پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به عملیات «کربلای ۴» که شهدای غواص در آن شرکت داشته‌ و از پیش‌قراولان این عملیات بودند، گفت: مطالبی وجود دارد که جهان باید بداند، از جمله اینکه در این عملیات شکست نخوردیم.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، سیدمحمود خیرالامور، پژوهشگر، نویسنده و رزمنده دفاع مقدس در گفت‌وگو با ایکنا، در رابطه با عملیات کربلای 4، عملیاتی که غواصان به وطن بازگشته در آن به شهادت رسیده‌اند، اظهار کرد: در زمستان‌ها از فضای منطقه برای فلج شدن سیستم زرهی رژیم بعثی عراق استفاده می‌کردیم. سه، چهار سال این را تجربه کردیم؛ در عملیات آبی ـ خاکی خیبر در سال 62، عملیات بدر در اسفند 63 و به خصوص عملیات بزرگ و تأثیرگذار والفجر 8 در بهمن 64 که یک سیلی محکم و ضربه کاری بود، این تجربه را که از محورهای عملیاتی جنوب که محورهای اصلی عملیات ما علیه عراق بود، به کار گرفتیم.


وی افزود: طبیعی است که بعثی‌ها آمادگی داشتند و احتمال می‌دادند که ممکن است ما در بهمن و اسفند، عملیات‌هایی مشابه سال‌های گذشته داشته باشیم. یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار، اطلاعات بسیار دقیقی بود که سرویس‌های مخابراتی آمریکا، اروپا و اعراب منطقه در اختیار صدام قرار می‌دادند. اطلاعات را جمع‌آوری‌ می‌کردند و به‌صورت گزارش‌های بسیار سری و محرمانه در اختیار فرمانده ارتش و شخص رئیس جمهور قرار می‌دادند. حتی ما آمار مستندی از اعترافاتی داریم که اسرا در این باره داشته‌اند، به خصوص اعترافاتی که وفیق سامرایی، مسئول استخبارات عراق منتشر کرده بود، مبنی بر اینکه هفته‌ای یک بار به سفارت آمریکا مراجعه می‌کردیم و پاکت‌های سیاهی که حاوی اطلاعات فوق‌العاده محرمانه و دقیق از جبهه‌های ایران بود در اختیار ما قرار می‌گرفت.

عملیات کربلای 4 در سوم و چهارم دی با آمادگی بعثی‌ها مواجه شد

خیرالامور عنوان کرد: اینها همه سوابق و زمینه‌هایی هست که نشان می‌دهد عملیات کربلای 4 که در سوم و چهارم دی‌ماه سال 65 انجام شد، دقیقاً با اطلاع،‌ آگاهی و آمادگی بعثی‌ها مواجه ‌شده بود. منطقه عملیاتی آن نیز مقابل گمرک خرمشهر و ابتدای مرز ایران و عراق در شلمچه، جزایر ام‌الرصاص، ام بابی، بوارین و غرب منطقه رودخانه خین و جنوب شلمچه بود. عملیات در سوم و چهارم دی‌ماه انجام شد و پیشروی هم داشتیم.

وی ضمن اشاره به اینکه بگویند کربلای 4 شکست خورد درست نیست و در حقیقت این عملیات یک عدم فتح بود، گفت: ما در این علمیات به اهداف اصلی‌مان نرسیدیم. اسیر هم گرفتیم و اگر واقعاً شکست خوردیم چطور توانستیم با تجدید نیرو و برنامه‌ریزی جدید حماسه بزرگ کربلای 5 را انجام دهیم که خوشبختانه در 19، 20 و 21 دی‌ماه سال 65 انجام شد و پیشروی قابل توجهی داشتیم و تا 15 کیلومتری بصره رسیدیم. در مورد این منطقه باید نکته مهمی را در نظر داشته باشیم؛ آن هم بحث موانع و میادین گسترده مین، سیم خاردار و آب‌گرفتگی‌هایی است که نه قایق می‌توانست پیش روی کند و نه انسان می‌توانست تحرک قوی داشته باشد. اینها چیزهایی بود که در منطقه حاکم بود. ما در رمضان سال 64 اینها را کشیده بودیم. در کربلای 4 و 5 هم منطقه حمله را عوض کردیم، ولی با توجه به اطلاعاتی که آنها داشتند شروع عملیات مصادف شد با تیربارها و حتی ضدهوایی‌هایی که در سطح زمین مستقر کرده بودند و رزمندگان را می‌زدند. تعداد قابل توجهی از مجروحان و شهدای ما در کربلای 4 از قسمت قفسه سینه به پایین مورد اصابت قرار گرفته بودند یعنی اینقدر عراقی‌ها آمادگی داشتند و می‌گفتند اینها در سطح پایین و راحت در تیررس و هدف ما هستند. با منورهایی که می‌زدند و تردد هواپیماهایی که برای نورافشانی می‌آمدند و منور می‌ریختند، حسابی منطقه را تحت تسلط نیروهای آماده عراقی قرار داده بودند.

