با توجه به زلزله مهیبی که در ساختمان فیفا رخ داده، ماجرای برخورد جدی فوتبال جهان با فدراسیون فوتبال اسرائیل به فراموشی سپرده شده است، این دقیقا همان اتفاقی است که آمریکا در کنار تحت فشار گذاشتن روسیه توسط فیفا، از این سازمان خواسته و همچنان بر خواسته‌اش باقی است.

گروه ورزشی مشرق - تنها دو هفته به زمانی رسمی انتخابات فیفا باقی مانده بود، وب سایت اسپورتیکای ونزوئلا در مقدمه مقاله‌ای بلندبالا نوشت: کنگره شماره 65 فیفا را با مراسم فردای آن یعنی انتخابات در قابل یک مراسم واحد تماشا نکنید، این کنگره برای مردم دنیا اهمیت دارد، مردم فلسطین، مردم لبنان، مردم ایران، مردم آمریکای جنوبی، مردم بسیاری از کشورهای آفریقایی و اروپای شرقی، دانشجویان انجمنهای کاتولیک و اسلامی دانشگاه‌های بزرگ دنیا و البته فدراسیون فوتبال فلسطین.


دلیل تاکید این وب سایت بر کنگره شماره 65 فیفا این بود که در کنار چندین برنامه مهم، اتفاقی بسیار تاریخی در آن روز کلید می‌خورد، اتفاقی که مردم ستمدیده فلسطین سالها برای رسیدن به آن تلاش کرده بودند، در اوج احترام به قانون، صبوری کردند و به فیفا زمان دادند، سکوت کردند، ضرر کردند اما باز هم سکوت کردند تا قانون اجرا شود، قانون سازمانی جهانی که البته دو هفته بعد از آن روز، متهم به فسادی جهانی شد.

آمریکا به یکباره در حملاتی که بیشتر به 10 دقیقه ابتدایی فیلمهای جیمزباند شباهت داشت به هتل محل اقامت مقامات فیفا حمله ور شد، معاونان بلاتر بازداشت شدند، بازداشت‌هایی که هنوز از تفهیم اتهام و دادگاه و اخذ وکیل و مجوز صحبت با خبرنگارانش هیچ خبری نیست. فیفا به رشوه، پولشویی، فساد اخلاقی و مالی، بی نظمی مالیاتی و فرار مالیاتی متهم و در پاره‌ای از موارد مجرم شناخته شد و در کمال شگفتی در حالی که اکثر کارشناسان اطمینان داشتند که انتخابات لغو خواهد شد، اهالی فوتبال شاهد برگزاری آرام و بی حاشیه انتخابات بودند، فضای مراسم سالن زوریخ طوری بود که گویا هیچ اتفاقی رخ نداده است، میهمانان ویژه طوری روی صندلی های سرخ خود تکیه زده بودند که گویا در مراسم افتتاحیه اسکار نشسته و منتظر ورود مجری برنامه هستند، بلاتر طوری لبخند می‌زد که انگار نه انگار بیش از 18 معاون، دوست و همکار صمیمی و مدیران ارشد ورزشی او بازداشت شده و با بی احترامی مطلق به زندان منتقل شده‌اند.

اما چرا آمریکا اینگونه و با عجله وارد میدان شد؟ تصور کنید، دوباره قرار بود بلاتر بر مسند قدرت بنشیند و زمام امور را در دست بگیرد. این آخرین امید آمریکا برای ضربه زدن به روسیه است و حذف این کشور از راس هرم فیفا، از طرفی قرار است به درخواست فلسطین، برای بایکوت و حذف فدراسیون فوتبال رژیم اشغالگر قدس رای‌گیری شود.


این اتفاق هرگز نباید رخ می‌داد و آمریکا کاری کرد که فیفا ماجرای رای‌گیری علیه اسرائیل را در آن روز شلوغ از دستور کار خارج  کند. معترضان فلسطینی نیز در خیابان‌های اطراف سالن بزرگ زوریخ از سوی نیروهای امنیتی ناتو حسابی پذیرایی شدند و رفتار زشت پلیس سوئیس در هیچ رسانه به ظاهر مستقل و آزادی کوچکترین بازتابی نداشت. حالا امید آمریکا به اشخاصی چون پلاتینی یا زیکو است که بیایند و میزبانی جام جهانی را از روسیه و قطر بگیرند و به آمریکا و انگلیس تحویل بدهند. این اولین چیزی است که آمریکا از فیفا می‌خواهد و البته آخرین موضوع نخواهد بود.

فلسطین از اینکه رژیم صهیونیستی همچنان مانع از فعالیت های فوتبالی این کشور می شود و محدودیت هایی در رفت و آمد ورزشکاران میان نوار غزه و ساحل غربی رود اردن ایجاد کرده، شکایت کرده است. براساس اعلام فدراسیون فوتبال فلسطین، این رژیم از ورود تجهیزات ورزشی به خاک فلسطین و نیز ورود تیم ها و افراد خارجی به این کشور ممانعت به عمل می آورد. پیشنهاد فدراسیون فوتبال فلسطین برای تعلیق فدراسیون فوتبال اسرائیل در دستورکار فیفا برای کنگره 29 ماه مه قرار داشت.

