کد خبر 429922
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۰۴

اگر مردم و مودیان مالیاتی در زمینه پرداخت یارانه اقناع نشوند، دست به هر اقدامی می زنند که از پرداخت مالیات فرار کنند. پنهان کردن اطلاعات، سند زدن املاک به نام فرزندان و رشوه به کارگزار مالیاتی از جمله این اقدامات است. لذا توصیه می شود برای توزیع مناسب پرداخت مالیات و جلوگیری از فساد، به شفافیت هرچه بیشتر اطلاعات اقدام شود.

به گزارش مشرق، هنوز یک سال از قهرمانی بایری مونیخ آلمان در مهم ترین رقابت های فوتبال باشگاهی دنیا نگذشته بود که خبر دستگیری مدیرعامل این باشگاه همه را غافلگیر کرد: «اولی هوینس به 3 سال و نیم حبس محکوم شد» مدیر لایق بایرن و اسطوره فوتبال آلمان حالا باید آب خنک بخورد. فردی که توانسته بود بایرن را بر فراز اروپا قرار دهد و این تیم را به جمع 10 تیم سودده بیاورد، حالا باید روانه زندان شود. هوینس به زندان رفت اما نه برای قتل، نه برای اختلاس، نه برای دزدی؛ بلکه برای «فرار مالیاتی»!

این اتفاق آنقدر برای جامعه آلمان سنگین بود که صدراعظم آلمان گفته بود: «بسیاری از مردم آلمان پس از فاش شدن مشکلات مالیاتی از هوینس ناامید شدند که صدراعظم هم یکی از‌‌ همان مردم بود» با این حال هیچ یک از مسئولان پا در میانی نکردند و سخن از اسطوره سوزی نشد. هوینس هم «بگم بگم» راه نینداخت و از مردم عذرخواهی کرد تا چند سال از عمرش را در زندان بگذراند.

اینجا ایران است…

اما شرایط در ایران به گونه ای دیگر است. در ایران بسیاری از افراد نه تنها مالیات ندادن را مذموم نمی دانند بلکه آن را نشانه زرنگی فرد می دانند. اینجا اگر کسی فرار مالیاتی کند، وی را فردی باهوش می خوانند. این جا، اگر سرمربی تیم ملی به خاطر مشکل مالیاتی ممنوع الخروج شود، انگشت اتهام را به سمت سازمان امور مالیاتی نشانه می روند.

نگاه ما به مالیات

بسیاری از ما به هر نحوی که هست سعی داریم مالیات ندهیم و به گونه ای مالیات را پول زور تلقی می کنیم. برداشت ما این است که اگر مالیات ندهیم، برنده ایم. ما این گونه می اندیشیم که به دلیل اینکه از منابع زیر زمینی نظیر نفت و گاز برخورداریم، نیازی به مالیات نیست. این نوع نگاه ها، با رایج شدن ادبیات «آوردن پول نفت سر سفره مردم» توسط رئیس جمهور سابق شکل جدی تری به خود گرفت. یعنی مردم می گویند: چون نفت داریم، چون گاز داریم، چون منابع زیر زمینی داریم، باید آن ها را بفروشیم و پول آن را خرج بهداشت و سلامت و یارانه و … کنیم.

نفت فروشی جای مالیات را نمی گیرد

این در حالی است که اکثر اقتصاددانان و متخصصان این علم معتقدند فروش نفت و خرج آن برای مسائل روزمره اشتباه است. آن ها می گویند که نفت و گاز سرمایه های بین نسلی است و تنها می توان از سود این سرمایه ها استفاده کرد. برای مثال، نروژ اقدام به سرمایه گذاری کلیه درآمدهای نفتی می کند و تنها از سود این سرمایه گذاری ها استفاده می کند.

صندوق نفت نروژ با 900 میلیارد دلار سرمایه، ضمانتی برای رفاه نسل‌های آینده این کشور است. این صندوق با فروش نفت و گاز و سرمایه‌گذاری مستمر در کشورهای خارجی تنها در سال 2014 بالغ بر 70 میلیارد دلار درآمد داشته است.