اسارت 30 هزار اسیر عراقی در عملیات فتح‌المبین و الی بیت‌المقدس

وی ادامه داد: عملیات انجام شد؛ در بحث جنگ هم اسارت طبیعی است به خصوص اینکه در خاک دشمن باشیم. ما در عملیات فتح‌المبین و الی بیت‌المقدس در سال 61 چیزی نزدیک به بالای 30 هزار اسیر از عراقی‌ها گرفتیم، چون در خاک ما بودند می‌توانستیم محاصره‌شان کنیم، فشارهای روحی و منطقه‌ای و ... تأثیرگذار بود. اینها همه طبیعی است؛ ما در آن شرایط سخت سرمای زمستان شلمچه به خاک عراق وارد شده بودیم. دو، سه مرحله عملیات زمستانی و تابستانی داشتیم؛ رزمندگان دمای بالای 50 درجه گرمای رمضان و هم سرمای بالای 20 درجه زیر صفر را تجربه کرده بودند، چیزی شبیه به سرمای کردستان. در حدی بود که در آموزش، در عملیات و در شب درگیری و .. زیپ لباس غواصی آن‌ها به سختی بالا و پایین می‌رفت، دست رزمندگان کرخت شده بود؛‌ اینها مشکلاتی بود که با آن‌ها روبه‌رو بودیم. یک عملیات ساده و عادی نبود که بگوییم که اینها همین طوری به جلو رفتند و اسیر شدند.

سردار خیرالامور عنوان کرد: بحث اطلاعات عملیات هم هست. با تجربه‌ای که در چهار، پنج سال اول جنگ به دست آوردیم حقیقتاً رزمندگان سعی می‌کردند بی گدار به آب نزنند، مو را از ماست می‌کشیدند. در والفجر 8، سه، چهار ماه درجه به درجه جزر و مد رودخانه الوند را در نظر گرفتند که چه زمانی مناسبت‌ترین زمان حمله است؛ چطور می‌شود در کربلای 4 این برآوردها را نداشته باشیم. دقیق‌‌ترین مناطق برای شروع حمله در نظر گرفته شده بود، ولی آن اطلاعات دقیق و خیانت‌های سرویس‌های غربی که در اختیار صدام گذاشتند باعث شد که این عملیات یک مقدار با عدم پیشروی روبه‌رو شد.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا بحث ستون پنجم مطرح بوده است، اظهار کرد: خیر، بحث ستون پنجم نیست، بیشتر نتیجه اطلاعات دقیقی است که آمریکا و عربستان می‌دادند. هواپیماهای عربستان روی منطقه پرواز می‌کرد، اطلاعات دقیق را می‌گرفت. مقام امنیتی عراق می‌گفت ما حتی تعداد پاکت‌های سیمان که روی تریلی‌تان جابه‌جا می‌شد را داشتیم، ورزش صبحگاهی که بچه‌ها در میادین‌تان داشتند ما به تعداد افراد، دقیق شناسایی کرده بودیم و تعداد دست‌مان بود. این نشان‌دهنده این است که اطلاعات خیلی دقیق در اختیار بعثی‌های عراق قرار می‌گرفت.

این پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس به نحوه شهادت شهدای غواص اشاره کرد و گفت: معمولاً در حملات اولیه سعی می‌کنند، نیروها سبک و به‌صورت پارتیزانی و حملات بدون سر و صدا باشد و قایق و وسیله نقلیه در کار نباشد. نیروهای غواص پیش‌روی کردند، جالب این است که این عزیزانی که پیکرهایشان کشف شده، 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم بوده‌اند، زیرا نیروهای پیشرو به شمار می‌رفتند. پیش‌قراول‌هایی بوده‌اند که بدون سلاح گرم پیشروی کرده‌اند؛ این هم طبیعی است، مسلماً غواص با تیربار و آر پی جی نمی‌تواند پیشروی کند، ‌در نهایت می‌تواند یک کلاش داشته باشد. اکثراً با سرنیزه و سیم‌هایی که برای غافلگیری و خفگی هست پیشروی می‌کنند. اینها چیزهای طبیعی است. با آن سیل غواص و با آن تعداد آموزش‌دیدگان که داشتیم و از لشکرهای مختلف 25 کربلای مازندارن، 7 ولیعصر خوزستان، بچه‌های اصفهان و لشکر 27 تهران بودند و پیشروی که داشتند این تعداد رقم قابل توجهی نیست؛ البته یک موی اینها به کل استکبار می‌ارزد و امیدوارم که این اتفاق دیگر هم پیش نیاید و جوانا‌ن‌مان را این گونه از دست ندهیم، ولی رقم بالایی نیست که دشمن بیاید آن را برجسته کند که اینها این همه اسیر و شهید دادند.

وی افزود: با توجه به اینکه می‌گفتند ایران دیگر مثل والفجر 8 توان ندارد وارد مناطق شود و ما اینقدر دژ و کانال زده‌ایم، میادین و سیم خاردار درست کرده‌ایم که ایرانی‌ها اصلاً نمی‌توانند در جنوب تحرکی داشته باشند و ...، کربلای 4 نشان داد که هنوز ما این توانایی را داریم و اگر آن آمادگی قبلی و اطلاعاتی که غربی‌ها در اختیار صدام گذاشته بودند نبود، به‌طور حتم نیازی شاید به کربلای 5 هم نبود و در همان کربلای 4 ما می‌توانستیم تا بصره پیش‌روی داشته باشیم.

سردار خیرالامور در پاسخ به این سؤال که کدام یک از شهدایی که بیشتر شناخته شده‌اند در این عملیات حضور داشتند، گفت: روی افراد زیاد حساسیت نداشته باشید که از کجا بودند و چه کسانی بودند؛ وظیفه‌ و انجام تکلیف‌شان برایمان مهم است. 48 ساعت عملیات طول می‌کشد، یعنی دو روز بچه‌ها در منطقه بودند،‌ مقاومت می‌کنند و یک جاهایی درگیر می‌شوند، اینها همه نشان‌دهنده این است که با یک احساس تکلیفی وارد شدند. حتی بعد از این عدم فتح برنگشتند؛ روحیه‌ای که بچه‌ها در زمستان سال 65 داشتند واقعاً دیدنی بود. می‌گفتند ما برگشتیم به چادرها و جای خالی دوستان‌مان را دیدیم، ولی با این حال مقاومت کردند، ماندند و گفتند منتظر یک عملیات بزرگ دیگر هستیم چرا دوباره عملیات نمی‌کنیم و این قوت قلبی برای فرماندهان ما بود. حالا متأسفانه می‌آیند و می‌گویند فرماندهان لیاقت نداشتند، بچه‌ها را بردند اسیر و شهید کردند. اصلاً این یک حرف خیلی غیرمنطقی است. در «الی بیت‌المقدس» و آن گرمای 50 درجه جنوب که بچه‌ها جنگیدند، آمار کلاسیک رزم این بود که می‌گفتند ایران بین 12 تا 15 هزار شهید می‌دهد، ولی چیزی حدود 5، 6 هزار نفر شهید دادیم و توانستیم تا یک سوم آمار شهدا را تقلیل بدهیم. چیزی نیست که بگوییم کوتاهی از جانب فرماندهان بوده است،‌ در جنگ هم که نان و حلوا خیر نمی‌کنند. به لطف خدا بچه‌ها توانستند به تکلیف‌شان عمل کنند و در کربلای 5 هم دوباره بلند شدند، یک کشتی‌گیر ممکن است یک بار زمین بخورد، ولی باید نتیجه را ببینیم که چه چیزی بوده است.