دو سال پیش، فیفا اقدام به ایجاد یک گروه کاری با حضور بلاتر و مسئولان فوتبال فلسطین و رژیم صهیونیستی و سران کنفدراسیون های فوتبال آسیا و اروپا برای بررسی شکایت فلسطینی ها و تلاش برای حل و فصل آن ایجاد کرد. بلاتر در آن زمان گفت که مصمم به حل و فصل این مشکل است.

اما  بعد از آنکه فیفا موافقت کرد به خواسته فلسطینی‌ها عمل کرده و  فوتبال رژیم اشغالگر قدس را از حضور در اجلاس جهانی خود در تاریخ 29 مه (8 خرداد 94)محروم کند، طرف مقابل به تکاپو افتاد تا بلکه بتواند رای و تصمیم فیفا را تغییر دهد و البته در این امر موفق بود!


فوتبال سرزمینی که اشغال شده و در اختیار یکی از خونخوارترین رژیم‌ها و حکومت‌های تاریخ بشریت است، این روزها زخمی و خسته است.

مطالعه تاریخ صهیونیستی نشان می دهد چگونه فلسطینی ها از حق ورزش در سرزمین خود محروم شدند. اگر تاریخ نگاران به وقایع صورت گرفته در اراضی اشغالی نظری داشته باشند، می بینند چگونه امکان فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و ورزشی از آنها سلب شد. صهیونیست ها تلاش داشتند تا فرآیند مدرن سازی و تمدن سازی خود را با خرید ورزش و فرهنگ برای قوم خود، به شکلی بسازند و البته که در عمل نیز این استراتژی را پیاده کردند.


اوون گیبسون در مقاله‌ای که یک روز پس از انتخابات جنجالی فیفا منتشر کرد، نوشت: جمعه گذشته برای فوتبال دنیا روز عجیب و تاریخی بود، صلح در ساختمان فیفا از بین رفت، پرچم‌های فلسطین جمع آوری شدند و کسی جرات نکرد پرچم رژیم اشغالگر را از سالن بیرون بیندازد، اگر قانون اجازه اخراج دو زن با پرچم فلسطین را صادر کرده بود، همان قانون هم باید مردی را که پرچم اسرائیل را در دست داشت، از سالن اخراج می‌کرد اما این اتفاق رخ نداد. فعالان ضد جنگ در بیرون سالن رفتار خوشی از نیروهای امنیتی ندیدند و این در حالی بود که آنها حتی به احترام مراسم داخل سالن با صدای بلند شعار نمی‌دادند.


سرزمین های اشغالی این روزها با کابوس خشم مقاومت به خود می‌لرزد و نفرت جهانی از رژیم غاصب صهیونیستی ساعت به ساعت افزایش پیدا می‌کند. شبکه های اجتماعی، خبرنگاران آزاد و مستقل، وجدان بیدار مردم جهان و اذن پروردگار در افشای پلیدی این سربازان اردوگاه شیطان در هم تنیده می‌شود تا تندیسی از بیداری جهانی علیه تحرکات شوم صهیون برپا شود. در چنین فضایی پرداختن به ذات سیاه این قلعه فروریختنی در ابعاد مختلف می‌تواند برای آنانی که ذره‌ای بر ردای دروغین حقوق بشر بر ساخته غرب دل بسته‌اند، قابل تامل باشد.

سکوی استادیوم مرکزی تل آویو به محلی برای سردادن شعارهای نژادپرستانه تبدیل می‏‌شود و بودجه یک باشگاه به صورت مطلق از سوی نهاد ریاست جمهوری اسرائیل فراهم می‌شود بدترین اهانت ها به اعراب و مسلمانان صورت می گیرد. نمادهای مذهبی، دینی، قومی و نژادی وارد محیط ورزشی می‌شود و فیفا همچنان کور و کر. سکوت فیفا در قبال آلودگی‌های ورزشی در سرزمین های اشغالی تامل برانگیز است. تبعیض تاریخی در فوتبال، آنجا که هواداران یک تیم نژادپرستی را هم شرمنده رفتار غیر انسانی خود می‌کنند و در کمال آرامش جشن می‌گیرند.



اکنون رای‌گیری علیه اسرائیل در شلوغی فیفا گم شده است و با توجه به زلزله مهیبی که در ساختمان فیفا رخ داده، ماجرای برخورد جدی فوتبال جهان با فدراسیون فوتبال اسرائیل به فراموشی سپرده شده است، این دقیقا همان اتفاقی است که آمریکا در کنار تحت فشار گذاشتن روسیه توسط فیفا، از این سازمان خواسته و همچنان بر خواسته‌اش باقی است.