علاوه بر این، در شرایطی که درآمدهای نفتی کشور محدود است و جمعیت بالا، نفت کفاف هزینه های کشور را نمی دهد و باید به سمت مالیات حرکت کنیم. هرچند که این حرکت نه تنها از روی اجبار نیست، بلکه به واسطه آثار منفی آن امری واجب برای هر اقتصاد نفتی است. در این شرایط، مالیات مهم ترین رکن درآمدی دولت نام می گیرد.

بهبود وضع کشور در گرو مالیات

نمودار زیر تنها بخشی از هزینه های دولت را در مقایسه با درآمد مالیاتی نشان می دهد که می توان آن ها را از طریق مالیات، تامین مالی کرد. درآمد مالیاتی پیش بینی شده دولت در امسال حدود80 هزار میلیارد تومان بوده است که امید می رود با افشای صحیح اطلاعات و پرداخت مالیات توسط مردم تامین شود. با این تفاسیر، اگر می خواهیم وضعیت بهداشت کشور بهبود پیدا کند، لازم است درآمدهای مالیاتی بهبود یابد. اگر می خواهیم کیفیت سلامت و بهداشت ارتقا پیدا کند، درآمدهای مالیاتی نقش آفرینی می کند. خلاصه هر گونه طرحی که در ذهن داریم و انتظار داریم دولت مجری آن باشد، به پول احتیاج دارد و این پول از طریق مالیات جمع می گردد.

فرار 11 هزار میلیارد تومانی مالیات

با این حال در سال های اخیر اقدامات مثبتی در جهت بهبود درآمدهای مالیاتی صورت گرفته است و سبب گردیده است، درآمدهای مالیاتی دولت تا حد قابل قبولی بهبود پیدا کند. اما همچنان فرار مالیاتی کشور از وضعیت بغرنجی، رنج می برد. اگر چه برخی از محاسبات حاکی از رقم فرار مالیاتی بین 60 تا 80 هزار میلیارد تومان است اما رئیس کل سازمان مالیاتی این رقم را 11 هزار میلیارد تومان اعلام کرده است.

بی عدالتی مالیاتی و فساد مالی؛ قاتل انگیزه مالیات دهی

البته این تمام ماجرا نیست و نباید انگشت اتهام را به سمت مردم و مودیان مالیاتی بگیریم. چرا که دو عامل، انگیزه مردم را برای مشارکت در پرداخت مالیات کم می کند: مورد اول، ناعدالتی در پرداخت مالیات است و دومی فساد های مالی است.

در زمینه مورد اول باید گفت، زمانی که صاحبان مشاغل کوچک مشاهده می کنند که تاجران و بنکداران صنف خود، به صورت زیر زمینی فعالیت می کنند و سودهای سرشاری نصیبشان می گردد و از مالیات خبری نیست، به هر نحوی که شده سعی بر آن دارند تا از مالیات فرار کنند. در این شرایط نمی توان امید داشت که این افراد به خودی خود و با میل و رغبت به سمت پرداخت مالیات حرکت کنند. اتفاقی که سال های سال برای کارمندان رخ می دهد. کارمندانی که 10 درصد از درآمد بالای 1 میلیون و 200 هزار تومانی خود را به صورت منظم و هر ماه مجبورند به سازمان امور مالیاتی بدهند، از بی عدالتی های مالیاتی رنج می برند.

دلیل دوم را می توان در فساد مالی برخی مسئولان خلاصه کرد. فسادی که همچون موریانه سرمایه اجتماعی اعتماد به مسئولان و نظام را می خورد.

مردم زمانی که مالیات می دهند و شاهد آن هستند که فسادهای بزرگی نظیر فساد 3 هزار میلیارد تومانی رخ می دهد، از پرداخت مالیات مایوس می شوند. چرا که به درست یا غلط این گونه می اندیشند که این فساد با پول مالیاتی که آن ها پرداخته اند، اتفاق افتاده است.

در پایان باید گفت، اگر مردم و مودیان مالیاتی در زمینه پرداخت یارانه اقناع نشوند، دست به هر اقدامی می زنند که از پرداخت مالیات فرار کنند. پنهان کردن اطلاعات، سند زدن املاک به نام فرزندان و رشوه به کارگزار مالیاتی از جمله این اقدامات است. لذا توصیه می شود برای توزیع مناسب پرداخت مالیات و جلوگیری از فساد، به شفافیت هرچه بیشتر اطلاعات اقدام شود.

منبع: رصد، پایگاه تحلیلی دفتر پژوهش