وی عنوان کرد: در والفجر 8 و کربلای 5، در این دو موقعیت سال 64 و 65 توانستیم آنچنان ضربه‌ای به استکبار بزنیم که منجر به صدور قطعنامه 598 شد. اگر بچه‌ها در زمستان 65 یک لگد محکم به پوزه عراقی‌ها نمی‌زدند، سال 66 نمی‌آمدند که قطعنامه 598 را برای ما در نظر بگیرند. حساب کردند اگر سال 66 هم ایران بخواهد چنین عملیاتی داشته باشد تکلیف جنگ معلوم می‌شود و پیروزی نهایی با ایران خواهد بود، پس بیاییم مهارش کنیم؛ یک قطعنامه بین‌المللی بگذاریم و تحت فشارش قرار دهیم، بلکه بتوانیم مجابش کنیم که یک مقدار کوتاه بیاید.

این پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس در رابطه با آمار شهدای کربلای 4، گفت: آمار شهدای کربلای 4 مشخص نیست، نباید هم عنوان شود، هیچ کشوری اعلام نمی‌کند. ولی ضربه‌ای مهلک زدیم و در منطقه‌ای حضور پیدا کردیم که عراق اصلاً فکر نمی‌کرد. دو منطقه شرق بصره و فاو را عراقی‌ها می‌گفتند که ایران قدرت نفوذ ندارد،‌ اینقدر مانع تراشیده بودند و زمینه‌های منفی را فراهم کرده بودند که ایران نتواند پیشروی کند، ولی در هر دوی اینها ما توانستیم خوشبختانه پیشروی داشته باشیم، خط مقدم را بشکنیم و تا نزدیک دژ بصره هم برویم. اینها همه نشان‌دهنده این است که تدبیر درست نظامی از جانب نیروهای ما به کار رفته.

وی در رابطه با نحوه شهادت غواصان و اینکه آیا از گودالی بسیار مرتفع پرت شده‌اند یا نه، اظهار کرد: هفته گذشته همایشی در رابطه با شهدای غواص برگزار شد و سه نفر از فرماندهان کربلای 4 صحبت کردند، ولی اصلاً اشاره‌ای به گودال بسیار مرتفع نداشتند. نیروهای غواص به‌عنوان نیروهای پیش‌قراول هستند، یعنی با کمترین امکانات و در محدودترین شرایط می‌توانند در منطقه عملیاتی حضور پیدا کنند، اینکه کجا اسیر شدند و این اقدام به چه صورت بوده است دقیقاً مشخص نیست. یکی از فرماندهان می‌گفت که پیکرهای اینها حتی تیر هم نخورده، خب اینها نشان‌دهنده خباثت هست. شهیدان مجروح نبوده‌اند که بیایند و روی سینه‌شان بنشینند و سرشان را ببرند و ...، زنده زنده اینها را با یک خباثتی زنده به گور کرده‌اند. به‌عنوان نیروهای پیش‌قراول به قولی می‌خواستند زهر چشم بگیرند، خواسته‌اند جنایت‌شان را تکمیل کنند و بگویند ما اینها را به‌عنوان زنده اسیر کرده‌ایم و به شهادت رساندیم. چند جا این را در مناطق عملیاتی شاهد بودیم. اسرای عراقی اعتراف می‌کردند و می‌گفتند که گودالی را با لودر حفر کردند و 75 اسیر غیر نظامی را به زور به این گودال فرستادند، راننده لودر فرار کرد که این کار را نکند، محاکمه نظامی شد و یک راننده دیگر را گذاشتند. اعتراف اسرای عراقی است که راننده روی سر این عزیزان خاک ریخت و 75 نفر غیرنظامی را زنده به گور کرد. این قبیل موضوعات استثنا نیست. ما جنایاتی از این دست را از عراقی‌ها زیاد دیدیم. یا شهدای والفجر 8 و غواصانی که سرشان را بریده بودند، 30 کیلومتر آن طرف خط آن‌ها را گرفته بودند. اسیر را که می‌گیرند نباید سرش را بزنند، اسیر را می‌برند به اردوگاه تحویل می‌دهند.

