه عطرِ تنت را...از خاک بیرون می‌کِشم من

این ریشه‌های مانده در خاک...دلشوره‌ طوفان ندارند

پایانِ این افسانه‌ها کو...افسانه‌ها پایان ندارند»

«عبدالجبار کاکایی»

*****

کفر بر طبل جنگ کوبید و خنجری وقف چکمه‌لیسان کرد
صد و هفتاد وپنج دریا را لاجرم طعمه‌ بیابان کرد

جنگ از آغوش مادران وطن، شور شیدایی و جنون آموخت
گرچه افتاده بود مشکل‌ها، هر چه را بود عشق آسان کرد

بیست و نه سال داغ در به دری، آه شاید که نامه‌ای، خبری
بیست و نه سال انتظار و سکوت خانه را همچو بیت‌الاحزان کرد

مثل یک‌بمب منفجر می‌شد خبری در رسانه‌های جهان
"صد و هفتاد و پنج‌بار امروز قلب یک رودخانه طغیان کرد"

خبری پخش شد دهان به دهان، کمر روزنامه‌ها تا خورد
تیتر روزنامه‌های دنیا را خبری تلخ تیرباران کرد

صد و هفتاد و پنج دریا را می‌شود دست‌بسته پنهان کرد
صدوهفتاد و پنج مادر را می‌شود سال‌ها پریشان کرد

می‌شود سال‌ها بدون هوا زندگی‌ کرد در دل یک‌رود
می‌شود دست بسته جنگید و می‌شود دست بسته طوفان کرد

سنگری ساختند در گودال زیر امواج نیلی مجنون
آخرین اشک آخرین غواص، قلب نیزار را مسلمان کرد

مجری بیست و سی! تصور کن، خبری را که خوانده‌ای با بغض
ما به رزمنده‌ها بدهکاریم کاش می‌شد نمرد و جبران کرد

دسته دسته کبوتر آوردند با پر و بال بسته آوردند
باز شد راه اشک و می‌رفتند، عشق بارید و راه‌بندان کرد

«پونه نیکوی»

*****

می آمدی  و از تو بجز استخوان نبود
جز یک طناب روی دو دستت نشان نبود
از این مصیبتی که به تابوتتان نشست
دوش تمام مردم ما را توان نبود
رفتی و باد بوی تو را سوی ما کشاند
از کاروان بجز جرس کاروان نبود
تا روز حشر العماره زچشمان من فتاد
این نقشه کاش روی زمین این زمان نبود
با گریه دست‌های تو را باز می‌کنیم
ما را جز اشک هیچ به چشمانمان نبود
کاش آسمان زمرگ پرستو به سر زند
کاش این زمین ز داغ شما پیرهن درد
کاش استخوان آمده این نوحه بشنود
ما داغ دار روی شماییم الی الابد

حمید نظردنیوی

*****

از چنبر نفس، رسته بودند آنها
بت‌ها، همه را شکسته بودند آنها

پرواز شدند و پرگشودند به عرش
هرچند که دست بسته بودند آنها

«مصطفی محدثی خراسانی»

****

مرا به روشنی آفتاب دعوت کن
به رود و چشمه و دریا به آب، دعوت کن

مرا به لهجه باران صدا بزن، ای خوب!
به باغ خیس نگاه سحاب دعوت کن

مرا به ساحت طوفان بخوان به اقیانوس
به موج موج خطر به التهاب دعوت کن

مرا به دیدن یک ناگهان ببر امشب
به فصل تازه یک انقلاب دعوت کنم

«رضا اسماعیلی»

مروز امید دل تنگی هستی
لبریز عروج سرخ رنگی هستی

آغوش برای اشتیاقم وا کن
ای آب! چه تابوت قشنگی هستی

«میلاد عرفان‌پور»
منبع: تسنیم