چیزهایی که دنیا نمی‌داند/ شلیک 30 تیر به سینه اسیر مجروح ایرانی

وی با اشاره به سالروز ورود آزادگان به ایران، تصریح کرد: نزدیک دو ماه دیگر، سالروز ورود آزادگان است. اینها 175 اسیر ما را زنده به گور کردند. «دست بسته» یعنی اینها زنده بوده‌اند که دستشان را بسته‌اند، دست شهید را که نمی‌بندند؛ اسرای زنده ما را به شهادت رساندند و زنده به گور کردند. چهار نفر از اسرای ما را بیاورند که بگویند در اسارتگاه‌های عراق با آن‌ها چه کار می‌کردند و ما با اسیرهای آن‌ها چه کار کردیم. اینها خیلی حرف است. ما در اسارت‌گاهی که اسرای عراقی داشتیم، نهایت دقت را می‌کردیم و حتی بیشتر از انتظار صلیب سرخ به آن‌ها رسیدگی می‌کردیم. وقتی خانواده‌هایشان برای بدرقه‌شان آمده بودند اینها را نمی‌شناختند، می‌گفتند ما باور نمی‌کردیم جوان ما اینقدر به قول معروف پروار شده باشد. واقعاً تعجب‌برانگیز بود، از امکانات کوپنی خودمان در اختیار اسرای عراقی قرار می‌دادیم. آن وقت اینها آن طور با اسرای ما در اردوگاه‌ها و خط مقدم برخورد می‌کردند. شهید مجروحی را دیدیم که اسیر شده بود، مجروح و روی برانکارد بود و 30 تیر کلاش به سینه‌اش زده بودند. این نحوه برخورد با مجروح اسیر ایرانی است؟ اینها را دنیا نباید خبر داشته باشد؟

ملت ایران با ملت عراق مشکلی نداشتند

سردار خیرالامور با اشاره به وضعیت حال حاضر کشورهای منطقه، اظهار کرد: اگر بخواهیم وضعیت عراق، یمن، مصر، بحرین و امثال اینها را در نظر بگیریم عراق کشوری است که با ما اختلافات مرزی در زمینه مناقشات دولت‌ها داشته، ولی دقیقاً در آن شرایط سختی که ما با هم اختلافات سیاسی داشتیم هم از شیعیان عراق برای زیارت قم، مشهد و شاه‌چراغ می‌آمدند و هم از ما برای برای زیارت عتبات می‌رفتند. ملت ایران با ملت عراق مشکلی نداشتند. بالای 60 درصد از مردم عراق شیعه هستند، واقعاً هم ارادت‌شان به اهل بیت(ع) و عزاداری‌شان دست کمی از ما ندارد و بعضی جاها حتی بیشتر از ایرانی‌ها عمل می‌کنند. راهپیمایی بالای 20 میلیون نفری اربعین شوخی نیست؛ ظرفیت و زمینه بسیار بالایی دارد، یک فرصت طلایی است که ما باید از این زمینه استفاده کنیم، ضمن اینکه الان سردمداران عراق چه کسانی هستند؟ مجلس شیعه‌ای دارد و افرادی هستند که تقریباً نبض سیاسی مملکت را دستشان گرفته‌اند. فشارهای ممتد سیاسی با وجود آمریکایی‌ها و انگلیسی‌هایی که در منطقه هستند وجود دارد که نمی‌خواهند اجازه دهند منابع عراق در اختیار جامعه شیعی قرار بگیرد و زمینه را منفی می‌کنند.

وی عنوان کرد: در حال حاضر تقویت گروه‌های انتحاری و داعش و تکفیری‌هایی که در منطقه هستند، توسط چه کسی صورت می‌گیرد؟ عربستان، قطر و ترکیه اینها را هدایت می‌کنند. سردمداران‌شان چه کسانی هستند؟ عزت دوری که یک ماه پیش به هلاکت رسید، نور چشم صدام و دست راستش بود که فرماندهی عملیاتی داعش را عهده‌دار بود، یعنی این فرماندهان بعثی که با ایران دشمنی دیرینه داشتند آمده‌اند و جبهه شیعیان عراق و حتی سنی‌ها، ایزدی‌ها و امثال اینها را در عراق و علیه حکومت عراق فعال و منفی می‌کنند که چرا کمی چراغ سبز به ایران نشان داده است.

سردار خیرالامور گفت: خود اسرا اعتراف می‌کردند و می‌گفتند که جوانان‌شان را در زیرزمین‌ها پنهان می‌کردند که دست رژیم بعثی نیفتند که آن‌ها را به خط نبرد اعزام کنند. چندین نفرشان اعتراف می‌کردند که ما تیر هوایی شلیک می‌کردیم، خشاب‌مان را خالی می‌کردیم که بگوییم ما به طرف ایرانی‌ها تیراندازی کرده‌ایم‌. جالب بود که می‌گفتند خانواده‌هایی که یک مقدار سابقه هواداری از شیعیان، عزاداری و یا بالاخره بویی می‌بردند از اینکه با بعثی‌ها همکاری نمی‌کنند، جوانان آن‌ها را به خط مقدم می‌فرستادند و آن‌ها را سپر بلا می‌کردند که اینها زودتر به شهادت برسند تا بعد به بعثی‌ها بخورد. اینها نکاتی است که باید کنار قرار دهیم. از آن طرف هم دشمن سوء استفاده می‌کند و به قول خودشان می‌گویند که از هر طرف کشته شوند به نفع استکبار است؛ شیعیان، سنی‌ها و کردها را به جان هم بیندازیم. مگر زمان جنگ نگفتند ایران پنج قطعه برای ما بهتر است تا ایران متحد. همین الان هم می‌گویند عراق را چند قسمت کنیم، کردها یک طرف، سنی‌ها یک طرف، شیعیان یک طرف. به هر صورت می‌خواهند تفرقه ایجاد کنند، بعد هم از این آب گل‌آلود استفاده کنند. بیش از هزار دانشمند عراقی را ترور کردند، این شوخی نیست. بروید و ببینید از موزه‌های غنی و قوی چند قرنی عراق خبری هست؟ آثارش را برداشتند و بردند، برای نفت آن این طور بازار حراج راه انداخته‌اند. اینها همه نشان‌دهنده این است که آمریکا از همه زمینه‌ها استفاده می‌کند، یکی از زمینه‌هایش هم همین بحث تفرقه است که یکی از مهم‌ترین آن‌هاست. چندین بار اعتراف کرده‌اند که ایران اولین و مهم‌ترین کشوری بود که به داد عراق رسید وگرنه تا بحال بغداد هم از دست رفته بود، پس بیاییم این حامی عراق مستقل و عراق درد کشیده را دور کنیم و بگوییم ایرانی‌ها هم نمی‌خواهند حمایت کنند، به نحوی عراق را تنها بگذاریم و مثل بلایی که سر افغانستان آوردند، بلایی که سر یمن می‌آورند راحت بتوانیم آن را غارت کنیم.

وی با اشاره به شهدای غواص اظهار کرد: نیروهای پیشرو را نیروهای زبده قرار می‌دهند، مسلماً کسانی قرار می‌دهند که آموزش دیده هستند و در شرایط بحرانی می‌توانند تصمیم بگیرند و می‌دانند چطور باید رفتار کنند. مستنداتی که خود عراقی‌ها اعلام می‌کردند جالب بود، می‌گفتند تعجب می‌کردیم که نیروهای شما با چه تدبیر،‌ هوشیاری و با چه جرئتی ما را در خواب دستگیر کردند، اینقدر توانستند از سنگر و خط اول و این چیزها بگذرند که بیایند و به قول معروف آنجایی که ما اصلاً‌ فکرش را نمی‌کردیم. در همین دو، سه عملیاتی که ما در زمستان داشتیم اینها را با لباس گرمکن اسیر کرده بودیم و این نشان می‌دهد نیروی غواص ما نیروی ساده‌ای نیست که بگوییم بیا این سرنیزه را بگیر و جلو برو ببینیم چه کار می‌کنی، بچه‌‌های آموزش‌دیده و بچه‌های مسلطی بودند که دسته گل‌شان را در کربلای 5 دیدیم که چطور رفتار کردند.